• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

قسمـت‌های جالـبِ کتـاب‌ها

وقتی شروع به آواز خواندن کرد، دانستم که اگر در همین جراحی بمیرم، بدون عاشق شدن نمرده‌ام.

پنج قدم فاصله
 
| همه ما پشتِ نقاب بزرگسالی مان، کودکی است نیازمندِ عاطفه، گذشت، عشق و ترسیده از تنهایی |

سیر عشق
آلن دوباتن
 
| ما مثل هنرپیشه‌ای هستیم که بدونِ تمرین، بدونِ نمایشنامه و بدون اینکه کسی در پشتِ پرده در گوشش بخوانند که چه باید بکند، به صحنه کشیده شده‌ایم. مجبوریم خودمان تصمیم بگیریم که چگونه زندگی کنیم |

یوستین گردر
دنیای سوفی
 
" ژولین: تند میروندم ولی حواسم به رانندگی بود. داشتم برمیگشتم خونه.

ماری: کسی منتظرتون بود؟

ژولین: (سرش را پایین می اندازد) نه

ماری: باید همیشه یکی منتظر آدم باشه... تنها راه تصادف نکردن اینه. " ^^

مهمان سرای دو دنیا
اریک امانوئل اشمیت
 
بعضی ها همونطور که استفراغ میکنن اعتراف میکنن
بالا میارن تا دوباره شروع کنن!

-مهمان سرای دو دنیا
 
هیچ کس هرگز کاملاً آزاد نیست.
آزادی بشر درست چند ساعت بعد از تولد از او سلب می‌شود.از همان لحظه ای که برای ما اسمی می‌گذارند و ما را به خانواده ای نسبت می‌دهند٬ دیگر فرار غیر ممکن می‌شود. قادر نیستیم زنجیر را پاره کنیم و آزاد باشیم.ساختمان بزرگ اداره ثبت اسناد زندان ماست. همه ما لابه لای اوراق آن کتاب‌ها له شده‌ایم.

از طرف او
آلبا دسس پدس
 
میخواهم حداقل یک نفر را داشته باشم که بتوانم با او در مورد همه چیز صحبت کنم ، درست همان طور که با خودم حرف میزنم
کتاب ابله - فئودور داستایفسکی
 
گفت: او انطوری نیست که انتظارش را داشتی مگر نه؟
لرزه ی بزرگ دیگری کشتی را لرزاند و سیپتیموس گفت: نه ولی چه چیزی همانطوریست که انتظارش را دارم؟
سیپتیموس هیپ.سایرن خبیس
 
اگر از گرگ میترسی نباید به جنگل بروی
کتاب ابله - فئودور داستایفسکی
اگه از شکست خوردن میترسین نباید شروع کنید
همه از گرگ میترسن حتی اونایی که میرن جنگل ولی میدونن راهی جز مقابله باهاش ندارن
 
| بالاخره همه یک روزی می‌میرند و صد سال که بگذرد، دیگر هیچ کس درباره ی این که دیگران که بودند و چطور مردند سوال نمی‌کند.
پس بهتر است همان طور که دلت می‌خواهد زندگی کنی و همانطور که دوست داری بمیری |

در باب حکمت زندگی - آرتور شوپنهاور
 
نگاهشان از یکدیگر برمیگردد. یکدیگر را به اندازه کافی فهمیده اند که دیگر نخواهند بیش از این فهمیده شوند. ولی میدانند که هر دوشان زیر یک ابر باران زا راه میروند.

جان شیفته . رومن رولان
 
نمی‌دانم زندگی بدون واژه‌ی «افسوس» چه شکلی خواهد بود! شیرین‌تر است یا مزه‌ی یکنواختی دارد!؟

تنهایی پر هیاهو - بهومیل هرابال
 
بهترین موبایل لمسی رو ساختن الان بابت این هیچ افتخاری نداره
که اپل حدود ۱۵ سال پیش به این نتیجه رسید
کتاب نو اوری های استیو جابز
 
افرا : دوبرابر مرگم مُرده ام و نصف زندگی ام زندگی نکرده ام.

- افرا یا روز میگذرد/بهرام بیضایی
 
| يک روز حس می كنی كه در حال مرگ هستی و روز بعد می فهمی كه تنها كاری كه بايد می كردی اين بود كه چند پله پايين می رفتی تا چراغی را برای روشن كردن پيدا كنی تا همه چيز را كمی شفاف تر ببينی |


آنا گاوالدا
با هم بودن
 
| من نفهمیده بودم که موسیقی می‌تواند قفل‌هایی را در تو باز کند. می‌تواند تو را به مکان‌هایی ببرد که کسی پیش‌بینی نمی‎کند و هاله‌ای در اطراف تو باقی می‏‌گذارد. انگار که باقی‌مانده‌های سفرت را با خود آورده‌ای است |


من پیش از تو
 
«تا وقتی آدم انتظار چیزی را دارد، یا وقتی کسی به انتظار آدم نشسته، آدم تنها نمی ماند. اگر هم تنها بماند تنهایی اش عین یک تب تند است که زود می گذرد. نه مثل تب لازم که دم به ساعت بر می گردد.»

نفرین زمین، جلال آل احمد
 
.We’ll be alright
-Harry Styles
(!!)
 
Back
بالا