چالش مطالعاتی فاااائزه

[Wrong place]

تاریخ: ۱/۲۵
ساعت مطالعه:

جعبه متن مخفی: .

میزان رضایت: ۸/۱۰
طبق تجربهٔ گذشته ام خیلیها معمولاً از چند هفته مونده به کنکور یا یه آزمون مهم میگن ای کاش همین هفته بود میدادیم میرفت! خسته شدیم و دیگه نمیکشیم و فلان...
من همیشه سعی میکردم جلوشون خودمو کنترل کنم که بهم نریزم اما اگه بخوام صادق باشم این حرفها همیشه برای من به شدت استرس زا بود جوریکه ته دلم خالی میشد و حالم بهم میخورد از خودم، من دعا میکردم زمان بیشتر در اختیار داشتم ولی اونا برعکس دعای منو میخواستن و قلب من میریخت که چرا تو گذشته ات کمکاری داشتی؟ اگه کمکاری نداشتی توهم الان همین حرفو میزدی ولی الان جرعتشو نداری! تو یه بی عرضه ای!...
هفتهٔ بعد امتحان اولمه و اون حسها داره دوباره به من برمیگرده
میدونم چیزی به کنکور اول نمونده ولی خب باید به خودم بفهمونم کنکور هفتهٔ بعد آخر راه نیست؛ هنوز نهایی ها و کنکور دوم هم هست که هردو جزئی از این پروسه ان و باید به بهترین شکل ممکن طی بشن، با بهترین نتیجه ممکن ...
این آخرها خیلی مهمن
همیشه بعد از کنکور (شکست؟) های گذشته ام میفهمیدم اگه از فلان موقع ولش نمیکردم الان تو نقطه بهتری وایساده بودم
میخوام تا روز آخر این پروسه تلاش کنم
بدون هیچ فکر اضافه و درگیری ذهنی ای...
امیدوارم تو هجوم حرفها و استرسها دووم بیارم
یه مدت باید از فضای مجازی فاصله بگیرم

 

[Wrong place]

تاریخ: ۱/۲۶
ساعت مطالعه: ۲ ساعت و نیم!
میزان رضایت: ۱/۱۰
امروز روز خیلی بدی بود، دیشب کلاً بین خواب و بیداری بودم ، امروز به اندازه ۱۰ ساعت و یا حتی بیشتر گوشی دستم گرفتم، یه عالمه درگیر حاشیه شدم و کلاً زده بودم جاده خاکی!
با اینکه خیلی زوده ولی میرم بخوابم
باید فردا زودتر از همیشه برگردم پشت میزم
تا این ندونم کاری امروز جبران بشه
من همین دیشب قول دادم ...

 

[Wrong place]

تاریخ: ۱/۲۷
ساعت مطالعه:

جعبه متن مخفی: .

میزان رضایت: ۷/۱۰
این بالا پایین شدن های شدید تو ساعت مطالعه، بهم میفهمونه بعضی وقتها چه قدر راحت میتونم از نظر روحی بهم بریزم
دیروز رو جبران کردم

 

[Wrong place]

تاریخ: ۲/۱
ساعت مطالعه: ۹ ساعت و ۴۵ دقیقه
میزان رضایت: ۷/۱۰

یه مدت نیومدم تا از مجازی فاصله بگیرم ولی این هفته و ۹ هفته بعد از این، هفته های سخت و استرس زایی هستن که نمیتونم بدون دلگرمی تحملشون کنم.
اینجا گزارش دادن باعث میشه دلشوره ام کمتر شه و مهمتر از اون، کاری که باید انجام بدم رو وِل نکنم.
این مدت صبحها زود بیدار میشم و تا ۷۰ شب! طبق روال گذشته ساعت ده شب گزارش میدم.
اینم ۱ از ۷۰!
تعداد تستها رو از هفته بعد تو موارد گزارشکار مینویسم(این هفته چون هفتهٔ تورق هست واسه همین ننوشتم)

 

[Wrong place]

تاریخ: ۲/۲
ساعت مطالعه: ۸ ساعت و ۴۳ دقیقه
میزان رضایت: ۸/۱۰
روز ۲ از ۷۰
روزهای آخر معمولاً از جانب پدر و مادر یا دوستها آدم استرس میگیره ... دلیل افت نسبی ساعت مطالعه ام هم همینه... راستش حتی دیدن نوتیف "امیدوارم آزمونتو بترکونی" رو صفحه اسکرین گوشیم از جانب بقیه استرس آوره... برای من که تو این چند سال همیشه اینطوری بود... امروز از بس مشتمو کوبیدم به میز که حواسمو برگردونم به درسی که میخونم دستم درد میکنه...
این چهار روز تورق هامو خوب انجام میدم و ساعت مطالعه ام رو روی ۱۰ حفظ میکنم
اگه بخوام تجربه این سالهای شکستمو(؟) تو یه جمله خلاصه کنم : سرت تو کار خودت باشه و ادامه بده!