• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

چگونه یک دانشجو شویم؟!

آیا فهمیدین چجوری باید یه دانشجو بشین؟!


  • رای‌دهندگان
    481
پاسخ : روز اول و ترم اول دانشگاه

گل داده بودن به بچه ها تو جشن
با همون گل پا شدن اومدن تو صف سلف : | : ))
 
پاسخ : روز اول و ترم اول دانشگاه

به نقل از Fitz William . Darcy :
آشناهایی ک میگم ؛ کیارش ک واضح رویت شد تو تصویر! امین رو هم دیدم اگ اشتب نکرده باشم!! یکی هم ک نشون داد و باهش مصاحبه کرد، تا حد زیادی شبیه محمدامین بود برام !!
_______

ما با دخترا/خانوما چیکار داریم آخه ؟! :-[ :))

حالا غصه نخور! چیز خاصی هم نبود اونچنان!! :-"

.
اخه من که هیچ کدوم از اینایی که گفتید نمی شناسم، من فقط یه تعدادی از دخترا رو می شناسم! هیچ کدوم هم دیده نشدن تو تلویزیون
به نقل از ali jahangiri :
گل داده بودن به بچه ها تو جشن
با همون گل پا شدن اومدن تو صف سلف : | : ))
خب گل رو چیکار میکردیم؟اگه از در میومدیم بیرون مینداختیم تو سطل آشغال رئیس دانشگاه ناراحت میشد :D من گذاشتم تو کیفم یه کم تو دانشگاه راه رفتم بعد رفتم دانشکده کامپیوتر دیدم همه چپ چپ نگاه میکنن انداختمش دور! :-<
چند نفر بودن که کیفشون رو تبدیل به گلدون کرده بودن! 7-8 تا گل قسمت های مختلف گذاشته بودن
 
  • لایک
امتیازات: N!ma
پاسخ : روز اول و ترم اول دانشگاه

به نقل از Lily Delicated :
اخه من که هیچ کدوم از اینایی که گفتید نمی شناسم، من فقط یه تعدادی از دخترا رو می شناسم! هیچ کدوم هم دیده نشدن تو تلویزیون

منم نـگفتم میشناسی ک!! :D برا خودم صرفا گفتم!! نمیدونم اصن!! :-"
....

الان خوابگاهین دگ ؟! چطوریاس مثلا؟!!

پ.ن: من خیلی دلم میخواست خوابگاه رو تجربه کنم آخه! حالا قسمت نشد . انشاءالله برا ارشد !! :-??

.
 
پاسخ : روز اول و ترم اول دانشگاه

به نقل از Fitz William . Darcy :
منم نـگفتم میشناسی ک!! :D برا خودم صرفا گفتم!! نمیدونم اصن!! :-"
....

الان خوابگاهین دگ ؟! چطوریاس مثلا؟!!

پ.ن: من خیلی دلم میخواست خوابگاه رو تجربه کنم آخه! حالا قسمت نشد . انشاءالله برا ارشد !! :-??

.
اینترنتش خوبه، یخچال صدای تراکتور میده نمیذاره شب بخوابیم، 6 نفریم تو یه اتاق 4 نفره.
 
پاسخ : روز اول و ترم اول دانشگاه

روز سوم ... البته واسه من روز اول بود
کلاس10 تا12 تشکیل نشد...
رفتم سلف به اقاهه گفتم خب من چلو گوشت نمیخورم آقاهه :| منم هیچی نگفتم رفتم غذامو خوردم
الانم بسیار بیکار تشرسف دارم کلی دانشکده رو گشتم و چیز جالبی ندیدم
با یکی دوست شدم که دانشجوی ارشده ( البته اول راهنمایی هم با یه پیشدانشگاهی دوست شدم)
الانم به بیکاریم ادامه میدم تا ساعت4 که برم کلاس که 90درصد امکانش هست تشکیل نشه
دو سه تا دانشجو هی دارن حرف میزنن رو اعصابمن
کلا زیاد تعریفی و جالب نبود

ولی خیلی ترسیدم یه سری هی ذاشتن حرف میزدن مثلن 20 واحد گرفتم 16 تاشو حذف کردم
من: :-s :O

یکی دیگه شون: خداکنه این ترم دیگه مشر.ط نشم

من: :-s :O


اها با دوستمم هرجا میرفتیم میگفتن ترم اولی هستین؟
 
پاسخ : روز اول و ترم اول دانشگاه

چرا بعضی وقتا کلایا تشکیل نمیشن؟؟؟
 
پاسخ : روز اول و ترم اول دانشگاه

شب اول تو خوابگاه 2نفر اومدن نشستن رو نیمکت کنار من گفتن سال چندمی؟
گفتم:ورودی هستم
گفتن:ورودی ارشد؟
گفتم:نه، کارشناسی :))
خوشحال شدم :D
 
پاسخ : روز اول و ترم اول دانشگاه

امروز فیزیک یک داشتیم. استادمون خانوم بود :-"

یکی از برادران اجازه گرفت که بره بیرون، بعد به جای اینکه در و هول بده،میکشید سمت خودش :-" چند بار این کار و کرد دید در باز نمیشه.
بعد تند و تند دوباره شروع کرد به کشیدن دستگیره ی در و دید در باز نمیشه.
بعد با یه چهره ی آمیخته به ترس برگشت گفت استاد شما در و قفل کردین؟؟ :O
کلاس ترکید کُلا!!
بعد من جلو نشسته بودم رفتم در و باز کردم واسش، بیچاره از خجالت تا آخر کلاس نیومد سر کلاس :D
 
پاسخ : روز اول و ترم اول دانشگاه

به نقل از Lily Delicated :
حسینی بای اومده بود اما همش از پسرا فیلم میگرفت و با چند نفر از پسرا مصاحبه کرد.
دو تا خانم هم از باشگاه خبرنگاران اومده بودن با پشت سری ما مصاحبه کردن.
اعتراف میکنم که تو اون گزارش به شدت داشتم دنبالت میگشتم :))

به نقل از Lily Delicated :
شب اول تو خوابگاه 2نفر اومدن نشستن رو نیمکت کنار من گفتن سال چندمی؟
گفتم:ورودی هستم
گفتن:ورودی ارشد؟
گفتم:نه، کارشناسی
خوشحال شدم
در همین راستا عرض میکنم که رفیقِ ما رفته ثبت نام (فردوسی) بهش گفتن خانوم برا ارشد باید برین یه قسمتِ دیگه :)) همچین دوستای بزرگی داریم ما! :))

و بگم که امروز خودم که رفتم ثبت نام اون فردی که مسئول تایید نهایی بود داشت اطلاعاتمو تو کامپیوتر وارد میکرد یهو گفت متولد 76؟! :O گفتم بله با اجازتون. بعد میگه عه چه کوچیکی برو یکم استراحت کن بعد بیا :| مینی دانشجو :| من: :-w
 
پاسخ : روز اول و ترم اول دانشگاه

به نقل از Fateme.RMA :
اعتراف میکنم که تو اون گزارش به شدت داشتم دنبالت میگشتم :))
در همین راستا عرض میکنم که رفیقِ ما رفته ثبت نام (فردوسی) بهش گفتن خانوم برا ارشد باید برین یه قسمتِ دیگه :)) همچین دوستای بزرگی داریم ما! :))

و بگم که امروز خودم که رفتم ثبت نام اون فردی که مسئول تایید نهایی بود داشت اطلاعاتمو تو کامپیوتر وارد میکرد یهو گفت متولد 76؟! :O گفتم بله با اجازتون. بعد میگه عه چه کوچیکی برو یکم استراحت کن بعد بیا :| مینی دانشجو :| من: :-w
آه؟منو ندیدی؟بقیه بچه ها رو چی؟

بهش میگفتی بزرگی به عقل است،نه به سال!
 
پاسخ : روز اول و ترم اول دانشگاه

به نقل از Lily Delicated :
آه؟منو ندیدی؟بقیه بچه ها رو چی؟

بهش میگفتی بزرگی به عقل است،نه به سال!
نع ندیدم :-< باید میدیدم؟! :D تازه منتظر بودم بیان باهات مصاحبه کنن B-)

بدترش اینه که مامانم سوء استفاده میکرد :| میگه دیدی بهت گفتم یه سال دیگه بخون گوش نکردی :|
 
پاسخ : روز اول و ترم اول دانشگاه

دانشگاه ما نمیذاشت اولیا بیان ثبت نام! میگفتن اولیا بیرون بشینن دانشجو باید خودش بیاد همه کارهای ثبت نام رو انجام بده
 
پاسخ : روز اول و ترم اول دانشگاه

به نقل از Lily Delicated :
دانشگاه ما نمیذاشت اولیا بیان ثبت نام! میگفتن اولیا بیرون بشینن دانشجو باید خودش بیاد همه کارهای ثبت نام رو انجام بده
اکثر دانشگاه ها همینطورن.
#افزایش حس استقلال و توانایی بچه! =))
 
پاسخ : روز اول و ترم اول دانشگاه

به نقل از hamed.yas :
اکثر دانشگاه ها همینطورن.
#افزایش حس استقلال و توانایی بچه! =))

صرفا شلوغ نشدن محل ثبت نام و جلوگیری از یه سری هدر دادن زمانا در ثبت نام ( مثلا پدر یا مادر از مسوول نظام وظیفه دانشگاه میپرسه: حالا خوابگاه اینجا امن هس من پسرم فلانه اینا) و...
 
پاسخ : روز اول و ترم اول دانشگاه

من رفتم 93ایهای دندونپزشکی رو دیدم دانشگاه. یه سر و گردن از ورودی ما سر بودن فک کنم :))) بعد ورودی قبلیمون هم همینطورن. ما گیر افتادیم بین اینا . شانس :((
:)) امیدوارم در روز های اینده بفهمم اشتباه میکردم
صرفا خواستم غرشو بزنم :-" 93 ایها کلا اینجورین؟ :-"
 
پاسخ : روز اول و ترم اول دانشگاه

من با پدرم رفتم ثبت نام صبح راه افتادیم سمت تهران. بعد از رسیدن به دانشکده بابام گفت خودت صثبت نام کن من برم بقیه کارات را انجام بدم آقا ما هم خنگ بازی در اوردیم ثبت نام کلی طول کشید آخرش به بابام زنگ زدم تموم شد بیا بریم بش می گم تو چکار کردی میگه منم امروز تو سالن رازی(واسه خود دانشگاهه) همایش داشتم یه سر رفتم اونجا!!
 
پاسخ : روز اول و ترم اول دانشگاه

عاقا ما رفتیم ولی نامردا به من 16واحد بیشتر ندادن =((
تازه مبانی برنامه نویسی رو هم ندادن به من (رشته م سخت افزاره) بجاش ریاضیات گسسته دادن =(( :(( :(( ~X(

ولی خداییش مهربون رفتار کردن خیلی صمیمانه خیلی خوش برخورد بود تا ساعتای 11اینا بعدش دیگه ..... میگرفتن :D
 
پاسخ : روز اول و ترم اول دانشگاه

حداکثر واحدایی که یه دانشجو میتونه برداره چندتاس؟!

به من 20 واحد دادن! هرکی میشنوه میگه زیاده! :D زیاده واقعن؟! :-"
 
پاسخ : روز اول و ترم اول دانشگاه

به نقل از Fateme.RMA :
حداکثر واحدایی که یه دانشجو میتونه برداره چندتاس؟!

به من 20 واحد دادن! هرکی میشنوه میگه زیاده! :D زیاده واقعن؟! :-"

پ ن پ :)) خوش بحالتون 8-> کاش به منم برنامه نویسی رو میدادن این ترم خلاصش میکردم ترم بعد تا اینو برندارم نمی تونم واحدای مرتبطشو بردارم
 
پاسخ : روز اول و ترم اول دانشگاه

به نقل از Fateme.RMA :
حداکثر واحدایی که یه دانشجو میتونه برداره چندتاس؟!

به من 20 واحد دادن! هرکی میشنوه میگه زیاده! :D زیاده واقعن؟! :-"

:O :O

20واحد؟؟؟ :O ......

مگه میشه مومن؟؟؟
 
Back
بالا