• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

مزایای رُمان خواندن

کتاب می‌خونید یا نه ؟

  • خیلی زیاد

    رای‌ها: 0 0.0%
  • زیاد

    رای‌ها: 2 100.0%
  • متوسط

    رای‌ها: 0 0.0%
  • کم

    رای‌ها: 0 0.0%
  • بدرد نخوره !

    رای‌ها: 0 0.0%

  • رای‌دهندگان
    2

MRΣZA

کاربر حرفه‌ای
کنکوری 1403
ارسال‌ها
346
امتیاز
4,044
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
ابهر
سال فارغ التحصیلی
1403
سلام به همگی، خب همون‌طور که از عنوان این موضوع مشخصه، قصد داریم درباره‌ی مزایای کتاب خوندن و مشخصاً مزایای خوندن رمان بحث کنیم. بنظرم بحث مهمیه چون متاسفانه نسل جوان به دلیل وجود سرگرمی های تصویری و فیلم و سریال و گیم و ... دیگه دنبال سرگرمی‌ای نیستن که نیاز به فکر کردن و تصور داشته باشه، بنابراین امیدوارم محتوای این تاپیک مفید باشه و بتونه این معضل رو تا حدی برطرف کنه.
 
1- یه سرگرمی کاملا مفید و بی ضرره. مثل فضای مجازی و گیم و تلویزیون نیست که انقدرر ضرر دارن...
2- به شدت آرامش بخشه! من هروقت کتاب میخونم واقعا آرامش میگیرم و خستگیم درمیره. حدیث داریم از امام علی(ع) که هرکس با کتاب آرامش بگیرد هرگز آرامشش را از دست نخواهد داد.
3- کتاب خوندن تا حدودی خلاقیت رو افزایش میده! وقتی کتاب میخونیم، فقط نوشته داریم میبینیم و تو ذهنمون فضا و شخصیت های داستانو تصور میکنیم که این واسه افزایش خلاقیت و تخیل خیلی خوبه
و بسیار دلایل دیگر... اینا به نظر من مهم تراشن:-"
 
گسترش دایره واژگان و شکل گیری یه فرم خاص از داستان نویسی در ذهن، که کمک میکنه خودتون راحت بنویسید
 
۱. افزایش آگاهی و دانش‌مون، به شخصه من خیلی کلمه ها و چیز های زیادی یاد گرفتم با رمان خوندن.
۲. راحت تر تبدیل کردن متنی به تصویر در ذهن، من وقتی دارم رمان میخونم فکر میکنم که منم یه گوشه ای دارم شخصیت ها رو میبینم و مثل فیلم میشه برام.
۳. بعد از مشغله های روزانه، تفریح و سرگرمی خوبی هست مخصوصا برای قبل خواب:)
۴. زینبگل شدن:))
 
رمان خوندن به ذاته می تونه خیلی مزایا داشته باشه. ولی متاسفانه رمان هایی که معمولا مخصوصا برای سن نوجوان وجود داره به نظر من خیلی بی محتواست. حالا شاید بگید بله دایره واژگان رو گسترش میده و درسته. اما یه نکته ای هست. از خیلی کتابای دیگه میشه همینا رو به علاوه خیلی مفاهیم مفیدتر به دست آورد. به نظرم جدا از اینکه باید کتاب خوندن رو گسترش داد انتخاب کتاب هم بسیار مهمه.
 
این که میگم فقط تجربه خودمه.
وقتی یه پروژه داشتم و کاری باید انجام میدادم وقتی رمانی میخوندم و خیلی جالب بود برام باعث میشد خلاقیتم شکوفا بشه و اون کار رو با الهام از رفتار قهرمانان داستان کردم و ازشون یه درسایی گرفتم که کمکم کرد واقعا مخصوصا کتاب های جودی دمدمی و رامونا...
 
من در دوران نوجوانی خیلی رمان میخوندم ولی حقیقتا به جز تفریح و سرگرمی و وقت گذرونی هیچ فایده ی دیگه برام نداشته. البته اینم بگم که مهم ترین فایدش واسم سرعت خوندن نسبتا بالام نسبت به دیگران هست.
اینم بگم که رمانای سطح پایین میم مودب پور نمیخوندما چیزایی مثل کوری- جنایات و مکافات- زمانی که یک اثر هنری بودم- دنیای سوفی و از این دست رو میخوندم. حقیقتا فقط باعث شدن توی همون دوره زیادی خیال پرداز باشم. یکم بهم شجاعت دادن که جرات کنم متفاوت از سبک یکدست زندگی اطرافیانم پیش برم.
اما اصلا قبول ندارم که رمان خوندن میتونه دایره واژگان رو گسترش بده. چون اول اینکه روی حافظه ی پسیو تاثیر داره و اگه نیای ازش استفاده کنی اکتیو نمیشه. من هم یادم نمیاد هیچ وقت از کلمات قلنبه سلنبه ای که توی این کتاب ها یاد گرفته بودم که به شدت کتابی بودن استفاده ای کرده باشم. (شما چه کلمه ای رو از رمان یاد گرفتین؟) بعدم اینکه من خودم شخصا سعی میکردم معنی و تلفظ کلماتی که نمیدونستم رو از روی کانتکست حدس بزنم که خیلی وقتا تلفظ و معناش رو اشتباه واسه خودم معنی میکردم. حتی الان که بیشتر از ۱۰-۱۵ سال گذشته گاهی میبینم ای وای این کلمه اینطوری تلفظ نمیشه که.
یا مثلا من عادت داشتم همه شخصیت ها رو تصور کنم و ازشون یه تصویر بسازم و هنوز هم همینطورم. ولی وقتی با واقعیت اون آدم مواجه میشم مثل یه سیلی میخوره تو صورتم. مثلا من از رمان دختر پرتقال شوپن رو یه مرد کوتاه قد ریشو و پر جنب و جوش تصور میکردم. بعد که مجسمه شوپن رو دیدم جا خوردم. باور کنید تا مدت ها توی انکار بودم :)) البته اضافه کنم که اسمش رو هم اشتباه میخوندم.

الان هم به این نتیجه رسیدم که دیدن یک فیلم میتونه خیلی خیلی مفید تر از خوندن کتابش باشه. تاثیر و ماندگاریش توی ذهن بیشتره- انتظار زیاده از حد بهت نمیده و واقعیت رو میبینی و همونطوری میپذیری و زیاد هم وقتت رو نمیگیره. فکر کنید من چند هفته طول کشید تا مردی که میخندد رو بخونم و خب الان هم چیز زیادی ازش یادم نیست. درصورتی که سریال کوتاه جنگ و صلح رو توی چند روز دیدم و الان هم بعد از ۳-۴ سال هنوز میتونم یه چیزایی ازش بگم.
 
یکی از بزرگترین مزایای رمان خوندن واسه من افزایش سرعت خوندنم بود.... یعنی من توی 10 سالگی با سرعت بچه های دبیرستانی و فوق العاده روون هر چیزی رو ک میخواستم میخوندم.....
بعد من علاقه ای ب ژانر های عاشقانه، طنز و .. ندارم.... جنایی میخونم.. و خب همیشه در سیر رمان معما هارو حل میکنم.. از ذهنم استفاده میکنم.... و تمرین خیلی خوبیه...
و مهم ترین دلیل من عاشققققققققققققققق جنایی و جنایتم.. یعنی فیلمم همین ژانر میبینم....
 
جالبه این افزایش سرعت برای همه بوده، من فکر می کردم فقط خودم سرعتم رفته بالا:))
من از بچگی خیلی رمان می خوندم.مامانم سعی می کرد از ژانر رمان منحرفم کنه سمت کتاب های به من بگو چرا و ... ولی موفق نشد.
این قضیه در کل چندتا فایده داشت برام.اول اینکه سرعتم رفت بالا دوم این که هیچ وقت نگران املا نبودم و مورد سوم که به نظرم از همشون مهم تره،این که یاد گرفتم همه آدمها یه داستان دارن و هیچ کس، بدون تسلط داشتن به تمام جهات اون داستان حق نداره عقاید ، سبک زندگی یا هر چیز دیگه ای از زندگی اون فرد رو قضاوت کنه.تا وقتی که به کسی آسیب نمی زنی عقایدت و نظراتت محترمن.و اینکه یاد گرفتم هیچ وقت زندگی رو خیلی جدی نگیرم.همه در نهایت فراموش میشن.مهم اینه که از این زندگی لذت برده باشم.
 
یا مثلا من عادت داشتم همه شخصیت ها رو تصور کنم و ازشون یه تصویر بسازم و هنوز هم همینطورم. ولی وقتی با واقعیت اون آدم مواجه میشم مثل یه سیلی میخوره تو صورتم. مثلا من از رمان دختر پرتقال شوپن رو یه مرد کوتاه قد ریشو و پر جنب و جوش تصور میکردم. بعد که مجسمه شوپن رو دیدم جا خوردم. باور کنید تا مدت ها توی انکار بودم :)) البته اضافه کنم که اسمش رو هم اشتباه میخوندم.
بنظر من همینکه سعی کنی از شخصیت ها و موقعیت ها و وقایع تصویر سازی داشته باشی، از مهم ترین مزیت های رمان خوندن هستش که باعث تقویت قوه تخیل میشه و اصلا چیز بدی نیستش
الان هم به این نتیجه رسیدم که دیدن یک فیلم میتونه خیلی خیلی مفید تر از خوندن کتابش باشه. تاثیر و ماندگاریش توی ذهن بیشتره- انتظار زیاده از حد بهت نمیده و واقعیت رو میبینی و همونطوری میپذیری و زیاد هم وقتت رو نمیگیره. فکر کنید من چند هفته طول کشید تا مردی که میخندد رو بخونم و خب الان هم چیز زیادی ازش یادم نیست. درصورتی که سریال کوتاه جنگ و صلح رو توی چند روز دیدم و الان هم بعد از ۳-۴ سال هنوز میتونم یه چیزایی ازش بگم.
من با این بخش از صحبتتون مخالف هستم، البته از فیلم خوب حتما دفاع می کنم، ولی بنظر من کتاب خوندن باعث افزایش پویایی و تعمق بخشیدن به آموخته ها میشه، مطمئن باشید خوندن کتاب جنگ و صلح تاثیر بشدت مهم تر و عمیق تری روی شما داره تا دیدن سریالش (هرچند طول بکشه)
 
لان هم به این نتیجه رسیدم که دیدن یک فیلم میتونه خیلی خیلی مفید تر از خوندن کتابش باشه.
واقعا اینطور نیست.ببینید فیلم ها اولا در داستان خیلی دست می برن.ضمن اینکه حتی داستان رو به اشکال بدی هم تحریف می کنن.به طور مثال من یه قسمت از یه سریال که از رمان بینوایان ساخته بودن رو خوندم.مثلا گرفته بودن برای شخصیت بازرس ژاور یه بازیگر سیاهپوست گذاشته بودن:)) فکر کنید تحریفی در این حد:))
انتظار زیاده از حد بهت نمیده و واقعیت رو میبینی و همونطوری میپذیری و زیاد هم وقتت رو نمیگیره.
ببینید همون جزئیات اضافه که دارید میگید اساس زیبایی داستانه.یعنی شما بخش زیادی از تفکرات،ایده ها و عقاید نویسنده رو در همین جزئیات اضافه در می یابید و در واقع بیشتر زیبایی داستان از اونهاست.
 
بنظر من همینکه سعی کنی از شخصیت ها و موقعیت ها و وقایع تصویر سازی داشته باشی، از مهم ترین مزیت های رمان خوندن هستش که باعث تقویت قوه تخیل میشه و اصلا چیز بدی نیستش

من با این بخش از صحبتتون مخالف هستم، البته از فیلم خوب حتما دفاع می کنم، ولی بنظر من کتاب خوندن باعث افزایش پویایی و تعمق بخشیدن به آموخته ها میشه، مطمئن باشید خوندن کتاب جنگ و صلح تاثیر بشدت مهم تر و عمیق تری روی شما داره تا دیدن سریالش (هرچند طول بکشه)
خب تقویت قوه تخیل هم مزایا داره هم معایب. من حس میکنم از قوه تخیلم بیشتر در راستای خیال بافی و عیب هاش استفاده کردم :)) و این خیلی هم چیز مثبتی نیست. مثلا واسه فهمیدن هر مساله ای لازم دارم اول تصورش کنم، در غیر این صورت راه نداره بفهممش. این باعث تقویت حافظه میشه ولی سرعت رو به شدت پایین میاره و یه سری مفاهیم هم هستن که تصور کردنی نیستن که واسه فهمیدنشون به شدت دچار مشکل میشم.

رمان خوندن چطوری باعث تعمق بخشیدن به آموخته ها میشه؟ با مثال و واضح تر توضیح میدین؟ برای من دیدن و تجربه کردن باعث میشه چیزی رو که یاد گرفتم رو بتونم عمیق تر درک کنم و ازش استفاده کنم ولی متوجه نمیشم چطوری خوندن یه متن(رمان) باعث تعمق بخشیدن میشه.(شاید واسه هرکس فرق داشته باشه)
مثالی هم که زدم واسه خودم رمان مردی که میخندد و فیلم جنگ و صلح بود. و نتیجه گرفتم که اون فیلمه رو بیشتر یادم مونده و تاثیر گذاشته تا اون کتابه.
منظورتون اینه که این دو تا (کتاب و فیلم) داستان ها و نویسنده های مختلفی داشتن و مقایسه درست صورت نگرفته؟
 
Back
بالا