- ارسالها
- 655
- امتیاز
- 18,194
- نام مرکز سمپاد
- فرزانگان
- شهر
- سیرجان
- سال فارغ التحصیلی
- 1400
اتاق ما بغل دستشویی بودو اما صف دستشویی و آینه اول صبح...
یچیز پشم ریزون بگم؟ تاحالا قاشقتونو تو روشویی حموم شسته اید؟
اتاق ما بغل دستشویی بودو اما صف دستشویی و آینه اول صبح...
بله.ما هم خوابگاه نبوديم،ولى با دوستانمون كه بوديم براى هر پنج نفر يه ظرف بر مى داشتيم.نسل روغن نباتین دیگه. درستش اینه از دهن هم غذا برداریم. از طبیعت بودیم و به طبیعت برگردیم....
هر خوابگاه يك كارگاه انسان سازى.یه نیمچه ارزشی داشتیم جلوش هی میخوندیم تا اخوند کفن نشود این وطن وطن نشود. این ترم روش کار کنیم ادم سالم میدیم بیرون
البته اصلش میشه وقتی لزبینی:وقتی هنوز غذای سلف نخوردی:
اتو ؟: ))ی کاره بیا بگو ورژن دوعه منی دیگه
مادر من كه تعريف مى كرد وقتى نوزاد بودم خودم رو توى روشويى حموم مى شستهیچیز پشم ریزون بگم؟ تاحالا قاشقتونو تو روشویی حموم شسته اید؟
حمله کردم، دفاع کردم، هر کاری که بگی کزدم ولی اونا تو همه چی ازم قوی تر بودن و تا میتونستن می زدن. اصلا ملاحظه نمیگردن که اتاق تنها جاییه که دارم برم و دلم میخواد آرامش داشته باشم و به زندگیم برسم. خیلی شبا تا سه چهار صب فکر و خیالشون نمیذاشت بخوابم. میخوام بگم که اگه هم اتاقیت این جوریه، خواهش میکنم نکن. بذار نفس بکشه. خفهم کردن اینا ترم پیش و میفهممش.مظلوم گیرت اوردن. باید تو اول حمله میکردی
هم خوابگاهیم ایده اش این بود در راستای نشستن ظرف رو ظرفا پلاستیک بکشیم. هنوز تن ندادیمچرا ظرف؟ روی سفره میریزی میخوری
یادمه خدابیامرز مادربزرگ مامانم از این روش همیشه استفاده میکرداتو هم نیاز نیست. میذارید زیر تشکتون
من تو خونه هم اینکارو میکنم وقتی حوصله ندارم تا آشپزخونه برم="بچهها جدی احساس میکنم دارین اذیت میکنین >:
من از دست هماتاقیای عرزشیم چند ماه عملا تو سالن مطالعه خوابگاه زندگی میکردم. ساعت ۲ اینا که مطمئن باشم خوابیدن برمیگشتم اتاق میخوابیدم…حمله کردم، دفاع کردم، هر کاری که بگی کزدم ولی اونا تو همه چی ازم قوی تر بودن و تا میتونستن می زدن. اصلا ملاحظه نمیگردن که اتاق تنها جاییه که دارم برم و دلم میخواد آرامش داشته باشم و به زندگیم برسم. خیلی شبا تا سه چهار صب فکر و خیالشون نمیذاشت بخوابم. میخوام بگم که اگه هم اتاقیت این جوریه، خواهش میکنم نکن. بذار نفس بکشه. خفهم کردن اینا ترم پیش و میفهممش.
حالا ظرفشویی ها هم آنقدر تمیز نیست واقعابچهها جدی احساس میکنم دارین اذیت میکنین >:
خواستم بگماااااااتو هم نیاز نیست. میذارید زیر تشکتون
نازی نازی و لوساتو ؟: ))
اوکی میشه ( ماچ ماچ)
منم از دست هماتاقیام خیلی شبا زدم بیرون. من وحشی نبودم و نیستم ولی اونا تا ته حمله کردن.من از دست هماتاقیای عرزشیم چند ماه عملا تو سالن مطالعه خوابگاه زندگی میکردم. ساعت ۲ اینا که مطمئن باشم خوابیدن برمیگشتم اتاق میخوابیدم…