• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

همشهری داستان ^_^

Arghavan S

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,191
امتیاز
17,146
نام مرکز سمپاد
---
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
0
پاسخ : همشهری داستان

جلدش خلی دوست‌نداشتنی و کلیشه‌ای‌طوره. :/

× «یک تجربه» و «یک شغل» و اون بخشِ پایان‌خوش، «صورتی چرک‌تاب» رو خونده‌م؛ خوب بودن و راضی بودم.
 

Silenaaaaa

Sillenor
ارسال‌ها
179
امتیاز
1,162
نام مرکز سمپاد
دبیرستان‌ فرزانگان ۱
شهر
مش‍‌هد
سال فارغ التحصیلی
95
پاسخ : همشهری داستان

اوه، ببينيد. ه.د سايت زده. داره می‌گه بلاگ‌ش ديگه غيرفعال می‌شه. هرچقدر سايت‌شون رو نگاه‌ميكنم، خوشم نمی‌آد. با بلاگ‌شون راحت‌ نيستم انگار. :-? خب قبول دارم ه.د با اين عظمت‌ش بايد يك سايت می‌داشت.

سايت
تو پست دوم بلاگ‌شون هم خود خبرش هست.
 

Arghavan S

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,191
امتیاز
17,146
نام مرکز سمپاد
---
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
0
پاسخ : همشهری داستان

×من می‌خواستم بگم. :ال :-‌"

دقیقاً. این که متنِ کاملِ مطلب‌هاشونُ می‌ذارن تو سایت خیلی خوبه؛ دسته‌بندی‌های موضوعی مطالب‌شون خیلی خوبه -شخصاً از اون ستونِ «دسته‌بندی موضوعی» کنار وب‌لاگ‌شون خیلی بدم می‌اومد :-" - ولی یه جوریه بازم سایته. انگار پراکنده‌س؛ نمی‌دونم. یه جوریه :-"


× روایت‌های این شماره خیلی خوب بودن. راضی. «مزمار» دوست‌داشتنی بود. :ی
 

یلدا-ق

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,971
امتیاز
2,905
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان 1 تهران
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
95
مدال المپیاد
نجوم
پاسخ : همشهری داستان

من کلا با این عکس های روی جلدی که به نظر میاد متناسب با رنگی که دوس داشتن بالای داستان باشه گرفته شدن،راحت نیسم. یه جور مصنوعین.ینی حس میکنم اول گفتن زنگ این دفه چی باشه؟ بنفش. خب حالا یه همچین عکسی گرفتن.(مرداد پارسال هم همینطور بود فک کنم همین خانومه هم بود)
در کل این شماره،خوب بود. ولی شماره قبل بهتر بود.
تو روایت ها،"پرواز فونیکس"،"قبل از کولر" و "مزمار" و "باحالِ باحال ها" خیلی خوب بودن. "پیش از این شب ها" هم جالب بود. من همیشه تعجب میکردم از کیفیت این برنامه،ینی خب کمتر پیش میاد چنین برنامه هایی ساخته بشه تو تلویزیون.اکثر برنامه های مناسبتی فقط برای جذب مخاطب عام ساخته میشن خیلی به کیفیت توجه نمیشه. انتظار بیشتری از "سفری به خانه" داشتم،ینی وقتی دیدم هشام مطر نوشته انتظارم بیشتر بود ازش.
کلا این دفه روایت هاش خیلی خوب بودن.

از داستان های این دفه،فقط "تفنگ" و "بکشید تا باز شود" رو دوس داشتم. "بن بست آینه" و "ملکه من" رو اصلا دوس نداشتم، با "داستان رادیویی" هم ارتباط برقرار نکردم. کلا من داستانایی که مثل "بن بست آینه" یا "ملکه من" باشن رو دوس ندارم،یعنی اصلا با موضوعشون ارتباط برقرار نمیکنم،به نظرم خیلی کلیشه ن. حالا "بن بست آینه" خیلی کلیشه نبود،بیانش هم خوب بود، ولی "ملکه من" کلیشه ی خالص بود.
"تفنگ" عالی بود. بیانش،سیر داستانیش،موضوعش،عالی بود.یکی از بهترین داستان کوتاه هایی بود که تو عمرم خوندم،حتما بخونیدش.
"بکشید تا باز شود" هم خیلی جالب بود به نظرم،خیلی ملموس بود.

عکس های منتخب و شایسته ی تقدیر این دفه جالب بودن( و کلی افسوس به خاطر اینکه یادم رفت عکسم رو بفرسم واسشون :rolleyes:)
یه پیشنهاد هم دارم،کسایی که اینجا به عکاسی علاقه مندن اگه مایل باشن میتونیم با هم فک کنیم در باره موضوع شماره بعد و چن تا عکس گروهی بفرسیم واسشون. اینکه کلاژ ها هم پذیرفته میشن خیلی دستمون رو باز میکنه.

"یک شغل" "یک خاطره" و "یک تجربه" همشون خیلی خوب بودن. خصوصا "یک خاطره" جالب بود به نظرم. "بفرما،کیش و مات" هم بهترین روایتِ یک تجربه بود به نظرم.
احساس میکنم برا موضوع شماره ی مهر شون یه چیزی بفرستم :-?(البته یک هزارم درصد هم احتمال نمیدم چاپ بشه،صرفا میخوام بنویسم در موردش.)

اون بخش گفت و گوی داستانی،خیلی چیز خوبه.بعد خوندن خود داستان واقعا توصیه ش میکنم اونو هم بخونین.

باید بگم "بنفش چرک تاب" و "فیلم خانه" تا اینجا خوب پیش رفتن. احساس میکنم "بنفش چرک تاب" تا آخرش هم خوب پیش بره ولی در مورد "فیلم خانه" مطمئن نیستم،فقط امیدوارم.

داستان های دیدنی ش هم جالب بود.اولی و اخری رو خیلی دوس داشتم.

{خب من قبلنم این پیشنهاد رو داده بودم که به خاطر منسجم شدن بحث یه نظر سنجی اضافه بشه در مورد بخش های مختلف داستان،مثلا روایت های مستند،اونی رو که بیشتر از همه رای میاره انتخاب کنیم و در مورد اون حرف بزنیم اینطوری خیلی مفید تره}
برای n امین بار.
 

Arghavan S

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,191
امتیاز
17,146
نام مرکز سمپاد
---
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
0
پاسخ : همشهری داستان

از داستان‌ها، «بکشید تا باز شود» رو خیلی دوست داشتم. «ملکه‌ی من» رو هم. «تفنگ» رو نخونده‌م هنوز. «داستان رادیویی» رو اصل‍اً نتونستم باهاش ارتباط برقرار کنم؛ و «بن‌بست آینه» رو هم نظر خاصی ندارم درباره‌ش. :ی
متنِ یک‌خاطره عــالی بود. 8-> عکس‌هاش هم خوب بودن نسبتاً. یک تجربه، اونی که اون آقای هفتادساله نوشته‌بود خیلی «:]» بود. یک شغل هم دوست‌داشتنی بود.
پایان خوش این شماره هم خوب بود خیلی؛ «بنفش چرک‌تاب» [من چرا همه‌ش فکر می‌کردم صورتیِ چرک‌تاب ه؟ :-"] خیلی خوب بود؛ فیلم‌خانه هم خوب بود.
اون نامه‌نگاری‌های پل آستر و جی‌ام‌کوتسی هم خیلی راضی ازشون. 8->

× روایت‌ها؛ همه‌شون خیــلی خوب بودن جُز «سفری به خانه» و «پیش از این شب‌ها». این دو تا رو دوست نداشتم خیلی؛ ملموس نبودن اصل‍اً.

{خب من قبلنم این پیشنهاد رو داده بودم که به خاطر منسجم شدن بحث یه نظر سنجی اضافه بشه در مورد بخش های مختلف داستان،مثلا روایت های مستند،اونی رو که بیشتر از همه رای میاره انتخاب کنیم و در مورد اون حرف بزنیم اینطوری خیلی مفید تره}
خیلی موافق‌م؛ فقط یه‌مقدار عدّه‌مون کم ه. :-" دوستان اعل‍ام آمادگی کنید. :-"
 

یلدا-ق

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,971
امتیاز
2,905
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان 1 تهران
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
95
مدال المپیاد
نجوم
پاسخ : همشهری داستان


خیلی موافق‌م؛ فقط یه‌مقدار عدّه‌مون کم ه. :-" دوستان اعل‍ام آمادگی کنید. :-"
[/quote]
مشکلی نیس،3-4 نفر باشیم کافیه،یعنی 3-4 نفر که بخوان بحث کنن،نه فقط تو نظر سنجی شرکت کنن.

فک نمیکنم بشه رو روایت ها خیلی بحث کرد(نمیدونم شایدم بشه) من ترجیح میدم از داستان هاش شروع کنیم.
 

F@temeh

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,877
امتیاز
15,502
نام مرکز سمپاد
فرزانگـــان
شهر
کاشـــان
مدال المپیاد
مرحله اول ریاضی
دانشگاه
پلی تکنیک
رشته دانشگاه
سخت افزار
پاسخ : همشهری داستان

منم میخونم ولی نظرم نمیاد بیام اینجا بگم. :-" دلیل نمیشه نخونم که. :-" و دلیل نمیشه در نظر سنجی شرکت نکنم که. :-"
 

Arghavan S

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,191
امتیاز
17,146
نام مرکز سمپاد
---
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
0
پاسخ : همشهری داستان

چه استقبالی. :-" متحیّر شدم اصل‍اً. :-"

می‌شه از داستان‌ها شروع کنیم؟ فکر کنم جای بحث بیشتری داشته‌باشن. اگه موافقید داستانِ شماره‌ی یک -«بن‌بست آینه»، نوشته‌ی محمد صالح‌عل‍ا- رو شروع کنیم. هوم؟ ؛؛)

× از اون‌جایی که من اکسسِ نظرسنجی گذاشتن توی این تاپیکُ ندارم خودسر شروع کردم‌آ. :-" موبو برای بعداًها هماهنگ باش تندتند نظرسنجی بذا. :-" مچکرم. :-"
 

یلدا-ق

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,971
امتیاز
2,905
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان 1 تهران
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
95
مدال المپیاد
نجوم
پاسخ : همشهری داستان

به نقل از ارغـوان اس. :
چه استقبالی. :-" متحیّر شدم اصل‍اً. :-"

می‌شه از داستان‌ها شروع کنیم؟ فکر کنم جای بحث بیشتری داشته‌باشن. اگه موافقید داستانِ شماره‌ی یک -«بن‌بست آینه»، نوشته‌ی محمد صالح‌عل‍ا- رو شروع کنیم. هوم؟ ؛؛)

× از اون‌جایی که من اکسسِ نظرسنجی گذاشتن توی این تاپیکُ ندارم خودسر شروع کردم‌آ. :-" موبو برای بعداًها هماهنگ باش تندتند نظرسنجی بذا. :-" مچکرم. :-"
نظر منم همینه.از داستانا شروع کنیم.
من موافقم.
 

lindaa

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
573
امتیاز
3,604
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
ابرشهرقدیم (نیشابور)
پاسخ : همشهری داستان

منم هستم :-"

+بعد چرا دیگه چندوقته خرده روایت های زنو شوهری رو حذف کردن ازش؟ :-<

بعد دقیقا منم مثله فاطمه نظر نمیدادم تو این تاپیک اصن :-"
 

Arghavan S

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,191
امتیاز
17,146
نام مرکز سمپاد
---
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
0
پاسخ : همشهری داستان

می‌خواین شروع کنیم حال‍ا؟ :-"

بن‌بست آینه، نثرش خوب بود. جمله‌هاش کوتاه بود، سریع خونده می‌شد. ایده‌ی داستان‌ش رو دوست نداشتم؛ نمی‌دونم؛ یه‌جوری بود. ولی تعلیقِ خوبی داشت؛ خیلی خوب.
بگین تا ادامه بدم :-"

×
من بن بست آینه را که میخوندم قشنگ صدای خود صالح علا تو گوشم بود انگار خودش داره میخونه
فکر می‌کردم فقط خودم این‌جوریَم که. :-" عجب. :-"
 
ارسال‌ها
3,981
امتیاز
32,295
نام مرکز سمپاد
فرزانگان امین
شهر
اصفهان
سال فارغ التحصیلی
1390
پاسخ : همشهری داستان

من بن بست آینه را که میخوندم قشنگ صدای خود صالح علا تو گوشم بود انگار خودش داره میخونه واسه همین با اینکه ایده شو دوست نداشتم ولی خوندنش کیف داد بهم!
صداش از توی اون سی دی همراه شماره عید تو گوشم بود!همون که هی می گفت:"گاوا...گوساله ها..." با یه لحن خاصِ دوست داشتنی!
 

یلدا-ق

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,971
امتیاز
2,905
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان 1 تهران
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
95
مدال المپیاد
نجوم
پاسخ : همشهری داستان

کلا بیانش خیلی خوب بود.توصیف فضا ها و آدما خیلی خوب بودن،قشنگ آدم میتونس تصور کنه. ولی ایده ش رو اصلا دوس نداشتم. در کل داستان بدی نبود ولی ایده ش خیلی تکراری بود.ینی انقد به این موضوع پرداخته شده که واسه من داستانی با این موضوع و این پایان بندی نمیتونه حرف تازه ای واسه گفتن داشته باشه. البته باید بگم نثر و توصیفا و فضاسازی و در کل طرز بیان خیلی خیلی خوب بود و خب اکثرا داستانایی با این ایده چنین نثر قوی ندارن.
 

lindaa

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
573
امتیاز
3,604
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
ابرشهرقدیم (نیشابور)
پاسخ : همشهری داستان

راحت تونستم باهاش ارتباط برقرار کنم...

اما یکجوری بود داستانش! :-" کلا رابطه خاصی نداشت قسمتای مختلف داستانش باهم , مثن میگفت دماغ زنمو دوس دارم اما نمیدونم چرا میخواد عمل کنه!خب؟ بعد ادم توقع دار یک ادامه ای داشته باشه دیگه!

پایانش هم یکجوری بود :-"

ولی مثن من از اونجاش که گفته بود طرز گذاشتن شیشه های ترشی از دور شکله پرچم ایران است برام جالب بود! :D

+ببخشید وسط بحث!بچه ها به دستای خانومه رو جلد دقت کنین لاک نزده احیانا؟؟ :-"

++درسته ارغوان. :د
 
  • لایک
امتیازات: *M.M*

Arghavan S

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,191
امتیاز
17,146
نام مرکز سمپاد
---
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
0
پاسخ : همشهری داستان

کلا رابطه خاصی نداشت قسمتای مختلف داستانش باهم , مثن میگفت دماغ زنمو دوس دارم اما نمیدونم چرا میخواد عمل کنه!خب؟ بعد ادم توقع دار یک ادامه ای داشته باشه دیگه!
نمی‌شه این برداشت رو کرد که مثل‍اً منظورش از این قضیه، این بوده که من مشکلی ندارم با هیچ خصوصیتی از زن‌م؛ ولی ل‍ابد اون مشکل داره با قسمتی از زندگی‌مون؟
همه‌چیز که نباید لزوماً همون معنا و کارکردی رو داشته‌باشن که ظاهراً دارن که. :-"
 

یلدا-ق

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,971
امتیاز
2,905
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان 1 تهران
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
95
مدال المپیاد
نجوم
پاسخ : همشهری داستان

به نقل از ارغـوان اس. :
نمی‌شه این برداشت رو کرد که مثل‍اً منظورش از این قضیه، این بوده که من مشکلی ندارم با هیچ خصوصیتی از زن‌م؛ ولی ل‍ابد اون مشکل داره با قسمتی از زندگی‌مون؟
همه‌چیز که نباید لزوماً همون معنا و کارکردی رو داشته‌باشن که ظاهراً دارن که. :-"
این رو بعد از اون قسمتی گفت که شک کرده بود در واقع. ینی این که زنش میخواست دماغشو عمل کنه هم به اون شکش اضافه میکرد.خب اون که مشکلی نداشت پس حتما داره به خاطر یکی دیگه این کارو میکنه. مثلا.
 

منتظر

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
182
امتیاز
827
نام مرکز سمپاد
فرزانگان3
شهر
مشهد
پاسخ : همشهری داستان

بن بست اينه

نثرش نثر صالح علاء بود . مخصوصِ خودش!

دوستش نداشتم .

احساس كردم اگه بعضي قسمت ها حذف ميشد يا به بعضي قسمتا بيشتر مي پرداخت خيلي بهتر ميشد. " از اين شاخه به اون شاخه پريدن " حس ميشد توي "بن بست اينه "

رابطه ي بين نسرين و همسرش اصلا خوب بيان نشده بود .

اما تعليق داستان خوب بود . گرچه ايده خيلي تكراريه .

"خورشيدجان" (همين بود اسمش ؟ :- الزايمر) خيلي بهتر بود به نظر من.
__________

عدّمون كمه؟

كميت مهم نيست كيفيت مهمه ! ( به خاطر همين كيفيت من پست نمي دم تو اين تاپيك . ترجيح ميدم خواننده باشم بيشتر )
 

Silenaaaaa

Sillenor
ارسال‌ها
179
امتیاز
1,162
نام مرکز سمپاد
دبیرستان‌ فرزانگان ۱
شهر
مش‍‌هد
سال فارغ التحصیلی
95
پاسخ : همشهری داستان

یک چیزی بگم درباب این عکس جلد ه.د گذاشتن؛ این‌که تا توی خودِ سایتشون اعلام نکردن که شمارهء جدید؛ بشتابید، بشتابید اینا، نیاین عکس ـش رو این‌جا بذارین. ;;) خب وقتی تو خود سایت نذاشتن عکس جلد رو؛ طبیعتا عضو باشگاه خوانندگان ـین. ;;) این باشگاه بی‌چاره هم این همه تاکید کرده که:

123456.png


بعد این بیشتر برای نصیحت برای خودم بود چون وقتی ایمیل ـش رسید هی گفتم «برم تو تاپیک بذارم عکس رو.» «ولی این‌جا گفته که نذارمش.» «خب من می‌خوام اوّل باشم :‌( » «نه، نه گفته نذارم. پس نمی‌ذارم :-ناراضی» بعد با وجود این پست، ماه‌های بعد جرئت ندارم بیام زودتر بذارم چون حرف خودم رو می‌برم زیر سوال. الان که جوگیرم گفتم پست ـش رو بدم که ماه بعد نتونم بیام زودتر بذارمش. خلاصه.
 

Arghavan S

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,191
امتیاز
17,146
نام مرکز سمپاد
---
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
0
پاسخ : همشهری داستان

shahrivar921-214x317.jpg

شماره‌ی جدیدِ ه.د اومده این‌جا. ؛؛) فهرستِ مطالبِ این شماره هستن. ؛؛)

× بگذریم از جلدش که خیــلی خوب ه؛ «یک تجربه»ش رو توی اتوبوس خوندم؛ خیـلی خوب بود. «وقتی نویسنده حرف می‌زند» رو هم دوست داشتم خیلی!
 

فـ ـاطـ ـ يما!

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
151
امتیاز
1,736
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
مش‍‌هد
سال فارغ التحصیلی
1393
دانشگاه
هنر اصفهان
رشته دانشگاه
طراحی صنعتی
پاسخ : همشهری داستان

× در یک کلمه جلدش!
اون تبلیغ آخرش که نوشته «خانواده‌تان را با موهایتان شگفت‌زده کنیدُ خیلی دوست دارم»
و اون قسمتی که داستایفسکی میگه زندگی در درون خودمان است نه بیرون ما.
 
بالا