• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

گند های دوران كودكی

NT

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
141
امتیاز
1,122
نام مرکز سمپاد
farzanegan
شهر
NEYSHABUR
سال فارغ التحصیلی
1394
دانشگاه
Amirkabir University of Technology
رشته دانشگاه
computer eng.
پاسخ : گند های دوران كودكی

یه بار من حدودآ ۲ سالم بود ک تو خونمون مهمونی داشتیم ک اتفاقآ خیلی هم رسمی و با رودرواسی و اینا..........بودن
بعد منم رفتم تمام پیچای گازو پیچوندمو همه رو خاموش کردم.........مامانم میگه ما ساعت ۹ شب سفره پهن کردیمو تمام مخلفاتو گذاشتیم تا اومدیم غذا رو بکشیم دیدیم............به.............معلوم نیست گاز از کی خاموشه..........
فک کنم یه ۲ساعتی مهمونا علاف شدن تا شام درست بشه.............. :D :D :D :D
 

skyfullofstars

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
304
امتیاز
1,055
نام مرکز سمپاد
فرزانگان کرمان
پاسخ : گند های دوران كودكی

یه بار یه بسته کامل چوب کبریت میل کردم . البته فقط سرش که رنگی و خوشگل بود . بعد یک بارم صابون زرد را جای بیسکوییت خوردم . هر 2 دفعه هم کلی خوشمزه بود .
 

PA-ri-SA

کاربر فعال
ارسال‌ها
36
امتیاز
184
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
نیشابور
پاسخ : گند های دوران كودكی

ب نظر خودم بچه آرومی بودم ولی در خانواده و میان همکاران پدرم ب زلزله ی هش ریشتر ملقب بودم... :-" :-" :-"
یکی از گندایی ک در دوران کودکی زدم این بوده ک چن بار ب موهای مامانم مامانم آدامس چسبوندم ^#^ ^#^ ^#^ ^#^ :-" :-" :-"
دیگری هم این بوده ک میخواستم فرشمون کرم باشه!!!!!!!با کرمای مامانم ب حساب خودم فرشمونو کرم کردم ^#^ ^#^ ^#^ X_X :-"
گند دیگه ای ک زدم این بوده ک پره های هواپیمامو تو موهام گرفتم بعد روشنش کردمو تمام موهام بین پره های هواپیما گیر کرده و نصف سرم ی مدتی کچل بوده بیچاره من فک کنم خیلی درد داشته...#-o #-o #-o #-o #-o #-o #-o :-" :-" :-" :-" :-" :-" :-" :-"
 

Ромина

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
601
امتیاز
4,681
نام مرکز سمپاد
فرزانگانــــ یکـــــ
شهر
کرمان
سال فارغ التحصیلی
1394
پاسخ : گند های دوران كودكی

من اینقده بچه ی خوبیم
یه بار کاغذ رو گرفتم بالای شمع روشن(مثلن داشتم آشپزی میکردم,بعد به جای مواد غذایی از کاغذ استفاده میکردم,شمع هم مثلن اجاق گاز بود!! B-))
بعد منتظر بودم که غذام(همون کاغذه)بپزه
آما در کمال تعجب غذام (کاغذ)سوخت!!!یعنی تو دستام آتیش گرفت :O :O :O :O :O :O :O :O :O :O :O :O :O :O :O :O
درحالی که قرار بود بپزه :(( :(( :(( :(( :(( :(( :((
بعد هول شدم کاغذ رو پرت کردم رو میز
رفتم بیرون جیغ زدم:بابا آآآآآآآآآآآآآآآتـــــــــــــــــــــــــــــــیــــــــــــــــــــــش!!!
بابام هم اومد کاغذ رو با دستش خاموش کرد و یک هفته تــــــــــــــــمـــــــام دستش باندپیچی بود :D :D :D :D :D :D :D :D
بابام: :-w :-w :-w :-w :-w :-w
مامانم: :-w :-w :-w :-w :-w :-w :-w
من: :D :D :D :D :D :D :D :D :> :> :> :> :> :> :>
 

igin

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
133
امتیاز
1,630
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
شاهرود
دانشگاه
صنعتي شاهرود
رشته دانشگاه
حسابداري _روان شناسي
پاسخ : گند های دوران كودكی

گنده ترین گندم این بود::::
ی روز داداشم بهم گفت هر کی زنگ زد بامن کار داشت بگو نیسته (چون فرداش 2تا امتحان سنگین داشت) عاقامنم هرکی زنگ میزد بهش میگفتم داداشم گفته بگو نیستم...... :-" :D
 

Nafas 21

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
151
امتیاز
714
نام مرکز سمپاد
يه دبيرستاني از فرزانگان
شهر
Najaf abad
مدال المپیاد
المپياد رياضي
دانشگاه
بايد بش فكر كنم
پاسخ : گند های دوران كودكی

كوچيك كه بودم يه دفه مامانم براام خربزه تيكه كرده بود توي بشقاب كه بخورم منم نشسته بودم رو پايخ پسر عمم كه اون روز17-18 سالش بود
همين طور كه داشت صحبت مي كرد و مي خنديد با خونواده يه تيكه از خربزه هاي منو برداشت كه بخوره همين كه نزديك دهنش برد چنان سيلي محكمي زدم توي صورتش كه تيكه خربزه پرت شد اون طرف اتاق
من: :-w :-w :-w
پسر عممك :O :O :O :-s
از اون روز هر موقع منو مي بينه دستشو مي زاره رو صورتشو از من دور مي شه
:D :D :D :D :D
 

amir gh

کاربر فعال
ارسال‌ها
71
امتیاز
3,298
نام مرکز سمپاد
عــلامه حلـــــی
شهر
تهران
دانشگاه
دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
مهندسی کامپیوتر
پاسخ : گند های دوران كودكی

بدترین گندم ماله4 ساله پیش بود...........از اونجایی که اون موقع گوشی های لمسی(گرمایی) رو برای اولین بار دیدم و برای این که امتحانش کنم گرفتمش رو شعله ی گاز و همون موقع کلا گوشی نابود شد....سیمکارت هم که توش بود سوخت.......
منم به این حالت فقط نگا میکردم :O :O :O :O :O :O :O :O :O :O :O :O :O :O
 

saratahmasbi

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
157
امتیاز
1,157
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
سارایوو(بوسنی و هرزگوین)
رشته دانشگاه
حقوق
پاسخ : گند های دوران كودكی

یک روز کلی مهمون داشتیم ،بعد مامانم گفت تو ابمیوه گیری شکر بریز بزار خوب مخلوط شن . منم حواسم نبود بجای شکر ،نمک ریختم
بعد اب انبه ها رو ریختم تو لیوانو اوردم
دیدم قیافه ملت شده این طوری :-& :-&
رفتم 1 لیوان خوردم ، دیدم بله چ گندی زدم :-[
 

samy

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
16
امتیاز
37
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
یه شهر
پاسخ : گند های دوران كودكی

من کلی خاطره از اول دبستان دارم
یه بار دوستم پاک کن خیلی خوشکلی داشت ;;) چشمو گرفته بود بعد زنگ تفریح دیدم رو میزشه داشتم نگاش میکردم که اومد عین وحشی ها شروع کرد فحش دادن بیشعور دزد...(از گفتن بقیه معذورم) ~X( :-??بزار خانم بیاد بهش میگم (من از معلممون خیلی میترسیدم پیر بود) :-s :-ssخلاصه بارمون کرد خفن :D :D بله منم کیفمو برداشتم د برو از مدرسهفرار کردم تا12 پشت در پنهون شدم تا زنگ خورد :-??
بعد فردا صبحش پاک کن قشنگشو برداشم رفتم پشت حیات به 300 قسمت مساوی تقسیم کردم :D :D :D :D :D =)) کلی گریه کرد که پاک کنش گم شد منم دلم خنک شد 8-> 8->
 

gogory-8

کاربر جدید
ارسال‌ها
0
امتیاز
1,397
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ناحیه۱
شهر
کرمان
دانشگاه
شهید باهنر کرمان
رشته دانشگاه
مهندسی عمران
پاسخ : گند های دوران كودكی

من یه بارجفت پارفتم توایینه اتاق خواهرم که تازه براش خریده بودن نصب کنن شکست پای خودمم چندجاش برید من :-" #-o
خواهرم X-( X-( بابام:طوریت نشدکه؟! :O #S-:
یه بارم داشتم باخط کش پلاستی داداشم بازی میکردم هرچی گفت اینونشکنی گفتم نه من که بچه نیستم اینم نمیشکنه جوش نزن برای اینکه نشونش بدم که واقعا نمیشکنه محکم زدمش به میزترق شکست :D
بعدچون همون روزم بااون یکی داداشم دعوام شده بودورفته بودم پارچ اب وروش خالی کرده بودم باهم دست به یکی کردن دست وپاهای منوگرفتن میخاستن بندازننم توباغ چه من که درحال تاب خوردن بودم ومطمئن بودم منونمیدازن توباغچه بهشون خندیدم اونام نامردی نکردنو انداختن من: :O :O
اون دوتا! :)) :)) :)) >:p
یادگرفتم همیشه یه2درصد احتمال منفی ام به قضیه بدم :))
 

m.s2

msom
ارسال‌ها
146
امتیاز
587
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
خرم اباد
سال فارغ التحصیلی
95
دانشگاه
علوم پزشکی لرستان
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : گند های دوران كودكی

من که معروف بودم زلزله 7 ریشتری!!!!!!!!
یه بار مامانم گفت مواظب این کبابا باش گربه نخوردشون من که حس سرآشپزی گرفته بودم اومدم هی کبابارو باد زدم سوختشون رو میل کردیم :D :D :D :D
یه بار هم رفته بودم دم گربه ای رو گرفته بودم اورم توی خونه بچه نترس بودم دیگه!!!!!!
جا روغن 5 کیلویی رو در زمان 5 سالگی یک تنه بلند کردم
 

arezoo1995

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
134
امتیاز
942
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تهران
پاسخ : گند های دوران كودكی

بچه ک بودم میرفم کلاس نقاشی روز اول کلاس من مداد رنگی همرام بود کناریم مداد شمعی خلاصه اجازه داد ک من از مداد شمعی هاش استفاده کنم نمیدونم جنسشون بد بودچ جوری بود ک 2 تاشون شکستن منم ب رو خودم نیووردم دو تا شو صاف گذاشنم تو جلدش :>
ی بارم با پسر خالم ی کشمش چسبوندیم ب سقف خونه مامان بررگم هنوز کشمشه سر جاشه (; :D
 

Liese

کاربر.
ارسال‌ها
884
امتیاز
4,434
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۲
شهر
بندرعباس
سال فارغ التحصیلی
97
پاسخ : گند های دوران كودكی

عاغا من در دوران کودکی دقیقا یادم نمیاد چن سالم بود دختر عمو کوچیکم اومده بود خونمون اونم بچه مثل اینکه انگشتشو مورچه نیش زده بود منم گفتم بیا بریم الان دستتو کاری میکنم دیگ درد نکنه و نسوزه رفتم تو اشپز خونه نمک برداشتم گذاشتم رو دستش بد بخ =))
بعدش رفتیم تو اتاق از ترس اینکه دعوام نکنن روی دستش کرم و پماد زدم =)) :D
البته بیشتر از اینا خرابکاری کردم لی یادم نیس کلی از پستای بچه ها را رو خوندم تا این یادم اومد :D :D
 

setaa

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
116
امتیاز
909
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تهران
پاسخ : گند های دوران كودكی

بچه که بودم از مدرسه اومدم خونه در رو قفل کردم. مامانم بیرون بود منم خوابم برده بود هیچی دیگه اصلا مادرا مراعات ادمو نمی کنند که ِبا صدای شکستن در منو بیدار کردن (:| L-:

یه چند بارم در خونمونو بستم کلیدم نبردم به خاطره همین چند بارم قفلو شکستن !!! :D

بیچاره در خونمون از دست من یه روز خوش ندید ...

در خونمون : ~X(

من فسقلی : :D ;;) (<
 

سمانه

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
85
امتیاز
330
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
نیشابور
دانشگاه
دانشگاه بجنورد
رشته دانشگاه
مهندسی عمران- نقشه برداری
پاسخ : گند های دوران كودكی

5 6 سالم بودم تو خونمون مهمون داشتیم آغا هیچ کسم مارو آدم حساب نمیکرد منم رفتم با دختر عموم بازی کنم همینطور داشتم دنبال دختر عموم میکردم یهو عقب عقب رفت از پله ها پرت شد تو زیرزمین یعنی منو میگی 8->
 

robo.poor

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
148
امتیاز
673
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
دهدشت
پاسخ : گند های دوران كودكی

بنده وقتی به دنیا اومدم گذاشتنم تو دست مامان بزرگم :)
گلاب به روتون تو دستش خرابکاری کردم (ریدم) :-& :-& :-&مامان بزرگ بعداز فحش هایی که بارم کرد
گفت این الان این کارارو میکنه بزرگ بشه چیکار میکنه :D
 

M a н d i s

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
182
امتیاز
3,590
نام مرکز سمپاد
فرزانگان۱
شهر
اراك
رشته دانشگاه
پزشكی
پاسخ : گند های دوران كودكی

بچه که بودم یه همسایه داشتیم خعـــــــــلی شر بود یه روز که والدین رفته بودن بیرون ما ایشون رو خودمون دعوت کردیم بیان خونمون :D
اینم با دوتا تفنگ آبپاش تشریف اورد . . .بعد ما شروع کردیم تو خونه بازی ابپاشی من میرفتم پشت وسیله های خونه ک اب بهم نخوره غافل از اینکه کلا گند زدیم به خونه . . .از دیوارا آب مچکید . . . اصن یه وضی بود . . .اخرشم اب خورد به یکی از لامپا و لامپ هم ترکید ;;)
.
.
والدین حق داشتن دیگه نذاشتن اونو دعوت کنم :-"
 

Liese

کاربر.
ارسال‌ها
884
امتیاز
4,434
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۲
شهر
بندرعباس
سال فارغ التحصیلی
97
پاسخ : گند های دوران كودكی

عغا اول راهنمایی که بودم سر کلاس دبیر عربی صدای گربه در اوردم اخه خعلـــــــی حولم سر رفته بود عاغا مام ک بچه مثبت کسی ک کنارم نشسته بود عاغا سابقه خراب دفتر برو بیا برو بیا هیچی مث اینکه اونم یه صداهایی از خودش در اورده بود دبیره برگش خانوما مگه اینجا باغ وحش X-(
یا شماها حیووون X-(
گف حالا بگین کار کی بود خورد زیر اون بدبخ کلی دعواش کردنو فرستادنش دفتر گمونم :D
از اون وخ تا حالا عذاب وجدان دارم شدیدا :D
 

angry girl

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
183
امتیاز
2,490
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
کرمان
پاسخ:

اول راهنمایی بودم ;مامانبزرگم برام پیراشکی درست کرده بود بعداین کاکائو که بایدبریزیم روشوگذاشته بود روی بخاراب نرم بشه،به من گفت بروببین نرم شدن یانه منم اصن به این موضوع که میتونه داغ باشه فک نکردم انگشتمو کردم توش که هم ببینم درچه وضعه هم ناخونک زده باشم; ولی اونقد داغ بود که تازیر ناخنم تاول زد.
 
بالا