• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

خانواده تا کجا تو زندگی شما مداخله می‌کنند؟

  • شروع کننده موضوع
  • مدیر کل
  • #1

Admin2

لنگر انداخته
عضو کادر مدیریت
مدیر کل
ارسال‌ها
7,596
امتیاز
37,032
نام مرکز سمپاد
علامه حلی
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1389
خانواده شما تا چه اندازه تو زندگیتون مداخله میکنند و چقدر آزاد هستید؟ چقدر به خودتون حق انتخاب میدن و چه مرزهایی واستون تعیین کردند؟ به نظرتون چقدر منصفانه‌ست؟

در بعد تحصیلی:
در بعد مالی:
در بعد مذهبی:
در بعد روابط:
 

pardis.f

P.F.P
ارسال‌ها
159
امتیاز
1,969
نام مرکز سمپاد
فرزانگان1
شهر
شیراز
سال فارغ التحصیلی
1407
در بعد تحصیلی تقریبا ازادم یعنی منظورم اینه میتونم برم اون رشته ای که میخوام ولی موافق نیستن
در بعد مالی از اونجایی که هنوز بچه هستم و اونا خرج میکنن حق دارن هرچی بگن و خیلی مطرح نیس کلا
در بعد مذهبی نه من کاری به اونا دارم نه اونا به من ولی اگه مثلا مسعله حجاب رو هم حساب کنیم بابام گاهی گیر میده مامانمم خیلی کم
در بعد روابط خودمم قبول دارم که برا یه دختر ۱۴ ساله رابطه زوده ولی اگه ازشون بپرسی کراش زدن بده و صحبت یا دوستی معمولی با پسر هم ممنوعه🙂
 

Retr026

:)
ارسال‌ها
1,744
امتیاز
7,931
نام مرکز سمپاد
هاشمی نژاد 1
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1404
مدال المپیاد
کامپیوتری بودم
تلگرام
در بعد تحصیلی همیشه میخوان ناظر باشن ولی خب چون فهموندم بهشون دیدتون نسبت بهش کمه و خیلی چیزا رو نمیدونین برای همین کمتر گیر میدن ولی همیشه گیر خودشونو هر طور شده باید بدن
در بعد مالی همیشه من باید تابع اونا باشم و خب به استقلال مالی هم نرسیدم که نظر خاصی بدم
در بعد مذهبی که تا دلت بخواد . نصف از دست رفتن تمرکز هام به خاطر یهویی در کوبوندنشون و اجبار من به نماز خوندنه و خیلی سر همین هم تمرکزم از بین میره و هم اعصابم
در بعد روابط میگن فقط در حد مدرسه دوست پیدا کن ولا غیر . و خب اگه بفهمن من هنوز دوستایی دارم که دخترن اونوقت دیگه از افسانه های سامورایی هم خطرناک تر میشن و آره
تقریبا خیلی خودشونو میخوان بهم ربط بدن بی دلیل ولی خب از اون ور منم خودمو ازشون جدا میکنم
و خب دانشگاه برم نقششون توم خیلی خیلی کمتر میشه
 

طوطو

اقامت دائم تورتوگا
ارسال‌ها
471
امتیاز
12,605
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تبریز
سال فارغ التحصیلی
1400
مدال المپیاد
سراغش نرفتم
دانشگاه
تبریز
رشته دانشگاه
فعلاً ژنتیک!
در بعد تحصیلی: آزادی ای ندارم _ هرچی اونا بخوان باید انجام بدم
در بعد مالی: درآمد شخصی ندارم و اونا خرجم رو میدن اما ساپورت مالی میشم...
در بعد مذهبی: تو بحث پوشش نیمه آزاد ، تو بحث های عقیدتی مربوط به دین کلاً آزاد(پدر و مادرم آدمای مذهبی نیستن خیلی به ندرت پیش میاد راجب مذهب باهم حرف بزنیم)
در بعد روابط: کلاً آزاد...
 

هانی

عثّل
ارسال‌ها
384
امتیاز
3,448
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
کرمان
سال فارغ التحصیلی
1405
در بعد تحصیلی هیچوقت کاری نداشتن ، یکی دوبار هم که اومدن گفتن چرا درس نمیخونی بهشون گفتم من آدمِ لِج کاریم(😂)اگه گیر بدین من اصلا نمیخونم و کلا دیگه دخالتی نمیکنن، بحث انتخاب رشته و اینا هم که میگفتن ما اینو دوست داریم و این برات بهتره ، ولی آخرش هر چی خودت بگی
بعد مالی که خب هر چی اونا بگن (ولی خب اگه بگم پول بدین میدن)
بعد مذهبی هم هرچی من به اونا گیر بدم👩🏻‍🦯👩🏻‍🦯
بعد روابط هم ، خب معمولا اصلا نمی‌فهمن با کیا دوستم که بخوان گیر بدن ، فقط قبلاً می‌گفتن با بزرگتر از خودت دوست نباش چون اونا چیزایی رو میدونن که تو نمیدونی👩🏻‍🦯👩🏻‍🦯 خب الان دیگه نمیگن
 

Naghmeh08

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
462
امتیاز
5,771
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۱
شهر
کرج
سال فارغ التحصیلی
1405
بعد تحصیلی که رشته ای که خواستم نتونستم برم کلا دوتا انتخاب ریاضی تجربی داشتم ک خودمم رو هوا تصمیم گرفتم، ولی خب سر نمره اون قدرا کاری ندارن کلا حتی وقتی تقلب میکردم میدونستن🙂😂
بعد مالی هم اونا خرجمو میدن
بعد مذهبی که با اینکه مذهبی نیستن ولی یه مدت دعواهای شدیدی سر این قضیه میشد و میشه .. بیشتر بهانشون عرف و عقاید سی سال پیش جامعس تا اعتقاد مذهبی که اصن کاریم بهم ندارن
بعد روابطم در همین حد بگم ک تموم پیامام و هرچی تو گوشیم میگذره برا بابام بکاپ میشه و بخاطرشون همه رو کنار گذاشتم و اکثر بچه های مدرسه ازم متنفرن و تنهام ..🤌🏻
 
ارسال‌ها
376
امتیاز
4,979
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فــرزانگان ۳
شهر
طــهـران
سال فارغ التحصیلی
1395
دانشگاه
علوم پزشکی البرز
رشته دانشگاه
پزشکی
تو بعد تحصیلی و مذهبی چون چندان تفاوتی با خواسته‌هاشون نداشتم، نمیتونم متوجه بشم که دخالت میکنند یا نه.
تو بعد مالی زیاد.
و تو بعد روابط تا فیها خالدون!
به نحوی که روانم رو، جسمم رو حتی، دارم سر مورد آخری از دست میدم!
 

نصر پیروز

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
92
امتیاز
37
نام مرکز سمپاد
حلی ۹
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1408
بعد تحصیلی با یک نمره پایین به فنا میرم.بعد مالی خب الان با سن ۱۳ و۱۴ سال توقع این که استقلال مالی داشته باشم ندارم.
بعد مذهبی اگه بعد تحصیلی مشکلی نداشته باشه اصلا وارد این بعد نمیشیم.
بعد روابط تا فیها خالدون آدم باید وارسی بشی ولی من اکثر مواقع هیچی بهشون نمیگم
 
ارسال‌ها
152
امتیاز
1,584
نام مرکز سمپاد
Farz ll
شهر
Kerman
سال فارغ التحصیلی
1402
دانشگاه
Teh
رشته دانشگاه
Nursing
در بعد تحصیلی 99.99% خودم نقش داشتم و مداخله ی چندانی از سمت خانواده نبود و حق انتخاب کاملا با خودم بود و هنوزم هست و این بعد شاید روی انتخاب رشته ی خواهرم خیلی اثر گذار بود و امیدوارم بعدا پشیمون نشم بابت دخالت ها و من هنوزم بابت این موضوع واسش استرس دارم

در بعد مالی هنوز وابسته به خانواده ام ولی سعی کردم این یک ماه از زیر پر و بال شون در بیام و یه جورایی خودم مستقل شم ...ولی هنوزم واسم سخته در حال حاضر در این زمینه هم دخالتی نداشتن فعلا زیرپوستی تلاش کردن تک و تنها بین یه عالمه مشکل در برابر مستقل شدن تنهام نزارن و این خیلی خیلی خیلی واسم عزیزتر شون می‌کنه

در بعد مذهبی شاید نقش پر رنگی در اوایل زندگی ام داشتن و این باعث شده خودم هم سو هم و راستا با عقایدشون بشم... این یه چیز اجتناب ناپذیر و انکار نکردنی هست و مرز هایی که اونجا تعیین شده روی بعد روابط هم شاید اثر خیلی بزرگی گذاشته باشه

در بعد روابط دخالت پنجاه پنجاه داشتیم....هم نظر من براشون محترم بود هم نظر خودشون رو سعی میکردن بگنجونن....این بعد جدیدا به هشتاد بیست به نفع من تغییر کرده البته 😅💔...هنوز هم در روابط خودم حالت تدافعی دارم و تا به این لحظه نمی‌دونم این حالت چقدر خوب و موثر بوده
 

fαтeмe

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
15
امتیاز
573
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
بجنورد
سال فارغ التحصیلی
1402
دانشگاه
علوم پزشکی
رشته دانشگاه
پزشکی
در بعد تحصیلی به ظاهر نقشی نداشتن اما در باطن داشتن روی مغز من کار میکردن. یعنی من خودم نمیدونستم چی میخوام ولی خودم رشته خودمو انتخاب کردم چون تنها چیزی بود که میدونستم خانواده میخوان و حس میکردم اگه به چیز دیگه ای فکر کنم یعنی زحمات اونارو نادیده گرفتم!!!حتی رشته دانشگاهیمو که قبول شدم هنوز که هنوزه و یه ماه میگذره از دانشگاه رفتنم بازم مطمئن نیستم چیزیه که میخوام.مشکل اینه اصلا به این فکر نکردم چی میخوام(البته از رشتم بدم نمیاد وقتی رفتم دانشگاه و سر کلاسا فهمیدم تقریبا چیزیه که بهم میسازه اما اینکه خودم فکر نکردم انتخابش کنم عذابم میده)

در بعد مالی هنوز مستقل نشدم

بعد مذهبی کاملا ازادم

بعد روابط هم با دوست پسر داشتن مشکل دارن اما با صحبت معمولی با پسرا و اقایون نه یجورایی نه افراط و نه تفریط
دوستای دخترمم که دوستای دانشگاهمن. واسه همین محدود نیستم
 

zeynabgol

به گِلِ انجمن نِشَسته
ارسال‌ها
3,759
امتیاز
40,676
نام مرکز سمپاد
فرزانگان یک
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1404
در بعد تحصیلی، مداخله که به صورت کامل و توی همه چی، ولی اغلب مواقع مشکلی ندارم. در مورد حق انتخاب، معمولا هیچ مشکلی بین ما نبوده چون انتخاب های شخصی من مغایرتی با نظر اونا نداشته(تاکید میکنم نظرشون این نبوده که هر چی خودش دوست داشت یا خواست، صرفا نظرامون یکی بوده)

در بعد مالی، مداخله ای نمی‌کنن. درامد کوچولویی که داشتم همیشه برای خودم بوده، این که با توجیبی و این حرفا چی کار میکنم هم هیچ وقت ازم نپرسیدن.

در بعد مذهبی، بازم همون قضیه بعد تحصیلیه، نظرات یکی بوده و کشمکش چندانی نبوده. گاهی توی بعضی موارد مداخله میکنن ولی جزئیه و به دل نمیگیرم و برام مهم هم نیست.

در بعد روابط، دوستهام براشون مهمن. باید همشوند بشناسن و همشونو تایید کنن. روابط مجازیم رو باید بدونن و تقریبا تا حد مکالمات روزانه دخالت میکنن که گاهی آزاردهنده‌ست.


در کل، صلح درونی خیلی خوبه:))
 
ارسال‌ها
166
امتیاز
2,877
نام مرکز سمپاد
پادگان فرزانگان شعبه نمنمنه
شهر
تبریز
سال فارغ التحصیلی
1406
مدال المپیاد
طلای المپیاد خواب
de012123-e87f-449c-8681-4a6ac61f7c3a.jpeg

تصویر گویاست
 
ارسال‌ها
749
امتیاز
18,682
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
پارسه
سال فارغ التحصیلی
1402
مدال المپیاد
Used to Bio
رشته دانشگاه
CS

hypnos

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
749
امتیاز
11,914
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1404
مدال المپیاد
انتظار...
در بعد تحصیلی:توی انتخاب رشته و تصمیمات این شکلی کاملا آزاد بودم، ولی از همون اول ابتدایی والدینم مثل اکثر پدر و مادرا روی نمره‌ی بالا تاکید داشتن.
حالا تو پروسه‌ی المپیاد هم حمایتم می‌کنن و می‌گن اصلا نمره‌های مدرسه مهم نیست. به نظرم منصفانه ست.
در بعد مالی هم به استقلال هنوز نرسیدم فلذا کلا وابسته هستم و خب معمولا بخشی که عیدی می‌گیرم رو بهشون می‌سپرم و برای خودم خرج می‌شه🤣 چون اصولا نسبت به مادیات کاملا ایگنور کننده هستم.
مذهبی: خانواده معتقدن که بنده باید چادر بپوشم و اینا، ولی من خودم با حجاب کامل مانتو روسری بیشتر احساس راحتی می‌کنم، توی این چهار مورد، در این گزینه بیشترین تنش وجود داره
روابط: با جنس مخالف تا حالا بحثش برام پیش نیومده و لااقل تا قبل دانشگاه شاید موضوع مهمی نباشه ولی فکر می‌کنم با خانواده‌ام هم عقیده باشم.
با جنس موافق هم که کل اکیپ‌مون رو دراگ هستن و خانواده هم می‌دونن و تشویق می‌کنن🤣🤣😭😭
 

*100RA*

لنگر انداخته
ارسال‌ها
3,526
امتیاز
13,450
نام مرکز سمپاد
جایی که اگه اورژانس اجتماعی بیاد چارتا اتوبوس آدم جمع میکنه میبره
شهر
تبریز
سال فارغ التحصیلی
1404
مدال المپیاد
ندارم متاسفانه

A M I N

لنگر انداخته
ارسال‌ها
3,804
امتیاز
37,054
نام مرکز سمپاد
BHT
شهر
LNG
سال فارغ التحصیلی
1397
دانشگاه
SBU
رشته دانشگاه
ARC
از اون جایی که من بیست و سه سالمه و نسبت به بیشترتون سن نوح دارم، مقایسه‌ای می‌نویسم از اوایل دانشجوییم (۱) با الان (۲).
بعد اول: تحصیلی
۱. هر چند توی انتخاب رشته‌م مداخله نکردن فقط ناراحت شدن که سلیقه‌شونو اعمال نکردم، از گذشته بهم تذکر می‌دادن که «درس بخون» و همیشه بسیار حساس بودن روی عدد نتایج تحصیلیم و تنها در صورتی رضایت می‌دادن به اعداد پایین‌تر که چند بار حسابی رو تپه ریده باشم. واسه همین یه ترم باهاشون توافق کردم اگه این ترم معدلم خوب شد دیگه هرگز بهم نگن درس بخون و برنده هم شدم!
۲. به خاطر وضعیت داغون آخر تحصیلم، دوباره هر از گاهی بهم تذکر می‌دادن ولی کم. هر چی بود تموم شد.

بعد دوم: مالی
۱. بهم میگن کار نکن، درس بخون. از مستقل نشدنم ناراحتم. پول گرفتن ناراحتم می‌کنه. رو پولایی که بهم میدن نظارت نمی‌کنن.
۲. پیش بابام کار می‌کنم واسه همین به جای پول تو جیبی، ازش حقوق می‌گیرم و دیگه حس گدایی ندارم اما می‌خوام از این کار بیام بیرون و هنوز از این که از خونواده‌م مستقل نشدم ناراحتم.

بعد سوم: مذهبی
۱. هیچ وقت مجبورم نکردن به کاری. صرفا نمیذارن با ظاهر دلخواهم (که مشکل مذهبی نداره) تو جامعه حاضر بشم.
۲. با ظاهر بدتر از اون رفتم تو جامعه و چیزی نگفتن هر چند همیشه فامیل گوه آدمو می‌خورن گاه و بیگاه.

بعد چهارم: روابط
۱. مداخله نمی‌کنن اما از ترس گیر دادن منم نمیگم که با جمع مختلط (یا حتی هم‌جنس) رفتم بیرون. کلا از تعریف کردن بیرون رفتنام می‌ترسم.
۲. میگم که رفتم بیرون اما هر چیزی که به دختر مربوط میشه رو نمیگم. جدیدا البته با دوستای دختر ارتباط ندارم چون این شکلی حس می‌کنم بهتره. تهرانم نیستم و اگه هم این جا با دختر می‌خواستم برم بیرون، هزاران چشم ردمو می‌زدن.
هیچ وقتم تو گوشیم و محدودهٔ شخصیم وارد نشدن اما به خاطر مشکلاتی که ناخواسته برام به وجود آوردن و به خاطر پیشرفت شخصیم، دلم می‌خواد هر چه زودتر ازشون جدا بشم اما فعلا امکانش فراهم نیست و باید تا بعد از سربازی صبر کنم.
 

SinaSabetifard

کاربر فوق‌فعال
کنکوری 1403
ارسال‌ها
151
امتیاز
2,412
نام مرکز سمپاد
علامه حلی ۱
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1403
تلگرام
اینستاگرام
در بعد تحصیلی: مادرم تجربی خونده بود و معتقد بود که تجربی علاقه میخواد نداری نرو تجربی ، بابام مهندسی مکانیک و معتقد بود که ریاضی بازار کار نرو برو تجربی
در نهایت به توافق رسیدیم علاقه مهم تره و ریاضی اومدم و خیلی دشواری نداشت برام هر چند بعد تر هم خود بابام از اون نظر اولیش کوتاه اومد ولی گفت سعی کن دانشگاه خوب قبول بشی
در بعد مالی: تقریبا استقلال مالیم صفره و بابام هر وقت پول دستم بیاد به بهونه های مختلف قرض میگیره وپس نمیده و معتقده هر وقت بخوای پول هر چقدر میدم بهت ولی خب اینو دوست ندارم خیلی
در بعد مذهبی: کلا بابام که معتقد هست ولی انجام بده نیست ، مامانم معتقد هست ولی خیلی روش تعصب نداره فلذا کاری به کارم ندارن چرا نماز نمیخونی چرا روزه نمیگیری چرا گردنبند نماد زرتشتی داری و اینا ، بیشتر اصرار دارن انسان خوبی باشم برای ملت تا بنده خوبی باشم برای خدا و از این خیلی راضیم و خداروشکر هیچ مشکلی نیست
در بعد روابط: معتقدن بزرگ شدم و عقل کامل برای ارتباط با یک دختر رو دارم ولی زمانش رو مناسب نمیدونن میگن حواست پرت میشه و ... که خب درست هم هست ، البته نه بخاطر اینکه مخاطب دختره ، کلا درس الان الویت اوله برامون ولی با اشنایی قبل ازدواج گمون نکنم مشکل داشته باشن
 

پریا :)

بـــی‌صـــدا
ارسال‌ها
86
امتیاز
1,142
نام مرکز سمپاد
Farz
شهر
...
سال فارغ التحصیلی
1402
جواب این سوال مفصله.
و شاید عجیب باشه ولی من جوری روی خودم کار کردم و تغییر کردم از درونم، که سخت گیری خانواده ام و تعیین حد و مرز مشخص شده توی روابط و بُعد های دیگه از طرف اون ها، به مرور کمرنگ تر شد و اون ها هم الان با دید بازتری به مسائل نگاه میکنن.
واقعا این تغییر خانواده ام با جنگ و دعوا و مسائل این چنینی همراه نبود... فقط این من بودم که رو خودم کار کردم و سعی کردم اول خودم رو از درون ارتقا بدم و خودم رو جوری بهشون نشون بدم که هستم، حالا چه خوب چه بد...وایستم پای علایقم و انجام بدم کارایی رو که دوست‌شون دارم. و سعی کردم دلیل و منطق های قوی ای برای جلب رضایتِ اول خودم، و دوم اونها بیارم.
کلا دلیل های منطقی آوردن برای والدین، خیلی جوابه و تاثیر زیادی تو قانع شدنشون داره..
 

ایهام

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
136
امتیاز
237
نام مرکز سمپاد
G.F
شهر
G.G
سال فارغ التحصیلی
1406
همه جا مادر سنی ندارم ک از نظر اونا گفتنی نیس...
 
بالا