• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

اعترافگاه!

پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم تا حالا 3 بار دستگاه های ارتدنسیمو به خاطر خوردن هویج شکستم...
خداییش ویج بهتره یا ارتدسی.....
 
پاسخ : اعترافگاه !

# اعتراف میکنم مهدِ کودک که بودم یه دوست داشتم اسمش ابولفضل بود.. بعد من نمیتونستم اسمشو تلفظ کنم بعد همیشه خیلی تند میگفتم ابُفَض که کسی نفهمه بلد نیستم و دارم اشتباه میگم :-"""

# بعد اعتراف میکنم چند وقتِ هی میخوام یه چیو اعتراف کنم بعد باید اسمِ یه وسیله رو بیارم که مخصوصِ بچه هاس و زیاد جالب نیس(اسمش) بعد یه اسم دیه هم داره بعد فک میکنم اون اسمش کاشونی باشه و اینا بعد اعتراف نمیکنم دیه.. :-< بعد اگه یکی اسمشو بگه ممنون میشیم دیه.. :-""" :D

همچنین اعتراف میکنم خودمم نفهمیدم چی گفتم پس زیاد زور به فشارِ خودتون نیارید.. :-"""""
 
پاسخ : اعترافگاه !

یه کارخونه هست توی کاشون به اسم کارخونه ی آرد روشن. اعتراف می کنم همیشه این کارخونه رو تو ابتدایی کارخونه ی آرد و شن می خوندم , بعد هی واسه خودم می گفتم آرد چه ربطی به شن داره..... :)) :)) :)) :)) :)) :)) :)) :)) :))
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم پنجم که بودم تو تابستون یه روز منو جو گرفت 17 تا بستنی فالوده ای خوردم :D
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم از داشتنِ یه دیکشنریِ بیس پنج تومنی دارَم ذوق مرگ میشم ! :پـُز حتی
ویرایش : بانگ ـَم مخصوصِ مُعترف ـانِ [اعتراف کنندگان ! ]صفحاتِ قبل !

به نقل از n_e_g_i_n :
اعتراف میکنم تا چند سال پیش *دوزندگی* رو میخوندم 2 زندگی.......... چرا همه خیاطیا اسمشون 2زندگیه؟ :))

من ـَم ! :-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم تازه فهمبدم مهسافت ،مهسافتِ!همیشه مهسافَت میخوندمش... :D :-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم یه بار رمزه مطهری رو ریست کردم (با گزینه فراموش رمز عبور) بهم پ.خ داد گفت با رمز ادمین چی کار داری( در اون لحظه دقیقا ذوق مرگ شدم ;;) )
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم یه دمپایی داشتم از این پلاستیکی ها... چون خشگل بود همه جا باهاش میرفتم( از مهمونی تا سره کوچه) !!! مایه ی آبرو ریزی خانواده بود
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم یه هفته اول شایدم بیشتر نمیدونستم چجوری باید لایک کنم همه جارو میگشتم که پیداش کنم ولی نمیدونم چرا پیداش نمیکردم به خدا یه ایرادی دارن چشمای من بد یهویی چشم افتاد بهش خرکیف شدم
اعتراف میکنم برخلاف ظاهرم وقتی به امیرمون فش میدم مس سسسسسسسسسگ ازش میترسم
واعتراف میکنم انقد اینو (:| میبینم میمیرم براش اگه آدم بود حتما باهاش ازدواج میکردم عشقققققققم
 
پاسخ : اعترافگاه !

به نقل از n_e_g_i_n :
اعتراف میکنم تا چند سال پیش *دوزندگی* رو میخوندم 2 زندگی.......... چرا همه خیاطیا اسمشون 2زندگیه؟ :))
آره منم یه بار اون طوری خوندم...تازه اسمش دوزندگی پرویز بود من خوندمش 2زندگی پُر ویز(شاید منظورش زندگی پشه ها بوده... :)) :)))
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم یه بار یاهو کنفرانس بود بعد یکی بود نمیشناختمش بعد هرچی میپرسیدم کیه هی میگفتن no one هی من غیظم میگرفت...
بعد از چند مین دوباره از خودش میپرسیدم دوباره میگفت no one... دیه خیلی غیظم گرفت دیه نپرسیدم..
بعد الان تو ح.ب یهو یکیو دیدم یوزرش no one بود... بعد الان فهمیدم منظور چی بوده.. :-"


# سوتی بود؟! #-o
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف ميكنم يه روز دوم راهنمايىكه بودم امتحان زيست داشتيم بعد من خيلى خونده بودم:)

بعد يه دريچه اى هست تو قلب اسمش"دريچه ى دولَّتى"هست..

بعد توسرويس از جلو يه مغازه رد شديم رو دريچه اش نوشته بود"باترى دولتى"

بعد من هى داشتم سعى ميكردم بفهمم چرا اسم يكى از دريچه هاى قلب رو گذاشتن رو ى يه باترى فروشى #-o

:-"

ديه هفته بعد كه از جو زيست اومدم بيرون تونستم بخونمش!
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم تا امروز عصر نه میدونستم توچال کجای تهرانه ، نه میدونستم کلکچال کجاس! حتی نمیدونستم تا بالاش چقدر راهه! :-[ بعد خودم اولین نفر پیشنهاد دادم جفتشونو برای کوه نوردیه بعدی! :-[ بیشترین رای رو هم اوردن! :-" از اون موقع تا الان هر وقت میرم یاهو میبینم همید (شوجاعه(شجاعی)) چند تا ناسزا و فحش رکیک داده در رابطه با فاصله شهرستانشون تا توچال و ساعت راه افتادنش برای ۵ صبح اونجا رسیدن !
پ.ن:الان که تازه رفتم تو گوگل چک کردم میبینم همید شب این جا یا تو هتل بخوابه براش بهتره! :-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم وقتی4-5 سالم بود وقتی هم زمان تو دو تا شبکه تلویزیونی یه بازیگر توی هردو مشترک بود من فک میکردم سریع لباساشو عوض میکنه از این فیلم میره تو اون فیلم... =))
بعد برا همین تن تن کانالا رو عوض میکردم تا ببینم چی جوری این کارو میکنه؟! :))
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم دوم راهنمایی وقتی معلم ریاضیمون توی بعضی از قضیه ها می گفت "اگر و فقط اگر" من فکر می کردم معلممون یه چیزی تو مایه های بیسواد و دیوونه س :-" تو دفترم می نوشتم اگر! :-" ;;)
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم اسم کتاب کلک معلمو kalake moallem میخوندم مدت مدیدی :-"
یه بارم با خواهرم نشستیم راجبه اسمش ریشه یابی کردیم
نتیجشم این شد که کلک هاییه که معلما سوار میکننه لابد :-"


اعتراف 2:
من بلد نیستم صداگذاری کنیم حروفو :-"
واسه همین فینگیلیش نوشتم اون قسمت بالارو :-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف مي كنم وقتي بچه بودم هر شب قبل خواب يه ليوان آب زمزم مي خوردم و آرزو مي كردم وقتي صبح پا مي شم زير تختم يه عالمه عكس برگردون باشه!!!!! :D


و اعتراف مي كنم اينو الان واسه اين نوشتم كه تا وقتي خوابم ببره مجبور شم بهش فكر كنم و چيز ديگه اي نياد توي ذهنم!!!! :-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم که پول اموزگاه رانندگی رو هم رفته 150تومن میشد ولی من از بابام 210تومن گرفتم.... دمشم در نیاوردم P:> P:> P:>
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم فکر میکردم کرکس یه چیزی تو مایه های کرگدنه
به خاطر شباهت اسمیشون :-"

امادگی بودم فامیل مغلممون حیدری بود بعد من اسمشو نمیدونسم
بعد فکر میکردم اسمش حیدر ه فامیلش ی :D
 
Back
بالا