• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

گفت و گوی منظوم

چه گویم بر تو ای یار شفیقم
که من همچو گلی اندر کویرم
مرا دشت شقایق نانهادند
بله! اینجا گذاشتند تا بمیرم
دهان باز است و کف ، اندر دهانم !
بگو کیستی تو ای شاعرِ جانم ، مونس روح و روانم ؟
نکند شاعر مفقوده تو باشی !
نکند پدیده ی قرنم تو باشی؟!
 
دهان باز است و کف ، اندر دهانم !
بگو کیستی تو ای شاعرِ جانم ، مونس روح و روانم ؟
نکند شاعر مفقوده تو باشی !
نکند پدیده ی قرنم تو باشی؟!
من کی ام؟ هیچ مشتی خاکم
از غمکده امده و من غمناکم
شاعر قرن؟ بابا شوخی نکن
من چند روز است که دیگر پاکم
 
آخرین ویرایش:
ذوق میخواهد بس زیاد این گفتگو
اندرون خسته دل آن را مجو
گر ز کس بیت میخواهی چند و چون
بنگر بر نهان این و اون
هرکه نتوان گفت زین مَثَل ارام جان
اکثرا شعر ها سرایند چون قِران
گر بگفتی غم به چه؟!آبش ببند
گه به اندیشیدن و گاهی به پند
در جوابت جز فغان ناید به کار
این سخن ها یک به یک باشند عار

پ.ن:بیت اخرم مصداق بارز قافیه که به تنگ اید شاعر به جفنگ اید عه=)
 
آب به آب بستن؟
وای من چه‌ها گویی
در پی اندکی هم‌نشین
آه که چه راه‌ها جویی
:/
هر چه را آبش ببندی عاقبت وا می شود
آب را گر آب بندی قطره دریا می شود:-"
 
هر چه را آبش ببندی عاقبت وا می شود
آب را گر آب بندی قطره دریا می شود:-"

فک من آویختی! برگ مرا ریختی!
گرچه نباشد دلیل، این سر من بیختی

(مصرع اول که نه مصرع دوم خوش است)
 
آخرین بار توسط مدیر ویرایش شد:
@A M I N آها
ما که پی آب نبودیم
در هوس ناب نبودیم
(قطره ای ار بود چنین بود)
حال که دریا بسی‌ست
قطره براو برتریست
 
@A M I N آها
ما که پی آب نبودیم
در هوس ناب نبودیم
(قطره ای ار بود چنین بود)
حال که دریا بسی‌ست
قطره براو برتریست
قطره ها بنگر به هر کنجی روان
شبنم صبح زمستانی نگر
این همه گسترده بر بالا و پست
هر یکی بگسسته و فانی نگر
آفتابی را که باران‌شان کند
روی دریاهای طوفانی نگر
بعد هر کاری که می خواهی بکن
بعد هر چیزی که می دانی نگر!
 
آخرین ویرایش:
گر چه بتوانم از برای جواب
بنویسم هزار خط به صواب
لکن افسانه‌ی می و مغ و گیس
به از این هزل ها دهن سرویس! (@پهلوی)
هزل اگر در غذا چو خس باشد
دو سه تا دانه‌ایش بس باشد
لیک تا شکر نعمتش بکنیم
شاید ار سوی هزل غش بکنیم:"
گر چه بی دانشیم و نادانیم
بسراییم تا که بتوانیم:-"
ای که هَجوَم کنی ولی مضمر
ای که پنداشتی مرا چون خر
آنچنان غرق درس بودم من
بردم از یاد، پاسخت دادن
خوش گَزیدی مرا از این تعریض
مار افعی کجا و این پالیز!
من اگر می‌دَرَم دهان، اینجا
رنجه گردانم ار، زبان، اینجا
دل در این بزم بی‌طرب دارم
مهر این طفل بی‌نسب دارم
ساغر هزل، شیشه‌ی عمرم
زان، چنین آزپیشه‌ی عمر‌م!
ادبم آب و شعر، اَفراهَم
خاک هزلم به سر کنی، شاه‌اَم!
زین سبب می‌کنم چنین الحاح
کُلُّ کَلبِِ بِبابِه نَبّاح!

دگر ار واق‌واق سر دادم
اذن دشنام بیشتر دادم
یاوه‌ سر دادنم بدینجا، بس!
می‌کشم در دهان زبان زین پس
کم بزن جان خستگان را نیش
شرّتان کم، مرادتان در پیش!

اوکی بای.
 
قطره ها بنگر به هر کنجی روان
شبنم صبح زمستانی نگر
این همه گسترده بر بالا و پست
هر یکی بگسسته و فانی نگر
آفتابی را که باران‌شان کند
روی دریاهای طوفانی نگر
بعد هر کاری که می خواهی بکن
بعد هر چیزی که می دانی نگر!
دریا به جذر و تو ماه میشوی بر او :/
مینگرم و ندانم اینهمه مد از چه رو

بعدم:
هجو کنی قطره روشن ضمیر؟
خود تو پراکنده ای آنها، ببین -__-
@پهلوی
نرو که با رفتنت ای دل
قطره ها پراکنده تر گردند!
وانگه که رفتی، دریاها
به مدد و مد امین برگردند!
:/
 
ای که هَجوَم کنی ولی مضمر
ای که پنداشتی مرا چون خر
آنچنان غرق درس بودم من
بردم از یاد، پاسخت دادن
خوش گَزیدی مرا از این تعریض
مار افعی کجا و این پالیز!
من اگر می‌دَرَم دهان، اینجا
رنجه گردانم ار، زبان، اینجا
دل در این بزم بی‌طرب دارم
مهر این طفل بی‌نسب دارم
ساغر هزل، شیشه‌ی عمرم
زان، چنین آزپیشه‌ی عمر‌م!
ادبم آب و شعر، اَفراهَم
خاک هزلم به سر کنی، شاه‌اَم!
زین سبب می‌کنم چنین الحاح
کُلُّ کَلبِِ بِبابِه نَبّاح!

دگر ار واق‌واق سر دادم
اذن دشنام بیشتر دادم
یاوه‌ سر دادنم بدینجا، بس!
می‌کشم در دهان زبان زین پس
کم بزن جان خستگان را نیش
شرّتان کم، مرادتان در پیش!

اوکی بای.
دریا به جذر و تو ماه میشوی بر او :/
مینگرم و ندانم اینهمه مد از چه رو

بعدم:
هجو کنی قطره روشن ضمیر؟
خود تو پراکنده ای آنها، ببین -__-
@پهلوی
نرو که با رفتنت ای دل
قطره ها پراکنده تر گردند!
وانگه که رفتی، دریاها
به مدد و مد امین برگردند!
:/

ای قلم ها غلاف کرده ز هجو
هجوتان نیست این که می خوانید
باز گویم خیال خود هر چند
در خطا رفته اید و می مانید:
هر چه خواهید بیشتر گویید
این بود آن چه هجو می دانید
 
حیف تو خاک بخوری کهنه بشی زجر بکشی
دل مارو بشکنی تنها بری پر بکشی

من میام هی شر میگم تا که تو هم بالا بیای
برسی به اسمون ها که راحت پر بکشی...
(در وصف تاپیک):-"
 
آخرین ویرایش:
کم آوردم و شعرام ته کشیده
از پس شعرات ، قلبم پر کشیده
:)) :|
اگر شعر تو اینک ته کشیده
بیا ته دیگ آن را نوش جان کن
اگر ته دیگ تو با سیب زمینی است
بیار اینجا نصیب گشنگان کن :-"

اتل متل توتوله
شعرای من چه جوره؟:-"
اتل متل پرنده
@A M I N داره میخنده
شعر های اون قشنگن
با @پهلوی میجنگن :-"
 
بروید این همه ذوق خرج لب یار کنید
آن‌که از یار دَرَش رفت، دلش غار کنید

باد و خورشید و علف، پشکل و فوارهٔ ناب
تا که بر خاک نشسته‌ند، چرا کار کنید؟

بنشینید چپکی بر ره این رند خراباتی و مست
هر که گفت راست بگویید همگی خوار کنید
 
بروید این همه ذوق خرج لب یار کنید
آن‌که از یار دَرَش رفت، دلش غار کنید

باد و خورشید و علف، پشکل و فوارهٔ ناب
تا که بر خاک نشسته‌ند، چرا کار کنید؟

بنشینید چپکی بر ره این رند خراباتی و مست
هر که گفت راست بگویید همگی خوار کنید
به دعوت پاسخی درخور نیاید
مگر از جانبم طوفان برآید:-"

اتل متل پرنده
@A M I N داره میخنده
شعر های اون قشنگن
با @پهلوی میجنگن :-"
من کجا جنگیده ام با @پهلوی
هجو برگیر و زبان در کام کن
جای هجویدن برو جامی بیار
دوستان را با دو بیتی خام کن:-"

افسوس که از رفیق در هجرانم
تا کی به سرودنی شود درمانم؟
در درد شبیه او شدم چون فرمود:
در بند دری و همچو در درمانم

#فامیل_دور((:
 
گفتم ای یار ندیدم ز تو خوش تر هرگز
حقا که تو خود هنر دست خدایی
لیکن امروز به اینجا فتاد راه من
و کنون دیدم که چیست آن هنر دست خدایی
 
Back
بالا