• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

اقدام به خودکشی

dinosaur

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
104
امتیاز
365
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
رشت
سال فارغ التحصیلی
1395
دانشگاه
امیرکبیر
رشته دانشگاه
علوم کامپیوتر
پاسخ : اقدام به خودکشی

شما میتونین بگین این نظرسنجی یا تاپیک به این دلایل چیز چندان قابل اعتمادی نیست، و حق با شماست کسی نمیتونه اطمینان داشته باشه به این نتایج و این که کسی واقعن نمیتونه بگه اینا همه مشکلات سختی داشتن که میخواستن خودکشی کنن. ولی دقیقن به همین دلیل شما هم نمیتونی بگی نداشتن و فقط بالا پایین شدن هورمونا بوده میتونی بگی شاید یه دلیلش این باشه
 

happiestchemist

ملکه ی شیشه ای
ارسال‌ها
2,802
امتیاز
9,189
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
4d
سال فارغ التحصیلی
1390
مدال المپیاد
دارم.
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
داروسازی
پاسخ : اقدام به خودکشی

به نقل از دایناسور :
شما میتونین بگین این نظرسنجی یا تاپیک به این دلایل چیز چندان قابل اعتمادی نیست، و حق با شماست کسی نمیتونه اطمینان داشته باشه به این نتایج و این که کسی واقعن نمیتونه بگه اینا همه مشکلات سختی داشتن که میخواستن خودکشی کنن. ولی دقیقن به همین دلیل شما هم نمیتونی بگی نداشتن و فقط بالا پایین شدن هورمونا بوده میتونی بگی شاید یه دلیلش این باشه
من کاملا علمی دارم مشکلات نظرسنجی برگزار شده از جهت طراحی سوال رو بحث میکنم. این صحبت شما اصلا مربوط به بحث نیست،
 

dinosaur

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
104
امتیاز
365
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
رشت
سال فارغ التحصیلی
1395
دانشگاه
امیرکبیر
رشته دانشگاه
علوم کامپیوتر
پاسخ : اقدام به خودکشی

به نقل از ملکه شیشه ای :
من کاملا علمی دارم مشکلات نظرسنجی برگزار شده از جهت طراحی سوال رو بحث میکنم. این صحبت شما اصلا مربوط به بحث نیست،
مربوطه.
مازیار گفت شما در نظر نمیگیری "میخوام بمیرم" با میل به خودکشی فرق داره و شما میگین این به خاطر اینه که نظرسنجی مبهمه.
خب این یه کار تحقیقاتی علمی نیست و صرفن یه نظر سنجی تو سمپادیاست و کسی قرار نیست بهش استناد کنه که ایراد میگیرین بهش.
و از اون ور هم نمیتونین ادعا کنین چون علمی نبوده نظرسنجی، پس حتمن اغراق شده ست یا به خاطر جلب توجه یا "میخوام بمیرم" بوده
در واقع کاری که شما دارید میکنید اینه که واسه خودتون از یه نظر سنجی ناقص برداشت میکنین و بعد میگین تقصیر خودتونه که ناقصه!
 

rdahl_kn

دایان
ارسال‌ها
164
امتیاز
928
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۲
شهر
شیراز
دانشگاه
University of Calgary
پاسخ : اقدام به خودکشی

به نقل از ملکه شیشه ای :
هورمونارم دست کم نگیرید مخصوصا برای دخترا، یه سری افسردگیای شدید از عدم تعادل هورمونیه.اونایی که اقدام نکردنم که امثال منن. دنیا پایین و بالا داره الکی گنده نکنید این چیزا رو.نوجوون همینه، مخصوصا با وضع کنونی.
به نقل از ملکه شیشه ای :
و این مورد اخر:"اصلا حالا دو دسته خود کشی داریم، واقعی و برای جلب توجه. این قبوله. اما هر دوتاش نگران کننده ست و هر دوتاش رو باید جدی گرفت."بله باید جدی گرفت، ولی مدل جدی گرفتنا فرق داره.
به نقل از ملکه شیشه ای :
PMDD symptoms may be severe enough to interfere with a woman's daily life. Women with depression may have worse symptoms during the second half of their cycle and may need changes in their medication. Suicide in women with depression is more likely to occur during the second half of their menstrual cycle.
متوجه شدی که در طول یه تاپیک چقدر حرفت رو عوض کردی؟ اول گفتی افسردگی شدید از عدم تعادل هورمونیه، که بعد با توجه به پستی که از اون سایته گذاشتی میبینیم صرفا زن هایی که از قبل افسردگی دارن توی دو هفته ی دوم دوره شون ممکنه به دلیل pms یا pmdd علائمشون بدتر بشه. من با گزاره ی دوم مشکلی ندارم. حرف صحیحیه و خوش حالم که اصلاحش کردی.
یه مورد دیگه هم این بود که گفتی نباید بزرگش کنید و نوجوون همینه. بعدش گفتی باید جدی گرفت فقط مدلش فرق داره. من بازم با گزاره ی دوم موافقم و خوش حالم حرفت رو اصلاح کردی.
اما میتونستی همون اولش قبول کنی یه جمله رو اشتباهی، سهوا، زیادی تند گفتی. این جوری آدم نه تنها به خودش نمیگه what a loser بلکه کلی هم مشتاق میشه توی بحثای دیگه با فرد فهیمی که بلده اشتباهاش رو تصحیح کنه و قسمتایی که درست گفته رو بیشتر توضیح بده بدون این که جاهای دیگه به طرف مقابلش تیکه بندازه، شرکت کنه.

یه نکته ی غیرمربوط هم بگم: اگر میخواید به یه قسمت از یه پست طولانی جواب بدید نیازی نیست همه ش رو نقل قول کنید و حجم تاپیک رو الکی زیاد کنید.
 

Full_professor

کاربر فعال
ارسال‌ها
64
امتیاز
38
نام مرکز سمپاد
ح ل ی
شهر
طهرون
سال فارغ التحصیلی
93
پاسخ : اقدام به خودکشی

به نقل از مازیمون :
بیا کمی در مورد معنی واژه ی "ناموفق" صحبت کنیم!
ناموفق یعنی فرد انجام داده، ولی نتیجه نداده.

ناموفق بودن، یعنی نتونسته انجام بده، ولی تلاش کرده. یعنی مثلا جلوی مترو پریده ولی به جای اینکه سمت چپ وایسه که وقتی قطار میرسه بیشترین سرعت رو داره، سمت راست وایساده و قطار ایستاده و نمرده!

و قضیه اینه که بعد از اینکه مردی تو دیگه فکر نمیکنی! مرگ یعنی ایست مغز. فکر کردن مال قبلشه. و تفاوتی هست بین مرگ اگاهانه، و غیر اگاهانه. و اینجا نظر حقیقی من بی اهمیت ترین چیز ممکنه. مساله تماما وابستگی داره به اگاهی یا عدم اگاهی.

مرگ اگاهانه، معنیش این نیست که فرد در حینش به این فکر کنه که چه کارایی میتنسته انجام بده، معنیش اینه که فرد هر کاری میتونسته انجام داده و بعد از این نمیخواد\نمیتونه کاری انجام بده.
با اون نوع مرگ که وقتی ماشین بهت نزدیک میشه و حس مرگ بهت دست میده کاملا فرق داره، چون اون مرگ خواسته و میل تو نیست. این یکی هست.

مرگ اگاهانه همون لذتی رو داره که وقتی اولین حقوقت رو میگیره و همشو خرج خرید شامپاین میکنی چون داره بهت خوش میگذرست. چون به خواستت رسیدی.

۱- ناشناخته ها هرچقدرم جذاب به نظر برسن(معمولا قبلش) در نهایت همیشه ترسناکند (بعدش! یعنی پس از ورد بهش)
۲- تا حالا شده کاری انجام داده باشی و ۱ دقیقه بعد، ۱ هفته بعد، ۱سال بعد، و .... همچنان معتقد باشی بهترین کار ممکن بوده و اصلا بهتر از اون که انجام دادی نه میشده و نه میتونستی و نه دوست داشتی که بیشتر تلاش کنی؟ (حتی اگر بگی آره، من بازم میگم بعد مرگ از هزار کار کرده و نکرده پیشمون میشی و دلت میخواد دوباره باشی و یه تغییراتی بدی!)
۳- اگر میخوای بگی بعد از مرگ وجود نداره و به معتقد نیستی بیا عدم رو واسه من تعریف کن (فکر کنم تو قسمت فلسفه تاپیکش باشه!). تو (یعنی هر انسانی) هیچوقت نمیتونی عدم رو درک کنی پس حرف از چیزی نزن که اصلا برات قابل درک نیست!

به هرحال من معتقدم انسان یک موجود شدیدا کمال طلب و نامحدود برای پیشرفت هست، برای همین همیشه نقطه ی قبلی براش کم و کوتاه هست و دوست داره بره بالاتر... یقینا شما هم اگر مشکلی تو زندگیت نداشته باشی(منظور افسردگی های حاد و امثالش) هیچوقت خودت رو توی قله ی کمال نمیبینی که راضی بشی و بعدش خودتو بکشی! حتی چنین کاری هم اگر کنی بعدش(که من معتقدم هست) یقینا پیشمون میشی!
 
  • لایک
امتیازات: mhdl

Full_professor

کاربر فعال
ارسال‌ها
64
امتیاز
38
نام مرکز سمپاد
ح ل ی
شهر
طهرون
سال فارغ التحصیلی
93
پاسخ : اقدام به خودکشی

این دلیلی هم که میاری و میگی پیری باعثشه چون از اون به بعد میفتی توی سرپایینی و زوال و برای همین میخوای خودتو بکشی اشتباهه! کدوم یک از دانشمندان بزرگ و درست حسابی خودکشی کردن توی اوج؟ اصلا مگر دانشمندها دچار سقوط میشن (دارم از عمومیت حرف میزنم)

همین پروفسور سمیعی خودمون کی بره خود کشی کنه؟
دکتر خسابی باید خودکشی میکردی؟
اون ابورحیان؟! که درسشو تو مدرسه خوندیم و میگفت زگهواره تا گور دانش بجوی خود کشی کرد؟

اون دوستمونم که گفت طرف از آلزایمر و امثالش میترسه، کسی که آلزایمر داره تا جایی که میدونم خودش حالیبش نیست! پس اصلا به فکر زوال و اینا نمیفته بره خودشو بکشه! قبل گرفتن آلزایمر هم که فکر نمیکنه آلزایمر قراره بگیره و تا بیماریش جدی بشه میره تو فاز دوم و کلا خودشکی منتفی میشه!

بگذریم!
 

rdahl_kn

دایان
ارسال‌ها
164
امتیاز
928
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۲
شهر
شیراز
دانشگاه
University of Calgary
پاسخ : اقدام به خودکشی

یک. ناشناخته ها ترسناکن. این دلیل نمیشه که ما بر ترسمون غلبه نکنیم! وگرنه الان انسان جایی نبود که هست. و ناشناخته ها دقیقا قبلش از ورود بهشونه که ترسناکن. بعد از این که بهش وارد شدی که دیگه ناشناخته نیست!
دو. وقتی مردی، دیگه مردی. من اصلا این منطق رو درک نمیکنم! اولا که آره. کلی تصمیم هست که همه تا آخر عمرم بر میگردن نگاه میکنن میگن بهترین کار ممکن رو کردم. دوما مازیمون میگه وقتی پیر شد و در آستانه ی ناتوانی بود خودش رو میکشه. اون موقع نه چیزی قابل تغییره تو زندگی نه کاری از دست آدم بر میاد. بازم تکرار میکنم خیلیا در اون لحظات مرگ رو ترجیح میدن. دانشمندایی که مثال زدی بی ربطن. توی اون سنی که افتادی رو تخت راه نمیتونی بری، حرف نمیتونی بزنی، ملت باید ببرنت حموم، حتی نمیتونی درست فکر کنی، زنده بودن به درد نمیخوره. یا حداقل از دیدگاه بعضیا که داری وجودشون رو انکار میکنی به درد نمیخوره.
بعدم، یارو آلزایمر داره. نفهم که نیست! (گرچه آلزایمر صرفا مثال بود.)
سه. اعتقاد نداشتن به زندگی پس از مرگ مطلقا ربطی به نداشتن توانایی برای فهم عدم نداشت!
چار. من بازم تاکید میکنم. وقتی در آستانه ی ناتوانی هستی، یعنی اونجایی که هستی یه نقطه ی ماکزیممه و از اون جا به بعدش دیگه زندگی رو به پیشرفت نیست!
پنج. تو نمیتونی کسی رو که به زندگی بعد از مرگ اعتقاد نداره از زندگی بعد از مرگ بترسونی. بهش اعتقاد نداره! متوجهی؟
 
  • شروع کننده موضوع
  • #48

maziar

مازیمون
ارسال‌ها
1,962
امتیاز
6,834
نام مرکز سمپاد
علامه حلی
شهر
تهران، استانبول، کوالالامپور، اُسلو!
دانشگاه
Universitetet i Oslo
رشته دانشگاه
ریاضی، CS، نانو الکترونیک
پاسخ : اقدام به خودکشی

به نقل از Full_professor :
۱- ناشناخته ها هرچقدرم جذاب به نظر برسن(معمولا قبلش) در نهایت همیشه ترسناکند (بعدش! یعنی پس از ورد بهش)
۲- تا حالا شده کاری انجام داده باشی و ۱ دقیقه بعد، ۱ هفته بعد، ۱سال بعد، و .... همچنان معتقد باشی بهترین کار ممکن بوده و اصلا بهتر از اون که انجام دادی نه میشده و نه میتونستی و نه دوست داشتی که بیشتر تلاش کنی؟ (حتی اگر بگی آره، من بازم میگم بعد مرگ از هزار کار کرده و نکرده پیشمون میشی و دلت میخواد دوباره باشی و یه تغییراتی بدی!)
۳- اگر میخوای بگی بعد از مرگ وجود نداره و به معتقد نیستی بیا عدم رو واسه من تعریف کن (فکر کنم تو قسمت فلسفه تاپیکش باشه!). تو (یعنی هر انسانی) هیچوقت نمیتونی عدم رو درک کنی پس حرف از چیزی نزن که اصلا برات قابل درک نیست!

به هرحال من معتقدم انسان یک موجود شدیدا کمال طلب و نامحدود برای پیشرفت هست، برای همین همیشه نقطه ی قبلی براش کم و کوتاه هست و دوست داره بره بالاتر... یقینا شما هم اگر مشکلی تو زندگیت نداشته باشی(منظور افسردگی های حاد و امثالش) هیچوقت خودت رو توی قله ی کمال نمیبینی که راضی بشی و بعدش خودتو بکشی! حتی چنین کاری هم اگر کنی بعدش(که من معتقدم هست) یقینا پیشمون میشی!
بعد از مرگ ادم پشیمون نمیشه! بعد از مرگ اصلا هیچی نمیشه! برای پشیمانی، برای خوشحالی، تو نیاز به قدرت فکر کردن و داشتن حرکت خون توی مغزت داری!
وقتی اون حرکت نباشه تو خود به خود مردی.

یک لحظه بعد، یا حتا یک سال بعد در این بخش وجود نداره! تو مردی! ادم وقتی پشیمون میشه که زندس.
و اینکه دانشمندا چیکار کردن یا نکردن من متوجه نمیشم به من چه ربطی داره.

مگه با توجه به اینکر اکثریت دانشمند ها ایثیست محسوب میشن شما شما هم به گروه غیر معتقدان به خدا پیوستید ؟‌
 
  • شروع کننده موضوع
  • #49

maziar

مازیمون
ارسال‌ها
1,962
امتیاز
6,834
نام مرکز سمپاد
علامه حلی
شهر
تهران، استانبول، کوالالامپور، اُسلو!
دانشگاه
Universitetet i Oslo
رشته دانشگاه
ریاضی، CS، نانو الکترونیک
خودکشی یک دانش‌آموز ۱۶ ساله در سرویس بهداشتی مدرسه فرز

کد خبر: 378628 ۱۳۹۵/۰۳/۱۸ ۱۵:۵۸:۵۵ A
خانه|اجتماعی|اموزش
یک منبع آگاه به ایلنا خبر داد:
خودکشی یک دانش‌آموز ۱۶ ساله در سرویس بهداشتی مدرسه فرزانگان
خودکشی یک دانش‌آموز ۱۶ ساله در سرویس بهداشتی مدرسه فرزانگان
حوالی ظهر امروز یک دانش آموز ۱۶ ساله در سرویس بهداشتی مدرسه به زندگی خود پایان داد.

یک منبع آگاه در گفت‌وگو با خبرنگار ایلنا از خودکشی یک دانش‌آموز دختر در سرویس بهداشتی مدرسه‌ فرزانگان واقع در شهرک غرب خبر داد و گفت: حوالی ظهر امروز یک دختر متولد ۱۳۷۹ پس از امتحان ادبیات فارسی در سرویس بهداشتی دبیرستان با طناب خود را حلق‌آویز کرد.

وی با اشاره به اینکه این دانش‌آموز پس از امتحان، اقدام به گرفتن عکس یادگاری با دانش‌آموزان و معلمان خود می‌کند، گفت: پس از چند ساعت که خبری از این دانش‌آموز نبود، او را در سرویس بهداشتی در حالی که خود را با طناب حلق‌آویز کرده بود، پیدا می‌کنند.

این منبع آگاه ادامه داد: این دانش‌آموز یک یادداشتی را با خود به همراه داشت که در آن مسائل فلسفی، مشکل با خلقت و طبیعت و اینکه دیگر امیدی به ادامه زندگی ندارد را علت خودکشی خود عنوان کرده و در آن اسم شخص خاص و یا مشکلات خانوادگی را علت مرگ خود مطرح نکرده است.

منبع :‌ http://www.ilna.ir/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D8%A7%D8%AC%D8%AA%D9%85%D8%A7%D8%B9%DB%8C-5/378628-%D8%AE%D9%88%D8%AF%DA%A9%D8%B4%DB%8C-%DB%8C%DA%A9-%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4-%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2-%D8%B3%D8%A7%D9%84%D9%87-%D8%AF%D8%B1-%D8%B3%D8%B1%D9%88%DB%8C%D8%B3-%D8%A8%D9%87%D8%AF%D8%A7%D8%B4%D8%AA%DB%8C-%D9%85%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%87-%D9%81%D8%B1%D8%B2%D8%A7%D9%86%DA%AF%D8%A7%D9%86
 

الهه ن

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,058
امتیاز
31,801
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
مياندوآب
سال فارغ التحصیلی
1394
دانشگاه
علوم پزشکی تبریز
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : اقدام به خودکشی

من به اقدام به خودکشی فکر کردم، اما اقدام نکردم(احتمالا برای خیلیا خودکشی اولین گزینه ای باشه که موقع مشکلات به ذهنشون میرسه! ) . دلیل اقدام نکردنم هم بخشیش به "گناه" بودنش مربوط میشد، بخشیش به اینکه اگه با این وضع برم که خب, جای خوبی نصیبم نمیشه (من به بهشت و جهنم معتقدم!) ،بخشی ش هم به پدر و مادرم مربوط میشد. از نظر روحی واقعا میشکنند والدین، نخواستم به خاطر من ناراحتی تحمل کنند .. این شرایط هم طولانی بود، دو سال، دو و نیم سال. ولی اخرش رفع شدند .. مشکلاتی که آزارم میدادند .. اذیت شدم به مرز افسردگی رسیدم و کلی سختی و فشار روانی تحمل کردم که خب برای خودم سنگین بودند! خوشحالم بابت رفع مشکلات..!
 
  • لایک
امتیازات: Arina
  • شروع کننده موضوع
  • #51

maziar

مازیمون
ارسال‌ها
1,962
امتیاز
6,834
نام مرکز سمپاد
علامه حلی
شهر
تهران، استانبول، کوالالامپور، اُسلو!
دانشگاه
Universitetet i Oslo
رشته دانشگاه
ریاضی، CS، نانو الکترونیک
پاسخ : اقدام به خودکشی

به نقل از نورا. :
من به اقدام به خودکشی فکر کردم، اما اقدام نکردم(احتمالا برای خیلیا خودکشی اولین گزینه ای باشه که موقع مشکلات به ذهنشون میرسه! ) . دلیل اقدام نکردنم هم بخشیش به "گناه" بودنش مربوط میشد، بخشیش به اینکه اگه با این وضع برم که خب, جای خوبی نصیبم نمیشه (من به بهشت و جهنم معتقدم!) ،بخشی ش هم به پدر و مادرم مربوط میشد. از نظر روحی واقعا میشکنند والدین، نخواستم به خاطر من ناراحتی تحمل کنند .. این شرایط هم طولانی بود، دو سال، دو و نیم سال. ولی اخرش رفع شدند .. مشکلاتی که آزارم میدادند .. اذیت شدم به مرز افسردگی رسیدم و کلی سختی و فشار روانی تحمل کردم که خب برای خودم سنگین بودند! خوشحالم بابت رفع مشکلات..!

و همه ی اینارو میگی و برات چندش اور نیست که اگه الان زنده ای به خاطر اینه که دیگرون نسبت به نبودنت چه حسی دارن به جای اینکه به خاطر این باشه که تو به بودنت چه حسی داری ؟‌
یعنی زنده موندن تو به خاطر این نیست که خودت از زنده بودن لذت میبری! به خاطر اینه که خانواده خودتو بکشی ناراحت میشن! یا میری جهنم!
اگه کسی به من بگه فلان کارو بکنی خانواده ناراحت میشن، من میگم به جهنم! زندگی منه، من قراره براش تصمیم بگیرم، من قراره صبحش پاشم، شبش بخوابم، اگه سختی ای هست من قراره تحمل کنم، من قراره راه حل پیدا کنم، من قراره انتخاب هامو انجام بدم، چرا باید کسی دیگه ( یا بهشت و جهنمی که فعلا درگیرش نیستم ) درش اصلا تفاوتی به وجود بیاره ؟‌

میخوای زندگی کنی، دلیلش باید تمایل خودت باشه، چیزی که ادمو زنده نگه میداره، جاهایی که ندیده، ادم هایی که باهاشون حرف نزده، کتابهایی که نخونده، اهنگ هایی که به قدر کافی نشنیده، ارزو هایی که بهشون نرسیده.

اگه کسی مثل من که نه به بهشت معتقده نه نگرانی جهنم رو داره، نه به نظر دیگرون اهمیت میده و همچنان قصد خودکشی توی جوونی رو نداره، اینه که به نظرم این زندگی محدوده، و من هنوز نه به ارزو هام رسیدم نه هنوز تونستم کاری کنم که مطمین باشم نسل بعد از من زندگی خوشحال تری خواهند داشت.

مشکلی که توی کشوری مثل ایران هست اینه که بیشتر سختی ها و مشکلات غیر قابل حل هستن درش به دلایل قانونی، وگرنه مشکل داشتن به نظر من خوبه حتا، انگیزه ای میده برای حل کردنشون. ما اگه نتونیم مشکلات رو حل نکنیم زندگیمون خیلی بی معنی میشه. کل زیبایی انسان بودن، اینه که انسان میتونه وسیله اختراع کنه، میتونه زندگیش رو ساده تر کنه
 

الهه ن

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,058
امتیاز
31,801
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
مياندوآب
سال فارغ التحصیلی
1394
دانشگاه
علوم پزشکی تبریز
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : اقدام به خودکشی

چرا باید چندش آور باشه وقتی مشکلاتم حل شدن ؟ (دقیق خوندین متن رو ؟) :) سعی دارین مشکلات رو لاینحل جلوه بدین به خاطر جغرافیا. اونوقت همه باید از دم خودکشی کنیم؟! حتی اگه شرایط اجتماعی و قانونی برامون غیرقابل تحمل باشه میتونیم صبر کنیم و به نسلهای بعدمون یاد بدیم مبارزه رو اگه خودمون نمیتونیم. :)
و اینکه شما همیشه دم از انسانیت میزنین. انسانیت از نظرتون چیه؟ صرفا همه بتونن خوب بخورن و بنؤشن و خوب از موارد مختلف لذت ببرن؟ درین حده تعریفتون؟ روان انسانها و احساس انسانها بخش مهم و اسیب پذیری از زندگی و «انسان بودن» شون ه. انسانیت هم مگه این نیست به فکر دیگران هم باشیم؟ من چطور میتونم دیگران رو آزار بدم و صدمه بزنم بهشون به خاطر خودخواهی خودم و اسم انسان رو روی خودم بذارم؟ اسیب و صدمه و رنج قرار نیست فیزیکی باشه. مثل حمله کردن به یه کشور دیگه ست . یه پادشاهی به خاطر خودخواهیش به مردمان کشور دیگه اسیب میزنه. ولی در اینجا ما به احساس ادمها اسیب میزنیم که زخمش ازار دهنده تر از زخم فیزیکی‌ه. :)

پیام پست رو هم متوجه نشدین ( : ) ) مشکلات لاینحلی که ازارم میدادن حل شدند. بخش بزرگشون با معجزه! فقط صبر کردم. (و خب به خاطر اعتقادم سعی میکردم توکل کردن یاد بگیرم جای اینکه خودم رو محور عالم بدونم و تمام هستی رو بخوام تنهایی مدیریت کنم : ) )
«و کسی که تقوای خدا را نگه دارد برایش راه خروج از مشکلات را قرار میدهد[...] از جایی که گمان نمیبرد » سوره طلاق ایه ۳
 

hastiiii98

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
15
امتیاز
41
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تهران
پاسخ : اقدام به خودکشی

ایشون اگه اونوقت از روی احساسات اون زمانش خودکشی میکرد الان که حالش خوب شده و میل به زندگی داره دیگه وجود نداشت براش.یعنی نباید صرف یه برهه هر چند چندساله تصمیم گرفت.
بهشت و جهنمو کاری ندارم چون اعتقاد ندارم اما بعضی پدر و مادرها هستن ک زندگیشون بچه هاشونه(برخلاف پدر و مادرایی که ممکنه اوتقدر از خودگذشتگی نداشته باشند) و خانواده نقش پررنگی داره برای تک تک اعضا و خب اینجا ضربه زدن به زندگی اونها هم هست حالا گرچه دیگه موجود زنده نباشه ولی روی زندگی اجتماع اطرافش تاثیر گذاره از دست دادنش.
 
  • شروع کننده موضوع
  • #54

maziar

مازیمون
ارسال‌ها
1,962
امتیاز
6,834
نام مرکز سمپاد
علامه حلی
شهر
تهران، استانبول، کوالالامپور، اُسلو!
دانشگاه
Universitetet i Oslo
رشته دانشگاه
ریاضی، CS، نانو الکترونیک
پاسخ : اقدام به خودکشی

به نقل از نورا. :
چرا باید چندش آور باشه وقتی مشکلاتم حل شدن ؟ (دقیق خوندین متن رو ؟) :) سعی دارین مشکلات رو لاینحل جلوه بدین به خاطر جغرافیا. اونوقت همه باید از دم خودکشی کنیم؟! حتی اگه شرایط اجتماعی و قانونی برامون غیرقابل تحمل باشه میتونیم صبر کنیم و به نسلهای بعدمون یاد بدیم مبارزه رو اگه خودمون نمیتونیم. :)
و اینکه شما همیشه دم از انسانیت میزنین. انسانیت از نظرتون چیه؟ صرفا همه بتونن خوب بخورن و بنؤشن و خوب از موارد مختلف لذت ببرن؟ درین حده تعریفتون؟ روان انسانها و احساس انسانها بخش مهم و اسیب پذیری از زندگی و «انسان بودن» شون ه. انسانیت هم مگه این نیست به فکر دیگران هم باشیم؟ من چطور میتونم دیگران رو آزار بدم و صدمه بزنم بهشون به خاطر خودخواهی خودم و اسم انسان رو روی خودم بذارم؟ اسیب و صدمه و رنج قرار نیست فیزیکی باشه. مثل حمله کردن به یه کشور دیگه ست . یه پادشاهی به خاطر خودخواهیش به مردمان کشور دیگه اسیب میزنه. ولی در اینجا ما به احساس ادمها اسیب میزنیم که زخمش ازار دهنده تر از زخم فیزیکی‌ه. :)

پیام پست رو هم متوجه نشدین ( : ) ) مشکلات لاینحلی که ازارم میدادن حل شدند. بخش بزرگشون با معجزه! فقط صبر کردم. (و خب به خاطر اعتقادم سعی میکردم توکل کردن یاد بگیرم جای اینکه خودم رو محور عالم بدونم و تمام هستی رو بخوام تنهایی مدیریت کنم : ) )
«و کسی که تقوای خدا را نگه دارد برایش راه خروج از مشکلات را قرار میدهد[...] از جایی که گمان نمیبرد » سوره طلاق ایه ۳

چیزی که چندش اوره، این نیست که مشکلاتت حل شده، اینه که دلایلت برای خودکشی نکردن، زیبایی زندگی نبوده، این بوده که جهنم نری، یا خانواده اذیت نشن، هیچ بخشیش چیزی از خودت نبوده.

مشکلات با معجزه حل نمیشن، اگر صبر کردی و حل شدن، یعنی تو در حل کردنشون شریک نبودی، ازشون در نرفتی، ولی تو حلشون نکردی، دیگران کردن.

من سعی ندارم مشکلات رو غیر قابل برطرف شدن جلوه بدم، من میگم باید واقع‌نگر بود و باید هر فرد از خودش شناخت داشته باشه، برای من بودن توی اون جامعه با اون قوانین دیوانه کننده بود. میتونستم تغییرش بدم ؟ نه. تلاش کردم ولی دیدم نمیشه، تصمیم گرفتم به نوعی به وضعیت پایان بدم، به یه شکل میشد پایان داد به وضعیت، خارج شدن از اون محیط جغرافیایی. که دو راه داره یا توسط حذف خودم، یا تغییر محیط. ولی برای همه تغییر محیط امکان پذیر نیست. ( البته این صرفا در مورد فرد منه، دیگران راه حل های خودشون رو میتوننن داشته باشن و این موضوع بیربط به بحثه )

مبارزه کردن، اگر درش موفقیتی نداشته باشه، مبارزه ی بیهوده ایه. مثال سادش، الان چند نسل از فلسطینی های دارن سعی میکنن جلوی شهرسازی های اسراییل رو بگیرن ؟
نسل به نسل فلسطینی های ضعیف تر و اسراییل قوی تر و پیشرفته تر شده، ایا امیدی در مبارزه هست ؟ نه! امید در پایان به مبارزه ولی هست! صرف مبارزه کردن مثل این میمونه کارگری بدون اینکه سعی کنه تحصیلاتش رو بهتر کنه، تعداد ساعت کاریشو بیشتر کنه! و امید داشته باشه به میلیونر شدن! اینم مبارزس! ولی تمام طول عمرش رو هم کار کنه، جمع حقوقش به یک میلیون نمیرسه!

صرف مبارزه کردن راه حل نیست، با هوشمندانه بودن که خیلی فاصله داره. ( هر چند اینم به بحث ربطی نداره و وسط کشیدی )

بذار ببینیم چی مارو از باقی حیوانات جدا میکنه، اینکه بیشتر به هم نزدیکیم ؟ نه! حیوانات توی گروه زندگی میکردن، با هم مهاجرت میکردن، با هم غذا میخوردن و حتا اگر لازم بود برای سلامت کل گروه ضعیف تر هارو طعمه ی بلا قرار میدادن! تا این حد گروه و سلامتی گروه مهم بوده! تفاوت انسان در اینه که تونست وسایلی تولید بکنه که زندگیشو راحت تر بکنه.

انسان با دست خالی جلوی یک ببر قطعا شکست میخوره، ولی میتونه خودش رو اماده کنه تا ببر رو در یک " بنگ" بکشه درحالی که ببر به فاصله ی ۱۰ متری ادم هنوز نرسیده! یکی از این تولیدات انسان قوانین بودن، تا بالاترین حد ازادی رو تامین کنند.

اینجا تفاوتی وجود داره که متوجه نیستی، من میتونم گوشت بخورم، یک گیاه خوار از این موضوع رنج میبره که من گوشت میخورم، در حالی که اون مخالف این موضوعه، ولی اینجا ایرادی بر من وارد نیست. اون فرد خودش رو به نوعی وابسته به گوشت خوردن یا نخوردن دیگرون کرده. وگرنه هیچ تاثیر مستقیمی درش وارد نیست.
زندگی تو، مال توعه، تصمیم گیرندش فقط توعی، وقتی ۱۸ سالت تموم شد، مریض بشی، و بخوان روت عملی انجام بدن از تو اجازه میخوان نه از مادر یا پدرت! چون بدن تو صرفا مال توعه!
این وسط خانوادت از مرگ تو ازار خواهند دید، ولی ایرادی به تو وارد نیست، تو در چیزی که مال تو بوده ( نه کشور دیگرون نه خاک و مرز دیگرون ) دست بردی.
اینا دو موضوع کاملا جداس.

این موضوعات خیلی سادس درکش، صرفا باید حواست باشه که به هم مربوط نیستن و جدا از همند.
و مشکلات خود به خود حل نمیشند، کسی مشکلات رو حل میکنه، اگه تو نبودی قطعا ادم دیگری بوده.

این وسط کسی درد زیادی داره که قابل برطرف کردن نیست، و طبیعتا خانوادش ناراحت میشند اگر خودش رو بکشه، ولی معنیش اینه که فرد باید زنده بمونه تمام اون درد رو به خاطر بیماریش تحمل کنه که خانواده ازار نبینند ؟‌ این به نظرت نشون دهنده ی خودخواهی خانواده ی اون فرد نیست ؟
 

الهه ن

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,058
امتیاز
31,801
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
مياندوآب
سال فارغ التحصیلی
1394
دانشگاه
علوم پزشکی تبریز
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : اقدام به خودکشی

پس باز متوجه نشدین. :) کسی که قصد خودکشی داره آیا اصلا در زندگی زیبایی میبینه؟ اگه زیبایی میدید که میگفت به جهنم این مشکل رو دارم باقی زندگی خوشه. :) پس با این حال باید دنبال دلایل دیگه ای برای زنده بودن بگرده که آموزه های دینی غالبا این امکان رو فراهم میکنند.

خب بله معجزه معنیش مثل نظریه خلق الساعة نیست؛ هیچ‌کاری بی دلیل اتفاق نمیفته. وقتی میگم معجزه یعنی کاری از خودم ساخته نبود اما شرایط جوری تغییر کرد که اوضاع بر وفق مرادم شد در حالی که تصور همچین تغییر شرایطی رو هم نداشتم. :)

بله و صرف مبارزه مطرح نیست این موضاعت هم بدیهی‌ه و حرفمون راجع به بدیهیات نیست. به وسط کشیدن مبارزه هم به خاطر مثال شما بود که از بحث منحرف نشیم. :)

مثالتون مثال جالبی نیست. برای من مهم نیست پس از مرگم همسایه م چه فکری میکنه. اصل مهم نیست برام ولی خانواده م مهم ه. خانواده از من نمیخوان که خودکشی نکنم که خودخواهی اونها باشه. بلکه این منم که خودم رو در برابر احساسات پدر و مادرم مسئول میدونم. البته این یه نظر شخصی‌ه و همه ایطور نیستند ولی رفتار پدر و مادر من بیشتر از انجام وظایفشون بوده. من نمیتونم در مقابل فداکاری‌های اونها خودخواهانه بگم «میخواستن خوبی نمیکردن!» یا فقط به فکر خودم باشم. ضمن اینکه مثل اینکه شما تعریفتون از خانواده صرفا جمع افرادی‌ه که کنار هم زندگی میکنند ولی خانواده مثل دانش‌آموزهای یک کلاس نیست که صرفا مدتی با هم باشن. افراد خانواده از نظر احساسی به هم وابسته ند و حرف ساده ای نیست نادیده گرفتن پدر و مادر. مثل یک گروه از افراد که قراره باهم کاری رو انجام بدن این وسط یکی از اعضای گروه نمیتونه بگه من آزادم این‌کار رو انجام ندم. بله اون اختیار داره کار رو انجام نده اما نظم گروه رو به هم زده و هدف گروه رو ناکام گذاشته.

ضمن اینکه اگه افراد در برهه های مختلف تلخیها و مشکلات رو تحمل نکنند درد رو تحمل نکنند و مستقیم برن سراغ خودکشی؛ حرف پست اول من بود که گفتم اگه خودکشی میکردم دیگه شاهد این روزهای خوب نبودم. در واقع به خاطر مشکلات مقطعی که تمام زندگیمون رو تحت تاثیر قرار میده خودکشی نکنیم حتی اگه طول بکشه. حتی اگه خیلی برامون دردناک باشه. یادم رفت اضافه کنم که بین دلایل خودکشی نکردن «حکمتی هست حتما همه چیز خیره» هم بود. که بهم امید میداد که امیدوار باشم به آینده.
 
بالا