• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

دلنوشته‌های رمضان

پاسخ : دلنوشته‌های رمضان

راضی نیستم از این یه ماه !
شک ندارم که دور تر شدم تا نزدیکتر !
واقعا نمیدونم چم شده !
ظاهرم طوریش نیست اما از تو داغونم !
هر 3 شب ِ قدر بدترین شبای ِ قدرم بود !
چرا واقعا ؟!


:-<
 
پاسخ : دلنوشته‌های رمضان

اين رمضونم اومد و رفت
نميگم با خوبياشو بدياش... جون ما خودمونيم كه روزامونو ميسازيم...شاد بودن يا ناراحتيامونو...
خيلي ناراحتم كه واسه مريضيم فقط 3روز تونستم روزه بگيرم... اون 3روزم رو سايلنت بودم :دي
و ناراحتيم وقتي بيشتر شد كه بخاطر مشكلاتي نتونستيم بريم نماز عيد فطر...
البته رومم نميشد برم...
دلم تنگ ميشه، خيلي
كاش زود رمضون بعدي بياد...
اميدوارم رمضان بعدي، آرمان بيش خانوادش باشه و حالش كاملا خوب شده باشه و توانايي روزه گرفتن رو داشته باشه...
كلي حرف دارم...ولي به همينا بسنده ميكنم...
دل نوشته نبود...ولي درباره ي رمضان بود...
شايدم باشه، هركي سبك نوشتن خودشو داره... (;
راستي عيدتونم مبارك
بس تا رمضان بعد...
 
پاسخ : دلنوشته‌های رمضان

خدایا ...
این ماه رمضونم تموم شد ...
رف پِی کارش ...
منم هستم هنوز ... ولی نشدم اونی که بودم ... نزدیک شدم ... اما نه به اندازه ی قبل ...
دورم هنوز ...


×ای کاش ماه رمضون تموم نمیشد ...
 
پاسخ : دلنوشته‌های رمضان

خب...
من اومدم با ماه رمضون خداحافظی کنم...

" خدایــــا... مرسی که ماه رمضون رو به اندازه قرار دادی... واقعا ماه برکتِ...
همیشه مامانم میگه: ببین سفره افطار چقد پررونقِ..اما کم کم که به آخرش نزدیک میشیم برکت داره دور میشه...
خدایــــــــا تمام ساعت های زندگی ما رو پربرکت قرار بده...
توی این ماه...گرچه سعی کردم گناه نکنم، امــــا میدونم دفترم پیشِ تو خالی نیست...
منو ببخش...
امیدوارم تا ماه رمضون سال دیگه بتونم خودمو بهتر بسازم و پیشت برگردم...
معلوم نیست تا سال دیگه چه اتفاقی بیفته... کی باشه و کی نباشه...
فقط امیدوارم سال دیگه آرمان امیـــری که الان توی کمــــــاست به هوش اومده باشه و خودش بیاد اینجا و دلنوشته ماه رمضون بنویسه...
خدایا...
اینکه میگن خدا دوست داشته که مثلا ماه رمضون تونستی روزه بگیری درسته؟
ماه رمضون امسال خیلی توفیق نداشتم...دلیلش رو ی چیزایی تصور میکنم..اما دیگه حقیقتِش با خودته...
من دوست ندارم بد باشم...اینی که الان میبینی خودمم نمیشناسمِش...
منوبه خاطرِ همه چیز ببخش...
امیدوارم سال دیگه هم بین این همه دوستای سمپادی باشمُ و بازم دلنوشته بنویسم... این دفه خداحافظی نه...
زودتر از همه بیام سلام کنم...
دیگه وقتِ خداحافظیِ نه؟
ماه پر برکتِ رمضان... خداحافظ...
عید فطر مبــــارک"
 
پاسخ : دلنوشته‌های رمضان

:-<
پارسالو بیشتر دوس داشتم احساس میکنم پارسال خعلی بهتر بودم حیف که تموم شد حیف :-<
 
پاسخ : دلنوشته‌های رمضان

این رمضونم تموم شد وچه ساده گذشت...
 
تجدید خاطرات ماه رمضان


با توجه به نزدیک شدن به ماه رمضان, این تاپیک مهم شد که دوستان یه تجدید خاطره ای بکنن 8->
با شروع ماه رمضان, تاپیک باز میشه.
 
دلنوشته‌های رمضان 1392


دوباره یک سال جدید و یک ماه رمضان جدید.
این تاپیک از الان باز میشه و تا پایان ماه رمضان هم باز میمونه.
یکی از دلایل ایجاد این تاپیک، اینه که توی حرف بزن خیلی در مورد ماه رمضان صحبت نکنین و جمله های فلسفی و اتفاقات خوبتون توی ماه رمضون و کلا تمام چیزای مربوط به اون رو اینجا بگین.
خواهشا به صفحه ی اول مراجعه کنین و قوانین تاپیک رو بخونین و بهش عمل کنین.

یه امید یک تاپیک خیلی خیلی خوب، که بعدا خاطراتمون رو باهاش مرور کنیم. 8->
 
پاسخ : دلنوشته‌های رمضان

درسال فقط یه ماه هست که خدابیشترازهمه دنبال دوست میگرده
امیدوارم همه ی مابهترین دوستای خداباشیم به امیدامرزش گناهان وبراورده شدن حاجات روزه داران :)
 
پاسخ : دلنوشته‌های رمضان

خب من اول از همه حرف بزنم اینجا ;;)
دوستانی که نصف بیشتر وقتشون رو تو نت میگذرونن و ممکنه از انجام ی سری کارا از جمله خوندن قرآن جا بمونن
در همین راستا این سایت معرفی میشه که آنلاین بتونین قرآن بخونین و گوش بدین اکثر قاری ها رو داره و با همه نوع زبون ترجمه :-" [nb]که من دیفالتش رو قرات عبدالباسط و ترجمه الهی قمشه ای گذاشتم[/nb]
باشد که مفید واقع شود! :)

×تا من تایپ کردم و ارسال زدم یکی دیگه پست داده :-"
 
پاسخ : دلنوشته‌های رمضان

سلام ماه رمضون خوبی؟ >:D<
چرا اینقد دیر اومدی :(
باور کن دلم برات تنگ شده بودا
دلم برا دعاهای سحر سحری خوردن تنگ شده بود :((
حتی دلم برا گرسنه موندنم تنگ شده بود
وای نمیدونی چقد من تورو دوس دارم x:
دلم برای ربنای استادم تنگ شده بود
فردا ماه رمضونه
خدایا باور کن دلم برا با تو بودن تنگ شده بود :)
ماه رمضون 92 هم اومد و مطمئنن مثل ماه رمضونای دیگه خیلی زود میره :(
خیلیا پارسال ماه رمضون کنار ما بودن اما امسال...
نمیدونم بگم متاسفانه یا خوشبختانه پیش ما نیستن :|
واقعا نمیدونم شاید اونایی که الان نیستن خوشبحالشون باشه و اون بالا نزدیکتر از ما به خدا روزه بگیرن
خدایا تو این ماه کمکم کن بشم همون مرضیه شاد و خندون همونی که دوسال پیش بودم :-<
همون مرضیه ای که همیشه یاده تو باشه :-<
خـــــــــــــدایـــــــــــــــــا تو این ماه عزیز به هممون کمک کن [-o<
 
پاسخ : دلنوشته‌های رمضان

دلم واسهه این روزا تنگ شده بود....
 
پاسخ : دلنوشته‌های رمضان

وای تشنگی و گرسنگیش واقعا ارزش جو خوبی که تو جامعه ایجاد میکنه رو داره x:

ولی حیف ربــــــــــــــــنا شجریان :((
 
پاسخ : دلنوشته‌های رمضان

این روزا که می رسه همه خوب می شند ، همه دوست داشتنی می شند ، همه چیز یه حالت معنوی پیدا می کنه که خیلی دوست دارم؛ همیشه عاشق ماه رمضون بودم؛ امیدوارم امسال یه ماه رمضون پر از برکت باشه. 8->
 
پاسخ : دلنوشته‌های رمضان

روزای خوب .. روزایی که میشه آدم بود.



:)
 
پاسخ : دلنوشته‌های رمضان

:D

خب منم امروز با برگزاری یک افطار نمادین و ۱ و نیم لیتر به لیمو به پیشواز رمضان رفتم باشد که به همین صورت بدرقه کنم :-"

بعد من هنوز واقعا درک نکردم اگه میرن پیشواز رمضان پس میهمانیش کجاس دیگه :-?? حس میکنم گول خوردم [-(

کلا با توجه به زندگی در بهشت من جهنمی به نام کرمان و مدرسه رفتن میشه گفت که ماه رمضونی هم گناهانمون بخشیده میشه هم کلی نمره مثبت میگیریم :D اصن دم خدا گرم B-) روحانی متچکریم حتی
 
پاسخ : دلنوشته‌های رمضان

باورت می شه دوباره شد ماه عسل؟

دوباره داره بهشت میاد این پایین - رو همین زمین - تو خونه هامون - خیابونامون -سفره های افطارمون - سحری ها و دعاهای سحرمون ... - یا علی و یا عظیم هامون - مسجد رفتن ها - قرآن خوندن ها....

باورت می شه از رجب و شعبان بالا رفتم و حالا رسیدیم اوج قله؟

سی تا بیست و چهار ساعت فرصت داری تا "زندگی" کنی - نفس بکشی - آروم آروم باشی - غصه نداشته باشی - ناراحتی وجود نداشته باشه - ولاهم یحزنون بهشت باشه - همه چی مهیا باشه تا فقط لذت ببری از پاکی و سفیدی مطلق ...

باورت می شه دو ساعت دیگه دوباره سر سفره ی سحری می شینین خونوادگی؟

دعای سحر

نماز جماعت صبح

صدای قرآن بابا....


آب زنید راه را هین که نگار می‌رسد مژده دهید باغ را بوی بهار می‌رسد ...
 
پاسخ : دلنوشته‌های رمضان

به بابا ماه رمضون کوجا بودی دلم گرفت!!
اول از همه بگم اگه دو هفته دیر میومدی دیگه مانتوم تنم نمیشد...بابا بیا یه نفسی بکشیم!!
بعد خیلی خوبا تو هستی چون علوم پایه دارم بعد بودنت باعث میشه رابطم با یخچال کم شه..برم سمت کتاب 8->
اها. فیلماشم خوبه،،کلا ماه خوبیه..فقط اگه اجازه داشتیم وسط روز اسپری خوشبو کننده دهان بزنیم عالی بود..
خدایا راه خوبیو برای ساکت کردن ما انتخاب نکردی..چون من که از رو نمیرم حرفمو میزنم بیچاره بنده هاتن که خفه میشن..
همشم تقصیر خودته :>
 
Back
بالا