اشعار من (نگین)

[ن.رها]

و اما من هم بعد از مدت ها به آرزوی خودم رسیدم و تونستم احساساتم و بیان کنم.
ازتون می خوام که بخونینشون بعد نظر بدید انتقاد کنید من واقعا می خوام که بهتر بشم می دونم که خیلی اشکال دارم اما ازتون می خوام که معلم من باشید.
اما یه چیزه دیگه . لطفا هر شعر و که می خونید درباره ی اینکه اسمشو چی بذارم هم نظر بدید لطف می کنید من ۱ شعر می ذارم نظر که دادید بعدی و می ذارم

 

[sayna]

پاسخ : اشعار من (نگین)

بــزار

موافق باشی عزیزم

 

[ن.رها]

پاسخ : اشعار من (نگین)

فرهاد که دگر یار شد است با دل و دین
دل و دینم همه پردرد شد است ازسراین
وی کنون یار من است و همه دم غم خوارم
من تنها ,من بی کس ,به چه سان خوشحالم
اگرم خواست که انکار کند حالش را
به دعا می سپرانم شب و روز خود را
اگرم خواست که باشم همه دم را با او
همه دم را که چه گویم همه عمرم را او
اگر آمد قدمی سوی دلم از سر میل
می فشانم ز دو چشمم همه اشک هم چون سیل
اگرم با من از عشق و سخن دل دم زد
دل من سوی گل عشق الهی پر زد
اگرم خواست که جاوید کنیم قصه ی عشق
می گزاریم به میراث همه مستی عشق

 

[sahere]

پاسخ : اشعار من (نگین)

معنی و مفهومش خیلی خوب بود
یکم توی وزنش مشکل داره فقط!
واسه کار اول عالیه

 

[sk1v]

پاسخ : اشعار من (نگین)

دخترم! همون طور که مادرت میگه از نظر مفهوم زیباست
از نظر وزن مشکل داره. همچنین از نظر قافیه :)
یه چیز مهم: ردیف از قافیه کفایت نمیکنه ها!
یه چیز دیگه هم این فعل سپراندن که استفاده کردی درست نیست
البته یه مثلی هست که یجوز للشاعر ما لا یجوز لغیره

 

[alireza.kjy]

پاسخ : اشعار من (نگین)

نگین جان برای وزن توی شعر اول قواعدشو یاد بگیر بعد تا می تونی توی هر حالتی که هستی شعر بخون با معنی و بی معنی بعد دیگه تو وزن اسطوره می شی دقت کن باید از هر لحاظ به کمالش برسی چون مثلا اگه بخوای به یه بیت این قد گیر بدی که وزنو قافیش درس شه اون موقع از معنی اصلی دور میشی و مهم تر از همه دایره لغاتت هست که نباید محدود باشه و بعد به کار گیری احساسات .....من قبلنا که شعر می گفتم یه بیت و میگفتم بعد توی بیتای دیگه واقعا گیر می کردم اگه می خوای احساس با حالی توی شعر نشون بدی یه recorder قوی کنارت بذار بعد شروع کن به شعر گفتن با حرکت کردن و تکون دادن دستات به خودت انرژی بده.امید وارم نکات من که زیاد فنی نبودن و بیشتر جنبه ی تجربی داشتن به دردت بخوره.موفق باشی

 

[stevendeljoo]

پاسخ : اشعار من (نگین)

فرهاد که دگر یار شد است با دل و دین
دل و دینم همه پردرد شد است ازسراین
وی کنون یار من است و همه دم غم خوارم
من تنها ,من بی کس ,به چه سان خوشحالم
اگرم خواست که انکار کند حالش را
به دعا می سپرانم شب و روز خود را
اگرم خواست که باشم همه دم را با او
همه دم را که چه گویم همه عمرم را او
اگر آمد قدمی سوی دلم از سر میل
می فشانم ز دو چشمم همه اشک هم چون سیل
اگرم با من از عشق و سخن دل دم زد
دل من سوی گل عشق الهی پر زد
اگرم خواست که جاوید کنیم قصه ی عشق
می گزاریم به میراث همه مستی عشق

دیگه یکی یکی انگشت نمیذارم ولی سکته ی وزنی خیلی داره
از همون اولم شروع میشه
"اینم بگم کار اول من ی خورده فقط بهتر از این بوده "
حداقل کاری که بکن تعداد هجا(بخش)های هر مصرعو بشمر سعی کن برابر باشه همه جا"ی استثناهایی هم داره"بعدش برو تو کار نوع هجا

فعلا برا کار اول خوبه

 

[ن.رها]

پاسخ : اشعار من (نگین)

اينم دوميش
سيمين تو اي غوغاي عشق / جاري شدي با ناي عشق
كردي سران را تو فنا / در راه سربالاي عشق
هستند بعضي در زمين /نادان از اين سوداي عشق
خواهم كه باشم چون تو من /در مستي گيراي عشق
اما من ناقص زبان
نالانم از وصف جهان
گويي كه چندي در زمين/بي بهره اند از مهر و كين
مهر و وفا و شور دل/بعضي ندارند هيچ از اين
بعضي خمار و سركش اند/از بدو بودن در زمين
اما من مست و جسور /هستم در اين جا چون نگين
غوغا كنم سودا كنم
مستي را جاويدان كنم
شادي كنم بازي كنم /شوري ز اين جاري كنم
خواري كشم خامي كنم/خواهم كه ناداني كنم
مستي كشم زاري كنم/مستي را شاهاني كنم
جولان دهم نالان شوم /در پيش او شاهي كنم
فرياد از اين جا و مكان
بيداد از اين فقر زمان

 

[sk1v]

پاسخ : اشعار من (نگین)

دخترم چرا شعرتو دو بار گذاشتی؟
عیال! درستش کن لطفاً!
***
دخترم خودت میدونی شعرت قشنگه!
راستی کدوم سیمین رو میگفتی ؟ بهبهانی؟
پس با این جور چیزا که میدونم میدونی پست رو
طولانی نمیکنم و میرم سر گیر دادن و ایراد گرفتن!
شرمنده امشب هوس کردم الکی گیر بدم! :-[ :-[ :-[ :-[
ببزرگی خودت ببخش
***
تو مصراع دوم بند دوم درباره بی بهره بودن از کین منظورت چی بود؟منظور از فقر زمان چیست؟ زمان بطور کل
یا زمانه فعلی؟
تو مصراع دوم بند آخر بهتر نبود جای" زِ این"، از "از این"(ازین/ءَ زین) استفاده میکردی؟
تو بیت 3 تا مونده به آخر،مصراع دوم، کوتاه خوندن "را" برای درس شدن وزن لازمه و از نظر عروضی ناصحیح!
"دختر نازنینم!یاد دار که هرگز مصوت بلند "ا" را نتوان کوتاه کردن و این نه از ضرورات است و نه شعرا را اختیارات!
بل در علم عروض از اشتباهات است!"(از کتاب مزخرفات کیوانیه- وصیت نامه من! - )
دیگه اینکه قافیه کردن شاهی و شاهانی پشت سر هم یه مقدار از زیبایی شعرت کم کرده بنظرم!
اما اهم نکاتی که بنظرم اومده اینه که بنظرم در معیار عروض فارسی فک نکنم طول مصراعت کافی باشه
یعنی ما اشعار زیادی داریم که طول هر مصرعش اندازه یک بیت این شعرته دخترکم!مثلاً:
ای ساربان منزل مکن جز در دیار یار من/ تا یک زمان زاری کنم بر ربع و اطلال و دمن
مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن
فرياد از اين جا و مكان/بيداد از اين فقر زمان
البته مث که تو عروض عربی اشکال نداره ولی ادبای سابق ما ادا درآوردن و ایراد بستن بشعرت!

 

[ن.رها]

پاسخ : اشعار من (نگین)

خیلی ممنون بابایی خیلی لطف کردی
از همه هم تشکر می کنم
اینم شعر بعدی خوشحال میشم که ازم انتقاد کنید
در این دنیای خالی از مرام و عشق و خوشحالی/کجایند آن قدر مردان پر مهر و پر از خالی
دل زرین دلان هم گشته خالی از وفا و مهر/بیایید و بمانید ای قدر مردان نورانی
مرام و مهر و خوشحالی ,فنا شد در دل مردم/بیایید و بسازید این دلان را پر ز خوشحالی
قدرمردان قدرمردان کجایید کز فراقتان /دل مردم شد است خونین ز این حالات روحانی
فداییان فداییان بیایید تا که در اینجا/قدر مردان نورانی بسازند حال ایرانی
گر آمد حال ایرانی زآمال فراهانی/به پا دار و به جا آرش در این بازار ویرانی

 

[sahere]

پاسخ : اشعار من (نگین)

مشکل وزنی داره
جالب نبود زیاد

ولی با تکرار دستت میاد چیکار کنی ادامه بده عزیزم :)

 

[alireza.kjy]

پاسخ : اشعار من (نگین)

شعرت نسبت به قبل فکنم نزول داشته حالا مهم این نیس مهم اینه که زیاد بنویسی بعد از شاعرای معروفم زیاد شعر بخون خودتو به یه شاعرم محدود نکن از اونجایی که نقدای ما بیشتر جنبه ی احساسی شعر و در بر میگیره(واقعا حرفه ای نیستیم)نقد هایی که دیگرون بر اشعار بزگان نوشتنو بخون فقط از نقد شعرت (جسارته ولی )اینو بگم که تصویر سازیات واقعا خوب نبوده و برا هر موضوعی که میخوای شعر بگی سعی کن یکم فرا تر از حد معمول بری و شجاع باش مطالبی که دیگرون دوس دارن بگن و واقعا نمی دونن چه جوری بگن اونا رو بگو بعدشم چرا این قد کلاسیک کار میکنی ؟اگه هم واقعا غزلو دوس داری غزل خیلی با حال تو جامعه قرار گرفته با حرفای ملایم می تونی کلی تناقض بیاری تناقضم تو غزل عجیب جواب میده فقط یه چیزو مواظب باش تو غزل همه چی نمیشه گفت ولی باید یه جوری همه چیو بگی در ضمن مردم از بابت چیزی وقت میذازن که جدید باشه

 

[reza-handsome]

پاسخ : اشعار من (نگین)

من همیشه به کسایی که می خوان شعر گفتن رو شرو کنن گفتم که سعی نکنن که کارای دیگران روشون تاثیر بذاره
البته آدم یه شعر زیبا که می خونه روش تاثیر می ذاره ولی باید جلوی خودتو بگیری که اون کار وارد شعر خودت نشه
تا بتونی راحت احساستو رو کاغذ جاری کنی...اینجوری میشه که سبک خودتو بدست میاری چون حس هرکسی با دیگری متفاوته
در ضمن سعی نکن خودتو مجبور به شعر گفتن بکنی یا خودتو محدود به وزن و قافیه کنی ...ببین چجوری راحت تری ...چه جوری می تونه راحت تر حستو بیان کنی
اگه هم میخوای کلاسیک شعر بگی...اول باید شعر زیاد بخونی که دستت بیاد وزن و رعایت قافیه و این چیزا
و سعی کن کارات گرایش امروزی داشته باشن...این سبکی که پیش گرفتی این روزا کمتر خریدار داره...چون با فضای فکری مردم امروز فاصله داره

حافظ و سعدی و .... جاودانه شدن و شعر کهن رو شکل دادن ما باید با توجه به زمانی که توش زندگی می کنیم شعرامون به روز باشه

امیدوارم موفقیتت رو ببینم :)

 

[fa.z]

پاسخ : اشعار من (نگین)

وزنات مشكل داره وقتي ميخوام شعرو بخونم گير مىكنم، شعر اول و دومت معنياشون ولى خيلى قشنگ بود ولى شعر آخرت زياد نه. موفق باشى

 

[ن.رها]

پاسخ : اشعار من (نگین)

خیلی خیلی از همگی ممنونم به خاطر نقدهای سازندتون؛می دونید من فکر میکنم که این مشکلات به خاطر اینه که من مدت زیادی نیست که به شعر علاقه مند شدم و اطلاعاتم یک دهم بعضی ازشما هم نیست من معتقدم که بچه های اینجا خیلی پرن؛ تصمیم گرفتم که بیشتر مطالعه کنم تا بتونم بهتر بشم؛
از همگی خیلی ممنونم
ان شاالله به زودی با شعر های بهتر برمی گردم؛
بازم تشکر

 

[matrixsun]

پاسخ : اشعار من (نگین)

استخون شعر عاطفه س...
و بعد از اون پیوند مناسبش با فرم... B-)
نفس فرم اگه بی عاطفه باشه بدرد نمیخوره...
یه فرمالیست یه خشت زن حرفه ای هست... ولی کسی که عاطفه رو ترجیح میده شاعر واقعی B-)
( ترجیح فرم و وزن بر محتوای کلمات توی شعرای فردوسی کاملا مشهوده!!! مولوی هم توی مثنوی معنویش خیلی جاها ریپ میزنه...)
شعر گفتن و سپس به بازسازی و تنظیم اوزان پرداختن یه غلط رایجه!!
پس توصیه ای از طرف یک فرد کوچک و کم سواد: "هرگز ب تصحیح شعر نپرداز تا خودش درست شه"
گود جاب B-)
لایک +1

 

[Niloofar sharafi]

پاسخ : اشعار من (نگین)

:)
من شعرای شما رو خوندم :)
یه سری نکاتی هست که باید بگم فک کنم .

توی شعر اول ، انسجام بیت ها خیلی خوب بود . یعنی تو می دونستی که چیو می خوای بگی و همونو به خوبی بیان کردی .
مشکل قافیه ای داشت یه کم فقط .
و کلماتی که استفاده می کردی ، هم گون نبودن . مثلا اومدی شعر رو با اسم فرهاد شروع کردی ، خب فردا کیه ؟ فرهاد اسطوره عشق ایرانیه . یعنی عموم شاعرای بزرگ ایران یه شعر در مورد فرهاد دارن ، یعنی اصلا معیار عشق اصیل پارسیه . بعد تو بیت آخر اومدی از یه چیزی مثه "گل عشق الهی " استفاده کردی ، یعنی تو از یه تیپ شخصیتی و یه مفهوم با اصالت ، رسیدی به یه چیزی که هم نوئه ، هم پخته نیست . در واقع یه روند عادیه که هر چیزی رو به گل تشبیه کنن . یا مثلا اون بیته که میگی "می فشانم ز دو چشمم همه اشک هم چون سیل " ، یعنی اومدی کل بیت رو صرف توضیح دادن یه چیز جا افتاده کردی ، یعنی چی ؟ مثلا اگه تو میومدی اشک رو یه جوری از شعر حذف می کردی ، چیزی می شد ؟ یا حتی اگه چشم و اشک رو یه جور خوبی حذف می کردی ، باز هم بیت می تونست نشون دهنده اشک ریختن باشه . این کارا اومده یه کم سطح شعرو پایین آورد نسبت به اولش که با نماد هایی مثه فرهاد و دل و دین و ... شروع شده .
نشون می ده که در مورد این قسمتش تسلیم قافیه شدی و بهش به صورت جدی بها ندادی .
مثلا حافظ هم شعراشو همیشه کلی تصحیح می کرده ، ولی خب چی می شده در نتیجه ش ؟ ساختار کلمات طوری تغییر می کرده که چن تا مفهوم مختلف و عمیق بشه ازش برداشت کرد . اصلا شعر کار بدی نیست ولی حواست باید به قافیه و کلمات و هم گونی شعر هم زمان باشه .

در مورد دو تا شعر دیگه هم همینه .
تو شعر دوم بخش سوم ، حس می کنم یه کم عامیانه شده و تو شعر سوم ، انسجام معنی رو حس نمی کنم ، یعنی مفهوم هر بیتش از بقیه جداس به نظرم .


کلی ولی به نظرم خیلی عالی بودن
خسته نباشید :)

به عنوان شعر اول ولی خوبه ، حتی عالیه .
باید شعر زیاد بخونی دستت بیاد .