همینجوری داشتم میدویدم پشتم و دیدم که یه پسر بچه مو فرفری بامزه دست به کمر داره نگام میکنه 
:) 
:P
به نقل از .شبنم. :اعتراف میکنم فکر میکردم بوندسلیگا و لالیگا اسم تیم فوتباله
حالا تا کی اینجوری فکر میکردم بماند
به تله انداختمش نیم ساعت بعدشم ی صدای فریادی اومد فک کنم داداشم بود همینجا ازش معذرت می خوام 
[/nb]که تازه عضو سایت شده بودم ؛ خیلی اعتماد به نفسم بیشتر از الان بود.. فقط آسون ترین چیزی که تو "راهنمایی سایت" یاد گرفته بودم...زدن تاپیک بود! منم خیلی علاقه داشتم تو سایت فعالیت کنم..برای همین هی تا یه موضوعی به ذهنم میرسید[nb]نصف بیشترشون...بهتره بگم بجز آلبوم هنریم ، بقیش رو قبلا تاپیکاشو زده بودن[/nb] تاپیک میزدم بعد از انجمن و اینا هم چیزی سر در نمیاوردم که...فقط هرجا میرسیدم هی تاپیک میزدم...نظرسنجی و ایناهم میذاشتم توش فقط یه "ارسال گزارش به مدیر" تو پ.خ ها بود ک از گزینه هاش فقط میم ح میم دال برام آشنا بود...اونم بخاطر تعداد زیاد پستهاشون تو "راهنمایی سایت". .. حالا من دو روز یه بار پ.خ میدادم به آقای مطهری " سلام...من این گند رو زدم...حالا چی کار کنم؟." بنده خدا هم هی جواب میدادن "شما کاری نکن! مدیران خودشون درست میکنن" " مدیران درست میکنن" ..فقط شانس آوردن من اعتماد ب نفسم رو از دست دادم و دیگه علاقه ای ب زدن تاپیک اینا ... نداشتم 
و همون لحظه رفت نشست ولی نفهمید 
من ترسوام یا شما ترسناکین؟ 
