دسته: ایران و جهان

خودت بساز ، تو میتونی

نمی خواستم بنویسم اما اعصابم بهم ریخت ، باید مینوشتم تا شاید یکم آروم تر بشم.

یادم میاد خبرنگار 20:30 رفته بود توی یک هواپیما. تو هواپیما هم تعدادی ورزشکار بود هم تعدادی از دانشجوهای شریف. خبرنگار اول از ورزشکار پرسید اگر شما توی المپیک طلا بیارین چی بهتون میدن ؟ ورزشکاره جواب داد که به نسبت مدال پول میدن. فکر کنم گفت به طلا 100 میلیون و به نقره و برنز هم یکم کمتر. شاید 80 میلیون.
بعد روش رو برگردوند به طرف دانشجوی شریف. پرسید کسی که توی المپیاد مقام بیاره چی میدن ؟ گفت به طلا یک لپ تاپ میدن ، به نقره و برنز هم هیچی !

من هیچ وقت نمیشینم پشت تلوزیون مسابقه ورزشی رو تماشا کنم. به نظر شخص خودم احمقانست . آخه یعنی چی که بشینی پست تلویزیون بازی کردن دیگران رو نگاه کنی ؟ شما که نه تحلیل گری ، نه کارت اینه و نه چیزی به شما میرسه. دیگران بازی میکنند ، میبرن یا می بازن و این اون ها هستند که پاداش میگیرن یا تنبیه میشن. به هیچ وجه هیچ دخلی به ما نداره ! حالا اگر بگیم یکم حس میهن پرستی و این جور داشته باشیم فوقش میشینیم بازی های ملی رو نگاه می کنیم.

چند روزیه که بدجور به رادیو علاقه مند شدم. همیشه رادیو آوا رو باز میزارم. امروز گفتم یکم پیچش رو بچرخونم ببینم چی اون یکی کانال ها چی هست. فکر کنم رادیو فرهنگ بود. داشت در مورد تقدیر مجلس شورای اسلامی از هادی ساعی میگفت. در یک آن اعصابم به کل بهم ریخت. کاری به این که ازش تقدیر کردند ندارم. حرف من این هستش که چرا این همه که ملت و دولت و مجلس و کلا نظام به ورزش اهمیت میده کسی نیست به علم اهمیت بده ؟ آخه کدوم مهم تره ؟ یعنی اونایی که میرن المپیاد جهانی کاری نکردن ؟ توی دنیا چند نفر میتونه طلای المپیاد جهانی بگیره ؟ کدومش مهم تره ؟ ما الان به کدومش نیاز داریم ؟ آخه ورزش کدوم درد این مملکت رو دوا میکنه ؟ به خدا زباله های هسته ای رو اون جور دفن نمی کنن که دارن استعدادهای مارو دفن می کنن. کدام سیاست و منطق و فکر میگه که چون تو مخت کار میکنه باید بیشتر پول بدی ؟ در عجبم. در عجبم از این مملکت.

یکی اعتراض کرد که چرا به مدال آوران علمی هم این قدر بها داده نمیشه و همش ورزشه ؟
از اون ور علی مطهری گفت که به خاطر این که توی دید عمومی مملکت و مردم به ورزش بهای بیشتری داده میشه.
بعدش حداد عادل گفت که ما در مجلس هفتم یک بار از نخبگان علمی تقدر کردیم.

واقعا زحمت کشیدین. توی 4 سال یک بار زحمت کشیده اند از نخبگان علمی تقدیر کردند.

خاک بر سر این دید عمومی مملکت بکنم که این قدر چشماش کوره. حالا این همه به ورزش اهمیت داده می شه تو ورزش شدیم این ؛ اگر اهمیت داده نمیشد چی میشد ؟

تو این ممکلت هرکسی به جایی رسیده خودش رسیده. بازم ایول به این همه المپیادی های خودمون. خداییش دمشون گرم. ترکوندند.

بس است …

با ما تماس بگیرید

مسائل کم آبی و برق و بحث های انرژی و بهینه سازی مصرف سوخت و صرفه جویی انرژی در ساختمان ها امروزه دیگه به گوش هیچ کسی ناآشنا نیست. ماشالله اون قدر

توی تلویزیون تبلیغات نشون میده که همه مون حفظ شدیم. اما این تبلیغات من رو آزار میده. میدونین چرا ؟ بزارین بگم

الان دارم از پنجره بیرون رو نگاه می کنم. تو این تاریکی دوجا نظرم رو به خودش جلب می کنه. 1. ساختمان مرکزی موسسه مالی و اعتباری قوامین 2. یک مسجد که اسمش رو نمی دونم یکم اون ور تر قوامین.
الان ساعت 22:9 شب روز 5 شنبه هستش. فردا روز جمعه و تعطیل ! من موندم این موسسه قوامین واسه چی این همه بی خودی چراغ رو ساختمونشون نصب کرده ؟! کلی هم چراغ چشمک زن  گذاشته. آخه چه توجیهی داره که این وقت شب این همه چراغ بی خودی روشن باشن ؟ واقعا در عجبم. این وقت شبی هم که کارمند نیست اون جا . فوق فوقش 20 تا نگهبان داشته باشه. اون ها هم الان دارم تلوزیون نگاه می کنن !

حالا میرم سمت راست. یک مسجد بزرگ دیده میشه. این یکی بدتر از قوامین . اون قدر چراغ روشن داره اون جا که نگو نپرس. مثل روز میشه دید اون جارو. شاید خیلی بهتر. خوب ملت میخوان برن توی مسجد نه روی طاق که !
یک شب که میرین بیرون خوب دقت کنید به خیابونا. چیزهای فجیع تر از اینا هم می بینین.

حالا بریم سراغ آب:

چقدر از آب کشور توی خونه ها مصرف میشه ؟ فکر کنم 30 درصد . حالا اگر خیلی خوشبینانه در نظر بگیریم. فکر میکنین 70 درصد بقیش چی میشه ؟

رفته بودم سمت کوه ها. جایی بودم که آب ها یک جا جمع میشدن و رود درست می کردن میرفتن به سمت مزارع کشاورزی. چنان آبی میموند که نگو نپرس. به راحتی میگم اگر یکی به سن منو شما پاشو میزاشت توی آب به سختی میتونست خودشو نگه داره تا آب نبره. همین آب میومد میرفت به سمت مزارع. الان میگین خوش به حال درختا ، چه حالی می کنن ! اما وقتی میومدی مزارع رو میدیدی هیچ خبری از آب نبود ! اون رود پرآب تبدیل شده به یک جوی کوچک ! خدای من ، اون همه آب چی شد ؟ هیچی ؛ در نهایت سادگی همش رفت توی خاک ! از این ور این همه آب میره توی خاک از اون ور بدبخت درخت ها به خاطر خشک سالی دارن میمیرن ! آبی هم که میره توی خاک به هیچ دردی نمی خوره ! عملا ذخیره هم محسوب نمیشه. فکر میکنین راهش چیه ؟ یک راه کاملا ساده و مشخص : کانال کشی . با یک کانال کشی میشه چند روستا رو از خشک سالی نجات داد. خرج چندانی هم نداره. فکر نکنین میخوان سد بزنن. دو سه تا بلوک سیمانی میزارن یک کانال آب ساده درست می کنن که آب توی خاک نره !

خوب حالا همون یک جوی آب میره کجا ؟ میره توی زمین کشاورزی. میدونین چند درصد اون آب لازمه ؟ حداکثر 10 درصد اون آب لازمه تا کل درخت ها سیر بشن. اما به دلیل این که روش غرقابی هستش باید 10 برابر آب مورد نیاز بره توی زمین. در صورتی که با آبیاری قطره ای و امثالهم میشه 1/10 اون آب رو مصرف کرد.

درون پارانتز : آب یاری بوته های جلوی ساختمان سمپاد، مدرن هستش !

6 سال پیش دریاچه ارومیه بودیم. بیشتر از دو سه متر نمیشد رفت توی آب . بعد اون باید شنا می کردی. 2 سال پیش رفتم اون جا. اول باید 200 متر پیاده روی می کردی رو لجن و نمک بعدش و از ساحل (سابق) دور میشدی تازه میرسیدی به آب. ارتفاع آب هم چند متر اومده پایین خدا میدونه.  حالا که رسیدی به آب 300 متری هم باید راه میرفتی تو آب تا بتونی شنا کنی. تا اون فاصله آب از کمر بالاتر نمی رفت !

این ها مثال هایی ساده بودند از ….

حالا هی بگین صرفه جویی! بابا ملت چه گناهی کردن که گیرکردن دست عده ای ناکاربلد . به کجا میرویم آخر ، برباد است وطن. تا کی میخوایم بگیم آمریکا ، اگر واسه همه لاتی واسه ما شکلاتی ؟ نه آقا آمریکا لات نیست. شما شکلاتی !