dark shadow
خائــن.
- ارسالها
- 1,166
- امتیاز
- 13,561
- نام مرکز سمپاد
- Farz2
- شهر
- KRG
- سال فارغ التحصیلی
- 1399
پاسخ : خاطرات سوتیها
یه چند وقتی هست که دارن روی دیوار مدرسه رو سیمان می کنن(ازین طرحا هست که درست می کنن با سیمان و برجسته هستن.از اونا).دوتا کارگر دارن کار می کنن.یکی شون سیمان رو روی دیوار میریزه اون یکی هم روش طرح میکشه.اونی که طرح میکشه همیشه روی صندلی می نشسته اون یکی بیشتر کار میکنه.دوستان هم یه چند باری خواستن از پشت براش کاغذ مچاله پرت کنن ولی دیگه این کارو نذاشتم بکنن
آقا ما امتحانامون رو توی سالن ورزشی ازمون می گیرن یه جا(هفتم و هشتم و نهم با هم).سالن ورزشی هم بیرون مدرسه تو فضای حیاط هست.امتحان دادیم اومدیم تو مدرسه.اول مدرسه هم یه ورودی هست.دیدیم اونجا شلوغ شده.یکی از دوستام نهمه داشت با ناظم حرف میزد.حالا حرفاشون:
دوستم:خانم احمدی این چه وضعشه؟
ناظم:مگه چی شده؟
دوستم:خانم احمدی کارگرایی که آوردین خیلی پررو هستن!
ناظم:برای چی؟
دوستم:اونی که لباس سیاه پوشیده طرح میکشه رو میگم.خانم هی بر می گرده ما رو نگاه میکنه!!
ناظم: بابا این زن داره تو رو میخواد چی کار؟؟
یعنی وقتی اینو گفت بچه هایی که تو راهرو جمع شده بودن اینو که شنیدن از خنده داشتن می ترکیدن!!و قیافه ی دوست بیچاره ی ما هم دیدنی بود تو اون لحظه
یه چند وقتی هست که دارن روی دیوار مدرسه رو سیمان می کنن(ازین طرحا هست که درست می کنن با سیمان و برجسته هستن.از اونا).دوتا کارگر دارن کار می کنن.یکی شون سیمان رو روی دیوار میریزه اون یکی هم روش طرح میکشه.اونی که طرح میکشه همیشه روی صندلی می نشسته اون یکی بیشتر کار میکنه.دوستان هم یه چند باری خواستن از پشت براش کاغذ مچاله پرت کنن ولی دیگه این کارو نذاشتم بکنن
آقا ما امتحانامون رو توی سالن ورزشی ازمون می گیرن یه جا(هفتم و هشتم و نهم با هم).سالن ورزشی هم بیرون مدرسه تو فضای حیاط هست.امتحان دادیم اومدیم تو مدرسه.اول مدرسه هم یه ورودی هست.دیدیم اونجا شلوغ شده.یکی از دوستام نهمه داشت با ناظم حرف میزد.حالا حرفاشون:
دوستم:خانم احمدی این چه وضعشه؟
ناظم:مگه چی شده؟
دوستم:خانم احمدی کارگرایی که آوردین خیلی پررو هستن!
ناظم:برای چی؟
دوستم:اونی که لباس سیاه پوشیده طرح میکشه رو میگم.خانم هی بر می گرده ما رو نگاه میکنه!!
ناظم: بابا این زن داره تو رو میخواد چی کار؟؟
یعنی وقتی اینو گفت بچه هایی که تو راهرو جمع شده بودن اینو که شنیدن از خنده داشتن می ترکیدن!!و قیافه ی دوست بیچاره ی ما هم دیدنی بود تو اون لحظه