فرهنگ سازی

[o_o]

پاسخ : فرهنگ سازی

خب میریم ببینیم آموزش چه مشکلاتی داره


فکر میکنم یکی از مشکلات اینه که بچه ها بعد از پنجم دبستان یا از همون اول, معلما و ناظما رو آدم حساب نمیکنن
معلمه یه چیزی میگه, بچه میگه "برو باو, این یارو که بوغه ("
کسی که نقش آموزش رو داره باید آدم بزرگ و محترمی باشه و البته جامعه هم اونو بزرگ و محترم بشماره نه یه نفر که بچه ها بوغم حسابش نکنن :P
اما در حال حاضر معلما در جامعه بوغ (میخوام یه کلمه دیگه بگم ولی نمیشه ) هم حساب نمیشن


من خودم وقتی میام توی یه تاپیک اول نگاه میکنم ببینم کی نظر داده, اگه ببینم کسی اونجا نظر داده که من قبولش دارم, پستشو میخونم, چون میدونم حرفاش از روی فکره


پس نقش کسانی که آموزش میدن خیلی تاثیر گذاره در روند آموزشی

 

[f.m]

پاسخ : فرهنگ سازی

خب میریم ببینیم آموزش چه مشکلاتی داره


فکر میکنم یکی از مشکلات اینه که بچه ها بعد از پنجم دبستان یا از همون اول, معلما و ناظما رو آدم حساب نمیکنن
معلمه یه چیزی میگه, بچه میگه "برو باو, این یارو که بوغه ("
کسی که نقش آموزش رو داره باید آدم بزرگ و محترمی باشه و البته جامعه هم اونو بزرگ و محترم بشماره نه یه نفر که بچه ها بوغم حسابش نکنن :P
اما در حال حاضر معلما در جامعه بوغ (میخوام یه کلمه دیگه بگم ولی نمیشه ) هم حساب نمیشن


من خودم وقتی میام توی یه تاپیک اول نگاه میکنم ببینم کی نظر داده, اگه ببینم کسی اونجا نظر داده که من قبولش دارم, پستشو میخونم, چون میدونم حرفاش از روی فکره


پس نقش کسانی که آموزش میدن خیلی تاثیر گذاره در روند آموزشی

ممنون
ميتونم بگم جز اولين كساني كه لااقل كمي كمك كرد
متاسفانه جديدا كسي معلم ها جبروت سابق رو ندارن
مثلا ما يه دبيري داشتيم تو راهنمايي كه در عين جبروتشون مهربون هم بودن
همه بچه ها قبولش داشتن حتي تو بقيه درس ها
پس بايد معلم ها سعي كنن احترام خودشون رو نگه دارن به نظر من البته
چون اگه از همون اول الكي دعوا نكني وقتي دعوا كني براي دعوات ارزش قائلن(من تجربه دارم)

 

[shershere]

پاسخ : فرهنگ سازی

اولا راجع به راه حل این من حسابی تو پست های قبلی نوشتم ولی بازم میگم
جبروت معلما فقط وابسته به اخلاقیات خودشون نیست ...
اصلا جامعه اونا رو اینقدر که باید و شاید احترام نمیذاره و تحویل نمیگیره ...
قبلا که (یه بار گفتم!) پدر بزرگ من معلم بود
1. همه آرزوی همچین شغلیو داشتن ---> الان مردم معلمارو موجوداتی بدبخت می دونند و حاضر نیشتن معلم بشن!
2. حقوقش خیلی خیلی بالا بود .. طوری که با حقوق حدودا یه ماه و نصفی میشد بری ماشین بخری(پیکان اون زمان!) ... الان چی؟ حقوق دوماهشون فوقش میشه 400 هزار تومن ... با این یه ژیان هم به طرف نمیدن!
3. ارزش کارشون برای مردم جا نیفتاده ... باید تو رسانه ها و عمدت همون تلویزیون هزار بار در گوش مردم بخونن که بابا جان این شغل معلمی واقعا شغل خوبیه!
4. معلم شدن خیلی سخت بود! و حساسیت بیشتری روش اعمال میشد اولا دو دوره کلاس روانشناسی می رفت (ما الان بهش میگیم روانشناسی اون موقع یه چیز دیگه می گفتن که یادم نیست!) قدش باید بلند می بود که دستش به بالای تخته برسه ... می تونست به آسونی کنفرانس بده و لکنت نداشته باشه ... باید می تونست عصبانیتشو کنترل کنه ... ازش تست می گرفتن ببینن تا چه حد می تونه ملبو برای بقیه جا بندازه .... و کلی امتحانای دیگه!
وقتی که اینجوری باشه و دستیابی به یه شغل سخت بشه خب طبیعتا ارزش و مقامش پیش مردم بالا میره! چون این فرد از هفت خان گذشته و به نوعی پیروز شده! همین مدارسی که آزمون ورودی میگیرنو ببینین ... اگه بچه اونجا درس بخونه احترامش پیش بقیه خود به خود بیشتره! چون اونم از هفت خان گذشته و پیروز شده!

 

[neda.m]

پاسخ : فرهنگ سازی

اولا راجع به راه حل این من حسابی تو پست های قبلی نوشتم ولی بازم میگم
جبروت معلما فقط وابسته به اخلاقیات خودشون نیست ...
اصلا جامعه اونا رو اینقدر که باید و شاید احترام نمیذاره و تحویل نمیگیره ...
قبلا که (یه بار گفتم!) پدر بزرگ من معلم بود
1. همه آرزوی همچین شغلیو داشتن ---> الان مردم معلمارو موجوداتی بدبخت می دونند و حاضر نیشتن معلم بشن!
2. حقوقش خیلی خیلی بالا بود .. طوری که با حقوق حدودا یه ماه و نصفی میشد بری ماشین بخری(پیکان اون زمان!) ... الان چی؟ حقوق دوماهشون فوقش میشه 400 هزار تومن ... با این یه ژیان هم به طرف نمیدن!
3. ارزش کارشون برای مردم جا نیفتاده ... باید تو رسانه ها و عمدت همون تلویزیون هزار بار در گوش مردم بخونن که بابا جان این شغل معلمی واقعا شغل خوبیه!
4. معلم شدن خیلی سخت بود! و حساسیت بیشتری روش اعمال میشد اولا دو دوره کلاس روانشناسی می رفت (ما الان بهش میگیم روانشناسی اون موقع یه چیز دیگه می گفتن که یادم نیست!) قدش باید بلند می بود که دستش به بالای تخته برسه ... می تونست به آسونی کنفرانس بده و لکنت نداشته باشه ... باید می تونست عصبانیتشو کنترل کنه ... ازش تست می گرفتن ببینن تا چه حد می تونه ملبو برای بقیه جا بندازه .... و کلی امتحانای دیگه!
وقتی که اینجوری باشه و دستیابی به یه شغل سخت بشه خب طبیعتا ارزش و مقامش پیش مردم بالا میره! چون این فرد از هفت خان گذشته و به نوعی پیروز شده! همین مدارسی که آزمون ورودی میگیرنو ببینین ... اگه بچه اونجا درس بخونه احترامش پیش بقیه خود به خود بیشتره! چون اونم از هفت خان گذشته و پیروز شده!

کاملاً درسته و قبول دارم!
یه کسی که معلم میشه و یا استاد، باید اون قدری اعتماد به نفس و کاریزما داشته باشه که بتونه یه کلاس رو خیلی خوب اداره کنه...اینا در خیلی از موارد از سواد هم مهم ترن! قدرت بیان خوب باید داشته باشه و علاوه بر این ها، بهشون بها داده بشه. من خودم یه زمانی دوست داشتم که تدریس کنم (البته معلم مدرسه و اینا نه )، ولی دیدم این جا جای پیشرفت و آینده نداره متاسفانه...
یه معلم هندسه داریم، آقای جعفر نیوشا. به نظرم ایشون واقعاً "معلم" هستن و وقتی یه حرفی می زنن، هممون قبولش می کنیم! فرضاً وقتی ایشون میگن یه دانش آموز باید تو کلاس فلان جور رفتار کنه، هممه مون به احترامش قبول می کنیم. در صورتی که اگه این قدر براشون احترام قائل نبودیم، شاید هیچ وقت قبول نمی کردیم!
معلم های خوب تو مدرسه بزرگ ترین نقش رو تو فرهنگ سازی دارن می شه گفت...

 

[f.m]

پاسخ : فرهنگ سازی

پس يكي از كار هايي كه در رابطه با معلمين ميشه كرد ازمون گذاشتنه
يعني الكي معلم نشه و مراحل سختي رو طي كنه
واي بايد يه نكته رو هم توجه داشت و اين كه ما به ظرفيت بالايي معلم نياز داريم و اين كار ميتونه افراد انتخاب شده رو كم كنه و اگر هم اسون گرفته شه كه به چه دردي ميخوره!

 

[o_o]

پاسخ : فرهنگ سازی

[quote author=Faeze]
پس يكي از كار هايي كه در رابطه با معلمين ميشه كرد ازمون گذاشتنه
يعني الكي معلم نشه و مراحل سختي رو طي كنه
واي بايد يه نكته رو هم توجه داشت و اين كه ما به ظرفيت بالايي معلم نياز داريم و اين كار ميتونه افراد انتخاب شده رو كم كنه و اگر هم اسون گرفته شه كه به چه دردي ميخوره!
[/quote]

خب هم باید درآمدش زیاد بشه هم اعتبار معلما رو در جامعه ببرن بالا و برای اینکه معلم شدن هم هرکی هرکی نشه, آزمونای پیچیده تر و سخت تر براش بذارن
کاری که توش پول باشه, پرطرفداره دیگه :P

البته این آزمونا نباید بیشتر روی جنبه ی علمی تمرکز کنن!
چیزی که خیلی مهمه قدرت کنترل و تصمیم گیری درست معلما & اخلاق و رفتار و شخصیت (بعضی از معلما شخصیتشون از یه بچه هم ... ()

 

[f.m]

پاسخ : فرهنگ سازی

خب هم باید درآمدش زیاد بشه هم اعتبار معلما رو در جامعه ببرن بالا و برای اینکه معلم شدن هم هرکی هرکی نشه, آزمونای پیچیده تر و سخت تر براش بذارن
کاری که توش پول باشه, پرطرفداره دیگه :P

البته این آزمونا نباید بیشتر روی جنبه ی علمی تمرکز کنن!
چیزی که خیلی مهمه قدرت کنترل و تصمیم گیری درست معلما & اخلاق و رفتار و شخصیت (بعضی از معلما شخصیتشون از یه بچه هم ... ()

اعتبار معلم ها رو خودشون بالا ميبرن با رفتارشون نه بقيه
ولي در رابطه با ازمون خب اگه قرار باشه افراد زيادي بيفتن كه دچار كمبود ميشيم
البته بايد كاري كنيم كه معلمي يه شغل مقدس شه و نخبگان حاضر باشن معلم شن

 

[dr.eniac]

پاسخ : فرهنگ سازی

به نظرم همه معلما بايد روانشناس باشن تا به دانش آموز شيوه تفكر بياموزند نه درس رو

 

[f.m]

پاسخ : فرهنگ سازی

به نظرم همه معلما بايد روانشناس باشن تا به دانش آموز شيوه تفكر بياموزند نه درس رو

اينجوري همه فيلسوف ميشن
البته بايد در كنار تخصص خودشون روانشناسي هم بدونن

 

[dr.eniac]

پاسخ : فرهنگ سازی

آره ولي اگه توانايي آموزش روش تفكر رو داشته باشن از نظر من اطلاعات عمومي هم براشون كافيه

 

[f.m]

پاسخ : فرهنگ سازی

آره ولي اگه توانايي آموزش روش تفكر رو داشته باشن از نظر من اطلاعات عمومي هم براشون كافيه

نه مطمئن باش با اطلاعات عمومي نميشه مباحث دروس تخصصي رو داد
بايد در كنار تخصص كلاس روانشناسي هم برن

 

[dr.eniac]

پاسخ : فرهنگ سازی

دروس تخصصي فرق داره
از اونجايي كه من معتقدم فرهنگ سازي بايداز دبستان شروع بشه منظورم دبيراي دبستانه نه دبيرستان.......

 

[f.m]

پاسخ : فرهنگ سازی

تا روانشناسي از نظرت چي باشه؟
معلم دبستان هم بالاخره بايد تا حدودي روش هاي تدريس رو بدونه
البته تنها با معلم مشكل فرهنگ حل نميشه
غير از معلمين بقيه دستگاه ها هم تاثير گذارن و البته خانواده ها هم تاثير زيادي دارن

 

[neda.m]

پاسخ : فرهنگ سازی

روش های تدریس یه جورایی با روانشناسی ای که لازمه یه معلم بدونه، تفاوت داره.
وقتی یه معلم بتونه حالات و رفتار دانش آموزانش رو متوجه بشه و تحلیلشون کنه، خیلی راخت می تونه مطالب رو هم بهشون آموزش بده و کلاس رو کنترل کنه -که یکی از سخت ترین کارها تو مراکز سمپاد هست!-
بعدش می رسیم به روش تدریس که وقتی تونست از عهده ی اداره ی یه کلاس بر بیاد، ببینه چه طور می تونه بیشترین بازده رو تو آموزش داشته باشه و از روش های مختلف استفاده کنه...

 

[shangool]

پاسخ : فرهنگ سازی

يه سري چيزا هستش كه معلم بايد خودش داشته باشه و يه سري چيزاي ديگم هس كه جامعه و دولت بايد در مورد معلما رعايت كنه. اينا بايد هر دوتا باهم باشه مخصوصا دومي.
معلم بايد روان شناس باشه ، اطلاعات عمومي و تخصصي زيادي داشته باشه، علمش به روز باشه (نه مال 50-60 سال پيش اونم تو تو اين زمونه كه علم روز به روز پيش رفت مي كنه) ، روش تدريسش مناسب باشه ،فقط پي گير مسايل درسي دانش آموز نباشه و....
علاوه بر اين جامعه هم بايد به مقام معلم احترام بذاره ، دولت هم بايد بيش ترين مخارجش رو صرف آموزش و پرورش بكنه، به جاي اين كه يه قوطي كبريت يا يه طويله بسازه يه مدرسه ي واقعي بسازه، بهترين و به روز ترين امكانات و فضاهاي پزوهشي رو مهيا كنه و دراختيار معلما و دانش آموزا و دانشجوها بزاره ، به جاي اين كه كتاب هاي عهد دقيانوس رو هر سال چاپ مجدد كنه چار تا كتاب درسي سطح بالا و به روز چاپ كنه و....

 

[o_o]

پاسخ : فرهنگ سازی

بحث سر فرهنگ سازی و تعریف فرهنگ سازی و ایناها بود

به این نتیجه رسیدیم که معلما تاثیر زیادی در فرهنگ سازی دارن
اما در حال حاضر معلما اونطوری که باید تاثیر مطلوبی در فرهنگ سازی ندارن
و دلیلش اینه که :
1. بعضیا خودشون شخصیت خوبی ندارن
2. جامعه به اونا توجهی نداره و اونا رو شخصیتای بزرگ و اساسی ای نمیدونه
(ما که برای این قسمتا نمیتونیم کاری کنیم, بهتره بگذریم)

حالا فرهنگ سازی بین خودمون
توی همین سمپادیا
فرهنگ پست دادن
فرهنگ + دادن
فرهنگ با هم بودن
برای ایجاد یک فرهنگ مناسب برای ایناها باید چیکار کنیم؟
این همه تاپیک زده شد "سمپادیا رو به نابودی" ... "سمپادیا داره منفجر میشه" ... "سمپادیا 3 ثانیه تا مرگ"
چی شد؟ با اومدن اعضای جدید و رفتن چند تا از قدیمیا, یه کم فضا خشک تر ولی بهتر شد !
برای جا انداختن یک فرهنگ باید همیشه چند نفر برن؟

 

[AHMADREZA]

پاسخ : فرهنگ سازی

به نرم علت اصلی ه خیلی از رفتن ها اینه که بچه ها کار اجرایی نکرددن مشکلاتش رو نمی دونن و در نتیجه نمی تونن مدیر ها رو درک کنن باید این درک کردن و کار کردن رو به بچه ها آموخت

 

[f.m]

پاسخ : فرهنگ سازی

به نرم علت اصلی ه خیلی از رفتن ها اینه که بچه ها کار اجرایی نکرددن مشکلاتش رو نمی دونن و در نتیجه نمی تونن مدیر ها رو درک کنن باید این درک کردن و کار کردن رو به بچه ها آموخت

خب چه ايده اي ميشه داد؟مثلا هر روز يه عده مدير باشن؟!!

بحث سر فرهنگ سازی و تعریف فرهنگ سازی و ایناها بود

به این نتیجه رسیدیم که معلما تاثیر زیادی در فرهنگ سازی دارن
اما در حال حاضر معلما اونطوری که باید تاثیر مطلوبی در فرهنگ سازی ندارن
و دلیلش اینه که :
1. بعضیا خودشون شخصیت خوبی ندارن
2. جامعه به اونا توجهی نداره و اونا رو شخصیتای بزرگ و اساسی ای نمیدونه
(ما که برای این قسمتا نمیتونیم کاری کنیم, بهتره بگذریم)

حالا فرهنگ سازی بین خودمون
توی همین سمپادیا
فرهنگ پست دادن
فرهنگ + دادن
فرهنگ با هم بودن
برای ایجاد یک فرهنگ مناسب برای ایناها باید چیکار کنیم؟
این همه تاپیک زده شد "سمپادیا رو به نابودی" ... "سمپادیا داره منفجر میشه" ... "سمپادیا 3 ثانیه تا مرگ"
چی شد؟ با اومدن اعضای جدید و رفتن چند تا از قدیمیا, یه کم فضا خشک تر ولی بهتر شد !
برای جا انداختن یک فرهنگ باید همیشه چند نفر برن؟

من اصلا كاري با اين عده كه رفتن ندارم ولي خب هميشه انسانهايي كه نظم رو به هم ميزنن بايد يه جورايي حذف شن مثلا زندان يكي از راه هاي حذفه افراده_البته من اصلا منظورم اتفاقات اخير سايت نبود_

 

[neda.m]

پاسخ : فرهنگ سازی

ممنون بابت جمع بندي :)

ديروز يه حرف قشنگي شنيدم: اگه قرار باشه هممون داور باشيم، اون وقت كي بازيكن باشه؟ همه تو ميدون دست به يقه مي شن و فقط همديگه رو نقد مي كنن، بدون اين كه كاري رو از پيش ببرن.
الان هم يكي از مشكلات اصلي ما چه اينجا و چه تو جامعه ي واقعي، همينه كه فقط ديگران رو نقد مي كنيم و خودمون سعي و تلاشي واسه بهتر كردن اوضاع نمي كنيم.

الان يه چيزي كه خيلي مشهوده تو فروم، اينه كه عده اي پست رو واسه اين ميدن كه داده باشن! احساس مي كنن اينجا يه جايي واسه فرار و دور بودن از جامعه هست و اون كه دوست دارن مي تونن رفتار كنن، بدون فكر كردن!

مثبت/منفي دادن: ماها عادت كرديم كه همه چيز رو از راه ديگه اي به غير از راه اصليش به دست بياريم! مثلاً تقلب كردن رو مثال بزنيم. ممكنه يه امتحان خيلي آسون هم باشه، ولي وقتي فكر مي كنيم موقعيت تقلب هست، مي گيم خب بذار تقلب كنم، چرا يه خرده به خودم زحمت بدم. خيلي وقت ها حتي اگه همه ي جواب ها رو هم بدونيم، دوست داريم كه تقلب رو كرده باشيم!
اين مثبت-منفي دادن هم يه چيزي شبيه اين شده. من وقتي آمار رو ديدم كه چه كارهايي نكردن دوستان واسه بالا بردن امتيازشون، واقعاً تعجب كردم كه چرا؟ مگه پست خوب و با محتوا دادن واسه كساني با استعداد و قابليت هاي ما سخته اين قدر؟

 

[f.m]

پاسخ : فرهنگ سازی

ممنون بابت جمع بندي :)

ديروز يه حرف قشنگي شنيدم: اگه قرار باشه هممون داور باشيم، اون وقت كي بازيكن باشه؟ همه تو ميدون دست به يقه مي شن و فقط همديگه رو نقد مي كنن، بدون اين كه كاري رو از پيش ببرن.
الان هم يكي از مشكلات اصلي ما چه اينجا و چه تو جامعه ي واقعي، همينه كه فقط ديگران رو نقد مي كنيم و خودمون سعي و تلاشي واسه بهتر كردن اوضاع نمي كنيم.

الان يه چيزي كه خيلي مشهوده تو فروم، اينه كه عده اي پست رو واسه اين ميدن كه داده باشن! احساس مي كنن اينجا يه جايي واسه فرار و دور بودن از جامعه هست و اون كه دوست دارن مي تونن رفتار كنن، بدون فكر كردن!

مثبت/منفي دادن: ماها عادت كرديم كه همه چيز رو از راه ديگه اي به غير از راه اصليش به دست بياريم! مثلاً تقلب كردن رو مثال بزنيم. ممكنه يه امتحان خيلي آسون هم باشه، ولي وقتي فكر مي كنيم موقعيت تقلب هست، مي گيم خب بذار تقلب كنم، چرا يه خرده به خودم زحمت بدم. خيلي وقت ها حتي اگه همه ي جواب ها رو هم بدونيم، دوست داريم كه تقلب رو كرده باشيم!
اين مثبت-منفي دادن هم يه چيزي شبيه اين شده. من وقتي آمار رو ديدم كه چه كارهايي نكردن دوستان واسه بالا بردن امتيازشون، واقعاً تعجب كردم كه چرا؟ مگه پست خوب و با محتوا دادن واسه كساني با استعداد و قابليت هاي ما سخته اين قدر؟

افرين منم همين رو ميگم از خودمون شروع كنيم
همين الان تو سايت ميشه شروع كرد مثلا اينكه وقتي تو كاري تخصص نداريم نظر نديم اخه خيلي اوقات نظر ميديم كه داده باشيم