ترس، چرا و چگونه؟

[no one]

تا حالا فکر کردیم که ترس چیه؟ یا از کجا اومده؟ برای مثال برای چی یه نفر از امتحان عربی میترسه ؟ و یا از سوار شدن به آسانسور؟
آیا همه ی اینا به گذشته و زمینه ی ناخودآگاه یه نفر بر میگرده؟ یا غیرعلایق باعث ترس میشن!؟

بیایام در این مورد بحث کنیم ببینیم واقعا ترسمون از بعضی چیزا واسه چیه؟!



پ.ن: لطفا تعریف از جایی برندارید! در مورد ترسهای خودتون(خودمون) بحث کنید ! تا به نتیجه ای تجربی برسیم!

 

[no one]

پاسخ : ترس، چرا و چگونه؟

من از خودم شروع میکنم!:
من از بچگی از تاریکی میترسیدم(الان خیلی کم)! (این موضوع تاریکی رو انتخاب کردم چون راحت روش میشه بحث کرد بعد میریم سراغ ترس های پیچییده تر)
یه بار از یه نفر پرسیدم این ترس دلیلش چیه گفت که تو تاریکی تو جایی نمیبینی واسه همین نمی تونی بفهمی اطرافن چی هست! واسه همینه! در کل یعنی این حرف که تاریکی یه سرپوشه! سرپوشی برای ندونستن محیط و انسان اکثر مواقع از ندانسته ها میترسه مخصوصا اگه با سرپوشی برای پنهان بیشتر باشه!

 

[sayna]

پاسخ : ترس، چرا و چگونه؟

این رو هم نگاه بندازین

 

[no one]

پاسخ : ترس، چرا و چگونه؟

این رو هم نگاه بندازین

دقت کنید دقیقا گفتن که اونجا میخوان فوبیا و انواعشو بشناسن! :

هدف ماهم درمانش نیست.میخوایم انواع فوبیا و انواعش رو بشناسیم و ببینیم کاربرا چه فوبیایی دارن.

که روژین گفته بود! و اون تاپیک بر محور شناخت فوبیا حرکت میکرد!
ما اینجا میخوایم در مورد ریشه یابی ترس ها و دلایل اونا بحث کنیم

لطفا تاپیکارو از رو اسم یکسان نگیرید ممکنه اسم شبیه به هم ولی محتوای متفاوت داشته باشن!

 

[sayna]

پاسخ : ترس، چرا و چگونه؟

بنده نگفتم که تاپیک تکراری ه ! منظورم این بود که فوبیا هم یک نوع ترسه ( از توع بی خود ) و مفیده خوندنش .

 

[smart girl]

پاسخ : ترس، چرا و چگونه؟

مثلن یه عده از بلندی و ارتفاع میترسن!ون فقط فک میکنن ممکنه از اون بالا بیفتن!
خیلیام از اینکه مریض بشن میترسن که این خودش نوعی وسواس و در انتها انزوا رو ایجاد میکنه!
یه عده ام از کثیفی میترسن که این وسواس خیلی شایعیه و نتیجش همون نتیجه ترس از مریضی میشه در آخر!

 

[no one]

پاسخ : ترس، چرا و چگونه؟

بنده نگفتم که تاپیک تکراری ه ! منظورم این بود که فوبیا هم یک نوع ترسه ( از توع بی خود ) و مفیده خوندنش .

خب معذرت! فکر کردم منظور تکراری بودنه تاپیکه
بله فوبیا یه جور ترسه ولی خیلی سخته با ترس معمولی جداش کرد! نکات اشتراک زیادی دارن ولی تفاوتهای ربزی دارن این دوتا! جزو ترسهای پیچیدس

مثلن یه عده از بلندی و ارتفاع میترسن!ون فقط فک میکنن ممکنه از اون بالا بیفتن!
خیلیام از اینکه مریض بشن میترسن که این خودش نوعی وسواس و در انتها انزوا رو ایجاد میکنه!
یه عده ام از کثیفی میترسن که این وسواس خیلی شایعیه و نتیجش همون نتیجه ترس از مریضی میشه در آخر!

بله تمامی اینا ترس هستن! ترس از کثیفی اگه زیاد بشه به وسواس تبیدل میشه! نمیشه به خود ترس گفت بیماری! به اثرات ترس میشه گفت!

ولی خوب با توجه به روند تاپیک و آشنایی بهتر با این پدیده گفتم بهتره از ترس های ساده شروع کنیم!
خو من از تاریکی شروع کردم! همونجور گفتم تاریکی تو خودش چند نوع ترس دیگه داره! مثل ترس از ندیدن! ترس از ناشناخته ها!... و چیزای دیگه! میشه از دلایل ترس از تاریکی به خوردن به زمین تو تاریکی در دوران کودکی یا دیدن یه فیلم تخیلی ترسناک در کودکی(چون در تاریکی چیزی نمیبینه ذهن انسان خودش با تخیلاتش اطرافو میسازه) اشاره کنیم!

 

[no one]

پاسخ : ترس، چرا و چگونه؟

از نکات دیگه در مورد ترس از تاریکی اینه که چون کسی رو نمیبینیم و هر کی دوست داره کسی کنارش باشه در تنهایی در تاریکی این غریزه بیدار میشه و طرفی رو در نظر میگیره و چون همه جا تاریکه اونو غریبه میگیره و چون انسان ها غرایب رو نمیشناسن از اون میترسه و با همین استدلال ولی برعکس باعث ترس فرد از تاریکی بشه!
فکر کنم شناخت ترس از تاریکی کافی باشه!(اگه سوالی هست بپرسید!)
بهتره به روشهای کمک به حل این مشکل بپردازیم!
در محیط تاریک حس لامسه خیلی کمک میکنه که نترسیم! اینم یه نکته تا بعد و کمکهای دیگه ای برای حل این ترس

 

[no one]

پاسخ : ترس، چرا و چگونه؟

یکی دیگه از راهای از بین بردن ترس از تاریکی مواجه شدن با اونه! طبق یکی از اصول روانپزشکی یکیش این روشه که به تاریکی جواب میده!
برای مثال عمدا بدون چراغ روشن کردید برین زیر زمین و 10 دقیقه اونجا بمونید(در تاریکی و تنهایی) و سعی کنید تخیلتون قوی کنید تا ترس بیشتر بشه وقتی یه هفته یا کمی بیشتر این اتفاق بیافته دیگه ترسی از تاریکی ندارید! (اکثر موارد این روش کارامد بوده)
یکی بدترین راه حل ها هم دیدن فیلم ترسناک در تاریکی که هیچ کدوم از روامپزشکا توصیه نمیکنن!

 

[no one]

پاسخ : ترس، چرا و چگونه؟

خوب واسه اینکه یه مقدار بیشتر از این تاپیک خوشتون بیاد یه نظرسنجی میزارم بگید می خواید از کدوم ترس صحبت کنیم!

 

[fa.z]

پاسخ : ترس، چرا و چگونه؟

همين ترس از تاريكى خوبه!
به نظرم چون بينايى مهم ترين حس آدمه و اصلى ترين راه ارتباط با دنياى اطرافه، توى تاريكى كه اين حس به كار نمياد و انگار كور شديم فك ميكنيم واي آيا الان دور و برمون چه موجود وحشتناكيه كه ما نمىتونيم ببينيم!

 

[no one]

پاسخ : ترس، چرا و چگونه؟

همين ترس از تاريكى خوبه!
به نظرم چون بينايى مهم ترين حس آدمه و اصلى ترين راه ارتباط با دنياى اطرافه، توى تاريكى كه اين حس به كار نمياد و انگار كور شديم فك ميكنيم واي آيا الان دور و برمون چه موجود وحشتناكيه كه ما نمىتونيم ببينيم!

باشه! تا 3 روز که نظرسنجی تکمیل شه بازم از ترس از تاریکی صحبت میکنیم! و اگه دیدیم بحث خوبه مدت نظرسنجیو نمدید میکنیم!
من توضیحاتی نسبتا کامل گفتم!
اگه توضیحات کاملتری باشه بگید هممون استفاده کنیم!
در ضمن می تونید از تجربیات خودتون در مقابل ترس از تاریکی رو بگید!

 

[fa.z]

پاسخ : ترس، چرا و چگونه؟

تجربه ى خاصى نيس ولى من هنوزم از تاريكى مىترسم! بچه كه بودم از حياط خونمون كه خيلى تاريك بود مى ترسيدم بابام هميشه مىبردم تو حياط چراغا رو روشن مىكرد و همه جا رو نشونم ميداد تا بفهمم تو تاريكى هيچى نيس!

 

[no one]

پاسخ : ترس، چرا و چگونه؟

تجربه ى خاصى نيس ولى من هنوزم از تاريكى مىترسم! بچه كه بودم از حياط خونمون كه خيلى تاريك بود مى ترسيدم بابام هميشه مىبردم تو حياط چراغا رو روشن مىكرد و همه جا رو نشونم ميداد تا بفهمم تو تاريكى هيچى نيس!

یکی از بدی ها اینه! روشن کردن چراغ باعث افزایش قدرت بینایی میشه تخیل رو کم میکنه! بهتر بود تو تاریکی شما رو میگردوند تا در تاریکی ببینید که چیزی نیست!

لطفا بقیه هم بیان شرکت کنن! فکر کنم با وجد افکار مختلف دیگه این بحث قشنگ تر شه!

 

[نسترنگار]

پاسخ : ترس، چرا و چگونه؟

من جدی حوصله نداشتم تمام پستا رو بخونم. پس الان یه راست درباره ی ترس از تاریکی میگم.
به نظر من بیشتر بچه ها از تاریکی میترسن پون نمیدونن چیه. ینی همون عدم شناخت ریشه اشه. و معمولا هم با بزرگ شدن از بین میره. به نظر من اگه یه بزرگ تر بشینه کنار بچه و براش توضیح بده که تو تاریکی خبری نیست و عملا شناخت به وجود بیاره، همه چی تموم میشه.

 

[James Hetfield]

پاسخ

من خودم فقط از غرق شدن میترسم، چون حس میکنم خیلی مرگ دردناکیه و آدم ذره ذره جون میده. ولی حتی بچگی ها هم از تاریکی نمیترسیدم ، بعد چراغ ها رو خاموش میکردم و بقیه رو میترسوندم. به نظر من دلیل اکثر ترسها، رویارویی با چیزای غیر معموله. مثلا توی تاریکی آدم چون چیزی رو نمیبینه میترسه هر لحظه اتفاق بدی بیفته و به خاطر همین بزرگترها چون تجربشون بیشتره از تاریکی نمیترسن ولی ممکنه از ارتفاع بترسن، چون افتادن از ارتفاع بلند رو تجربه نکردن (یا تجربه کردن و نتیجه ی بدش رو دیدن !). برای مثال من قبلا از تصادف میترسیدم; بعد یه بار یه تجربه ی تصادف ناجور داشتیم ، چون بعدش خوش گذشت دیگه نمیترسم ولی مامانم چون بیشتر از همه آسیب دیدن، الآن بیشتر احتیاط میکنن .

 

[no one]

پاسخ : ترس، چرا و چگونه؟

من جدی حوصله نداشتم تمام پستا رو بخونم. پس الان یه راست درباره ی ترس از تاریکی میگم.
به نظر من بیشتر بچه ها از تاریکی میترسن پون نمیدونن چیه. ینی همون عدم شناخت ریشه اشه. و معمولا هم با بزرگ شدن از بین میره. به نظر من اگه یه بزرگ تر بشینه کنار بچه و براش توضیح بده که تو تاریکی خبری نیست و عملا شناخت به وجود بیاره، همه چی تموم میشه.

اینم یه روش تئوریه! روش های تئوری جواب موقتی میدن! شناخت با تجربه به وجود میاد!

پ.ن: میگن بهترین معلم دنیا تجربه هستش ولی بدبختانه گرونترین حق التدریس رو میگیره

 

[Neg@r]

پاسخ : ترس، چرا و چگونه؟

من نمیدونم چرا تو تاریکی دست و پام شل میشه فک میکنم شیطون دنبالمه

 

[نسترنگار]

پاسخ : ترس، چرا و چگونه؟

من نمیدونم چرا تو تاریکی دست و پام شل میشه فک میکنم شیطون دنبالمه

خب شما که میدونید عملا شیطونی وجود نداره، نه؟ پس ترس مال چیه؟

 

[sayna]

پاسخ : ترس، چرا و چگونه؟

اینا فوبیاست ها . ترس های بی خودی و بیش از حد !
بعد هم درمان ترس ها هیچ ربطی به اثبات عدم وجود ِ چیزی که ازش می ترسیم نداره . چون معمولا همه می دونن چیزی نیست و باز میترسن ازش .