نویسنده: محمد حسین حیدری

می گریم!

شب است کسی در خانه نیست…
گریه می کنم. گریه می کنم تا دنیا بداند گریه میکنم تا بدانم که گریه می کنم. گریه می کنم به خاطر دوستی ها غم ها شادی ها دوری ها نزدیکی ها گریه می کنم که گریه کرده باشم… گریه می کنم تا شاید دل دنیا بسوزد شاید به یاد گریه های دیگران گریه کند. به یاد جنگ ها قتل ها جنایت ها گریه کند. تا شاید اشکی از چشمانش بریزد و تمام خرابی ها کمبود ها نابودی ها بدبختی ها را بشوید و با خود ببرد تا دیگر کسی نگرید کسی ناراحت نباشد. غم ها به پایان برسد تا نفرت ها از بین برود تا نهال دوستی ها شکفته شود.
هنوز می گریم انگار این گریه تمامی ندارد…

افتخاری دیگر برای خودروسازی وطنی


الغرض. ما یک پوشه در گودر (گوگل ریدر مسبوق به اینجا مربوط) داریم به نام پرمغز «پلوتونیوم» این اسم از آنجا می‌آید که گذرگاه آخر شب ماست و شب ما صبح نمیشود اگر آخر شب سری به این جهنم دین نزنیم.
همین الساعه عکسی دیدیم در اینجا. از چند گوزن که به ترتیب خودروها پارک شده‌اند. و یکهو برق چشمان پرید که این مگر ایران است که سمند ال ایکس هم پارک است؟ حالیا ما نمیدانیم کجاست ولی فرنگستان است.
افتخاری است برای ما که بعد از پیکان وانت در استرالیا و پیکان در وطنش، چشممان به سمند در کنار گوزن شمالی روشن شد. همین فردا پس فرداست که سانتا کلاوس پراید 132 براند.

FaceBook خطرناکه!

من همین چند روز پیش رفتم توی فیس بوک عضو شدم سیستم خیلی خطرناکیه تمام جیک و پوک آدم رو در میاره ظرف سه ثانیه محمد مطهری رو که اونم عضو اونجاست شناسایی کرد و گفت می خوای به لیست دوستانت اضافه کنم؟! قبول ندارید همین امروز برید عضو شید فق بهتون بگم تمام ایمیل ها حساب های اینترنتی و… رو درمیاره! شاید باورتون نشه ولی لیست دوستان من رو از توی گوگل بدون پسورد من Import کرد. و توی پروفایلم تمام ایمیل هام رو لیست کرد!!!