• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

اولین تجربه ی ادبی من!(ترس از آن دارم..)

zahra96

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,008
امتیاز
6,369
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1 / میدیا
شهر
تهران
دانشگاه
دانشگاه هنر تهران
رشته دانشگاه
گرافیک
ترس از آن دارم که دگر روزی به این شکل نبینم
گر بینم به آن روشن و زیبایی نبینم
نبینم بلبل ، آواز میخواند روی شاخه ی انگور
نبینم سکوت آن روز آفتابی که مرا در بر می گیرد
یا نوای دلاویز خدایم را
ترس از آن دارم که مردم دگرباره در این ظلمت و جهل بیفتند
گر بیفتند تا قیامت کس نتواند چراغ دلشان روشن کند
ترس از آن ترسی دارم که گه گدار به وجودم آید
گر آید ، خدا داند که کی به بیرون برود
ای کاش برود ...
 
پاسخ : اولین تجربه ی ادبی من!(ترس از آن دارم..)

و
 
پاسخ : اولین تجربه ی ادبی من!(ترس از آن دارم..)

به نقل از ɱɨἅ¡₭ :
آهان راستی یادم رفت بگم خیلی قشنگ بود!
دل یه جوونو شاد کردی!
 
پاسخ : اولین تجربه ی ادبی من!(ترس از آن دارم..)

ترجمه از کی . چی ؟!
 
پاسخ : اولین تجربه ی ادبی من!(ترس از آن دارم..)

به نقل از marlik :
ترجمه از کی . چی ؟!
بله؟ ببخشید متوجه نشدم!
 
پاسخ : اولین تجربه ی ادبی من!(ترس از آن دارم..)

بهتره قبل از اینگه بنویسی معلوم کنی چی میخوای بنویسی
سگم در هم بود
سر و تهش نا پیدا بود
لغات حوب بود
ولی در کل هیچی معلوم نبود
نه سپید بود نه موزون نه نیمایی
 
پاسخ : اولین تجربه ی ادبی من!(ترس از آن دارم..)

به نقل از marlik :
ترجمه از کی . چی ؟!
واسه خودشه .

کلا فکر می کنم که احساسات خوب بیان نشده بودند ، یعنی یه وقت شما شعرو می نویسین برای بیان احساسات ( و کلمات رو فدای احساسات می کنید ) ، یه وقت شما احساسات رو فدای کلمات می کنید ( که توی این شعر این اتفاق افتاده بود ) ولی کلا به نظرم گزینه سوم یعنی همراهی هر دو اینا خیلی به درد می خوره . که با تمرین و زیاد شعر خوندن و نقد شعر دیدن اتفاق می افته .
 
پاسخ : اولین تجربه ی ادبی من!(ترس از آن دارم..)

خوب بود، در آثار بعدیت انشاء الله موفق تر باشی (;
 
پاسخ : اولین تجربه ی ادبی من!(ترس از آن دارم..)

بالاخره اولی بود دیگه!!
مرسی که انتقاداتتونو گفتین! همشو خودم قبول دارم!!
البته قصدم شعر نبود! چیزی تو مایه های دکلمه! من خودم اصلا اهل شعر خوندن و اینا نیستم! بعضی وقتا خیلی کم!
این هم همینحوری بود!یه احساسی اومد رفت!
مرسی که نظراتتونو گفتید!
اگه دفعه ی بعدی بود حتما به حرفای آرمان و نیلوفر توجه میکنم! :)
 
پاسخ : اولین تجربه ی ادبی من!(ترس از آن دارم..)

برای اولین بار تایید میکنم که خیلی خوب بود!
اما یه سری اشکال هست:مثلا نوشته تون به نثر کلاسیک نزدیک تر بود!
یعنی میخواستید اونطوری بنویسید ولی زیاد موفق نبودید!
یه چیزی وسط این دوتا بود!
این خیلی تو چشمه چئن اثر رو ابتدایی تر نشون میده!
در ضمن میتونستید بیشتر موضوع رو باز کنید!
هر چند نوشته های طولانی برای دفعات اول اصلا خوب نیست!
 
Back
بالا