روزي كه اولين نمره كمتو به مامانت نشون دادي

[Orelia]

من نمره‌های کمم رو به مامانم نشون نمی‌دادم، خودش کشف‌شون می‌کرد

 

[golden babe]

ما امسال همون یه معلم فیزیک داشتیم
بعد من کلا کم میرفتم مدرسه دیگه
هر دفعه هم که میرفتم معمولا زودتر از خودش حل میکردم
این با من چپ افتاده بود
نمره مستمر بهم داده بود 2
مامانمم رفته بود مدرسه
گفته بود من روح و روان دخترم مهم تر از نمره های مسخره شماست
به این شکل بود که دیگه برگی برای مدیر و معاون نمونده بود
mother f-ckers: )

 

[mahzoun99]

چهارم یا پنجم ابتدایی بودم دوروبر ۱۵ شده بودم و معلم امضای والدین رو میخواست
صبح‌ها بابام ما رو میرسوند بعد خودش میرفت سر کار...
همینکه رسیدیم دم در مدرسه برگه رو دادم گفتم گفتن امضا میخوان
دیگه فرصت واکنش دادن نداشت امضا کرد سریع رفتم

 

[Skyblu.e]

والا من نمیخواستم نشون بدمیهو سال هشتم یه امتحان ریاضی گرفتن بنده شدم 8 و زنگ زدن والدین اومدن مدرسه!(حقیقتا اون فصل رو اصلا سر کلاس نبودم درگیر جشنواره ی خوارزمی بودم)....حلالشون نمیکنم که روز تولد یه بچه ی 14 ساله رو خراب کردن! بدترین خاطره ی تولد و نمره ام شد... خجالت آور بود واقعا!

 

[_Vina_]

والا من نمیخواستم نشون بدمیهو سال هشتم یه امتحان ریاضی گرفتن بنده شدم 8 و زنگ زدن والدین اومدن مدرسه!(حقیقتا اون فصل رو اصلا سر کلاس نبودم درگیر جشنواره ی خوارزمی بودم)....حلالشون نمیکنم که روز تولد یه بچه ی 14 ساله رو خراب کردن! بدترین خاطره ی تولد و نمره ام شد... خجالت آور بود واقعا!

خواستم بگم پارسال اولین امتحان ریاضی بیشتریا زیر ۱۰ بودن و فکر نکنم به والدین کسی زنگ زده باشن

---

تو همون امتحان من شدم ۷ یا ۶ اونم بخاطر اینکه اون فصلو تابستون درس دادن منم تابستون رو نرفتم و نبودم‍♀و مادر و پدرم برخورد بدی نداشتن و حتی بابام بخاطر روحیه دادن بهم گفت امتحان واسه گند زدنه دیگه

 

[Skyblu.e]

خواستم بگم پارسال اولین امتحان ریاضی بیشتریا زیر ۱۰ بودن و فکر نکنم به والدین کسی زنگ زده باشن

---

تو همون امتحان من شدم ۷ یا ۶ اونم بخاطر اینکه اون فصلو تابستون درس دادن منم تابستون رو نرفتم و نبودم‍♀و مادر و پدرم برخورد بدی نداشتن و حتی بابام بخاطر روحیه دادن بهم گفت امتحان واسه گند زدنه دیگه

منم مامان بابام چیزی نگفتنا....بیشتر از این ناراحت شدم که جلوی بچه ها به والدین زنگ زدن... هنوز که هنوزه بعضی از همکلاسی ها یادآوری میکنن میگن یادته 8 شده بودی مامان بابات اومدن.... درسته با خنده میگم ارع و اینا ولی خب غرور ی بچه ی 14 ساله خورده شده قبلا دیگه ....

 

[amirTT]

کلاس ششم نمره علوم اولین امتحان 8 شدم. اونم فکر کن سال قبل آزمون تیزهوشان که برا خانوادم نمره هنرهم مهم بود. مادرم و پدرم که گفتن بیشتر بخون آخه باز سیر صعودی بعدش جالب تر بود! بعدی 10! بعدی 12! بعدی 14! بعدی 16! بعدی 18! بعدی 19! بعدی 19! بعدی 20! یعنی نمیدونم ازمون آنلاین مشکل داشت،معلمه کاریش بود،از ما کائنات رو برگردونده بودن اصلا یه وضعی...

 

[Mohammad05]

شیمی بود سال دوازدهم یه امتحان همینجوری برا زهر چشم‌بسته بودو ۷.۵ شدم چون اصن با کلاس نمی‌رفتم جلو به خود دبیره هم گفتم
رفتم خونه با اقتدار گفتم ۷.۵ شدم

 

[Teylor]

کمترین نمره عمرمو تو کلاس دهم اولین آزمون ریاضی گرفتم 9.5
خودم برگام ریخته بود مادرم اینا همه مونده بودن منی که تو نهم معدل کلم 20 بود بیام همچین نمره ای بگیرم
معلممون هم از اون معلمایی بود اگه خیلی سبز نبود لنگ بود باید از کمک درسی اینا سوال طرح میکرد بدبختیش اینه که هرچی خیلی سبز از بازار خریدیم آخر سر نفهمیدیم اون لامصب کدوم کتابه
دمش گرم ارفاق داد بهمون(به جز چن نفر همه ریده بودن)

 

[Newvarg]

بدترین نمره م واسه املا بوده سال سوم ( قابل توجه بعضیا )
خیلی فاجعه بود حتی یادم نمیاد نمرمو ،
انگاری گفته بودن از فلان صفحه و فلان صفحه میاد بشینین حفظ کنین نکاتشو
منم فکر کردم منظورش این بود که املا رو نمیگم باید کامل از حفظ بنویسین ( در واقعیت خودش املا رو گفت )
من نشستم عین همون دو صفحه رو حفظ کردم مو به مو ( سر حفظ داشت گریه م در میومد )
خلاصه تا ته حفظ کردم ، و سر املا نشستم زود زود از حفظ نوشتم همشو ( یسری جاها هم که یادم میرفت
صبر میکردم دبیر برسه به اون کلمه بعد دوباره مینوشتم )
بعد مثلا 10 دقیقه زود تر تموم کردم خیلی احساس گودرت داشت !
فشارم اونجا بود که چون گفته بود دقیقا فلان و فلان صفحه همونا رو تا ته حفظ کردم غافل از اینکه مردک جمله صفحه آخریه
ادامه داشت و از اونجا به بعد چون گمون کرده بودم تمومش کردم کل املا رو دیگه ننوشتم
و نشستم به نمره م خندیدم
مامانم هم با خنده به عمق فاجعه
یدونه گفت باشان داش سالیم ( بر کله ات سنگ بیندازم ، یا به همون معنی فارسی و مهربان تر ، خاک تو سرت )
و همه با خوبی و خوشی رفتند سر خانه و زندگیشان

 

[*100RA*]

من فقط شب امتحان نگاه کتاب میکردم
اولین امتحان ریاضی‌ هفتمم ۱۶ و نیم گرفتم بعد اومدم خونه گفتم نمرمو مامانم دعوام کرد
بعد اون نمره های کمم هیچوقت ب مامانم نگفتم

۱۶.۵ دعوا؟؟؟
من تو ریاضی ۸ گرفتم مامانم کلی تشویقم کرد

 

[هستی-نیستی]

کلاس هفتم تو ریاضی یه یازده داشتم حاجی نه صب کن
نه اره تو هفتم یدونه 9 داشتم تو هشتم هم یدونه 13
یدونه هم فیزیک 3 گرفته بودم از 10 همین نه جدی همینا بعد اون کمتر از 16 17 نبوده
چن سال بعد میام و یه صفر گنده میزارم اینجا به حول قوه الهی با افتخارمامانم چیزی نگفت فقط گفت که روز بهروز داری بهتر میشی یکم دیگه زور بزن (با کنایهه البته)

 

[Amélie]

کلاس سوم ریاضی ۱۳ گرفتم و انقدر کل کلاس و گریه کردم که معلم گفت اصلا تاثیر نمیدم اما من فکر میکردم چ اتفاق بزرگیی افتاده تا خونه گریه کردم و مامانم واقعا از این ناراحت شد که چرا گریه کردم هیچی دیگه هیچی نگفت..

 

[maral73]

الهی روح مامان مهربونم غرق آرامش باشه
کلاس دوم یا سوم دبستان بودم
میخواستم خیر سرم با خط تحریر بنویسم دیکته‌مو
معلمم از همه‌ی نوشته‌هام ایراد گرفت
شدم دوازده!!!
وقتی به مامانم گفتم و نگران بودم دعوام کنه گفت:
تو بزرگ که بشی این نمره‌ها برات هیچ اهمیتی ندارن
من دوستت دارم
اون مامانایی هم که بچه‌هاشونو برا نمره‌ی کم دعوا میکنن اشتباه میکنن!
و همین :)
دیگه تا اخر دوره تحصیلم نشد حتی یک بار به خاطر نمره ناراحت شم...

 

[Batman:/]

چهارم اصلا درس نمیخوندم معلم گفت برگه و ببرید اولیا امضا کنن بعد تحویل بدین (جنون داشتن این معلما) یادمه بابام فقط اخم کرد و تشر زد که دیگه همچین نمره ای نبینه و دیگه بعدش واقعا درس خوندم
هفتم اولین امتحان فیزیک از 13 بود و توی جلسه دبیر اعلام کرده بود فقط یکنفر بالای ده شده با نمره11/75: )))
بخاطر اینکه واحد نگذاشته بودیم نمره کم شده بود من شدم هفت و خورده ای وپایین ترین نمره هم نیم بود نمره هارو هم بلند بلند خوند :/ ولی بعدش برد رو نمودار
ریاضی ترم اول دوازدهمم شدم 9 دوباره امتحان دادیم ولی خب چیزی نگفتن چون افسردگی سگی داشتم و اولین امتحان حضوری بود
"چون نمره ها به هیچ جام نیست زیاد پیش اومده

 

[R.Z]

همین چند روز پیش معلم دفاعی ورقه هارو داد بعد این (نمیخوام فحش بدم)از اون معلم های بی***بود که گفت نمره هارو نمیخونم ولی به ترتیب نمره ورقه هارو پخش کرد منم اخرین نفر صدازد در کمال تعجب دیدم 6.75 شدم و هیچ دیگه دقت کردم دیدم بیشترجا همینجوری کم کرده یه کلمه رو ننوشتی کل نمرش رفته با اصرارو کمی اشک 8 شدم اومدم خونه کلی فحش بارش کردم مامانم گفت اگه اینجوریه بگو میرم بهش میگم منم ترسیدم گفتم ورقه رو اشغال انداختم که هیچ گفت خاک تو سرت درس مهم هم نیست ولی فهمیدم که اینجور درسها رو که بیشتر بیستا با تقلب ....از دفعه بعد منم اینکارو میکنم

 

[نصر پیروز]

املا کلاس اولم.خب من واقعیتش روی معلم اولم کراش بودم.(وهمینطور سال ششم) خب چون معلم برادرم هم بود و احساس نزدیکی می کردم(اصلا اینجوری نبود چون اگه بود فکر کنم الان دخترم رو راهی فرزانگان می کردم)خب املا رو ۱۶ شدم و مامانم گفت اگه دفعه بعدی ۲۰ بگیری برات دسته آتاری میخرم،منم بیست شدم ولی اون دسته آتاری دسته آتاری بود ولی اون آتاری که من فکر می کردم نبود

 

[طوطو]

چهارم میخوندم
بهش گفتم نیاز به تلاش گرفتم
بهم گفت پس تلاش کن

 

[R.Z]

بچه ها یه سوال ابتدایی به شما نمره میدادن؟؟
من شاهدبودم چیزی به اسم نمره تا ششم نمیدونستم

 

[y.f.k]

روزي كه اولين نمره كمتو به مامانت نشون دادي چه اتفاقي افتاد؟؟!!!

گفت گه عهم عهم :
به به با این بچه بزرگ کردنم (نمره:6 از بیست)
چه گلی کاشتی چی بگم که گل نیست ماشااله درخته


با ارفاق 6 شدم 4 بودم

و از این بحث به بعد دو روز با من صحبت نکرد