خاطره هامون با معلم ها

پاسخ : خاطراتتون از بهترین معلماتون

معلم علوم راهنمایی...
اصن عشق بود خیلی ... با اینکه خیلی مارو نصیحت میکرد ولی باهاش حال میکردیما....
مثلن یه روز پیاده از اینور شهر که مدرسمون بود رفتیم اون سر شهر که یه تالار واسه عروسی اینا بود و بد ناهار خوردیم کلی رقصیدیم آب بازی کردیم اینا....
 
پاسخ : خاطراتتون از بهترین معلماتون

معلم هندسه ی دوم راهنمایی که دبیر هندسه ی الان هم هس..
کلن خیلی خوبه.. :)
از نسل های اول سمپاد هم بوده.. ;;)
 
پاسخ : خاطراتتون از بهترین معلماتون

یکی از معلم های راهنماییمون رو خیلی دوس داشتم و دارم! x:
یه بار دوم راهنمایی کلی سوتی داد،بعد ما انقد خندیدیم پرتمون کرد بیرون :))
اصلا جذبه ـش منو کشته بود!! :>
 
پاسخ : خاطراتتون از بهترین معلماتون

یادمه آبله مرغون گرفته بودم و سال اول ابتدایی بودم.
معلممون هم برای این که من از درس عقب نافتم میو مد و دم درب خونمون به من درس می داد.
واقعا که دمش گرم.
 
پاسخ : خاطراتتون از بهترین معلماتون

اول راهنمائی که بودم (نمونه دولتی پویش شیراز) تصمیم گرفتن خانواده که بیایم مشهد واسه همین منو دوستم که از دوم دبستان میشناختمش هر روز تو مدرسه عزا میگرفتیم یادمه معلم ریاضیمون خیییلی ماه بودو فقط اون خبر داشت که چه قد واسمون سخته یه روز از همین روزای آخر که دوستم خیلی ناراحت بود معلممون دوستمو برد تو دفتر تا لاهاش حرف بزنه اما وقتی اومد بیرون گفت خانوم فرم...
گریه کرده (واقعا خیلی ماهه همچین معلمی که واسه شاگرداش گریه کنه) x:
 
پاسخ : خاطراتتون از بهترین معلماتون

lمعلم دوم دبستانم خیلی باحال بود خیلی هم منو دوس داشت! سوگلیش بودم :D
وقتی میخواست تشویقم کنه لپمو انقد محکم می کشید که تا یه هفته درد میکرد!ماشالله خیلی هم زور داشت، ماشالله واسه خودش هیکلی بود!
 
پاسخ : خاطراتتون از بهترین معلماتون

من سال سوم یه معلم ریاضی داشتم که کل مدرسه هم ازش میترسیدن هم ازش بدشون می اومد ولی این معلمه منو خیلی دوست داشت خوب منم وقتی رفتار اونو نسبت به خودم مییدم خوب منم دوستش داشتم. سر کلاس این من تنها کلاس عمرم بود که میز اول میشستم. اون تو وقت های اضافه بر من از پسراش میگفت , هی از من تعریف میکردن خلاصه انقدر سر کلاس به هم دل و قلوه قرض میدادیم که حال بچه ها رو بهم میزدیم. هیچ وقت یادم نمیره یه روز تا پاشو از کلاس بیرون گذاشت همین جور کفشی بود که به سمت من می اومد و فحشی بود که نثارم میشد.منم از لج بچه ها به این کارم ادامه میدادم.
هی یادش به خیر......
 
پاسخ : خاطراتتون از بهترین معلماتون

معلم علوم دوم راهنماييم هم جوون بود هم خوشكل بود هم باحال بود
ولي يه چيز بدي كه داشت اين بود كه زود پسر خاله ميشد بعد شوخي شوخي بهت فحش ميداد
مثلا داشت الكتريسيته درس ميداد گفت هو احمق به درس گوش كن!
منو ميگي، ميخواستم جف پا برم تو دهنش، زنيكه
 
پاسخ : خاطراتتون از بهترین معلماتون

معلم زبان راهنماییم
فقط معلم نبود واقعا بهترین دوستمون بود
خیلی چیزا ازش یاد گرفتیم
درس دادنشم عالی بود.......
با من کلی خاطره داره...
یه سری باهم پیتزا خوردیم بعد سفارشامون جابه جا آوردن انقد چسبید...
-----------------------------------------
معلم ریاضی پارسال رفتیم خونش کلاسی بعد طرف مجبور شد کلمن(نمیدونم کلمه اش درسته یا نه) بیاره ما تشنگیمون رفع شه
------------------------------------------
معلم هندسه دوم راهنمایی به زور هرچی پول تو کیفش بود کش رفتیم ، رفتیم تنقلغاات خریدیم
----------------------------------------------
معلم شیمیم x:
ازم عکس گرفته بود!
 
پاسخ : خاطراتتون از بهترین معلماتون

معلم تاریخ سوم راهنماییمون x:
خیلی مهربون بود صداش که میزدی میگفت بله گلم؟؟؟یا چیه دخترم؟ ;;)
امتحاناشم همیشه کامل میشدیم :)اصلا یه معلم گلی بود :>
 
  • لایک
امتیازات: Frost
پاسخ : خاطراتتون از بهترین معلماتون

اوخي.....خانم صفايي كجايي....؟!
چون خواهرمم دانش آموزش بود همش منو به نام خواهرم صدا ميزد!!!!!!
 
پاسخ : خاطراتتون از بهترین معلماتون

بچای فرز یک با خانم کبیری آشنایی دارن دیه.... :D
چقد این بشر خشن بود...عشق بود اصن: x
درسشو نمیخوندی،همچین جلو بچه ها لهت میکرد...از ترسش کلی عربی خوندیم...
اصن جذبه داشت...کلی هم طرفدار داره! :D
 
پاسخ : خاطراتتون از بهترین معلماتون

بهترین معلمم دبیر تاریخ سوم راهنماییم بود x:
یه خاطره ای ام که ازش دارم...
یه روز کتاب تاریخ ام دست دوستم بود...مام فرداش می خواست بپرسه...
دقیقا اون روز منم بلند کرد...منم کتاب دستم نبود که شبش بخونم...اولین سوالشو از اموخته هام ج دادم دومیشم ج دادم...
سومیش که گفت چرا اسم جنگ جمل را جمل نامیدن؟
انگاری اصلا این سوال به گوشم نخورده بود...بهد دوستم از پشت بم گفت چون عایشه روی شتر بود..منم اصلا نمی دونستم عایشه ادمه...خوردنیه پوشیدنیه...؟...فکرکردم میگه عایشه شتربود..منم گفتم چون عایشه شتر بود...بعد وقتی کلاس رفت رو هوا =)) =)) =))
 
پاسخ : خاطراتتون از بهترین معلماتون

بهترین معلممون خانم وحید دوست بود خیلی مهربون بود یادم میاد رفتم مدرسه بعد 2روز اومد منو بغل وبوس کرد ;;) :D
 
پاسخ : خاطراتتون از بهترین معلماتون

من عاشق معلم اول دبستانم بودم.آخه من موهام بلندبودمامانمم برام مدلشون میداد،همیشه سرکلاس میگفت مقنعمودربیارم زنگ تفریحام میبردم تودفتر تازه بعضی وقتاهمونطوری سره صبحگاه میبردم سره صبحگاه تامتن بخونم :-\من هنوزحروف الفباام بلدنبودم!!!
خودش می ایستادکنارم بعدکنارگوشم میخوندتامن تکرارکنم.ازاونوقت بودکه روم بازشدوالان خیلی جاهامجری میشم(غیرازمدرسه ها)
تاپنجم دبستانمم همیشه آخرمدرسه میومددره کلاسمون بوسم میکردومیرفت وهرسالم نمره هامومیپرسیدتابستوناام زنگ میزدخونمون یه ساعت باهم حرف میزدیم.اماالان2سال ازش خبری ندارم :(
 
پاسخ : خاطراتتون از بهترین معلماتون

من 3 تا از معلما مث یه دوست میدونستم و میدونم.
اولیش معلم اول دبستانم که اگه اون از اول خوب نبود من حالا تو سمپاد نبودم...خیلی همدیگه رو دوس داشتیم. x:
دومیش معلم ادبیات پنجم دبستانم که اونم خیلییییییییییی مهربون و گل بود... :(( x:
آخریشم معلم ریاضی همین الانم که خیلی هوامو داره منم خیلی دوسش دارم. x:
 
پاسخ : خاطراتتون از بهترین معلماتون

بهترين معلمم يكي از معلماي كلاس زبانم بود (خدا بيامرزش يه فاتحه لطفا واسش بخونين...)
من و دو تا از دوستام 3 ترم باهاش داشتيم ديگه كاملا مارو ميشناخت! هميشه تو راه پله ها و اينا كلي حرف ميزديم باهاش...
اولين ترمي كه باهاش داشتيم كلاسمون اصولا طبقه سوم يا چهارم بود! اينم اكثر اوقات كاست پلير نمياورد وقتي ليسنينگ داشتيم هميشه روشو ميكرد به من يه بشكن ميزد ميگفت: فاطمه بپر! :D ديگه بعد از يه مدت شاكي شدم گفتم چرا فقط من بايد برم خوب!؟! گفت اصن تو كه مياريش ليسنينگ گوش كردن يه لذت ديگه اي داره! :D
منم به اين حالت: :-w
كلا تا آخر ترم بعضي روزا از دستي نمياورد كه منو بفرسته پايين! :D

يادش به خير خيلي استاد خوبي بود... حاضر بودم جلسه اي 100 بار برم پايين پلير بيارم ولي دوباره سر كلاسش بشينم... :((
 
پاسخ : خاطراتتون از بهترین معلماتون

من ازمعلمای سوم راهنماییم خیلی خوشم میادواقعااطلاعات همشون بالابوداقای کریمی ازبهترین معلم من توی ریاضی بودواقای هیجاب من بهترین ادبیاتم ربااون شروع کردم واقای جمالی که واقعااطلاعات گسترده ای درزمینهی تاریخ وجغرافیاداشتن
 
پاسخ : خاطراتتون از بهترین معلماتون

وای یکی از بهترین لحظه های عمرم بود وقتی مامانم گفت خانم سین(همون دبیری که عاااااااااااااااااشقشم)گفته وقتی من باهاش سلام میکنم دلش میخواد بگیرم تو بغلو محکم بوسم کنه >:D< *-:

قربونش برم >:D<
 
پاسخ : خاطراتتون از بهترین معلماتون

بهترین معلم من که خیلی دوسش داشتم ؛ معلم ادبیات سال اول راهنمایی ـم بود x:

خیلی خوب بود.. یه چیزی تو مایه های معلم ادبیت فیلم ٍ " مدرسه ما " ولی دیگه معلممون نشد..

برنامه م این بود که دبیرستان برم انسانی معلمم شه که الان دیگه تو دبیرستانمونم نیست :-<
 
Back
بالا