قشنگ‌ترین بیت‌هایی که شنیدید

[SHAMIM.J]

سخت نازک گشت جانم از لطافت‌های عشق
دل نخواهم جان نخواهم آن من کو آن من
#مولوی

 

[Seeker]

انگار که هست هر چه در عالم نیست
پندار که نیست هر چه در عالم هست

خیام

 

[zeinab_s]

من بی می ناب زیستن نتوانم

بی باده کشید بار تن نتوانم

«من عاشق آن دمم که ساقی گوید

یک جام دگر بگیر و من نتوانم»


خیام

 

[ÄBČDE FGHÏ]

مسلسل زلف بر رو ریته دیری
[گل]ول و سنبل به هم آمیته دیری
پریشان چون کری آن تار زلفان
به هر تاری دلی آویته دیری
ریته=ریخته
کری=کردی
باباطاهر

 

[someon]

حافظا سر الهی کس نمیداند خموش !
از که میپرسی که دور روزگاران را چه شد؟

 

[SHAMIM.J]

چون عاقبت کار جهان نیستی است
انگار که نیستی چو هستی خوش باش
#خیام

 

[SHAMIM.J]

چنان تنهای تنهایم که حتی نیستم با خود
نمیدانم که عمری را چگونه زیستم با خود
#اخوان_ثالث

 

[Vernal]

یارب به فضل خویش ببخشای بنده را
آن دم که عازم سفر آن جهان شود
سعدی

 

[mohad_z]

نه حق حقم، نه نا حق. نه بدم، نه خوب مطلق
سیه و سپیدم؛ ابلق! که به نیک و بد عجینم
حسین منزوی

 

[aliiii9]

هر روز دلم در غم تو زارتر است
وز من دل بیرحم تو بی‌زارتر است
بگذاشتیم غم تو نگذاشت مرا
حقا که غمت از تو وفادارتر است
مولانا

 

[N1234567]

بی تو هر لحظه مرا بیم فرو ریختن است
مثل شهری که به روی گسل زلزله هاست...

 

[ÄBČDE FGHÏ]

گل صد برگ به پیش تو فرو ریخت ز خجلت
که گمان برد که او هم رخ رعنای تو دارد
مولانا

 

[SHAMIM.J]

هستم ز غمش چنان پریشان که مپرس
زانسان شده‌ام بی سر و سامان که مپرس
ای مرغ خیال سوی او کن گذری
وانگه ز منش بپرس چندان که مپرس
#مولوی

 

[Gadfly]

سیگار های بهمنش را دوست دارم
بوی بد پیراهنش را دوست دارم
گفتند دیوانه! شنیدی زن گرفته؟
دیوانه ام ، حتی زنش را دوست دارم!

#نفیسه_بالی

 

[افخم نیا]

غم دل با تو نگویم که نداری غم دل
باکسی حال توان گفت که حالی دارد..!!
*سعدی*

 

[n._.a.m]

در دیاری که در او نیست کسی یار کسی
کاش یا رب که نیفتد به کسی کار کسی

 

[aliiii9]

تو ضمانت نکنی در شبِ قبرم چه کنم
بارِ عصیانِ مرا جز تو کسی ضامن نیست
(به مناسبت ولادت امام رضا(ع))

 

[زار]

هَر کِه خوددانَد و خدایِ دِلَش
کِه چِه دَردیست دَر کجایِ دِلَش...

#مهدی_اخوان_ثالث

 

[افخم نیا]

عهد نابستن از آن بِهْ
که ببندی و نپایی
*سعدی*

 

[Mehrka]

دود می خیزد ز خلوتگاه من
کس خبر کی یابد از ویرانه ام؟
با درون سوخته دارم سخن
کی به پایان می رسد افسانه ام ؟

سهراب سپهری