• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

زندگی

donya

کاربر فعال
ارسال‌ها
35
امتیاز
71
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1 تهران
شهر
تهران
مدال المپیاد
مدال طلاي پانزدهمين دوره المپياد زيست شناسي-مدال نقره المپياد جهاني زيست شناسي ٢٠١٣
دانشگاه
دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
پزشکی
زندگی صحنه ی یکتای هنر مندی ماست
هر کسی نغمه خود خواند از صحنه رود
صحنه پیوسته بجاست
خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد
 
پاسخ : زندگی

زندگی آرام است ، مثل آرامش یك خواب بلند .

زندگی شیرین است ، مثل شیرینی یك روز قشنگ .

زندگی رویایی است ، مثل رویای یك كودك ناز .

زندگی زیبایی است ، مثل زیبایی یك غنچه باز .

زندگی تك تك این ساعتهاست ، زندگی چرخش این عقربه هاست .

زندگی راز دل مادر من ، زندگی پینه دست پدر است .
 
پاسخ : زندگی

شب آرامی بود
می روم در ایوان، تا بپرسم از خود
زندگی یعنی چه؟
مادرم سینی چایی در دست
گل لبخندی چید، هدیه اش داد به من
خواهرم تکه نانی آورد، آمد آنجا
لب پاشویه نشست
پدرم دفتر شعری آورد، تکيه بر پشتی داد
شعر زیبایی خواند، و مرا برد، به آرامش زیبای یقین
:با خودم می گفتم
زندگی، راز بزرگی است که در ما جاریست
زندگی فاصله آمدن و رفتن ماست
رود دنیا جاریست
زندگی ، آبتنی کردن در این رود است
وقت رفتن به همان عریانی؛ که به هنگام ورود آمده ایم
دست ما در کف این رود به دنبال چه می گردد؟
!!!هیچ
زندگی، وزن نگاهی است که در خاطره ها می ماند
شاید این حسرت بیهوده که بر دل داری
شعله گرمی امید تو را، خواهد کشت
زندگی درک همین اکنون است
زندگی شوق رسیدن به همان
فردایی است، که نخواهد آمد
تو نه در دیروزی، و نه در فردایی
ظرف امروز، پر از بودن توست
شاید این خنده که امروز، دریغش کردی
آخرین فرصت همراهی با، امید است
زندگی یاد غریبی است که در سینه خاک
به جا می ماند

زندگی، سبزترین آیه، در اندیشه برگ
زندگی، خاطر دریایی یک قطره، در آرامش رود
زندگی، حس شکوفایی یک مزرعه، در باور بذر
زندگی، باور دریاست در اندیشه ماهی، در تنگ
زندگی، ترجمه روشن خاک است، در آیینه عشق
زندگی، فهم نفهمیدن هاست
زندگی، پنجره ای باز، به دنیای وجود
تا که این پنجره باز است، جهانی با ماست
آسمان، نور، خدا، عشق، سعادت با ماست
فرصت بازی این پنجره را دریابیم
در نبندیم به نور، در نبندیم به آرامش پر مهر نسیم
پرده از ساحت دل برگیریم
رو به این پنجره، با شوق، سلامی بکنیم
زندگی، رسم پذیرایی از تقدیر است
وزن خوشبختی من، وزن رضایتمندی ست
زندگی، شاید شعر پدرم بود که خواند
چای مادر، که مرا گرم نمود
نان خواهر، که به ماهی ها داد
زندگی شاید آن لبخندی ست، که دریغش کردیم
زندگی زمزمه پاک حیات ست، میان دو سکوت
زندگی، خاطره آمدن و رفتن ماست
لحظه آمدن و رفتن ما، تنهایی ست
من دلم می خواهد
قدر این خاطره را دریابیم.
 
پاسخ : زندگی

زندگی بافتن یک قالیست...
نه همان نقش و نگاری که خودت میخواهی...
نقشه از قبل مشخص شده است...
تو در این بین فقط می بافی...
نقشه را خوب ببین...
خوب بباف...
نکند آخر کار قالی بافته ات را نشناسی...!
 
پاسخ : زندگی

زندگی صحنه ی رنگین ریاست...
همه مشتاق بر آن می نگریم...
عاقبت از پی تقدیر چو باد...
از پی حاصل آن می گذریم...
زندگی خاطره ای بیش نبود...
سهم ما جز غم و اندوه نبود...
به کدام خاطره اش خوش باشیم...؟
آخر خاطره ها شیرین نبود...!
 
پاسخ : زندگی

زندگی بافتن یک قالی است...
نه همان نقش و نگاری که خودت می خواهی...
نقشه از قبل مشخص شده است...
تو در این بین فقط می بافی...
نقشه را خوب ببین...
خوب بباف...
نکند آخر کار قالی بافته ات را نشناسی...
 
پاسخ : زندگی

زندگی قصه ی مرد یخ فروشیه که وقتی ازش پرسیدن : فروختی؟
گفت: نخریدند...تمام شد...
 
پاسخ : زندگی

آری آری زندگی زیباست...
زندگی آتشگهی دیرینه پا برجاست...
گر بیفروزیش رقص شعله اش در هر کران پیداست...
ورنه خاموش است و خاموشی گناه ماست...
فریدون مشیری
 
پاسخ : زندگی

زنگى مثل دوچرخه سواريست..براى حفظ تعادل بايد حركت كنى.
 
پاسخ : زندگی

زندگی یک پوزخند است گاهی از روی تنفر و گاهی از رو عشق

سازنده خودم همین الان
 
پاسخ : زندگی

زندگی یعنی
بخند هر چند که غمگینی
ببخش هر چند که مسکینی
فراموش کن هر چند که دلگیری
اینگونه زندگی کن چون زیباست
هر چند که اسان نیست
 
پاسخ : زندگی

زندگی کن و تنها لبخند بزن بخاطر آنهایی ک با لبخندت زندگی میکنن... :) :) :)
 
پاسخ : زندگی

زندگی .. ؟ ! .. حس غریبی ست ..
 
پاسخ : زندگی

زندگی یعنی...
لبخند مادر...
 
پاسخ : زندگی

زندگی، راز بزرگی است که در ما جاریست
زندگی فاصله آمدن و رفتن ماست
رود دنیا جاریست
زندگی ، آبتنی کردن در این رود است
....
زندگی، وزن نگاهی است که در خاطره ها می ماند
شاید این حسرت بیهوده که بر دل داری
شعله گرمی امید تو را، خواهد کشت
زندگی درک همین اکنون است
زندگی شوق رسیدن به همان
فردایی است، که نخواهد آمد
تو نه در دیروزی، و نه در فردایی
ظرف امروز، پر از بودن توست
شاید این خنده که امروز، دریغش کردی
آخرین فرصت همراهی با، امید است
زندگی یاد غریبی است که در سینه خاک
به جا می ماند
...
زندگی، فهم نفهمیدن هاست
زندگی، پنجره ای باز، به دنیای وجود
تا که این پنجره باز است، جهانی با ماست
آسمان، نور، خدا، عشق، سعادت با ماست
فرصت بازی این پنجره را دریابیم
در نبندیم به نور، در نبندیم به آرامش پر مهر نسیم
پرده از ساحت دل برگیریم
رو به این پنجره، با شوق، سلامی بکنیم
زندگی، رسم پذیرایی از تقدیر است
وزن خوشبختی من، وزن رضایتمندی ست
زندگی، شاید شعر پدرم بود که خواند
چای مادر، که مرا گرم نمود
نان خواهر، که به ماهی ها داد
زندگی شاید آن لبخندی ست، که دریغش کردیم
زندگی زمزمه پاک حیات ست، میان دو سکوت
زندگی، خاطره آمدن و رفتن ماست
لحظه آمدن و رفتن ما، تنهایی ست
من دلم می خواهد
قدر این خاطره را دریابیم.
سهراب سپهری
 
پاسخ : زندگی

زندگی شاید همین باش ، 1فریب ساده کوچک، آن هم از دست عزیزی که دنیا را جز برای او نمیخواهی...!
 
پاسخ : زندگی

زندگی=خوشبختی
 
پاسخ : زندگی

زندگـــی داستانیست تخیلی
 
پاسخ : زندگی

زندگی یعنی چه؟

زندگی یعنی چه؟شب آرامی بود
می‌روم در ایوان، تا بپرسم از خود
زندگی یعنی چه؟
مادرم سینی چایی در دست
گل لبخندی چید، هدیه‌اش داد به من
خواهرم تکه نانی آورد، آمد آنجا
لب پاشویه نشست
پدرم دفتر شعری آورد، تکیه بر پشتی داد
شعر زیبایی خواند، و مرا برد، به آرامش زیبای یقین
با خودم می‌گفتم:
زندگی، راز بزرگی است که در ما جاریست
زندگی فاصله آمدن و رفتن ماست
رود دنیا جاریست
زندگی، آبتنی کردن در این رود است
وقت رفتن به همان عریانی؛ که به هنگام ورود آمده‌ایم
دست ما در کف این رود به دنبال چه می‌گردد؟
هیچ!!!
زندگی، وزن نگاهی است که در خاطره‌ها می‌ماند
شاید این حسرت بیهوده که بر دل داری
شعله گرمی امید تو را، خواهد کشت
زندگی درک همین اکنون است
زندگی شوق رسیدن به همان
فردایی است، که نخواهد آمد
تو نه در دیروزی، و نه در فردایی
ظرف امروز، پر از بودن توست
شاید این خنده که امروز، دریغش کردی
آخرین فرصت همراهی با، امید است
زندگی یاد غریبی است که در سینه خاک
به جا می‌ماند
زندگی، سبزترین آیه، در اندیشه برگ
زندگی، خاطر دریایی یک قطره، در آرامش رود
زندگی، حس شکوفایی یک مزرعه، در باور بذر
زندگی، باور دریاست در اندیشه ماهی، در تنگ
زندگی، ترجمه روشن خاک است، در آیینه عشق
زندگی، فهم نفهمیدن‌هاست
زندگی، پنجره‌ای باز، به دنیای وجود
تا که این پنجره باز است، جهانی با ماست
آسمان، نور، خدا، عشق، سعادت با ماست
فرصت بازی این پنجره را دریابیم
در نبندیم به نور، در نبندیم به آرامش پر مهر نسیم
پرده از ساحت دل برگیریم
رو به این پنجره، با شوق، سلامی بکنیم
زندگی، رسم پذیرایی از تقدیر است
وزن خوشبختی من، وزن رضایتمندی‌ست
زندگی، شاید شعر پدرم بود که خواند
چای مادر، که مرا گرم نمود
نان خواهر، که به ماهی‌ها داد
زندگی شاید آن لبخندی‌ست، که دریغش کردیم
زندگی زمزمه پاک حیات‌ست، میان دو سکوت
زندگی ، خاطره آمدن و رفتن ماست
لحظه آمدن و رفتن ما، تنهایی‌ست
من دلم می‌خواهد
قدر این خاطره را دریابیم.

" سهراب سپهری "
 
Back
بالا