این طرز فکر شماست
یک بار هم بهتون گفتم درست نیست این جوری صحبت کنید
اینجا یه سایت تفریحی - علمیه
و اکثرا تو سن
راهنمایی و دبیرستان هستیم
و باید بهتون بگم همون طور که گفتم منظورم از گوهر وجودی عمر اون خانومه و
بعد از اون بکارتش و این که مهریه رو به عنوان یه منبع درآمد برای زن میبینید از کوته فکری شماست نه من و اینکه
یه مرد بیشتر از این که وظیفه داشته باشه کار کنه وظیفه داره آرامش همسرش رو فراهم کنه وگرنه مقدار درآمد چندان اهمیت نداره
هیچ زنی قبل از ازدواج به لذت شبانش فکر نمیکنه
به زندگی فکر میکنه که قراره تشکیل بشه
به آینده خودش و بچه هاش توی زندگی که میخوان بسازن باهم
اون حتی به مهریه هم فکر نمیکنه
اگه
واقا قصد ازدواج و زندگی داشته باشه
و مهریه رو خونواده ها درموردش تصمیم میگیرن
در ضمن فرق یک زن و دختر این نیست این فقط یه فرق فیزیکیه
یه زن با یه دختر یه فرق خیلی مهم تر داره
و اون یه خاطرست + روح اون خانم و خیلی چیزای دیگه
شایداگه از مامانت بپرسی بهت بگه که فک نکنم روت بشه ازش بپرسی
نمیخوام بیشتر از این بحث کنم باهاتون متاسفم که این رو میگم ولی شما اختیار زبونتون رو ندارید و هرچیز که دلتون بخواد میگین
این خیلی زشته که تو یه محیط عمومی از یه همچین چیزی صحبت کنیم
و خصوصی هم بدتر
اصلا صحبت در موردش اشتباست
ومن نمیتونم قانعتون کنم که دقیقادارم میگم ارزش
زن بیشتر از اینه
چون ذهن شما در حال حاضر فقط حرف خودتون رو قبول میکنه نه من رو
این که دارم میگم یه زن باید ساپورت شه هم به خاطر اینه که یه خانم مطلقه اصلا براش راحت نیست که دوباره تو خونه پدریش و با خونوادش زندگی کنه
ترجیح میده یه زندگی مستقل داشته باشه
بله درسته یه زن باید شاغل باشه تا نیازی به کسی نداشته باشه
ولی اگه شاغل نباشه چی؟
خیلی از آقایون به همسرشون اجازه نمیدن شغل داشته باشن نمونش هم داریم با این که تازه ازدواج کردن
و این که وظیفه زن فقط تمکینه رو من نمیگم اسلام میگه
ودقت کنین بعدش گفتم زن کار ها رو انجام میده بی منت
و حرف شما
یعنی
زندگی کردن
ولی به چه قیمتی ؟ خب یه زن معلومه که اگه شوهرش مایه آرامشش باشه زندگی میکنه
ولی
وقتی اون آقا بشه بلای جونش چی؟ خب طلاق وقتیه که
مشکلی هست دیگه و اگه مشکل از طرف زن باشه بله مهریه حق اون زن نیست اما اگه از طرف مرد باشه مث اعتیاد یا خیلی چیزای دیگه مهریه حق مسلم اون خانمه
اصلا شما چرا همه حرفای من رو ربط میدین به رابطه
مثلا دارم میگم شاید اگه اون خانوم با کس دیگه ای ازدواج میکرد زندگی بهتری نداشت
بعد شما میگین لذت بیشتری نمیبر؟؟؟
واقا چ ربطی داره زندگی به لذت؟؟
منظور من این بود که طلاق گرفتن و جنگ اعصاب اون خانم و آقا بود
یعنی شما وقتی میرین خاستگاری یه خانم به این فکر میکنین که آیا باهاش لذت میبرین یانه ؟
یا به این فکر میکنین که قرار مایه آرامش هم بشین و با هم زندگی کنین؟
خب اینا نظر شخصی من بودن
برا همین اصن از اصل و ریشه اش دور شده و رسیده به جایی که مهریه سنگین تعیین میکنن تا مرد رو ادب کنن و این حرفا
