sara mathers
کاربر فوق‌فعال
- ارسال‌ها
- 127
- امتیاز
- 308
- نام مرکز سمپاد
- FARZANEHGAN III KARAJ
- شهر
- کرج
پاسخ : سرکار گذاری !
یه بار بچه بودم با مامانم رفته بودم ادارش(تو اداره بهداشت کار میکنه)بعد چنتا دیگه از همکاراشم بچه هاشونو اورده بودن بعد من با اونا رفتم طبقه بالای اونجا بعد یه تلفن کارتی بود من به اونا گفتم زنگ بزنن دفتر بگن مامان من بیاد اونجا(اون موقع مامانم تو اتاقش تلفن نداشت باید میرفت دفتر با تلفن حرف میزد.)بچه ها هم زنگ زدن گفتن مامانم اومد اونجا بعد من گوشی رو گرفتم بعد الکی صدامو عوض کردم ب مامانم گفتم من تو خیابون پام شکسته و از این حرفا بیمارستانم نمی خوام برم!مامانمم هنگ کرده بود بعد پرسید اسمتون چیه منم گفتم آماندا مادبودا هست اسمم!(یه اسم الکیه خود ساخته)بعد مامانم دیگه شک کرد گف سارا تویی؟؟؟منم گفتم سارا کیه؟
بعد قطع کردم!بچه ها اونجا از خنده غش کرده بودن! 
ولی مامانم فهمید کلی دعوام کرد! ^#^
یه بار بچه بودم با مامانم رفته بودم ادارش(تو اداره بهداشت کار میکنه)بعد چنتا دیگه از همکاراشم بچه هاشونو اورده بودن بعد من با اونا رفتم طبقه بالای اونجا بعد یه تلفن کارتی بود من به اونا گفتم زنگ بزنن دفتر بگن مامان من بیاد اونجا(اون موقع مامانم تو اتاقش تلفن نداشت باید میرفت دفتر با تلفن حرف میزد.)بچه ها هم زنگ زدن گفتن مامانم اومد اونجا بعد من گوشی رو گرفتم بعد الکی صدامو عوض کردم ب مامانم گفتم من تو خیابون پام شکسته و از این حرفا بیمارستانم نمی خوام برم!مامانمم هنگ کرده بود بعد پرسید اسمتون چیه منم گفتم آماندا مادبودا هست اسمم!(یه اسم الکیه خود ساخته)بعد مامانم دیگه شک کرد گف سارا تویی؟؟؟منم گفتم سارا کیه؟
بعد قطع کردم!بچه ها اونجا از خنده غش کرده بودن! ولی مامانم فهمید کلی دعوام کرد! ^#^
:-ss اين نكنه داداشام باشه يا فاميل باشه!!؟ #-o :-ss منم هى مى گفتم حتماً پسر داييته و.... منو اون دوستم داشتيم ميمرديم از خنده 
X-(
) )
)
