- مدیر
- #1,601
- ارسالها
- 2,012
- امتیاز
- 36,191
- نام مرکز سمپاد
- Frz
- شهر
- Sari
- سال فارغ التحصیلی
- 1398
- رشته دانشگاه
- دواسازی
اگه میخواین صبر و تحملتون زیاد بشه، ایگنور کردن بدون ناراحت شدن و حذف آدما رو خوب یاد بگیرین، خوابگاه برین
خوابگاه من تمیزتر از تصوری بود که داشتممحیط خوابگاه جدی انقدر کثیف و شلخته اس؟
یه نفر تعریف میکرد تو خوابگاه یکی از بچه ها هپاتیت داشته و مشکلشم جدی بوده، به کسی نگفته و یکی دیگه از بچه هام ازش گرفته. خب اینجوری باشه که بدبخت میشیم.چیکار کنیم؟
نه لزومابعد اینکه بچه های پزشکی و دندون و دارو نیازه لپ تاب ببرن؟
خوابگاه (با وجود وسواس شدید و بیعرضگی شدیدتر و بیماری خودایمنی): لایک
روزانه ۷۰ کیلومتر رفت و برگشت از مسیرهای بایر و کسلکننده -و احتمالا خطرناک- تو شهر غریب + تحمل ترافیک: دیسلایک
به طور کلی یک درجه از کثیفی که در محیط خوابگاه وجود داره ولی به طور جزئی اتاق به اتاق متفاوت هست این خود اعضای اتاق هستن که اتاق رو مرتب نگه میدارن یا خیر ..محیط خوابگاه جدی انقدر کثیف و شلخته اس؟
یه نفر تعریف میکرد تو خوابگاه یکی از بچه ها هپاتیت داشته و مشکلشم جدی بوده، به کسی نگفته و یکی دیگه از بچه هام ازش گرفته. خب اینجوری باشه که بدبخت میشیم.چیکار کنیم؟
بعد اینکه بچه های پزشکی و دندون و دارو نیازه لپ تاب ببرن؟
بستگی به هم اتاقی هات داره ولی عموما همه بعد حدودا 1 ماه به یک صلحی میرسن و خب از اونجا به بعد اون جو ای که هست حال میدهزندگی خوابگاهی چطوره
خب یعنی از انرژیهای کائنات تغذیه کنن؟غذا رو چیکار کنیم؟
برای خوردن غذای سلف باید کلا حس چشایی رو خاموش کنی و حتی در این صورت هم آدم سیر نمیشه مگر اینکه ماکارونی رو مثلا لقمه بگیری بخوری
حالا این برای ناهار و شام بیشتر صدق میکنه
صبحانه چطور ؟ یعنی وقتی کلاس نیست که خب اصلا آدم حالشو نداره بیدار بشه بره سلف
وقتی هم کلاس هست همون ۸ بیدار میشی بدو بدو میری سر کلاس
صبحونه is missing
و چون نمیخوری، ناهار رو ساعت ۱۱:۳۰ ۱۲ میخوری که باعث میشه از اونور شام رو هم ساعت ۷ بخوری که در نتیجه اونم باعث میشه شب گشنت بشه با بدبختی و به زور بخوابی
خودت بپزی هم سخته و زمانبر
الانم رو که با پارسال مقایسه میکنم، میبینم با غذای کمتری میتونم زنده بمونمخب یعنی از انرژیهای کائنات تغذیه کنن؟
خب ببین بستگی داره، من کل دوترم یبارم صبحونه نخوردمغذا رو چیکار کنیم؟
برای خوردن غذای سلف باید کلا حس چشایی رو خاموش کنی و حتی در این صورت هم آدم سیر نمیشه مگر اینکه ماکارونی رو مثلا لقمه بگیری بخوری
حالا این برای ناهار و شام بیشتر صدق میکنه
صبحانه چطور ؟ یعنی وقتی کلاس نیست که خب اصلا آدم حالشو نداره بیدار بشه بره سلف
وقتی هم کلاس هست همون ۸ بیدار میشی بدو بدو میری سر کلاس
صبحونه is missing
و چون نمیخوری، ناهار رو ساعت ۱۱:۳۰ ۱۲ میخوری که باعث میشه از اونور شام رو هم ساعت ۷ بخوری که در نتیجه اونم باعث میشه شب گشنت بشه با بدبختی و به زور بخوابی
خودت بپزی هم سخته و زمانبر
درودی دیگر!خب! یه چیزایی رو چند وقت پیش گفتم، یه چیزاییم الان یادم اومد که بگم:
- بلای خانمان سوز اعتیاد: من اهل سیگار و اینا نبودم. توی خوابگاه، بودن کسایی که باهاشون ارتباط داشتم سیگار می کشیدن. چند بارم عادی بهم تعارف کردن اما من چون نمی کشیدم نگرفتم (البته اونام محترمانه برخورد کردن و عادی تعارف کردن). مهم اینه که اون جا کاری که می خواستم کردم و تحت تاثیر جو نرفتم. حالا اگه سیگار می کشین یا باقی مسائل، خودتون می دونین اما تو اتاقی که "همه" اهل کار نیستن، توی اتاق نکشین. حس بدی به بقیه میده؛ تو فکر کن تو یه شهر دیگه، شب تنها جایی که داری بری اتاقته و اون جام پر از بوی [از نظر غیرسیگاریا گند] دوده. (هر چند بچه های ما رعایت می کردن و تو بالکن یا جاهای دیگه می کشیدن). راستی! تو راهرو هم نکشین چون تاثیر کمی بالاخره میذاره روی فضا. یه جایی باشه که بوش در بره خلاصه.
- یخچال اتاق: اگه هر اتاق یخچال داشت خدا رو شکر کنین چون بعضی جاها یخچال عمومیه! بگذریم. یخچال اتاق معمولا کوچیکه پس بهتره که هر کی مدیریت غذاهاشو داشته باشه تا یخچال تبدیل به کپک در دار نشه.
- راجب امنیت وسایل: خوابگاه فکر نمی کنم جای ناامنی باشه اما از قدیم گفتن مالت را محکم نگه دار، همسایه ات را دزد نکن. پس واسه راحتی خیال خود آدم، بهتره وسایلمونو به دو دستهی مهم و معمولی تقسیم کنیم؛ معمولیا مث کیف و کتاب و چیزای روزمره و اینا و مهما مث لپتاپ، زیورآلات، و... . این جا به نقش هم اتاقی اشاره می کنم! من هم اتاقیام بچه های خیلی خوبی بودن طوری که هر چیزی که تو اتاق بود می دونستیم که جاش خوبه [کمتر هم اتاقیای دستکج میشه اما اگه طرف تابلو بود قضیه فرق می کنه] واسه همین وسایلم بدون چفت و بستی تو اتاق افتاده بود همهش و ملاحظه ای لازم نبود. حالا محض احتیاط می تونین هفتهی اول تا همو بشناسین، همون تک و توک وسیله مهما رو بعد استفاده بذارین تو چمدونتون مثلا. اصل نگهداری وسایل واسه مورد بعده:
- کلید مشکل گشا(!) بهترین حالت اینه که نفری یه کلید داشته باشین و هر وقت از اتاق بیرون میرین عین چی آویزونتون باشه (من خودم مینداختم گردنم) تا هر وقت همه رفتن، آخرین نفر درو قفل کنه. من (همون طور که توی قسمت قبلی نوشتم) عادت به قفل کردنای این طوری نداشتم بعد چند بار بدون کلید بیرون اتاق گیر کردم لعنتی سرپرستی کلید یدک اتاقمونو داشت ولی خراب بود بی صاحاب
- بوهای عجیب و غریب: آقا گاهی ظرفا رو نمی شورین بعد مدتی کپک می زنه یا هر چیز نشستهی دیگه ای. اینا بو می گیرن و به چشم خودم دیدم (و به دماغ خودم) که یه چیز نشسته اتاقو به گند می کشه؛ بنابراین، یا بشورینش یا درشو ببندین یا بذارینش تو بالکن اتاق مثلا.
- تا درودی دیگر بدرود