• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

اعترافگاه!

پاسخ : اعترافگاه !

يكي از دبيرا اومد گفت شما[size=12pt] سمپاديا چرا اينقد مغرورين ؟ هيچي نيستين L-:

ما هم فردا يه بسته فندق برديم داديم بهش . كادو پيچ شده و پوست كنده :O

خيلي تشكر كرد اما نفهميد اون فندقا در واقع وسط شكلاتهايي بوده كه ما كاكائوي دورشو خودمون خورديم :-& :-&

تقصير خودش بود ميخواست شاخ نشه الكي :D

البته ايدشو از يه جك گرفته بوديما :D[/size]
 
پاسخ : اعترافگاه !

من اعتراف می کنم که چشم ندارم موفقیت کسی رو ببینم و خیلی حسودم و همیشه سعی میکنم ظاهرم رو خوب نشون بدم ،وگرنه خیلی عصبی میشم اگه کس بهتر رو ببینم.
..........
اعتراف مینم کلی بعضی اوقات به عقل خودم شک میکنم و به روی خودم نمیارم
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم همیشه وقتی یک پستی میدم لایک زیاد میگیره سر هر لایکیش میرم دوباره پستمو یک نگاهی میکنم میخونمش میگم این چی داش که بهم لایک داده :))
به نقل از نــــگــــ◕‿◕ـن :
یمی از دوستام تو مسنجر همیشه پی.ام انگلیسی و جملات مفهومی میداد :D آخرش منوشت S2a .....
اعتراف میکنم فک میکردم s2a یه نویسنده است :D ;;) :-"

*s2a یا همون sent to all :-"
دقیقا! بعد یک بار به دوستم گفتم s2a رو میشناسی :))گف چی؟ گفتم s2a فلانی :-" گف بابا اون ینی send to all
باب خنده بودم یک مدت واسه بچه ها،بعد مثن دونفر بودن اینو مینوشتن فک میکردم یکی از روی اون یکی که اسمش s2a کپی پیست میکنه میفرسته برام :))با خودم میگفتم چه آدم ضایه ایه این حداقل s2a رو پاک کن :))
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم ژست الکی جلوی بچه هامیامو خودم به هیچکدوم از حرفایی که میزنم عمل نمیکنم
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم هر پستی که میدم تا یک ساعت بعدی و بعدشم فرداش میرم لایکاشو نگاه میکنم ;;) کلی ذوق مرگ میشم.
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف ميكنم كه بدترين نويسنده ي سمپاديا هم....
چون هر پستي كه گذاشتم حذف يا قفل شده.... :(
تا به حال صد بار قوانين رو خوندم... :(
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم وقتی بچه بودم وقتی میگفتن "شیطون رفته تو جلدش" فکر میکردم واقعا آدما یه جلد دارن که شیطون میره توش! 8->
حتی این کاغذ رنگی براقا تو ذهنم به عنوان جلد تداعی میشد :-"
حتی بعضی مواقع با دقت پام رو نگاه میکردم ببینم جلدش چطوریه؟! :D اما نمیدیدمش :(
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم گاهی پستام +18 میشه و خیلی دوست ندارن...
اما خب بعد از اینکه یه سری پیامداش حل میشه...
همه قبول میکنن...
اما اون موقع خودم میخوام تکذیبش کنم...
_
اعتراف میکنم که اعتراف به پشیمونی خیلی سخته...
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم تا 3سال پیش فک میکردم "قاچ" همون "قارچ"ه :D
مثلا میگفتم ی قارچ هندوانه :)) :P :-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم اسکلت ازمایشگاه رو دزدیدم X_Xالبته دوستان واسه حملش کمک کردن :D :D
بعد هم جداش کردیم و خیرات....دندوناش + ی دسش پیش منه(اخه نو گرفته بودن گفتم کهنه نشه دل ازار) :D :D
واسه ترسوندن بچه هم که حرف نداره :)) :))
 
پاسخ : اعترافگاه !

به نقل از s!na :
اعتراف میکنم هر پستی که میدم تا یک ساعت بعدی و بعدشم فرداش میرم لایکاشو نگاه میکنم ;;) کلی ذوق مرگ میشم.
منم دقیقا با همین جزئیات به این اعتراف میکنم . :-" تازه من پستام رو هم میخونم خودم واسه خودم ذوق میکنم :)) :D X_X
 
پاسخ : اعترافگاه !

به نقل از نــــگــــ◕‿◕ـن :
منم دقیقا با همین جزئیات به این اعتراف میکنم . :-" تازه من پستام رو هم میخونم خودم واسه خودم ذوق میکنم :)) :D X_X
لایک که چرک کف دسته میدونی..؟ :-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

آقا این سایت 4shared ک هست...
من اینو تا مدت ها میخوندم"چار شرد!"
اصلا ب ذهنم هم نمیرسید معنایی داره اون چهار :-< :))
بعدا فهمیدم مفهوم"برای اشتراک میده" =))
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم ( : داوود وززززززززز !!! :)) ) که من هنوزم که هنوزه نمیدونم چطوری سایز عکسو کوچیک کنم تا مورد لعن و نفرین مدیران محترم انجمن ها قرار نگیرم !! =))
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم قدیما فک میکردم وقتی میخوایم یه چیزی رو یادداشت کنیم، به این کار میگن نُطق برداری!! :))
بعدها فهمیدم نُت برداری درسته!
 
پاسخ : اعترافگاه !

دوران بچگی(!)، یه بازیی بود که خودم بلد نبودم البته، خواهرم بازی میکرد منم مینشستم به تماشا :-" اونوقت تو این بازیه یه قسمت بود که باید از توی یه خونه ای رد میشدی که از زیر دیوارا و کف زمینش، دست یه سری هیولا یهو بی هوا میومد بیرون، پای شخصیت اصلیو میگرفت و این از جونش (heart ـاش) کم میشد ... از اثرات این بازیه این بود که من تا یه مدت درازی، همیشه روی مبل یا تخت که مینشستم، پاهامو میگرفتم بالا که هیولاهای زیر مبل نتونن بگیرن ـم :-" :D
و در نهایت اعتراف میکنم که الان هم وقتی خونه تنهائم بعضی وقتا توهم میزنم که زیر مبل و تختم هیولاست و جرئت نمیکنم پاهامو بزارم زمین :-"""
 
پاسخ : اعترافگاه !

به نقل از پوریا عابدی :
آقا این سایت 4shared ک هست...
من اینو تا مدت ها میخوندم"چار شرد!"
اصلا ب ذهنم هم نمیرسید معنایی داره اون چهار :-< :))
بعدا فهمیدم مفهوم"برای اشتراک میده" =))

خوبه که ...
من می خوندم فور شار ِد !!!!!!!!! X_X
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم جدیدا آدم خبیثی شدم و سعی میکنم حدالامکان به کسی تقلب نرسونم البته خودمم واقعا تقلب نمی کنم
 
پاسخ : اعترافگاه !


يه روز يكي از دبيرا حواسش به[size=12pt] گوشيش
نبود (<

گوشيشو برداشتم ازش به گوشي خودم زنگ زدم و شمارشو گير اوردم B-) :D

از فرداش هرموقع سر كلاس اذيتمون مي كرد . شبش اذيتش مي كرديم[/size] :)) :)) :)) :D :D :))
 
پاسخ : اعترافگاه !

تا همین امسال بلد نبودم آدامس باد کنم :-[
به لطف آموزش و تشریح کامل دوستان اونم سر زنگ جغرافی تعلیم دیدم بعد یکی باد کردم حجمش در حد توپ تنیس داشت به اوجش میرسید که فهمیدم معلمه نیم ساعته داره با پشت سری من حرف میزنه و زل زده به من X_X درجا ترکید :D بقیه ساعتو رفتم پایین که هم شطرنجی بشم هم آثار جرمو از بین ببرم... #S-:بی جنبم دیه :-" آخه 16 سال تو زندگی نتونی آدامس باد کنی همین میشی
 
Back
بالا