سلام
به نظر شما سیستم آموزشی باید کدوم مورد رو بیشتر مدنظر قراره بده؟ چرا؟
۱. سعی کنه خلاقیت رو بیشتر مورد توجه قرار بده و دانشآموزانی خلاق تحویل بده
۲. سعی کنه مطالب بیشتری به دانشآموز تحویل بده و سطح علمی و آگاهی دانشآموز رو بالا ببره
۳. سعی کنه چیزهایی رو که یاد میده طوری یاد بده که دانشآموز اونها رو کامل درک بکنه و جنبه شهود و کاربردش بالا باشه
هرکشوری سلیقههای خاص خودش رو داره تو سیستم آموزش. مثلا ژاپن و چین حجم درسی خیلی بالایی دارند درحالی که آمریکا حجم درسی خیلی پایینه و عوضش به چیزهای دیگه توجه شده. این رو هم در نظر داشته باشید که وقت و توان آموزشش محدوده و کسی نمیتونه اینها رو باهم درنظر بگیره.
من گزینه سه رو انتخاب کردم!
به نظرم بالا بردن کیفیت ِ همون چیزی که میخونیم، خیلی مهم تر از کمیتشه...
البته خب خلاق بودن هم مهمه، اما فکر نمیکنم به اندازه بالا بردن سطح یادگیری و درک مهم باشه
خلاقیت بیشتر یه چیز ِ ذاتیه...
اگه اموزش و پرورش تا آخر دوران دبیرستان بیشتر رو جنبه های پرورشی و خلاق کردن و بهره برداری از ذهن فعال نوجوونا کار کنه + حدی معقول از اطلاعات علمی هم سطح جامعه از هر نظر رو به بالا میره و هم جامعه اماده برای پذیرش موضوعات بعد میشه کلا مسائی با پیشرفت جامعه است
توی دوران دانشگاه هم که درس ها اختصاصی میشه هر فرد بهترین بازدهی رو داره :)
خلاقیت به نظر من در نگاه اول خیلی به درد میخوره اما عمیقتر ببینی نه. خلاقیت زمانی به درد میخوره که یک نفر دانش و آگاهی در سطحی داشته باشه که بتونه تو اون زمینه خلاقیت به خرج بده مثلا معمار باشه یا طراح ٬ بعدش طرحهای خلاقانه بده. از اونجایی که اکثر مردم به اون سطح از تحصیلات نمیرسند در زندگی عادی خلاقیتشون به درد نمیخوره. نه؟
در کل من یه نظری دارم در مورد خلاقیت!
من اصلا آدم خلاقی نیستم، الانم در زندگی عادیم هیچ مشکلی ندارم از این نظر که خلاق نیستم!
تربیت کردن یه عده آدم ِ از هر نظر نرمال در سیستم آموزشی، فک میکنم خیلی مهمتر باشه از
تربیت کردن آدم خلاق...
خلاقیت رو به نظرم خود آدما باید به دست بیارن.
به نظر من باید نظام اموزشی بر مبنای اموزش جداگانه باشه مثلا برای بچه های تیز هوش (مثل همین سمپاد خودمون البته تا هفت هشت سال پیش)خلاقیت خیلی مهمه چون اکثرا می تونند وارد سیستم اموزشی دانشگاهی بشن پس ایراد جناب مطهری هم بر اون ها وارد نیست
برای اکثر دانش اموزان گزینه سه را توصیه می کنم چون تجربه نشون داده اگر یادگیری مفهومی نباشه بعد از تحصیل بدرد نمی خوره و میشه همین مدرک گرایی
و به نظرم باید یک عده دانش اموز را هم با شیوه دو تربیت کنیم البتهشاید دید دانش اموز خیلی جز نگری باشه بنظرم یک عده را تا انتهای دانشگاه باید این گونه اموزش داد که این عده افرادی اند که دارای هوش متوسط ولی پشتکار زیادند مثل بچه های نمونه چون ازمونشون بر مبنتای محفوظات و مفاهیم درسیه
به نظرم اولي و سومي مهمترن!
خلاقيت خيلي مهمه! حتما بايد باشه!
اما فكر ميكنم خلاقيت به كار بردن براي چيزايي كه خيلي خوب ميشناسيمشون بهتر از يه عالمه چيز باشه كه شايد درك كافي و خوبي روشون نداريم!
به هر حال براي خلاقيت يه مطالحي لازمه!
تو اونجا اون مصالح يا بايد مطالب بيشتر باشن!
يا بايز مطالبي باشن كه بيشتر بهشون پرداخته شده!
من فكر ميكنم دومي بهتره در كنار خلاقيت!
خب به نظر من همه ی این ها یه جوری به هم مرتبط هستند ، مهم اینه که دانش آموز چه جوری بار بیاد ، یعنی دانش آموز رو چه جوری آماده کنیم و انتظار دانش آموز چیه ! یعنی مثلا کسی که از اول با خلاقیت آموزش داده شده بش ، تماما" طالب ِ خلاقیته .
اما من با درک ِ شهودی موافق ترم . چون یه جورایی دو تای دیگه هم در بر میگیره .
وقتی هر پدیده ای رو دانش آموز خودش تجربه کنه ، ذهنش خیلی نسبت به اون پدیده بازه ، یعنی اصلا محدود به یه فرمول یا یه صفحه جزوه نیست ، وقتی ذهن باز باشه خود به خود مطالب بیشتری می خواد یاد بگیره و خودش به سمت ِ مورد ِ دوم هم میره !
به نظــرِ من ، تا یه دانش آموز ، نتونه درکِ کاملی از مطالبِ درسی پیدا کنه ، امکانِ این که بتونه روش هایِ خلاقانه برایِ مســائلِ مـربوطه ارائه بده ، خُــب خیلی کم ـه . ( نســبت به کَسـی که مبحث ُ کاملا" متوجه شده ! ) بعد خودِ این روش هایِ خلاقانه ارائه دادن ، به نظرِ من وابسـتــه ـس به اینکه فرد اطلاعات ـش از اون حدِّ عادی ای که برایِ بیانِ مســائلِ عادی کافیه ، بیشتــر باشه .
واســه همین ؛ من فک مـی کنم که اگه سیــستــمِ آمـوزشــی اول از همه تلاشش ُ بذاره رویِ این که مباحثِ درسی به طورِ کامل تفهیم بشن ( می تونه واسه این کار ، از روش هایِ خلاقانه برایِ درست کردنِ پیش زمینه برایِ بچه ها هم استفاده کنه! ) ، بعد شروع کنه به آمــوزشِ یه سری مطالبِ بالاتر ُ بیشتر در موردِ اون موضوع ( باز هم باید مطمئن بشه که تفهیم شدن خودِ اون مطالبِ بالاتر ! ) ! وقتی این دو مورد درست انجام بشن ُ یه کم دانش آموزا به ارائه یِ راهکار هایِ جدید تشویق بشن ، خود بخود خلاقیت ـم تویِ حلِّ مسائلِ مختلف ایجاد می شه!
خوب من گزینه ی 3 رو انتخاب میکنم
به نظرم با دیدن و درک شهودی حتی اگه مطلبی کم و مختصر باشه دانش اموز اون رو کامل فهمیده و واقعا میتونه ازش استفاده کنه تا اینکه یه عالمه محفوظات و فرمول بلد باشه!
بنظر من در درجه ی اول گزینه ی سه رو باید تو دانش آموزان تقویت کنه!
البته نباید نحوه ی تقویت کردنش طوری باشه که مثلا خلاقیت دانش آموزا کور شه... یا مثلا بچه از درس زده شه!
طبیعیه که حلاقیته بدون درک علمی و دانش و آگاهی فایده ی چندانی نداره ولی در کنار درک شهودی حداقل باید یه مقدار کمی خلاقیت باشه که باعث پیشرفت علم توی نسلهای بعدی شه!
همش شده تئوری ... خلاقیت و اینا هم به جاش باید باشه ... اما خیلی مهمه که در عمل مشاهده بشه چیزایی که یاد گرفتیم و باعث میشه که کم کم علم و دانش کاربردی تر بشه...
به نظر من يادگيري بيشتر كمك خيلي بزرگيه به درك شهودي . هر چي بيشتر بدوني راحت تر مي توني مطالب رو درك كني . فكر كنم اين دو تا يه رابطه ي متقابل 50-50 دارن .
ولي خلاقيت ... نمي دونم ولي فكر مي كنم اين چيزي نيست كه همه داشته باشن خلاقيت كسايي رو كه خلاقن بايد پرورش داد ولي اين عمومي نيست .
به نظرم براى عده كثيردانش آموزا تفهيم مطلب درحدمعمولى نياز باشه. بعد در كنارش خلاقيت. يه آدم معمولى باايندوتاميتونه توتحصيلاتش موفق باشه
ولى قضيه برادمايى باهوش ياخلاقيت بالاتر نسبت به بقيه يه كم فرق ميكنه
برااينا به نظرم بهتره مقدارى از زمان كه برا تفهيم اينا بوده رو ب افزايش مطالب اختصاص بدن. چون نسبت به بقيه زود تر ميگيرن.
به نظرم باید یه مخلوطی از همه ی اینا باشه طوری که اعتدال هم رعایت بشه
یه دانش آموز صرفا خلاق که مطالب کمی بلده یا کسی که 30 تا کتاب خونده ولی تو شرایط مختلف خلاقیتی برای استفاده از آموخته هاش نداره هیچ کدومشون خوب نیستن
بعدشم اینطور نیس که یه عده از اول خیلی خلاق باشن و یه عده ی دیگه خلاقیتی نداشته باشن
همه بچه ها یه حدی از خلاقیت رو دارن که اگه پرورش داده نشه و سرکوب شه(که متاسفانه میشه) کاهش پیدا میکنه
سیستم آموزشی ما الان طوریه که حتی تو درس ریاضی که خیلی جای خلاقیت داره اگه با یه راه حل دیگه مسئله رو حل کنی نمره نمیگیری و به خاطر همین ذهن بچه ها محدود میشه به یه راه و خلاقیتشون از بین میره
خلاقیت نباید سرکوب شه
یادگیری به صورت شهودی فک کنم دو مورد دیگه رو هم در بر میگیره. تجربه و درگیری با مسئله ها هم خلاقیتُ زیاد میکنه هم سطح یادگیری بالا میره