خاطرات سوتی‌ها

[haniiii]

پاسخ : سوتی‌ها

رفته بودیم دوران طفولیت شیراز . من تازه خوندن یاد گرفته بودم.جلو یه مسجده وایساده بودیم
بعد من اسلام علیک رو خوندم اسلام عینک
:-[ :-[

 

[ارنواز]

پاسخ : سوتی‌ها

من یه دوستی دارم، فوق تخصص سوتیه ؛ چند روز پیش باهم رفته بودیم کتاب خونه ثبت نام کنیم، آقاهه ازش پرسید : تاریخ تولدتون ؟
- : 75/30/1 :)
من : سهیلا مطمئنی؟
-: آره دیگه، یک ِ سی ِ نود!
-: سهیلا هر سال 12 ماهه ها!
-: آها، ببخشید سی ِ یک


باز دوباره امروز داشت یه موضوعی رو تعریف میکرد، گفت: خونواده ی دختره رفتن خواستگاری پسره !
بعد من : چی؟ ، مطمئنی دختره رفت خواستگاری پسره؟
-: ها، نه پسره رفت !


باز بعدشم می خواست بگه سریال کلید اسرار و آیینه ، گفت آینه ی عبرت

 

[فات]

پاسخ : سوتی‌ها

دیشب تلویزیون بد نشون میداد.مامانم ب بابام گف پاشو برو آنتنو دست کاری کن شاید درستشه!
بابام پاشد از سالن رف بیرون.
منو مامانمم شروع کردیم:بچرخون به راست...نه..نه...چپ...بابا بچرخونش دیه!ها...ها...خوب شد... !
ی دفه بابام از دستشویی اوم بیرون.با عصابانیت گف شما دونفر چی دارین میگین؟!!
ما:هییییییییییییییییییییییییییییی!دستشویی بودی؟!! :-[

 

[dokhtar-e-tanha]

پاسخ : سوتی‌ها

امروز حرف از این بود که هر کس که نره شلمچه از نمره ش کم میشه حتما باید بره و اینا...
بعد من گفتم : نه گفتن اگه نمیخاد بیاد باید گواهی نامه بیاره (منظور همون گواهی پزشکی بود خو... )

----------------------------------------------------------------------------

داشتیم میگفتیم اتوبوس چپ کرده و 3 نفر مردن...
بعد دوستم میخان برن کیش...
گفت آره خب خدا رو چه دیدی یهو شاید هواپیما مام چپ کرد مردیم...
من:هواپیما؟ چپ میکنه؟

 

[tezar]

پاسخ : سوتی‌ها

معلم ادبیاتمون گفت:
من خودم اصلا حوصلم نمیگیره که توی سایت درس بخونم و دم به دقیقه به اینترنت وصل شم(با یه حالت خواب آلود و خسته نشون میداد که مثلا پشت کامپیوتر نشسته! ()
من:ما که نمیشینیم خسته شیم که،میخوابیم!همیشه هم به هم وصلیم!
معلمه:
بچه ها: ^-^ بعد
من: ^#^منظورم این نبود!

 

[empress]

پاسخ : سوتی‌ها

معلممون توی یه سمیناری (درباره نجوم)داشت با کامپیوتر چند تا عکس نشون می داد
راجع به فازهای ماه. بعد موس کامپیوتر کنار یکی از این ماه ها بود...
بعد معلمه که داشت توضیح میداد گفت:بله،این سفیده رو هم که می بینین سیاره زهره هستش...
ما همگی ...می بخشین خانوم....این موس نیست؟؟؟
معلم: :-s
ما:
---------------------- --------------------
امروز سرکلاس هندسه یکی از معاونامون اومد تا از کلاس عکس و فیلم بگیره(آخه دستور اموزش پرورشه)
حدود یه ربعی سرکلاس بودو بعد به معلممون گفت من الان برم دوربینم شارژش تموم شد یه چند دقیقه دیگه مزاحم
می شم...
بعد یکی از بچه ها:گفتین کِی مزاحم میشید؟
معلم: :-s

 

[smart girl]

پاسخ : سوتی‌ها

آقا من 1داداش دارم،سه تا خواهر.
بعد اینا همشون رفتن سر خونه زندگیشون!
یه همسایه ای داریم،هردفه مامانمو میبینه حال اینارو میپرسه:
-سلام حال شما خوبه؟
-ممنون
-حال بچه ها چطوره؟سحر خانوم،روشنک خانوم،پرستو خانوم،بهرنگ خانوم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! خوبن؟

 

[ناهید]

پاسخ : سوتی‌ها

امروز تو اتوبوس بودم
یه حاج خانومی هم کنار ما نشسته بود داشت با گوشیش حرف میزد
گفت:سلام پسرم کجایی؟
کافی نت چیکار میکنی؟
مگه اونجا چی داره واسه خوردن که خونه نداریم؟
(فک کنم بنده خدا کافی نتو با کافی شاپ اشتباه گرفته بوده)

 

[lindaa]

پاسخ : سوتی‌ها

یک بنده خدایی خیلی مارو (منو چندتا از دوستام) رو تو سمپادیا اذیت میکرد

بعد قرار شد برای تلافی بریم بهش منفی بدیم!!

دوستم امتیازاش از من خیلی کمتر!برگشت به من گفت: تو که منفیات از من خیلی بیشتره برو بهش منفی بده!نگا منفی های من کمه!

منظورش این بود مثبتای من زیاده مثبتای اون کم!!!

حالا منفی ندادما!!! باورکنین!
+++++++

دوستم برگشت گفت دلارام رشته تجربیه!!

من خیلی قشنگ برگشتم گفتم عه!!من فکر کردم رشته علومه!!!

منظورم:رشته ریاضی بود

 

[Vahid.]

پاسخ : سوتی‌ها

یه سری از جلو یه مغازه دوچرخه فروشی رد میشدیم با دوستان


یکی از بچه ها گفت از این مغازه هه خوشم میاد باحاله!!! !

گفتم برا چی؟! !!

گفت چون که خالیه!!!!!!

گفتم چی؟! ینی چی ؟!

گف منظورمو نمیفهمی؟! منظورم اینه که غیر از دوچرخه هیچی توش نیست!!!!!!!!!!!

بعد که همه از خنده مردن ... راه میرفتیم ... هی بچه ها بهش میگفتن هی مجید بیا! ببین این مغازه هه چقد خالیه! اَََََََ مجید چقد همه جا خالیه!

 

[tezar]

پاسخ : سوتی‌ها

خطم شارژ نداشت خط بابامو برداشتم گذاشتم تو گوشیم،بعد در طی یه 3-4 روز مونده بودم چه SMS های داغونی میاد برام!اصلا چرا هیچکدوم از دوستام ج S هامو نمیدن!؟؟
سر کلاس بودم یکی sms داده من استخر فلان جا ام،بیا اگه دلت خواست،راستی من فردا نمیام یکی رو جای من بزار.
منم شماره رو نمیشناختم،زنگ زدم میگم شما؟طرف میگه:ببخشید من فلانی ام،شما؟
میگم:شما همیشه کسی رو که نمیشناسین به استخر دعوت میکنین؟؟؟؟؟؟؟ X-(
میگه:من به حاج آقا فلانی اس دادم.مگه خطشونو عوض کردن؟
من:هاااااااااا؟؟؟؟؟؟؟کیشمیش(مثلا میخواستم بگم اوضا کیشمیشیه!)
طرف:بـــــلـــــــــــــــــــــه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
من:نمیدونم!خدافظ!

 

[meli_sampad]

پاسخ : سوتی‌ها

دوستم برگشت گفت دلارام رشته تجربیه!!

من خیلی قشنگ برگشتم گفتم عه!!من فکر کردم رشته علومه!!!

منظورم:رشته ریاضی بود

2ساعته هی من اینو میخونم هی به خودم میگم ینی چی دُلارام تجربیه؟!
نگو منظور دِلارام بوده..

 

[(:TABASSOM:)]

پاسخ : سوتی‌ها

سوتی معلم ادبیات:
زمستون نباشید که سیاه و زغالی باشید
مختصر و مفید

 

[Parinaz.]

پاسخ : سوتی‌ها

امروز زنگ شیمی بسی خندیدیم

-خانوم چرا اوزون آلاینده ی نوع دومه؟
-آره،آره

-بچه ها اینجا یه کِلوشه باز کنید
-
- ^-^ کِروشه
-
بعد خودش رو تخته یه آکلاد کشید ما فهمیدیم منظورش آکلاد بوده
حالا هی تا آخر زنگ هی میگفتن بچه ها اینجا کِروشه بکشید بعد خودش رو تخته آکلاد بازمیکرد

معلم داشت درباره ی موادی که تو آب حل میشن حرف میزد،پرسید:توی آب چی پیدا میشه؟
-ماهی
-نه یه چیز غیر زنده س
-میگو
- اونا که اصن استخونشون غضروفه

بچه ها رو تخته فینگیلیش مینویسن نمی تونه بخونه :-$
--------------
اصن فیلم بگیریم بفرستیم خنده بازار خوب میشه ها

 

[پوریا]

پاسخ : سوتی‌ها

سر کلاس شیمی:
من:استاد ساختار لوییسش سمت چپیه میشه یا راستی؟...
استاد:بله(همراه با سر تکان دادن سریع!)
من:
استاد:
بچه ها:
--------------
داریم با علی شطرنج بازی میکنیم...
پوریا:من وضعم بهتره...
علی(همراه با اشاره به رخ):به جاش من ستون دارم...
سجاد:ستون چیه الاغ!؟...اسم اون رخه!!!!...

یعنی من و علی صفحه رو ول کردیم فقط عین اسب خندیدیم...

 

[yeeganeh]

پاسخ : سوتی‌ها

زنگ شیمی یکی از دوستان! حالش بد بود منگ میزد از دبیر اجازه گرفت که بره بیرون...
این دبیرمون یکم گیره نذاشت برم کتابخونه دوستم داشت میرفت بهش گفتم داری میری سرراهت یه دونه مبتکران شیمی واسم از کتابخونه بگیر.. با سر تایید کرد ورفت. منم خیالم راحت شد ...که کتاب میگیره چون زنگ آخر بود روز بعد امتحان داشتیم...
وقتی برگشت دیدم گاج دستشه اونم گاج عربی
؟؟؟؟؟!!!!!!
سووال اینکه چه شباهتی داره گاج عربی و مبتکران شیمی...

 

[raman]

پاسخ : سوتی‌ها

آقا دوتا از این دوستای ما پروژه زیستشون کار روی کرم خاکیه و خلاصه مدرسه واسشون کرم گرفته و اینا...
دیدم بیکارن.من:چرا کار نمی کنین شما؟
_ما که کِرم نداریم!

 

[mishu]

پاسخ : سوتی‌ها

امروز تو باشگاه تو رختکن به یکی سلام کردم.....گفت:ببخشید من شما رو نمیشناسم...شما منو می شناسین؟
- ااااااااا نکنه این اون نیست!...دیدم ضایه شدم سرمو به وسایلم گرم کردم و گفتم:حالا بعدا میگم بت.....

 

[math.messi]

پاسخ : سوتی‌ها

امروز داشتیم تو ادبیات لیلی و مجنون رو می خوندیم بعد یکی از بچه هامون از معللمون پرسید لیلی و مجنون هم آخرش مثه شیرینو فرهاد میمیرن؟معلممون هم گفت آره. منم به دوستم گفتم چه مسخره همه ی عاشقا میمیرن. مثه خسرو و شیرین- خسرو و فرهاد

معلم مطالعاتمون هم امروز گفت :آدم نباید به هر بیدی بلرزه

این یکی سوتی نیستا ولی دلم نیومد نگم: پسر عموم همیشه به شوخی به شعبده بازی میگه شرتبده بازی

معلم زبانمون میه یه بار تو رضایت نامه به جای اینکه بنویسن وسیله ی نقلیه اتوبوس است نوشتن وسیله ی نقلیه بوس است

 

[Golnoosh]

پاسخ : سوتی‌ها

زنگ دینیه!دبیرمون میگه:
بچه ها اون مینی بوس قرمزه چه رنگیه؟