• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود

رنگین کمان

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
951
امتیاز
12,979
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۲
شهر
اردبیل
سال فارغ التحصیلی
1400
میدونیم که لازمه‌ی موفقیت تو هر کاری، پیوستگی و رها نکردن اون کاره و این موضوع مهمی در حیطه‌ی موفقیت و رشد فردیه اما کسب این عادت به همین سادگیا نیست! شما تا حالا چه تجربه‌هایی داشتین؟ چه راهکارهایی و پیشنهاد میکنین؟ چه کارایی میشه کرد؟ موانع چیان؟
خیلی از بچه‌های انجمن دست کم تو سال کنکورشون تونستن این عادت و کسب کنن. چطوری تونستین؟ با چه روش‌هایی انگیزه‌تون و حفظ میکردین و کلا چه پیشنهاداتی دارین؟
 
من اوایل سال دهم رو طوفانی شروع کردم. کسی که تو تابستون هیچی نمیخوند یهو از ۱۵ شهریور روزانه ۱۴ ساعت درس میخوند. اوایل خیلی اوضاع خوب بود ولی وقتی به اواخر آبان رسیدم دیگه کلا درس رو گذاشتم کنار و دلسرد شدم
۲ ماه لطمه خوردم و بعدش به زور ساعت مطالعمو به روزی ۵ ساعت رسوندم و الانم دارم ادامش میدم
تصمیم دارم از پاییز امسال هرروز ۵ دقیقه ۵ دقیقه بزارم روش تا آروم آروم افزایشش بدم
 
اولین عامل اینه که به خودت سخت نگیری یعنی اگه امروز ده ساعت نشد خودتو نکشی و از عذاب وجدان زیاد دلسرد نشی.
دومین عامل بودن توی جو هست اگه میخوای یه سال بمونی پشت باید حواست باشه از جو خارج نشی.
سومی یکم علاقه اس که اگه شد چاشنی کارت کنی.
واینکه بدونی واقعا قرار نیست به اندازه تفریح خوش بگذره ولی جالب میتونه باشه
 
خب ببینید یکی از فاکتور های اصلی موفقیت در کنکور همین حفظ پیوستگی هست/
من خودمو مثال بزنم از ۵ساعت یازدهم شروع کردم و به ۱۴ساعت تو اواخر دوازدهم رسوندم،این واقعا درسته که نمیشه پیوسته مثلا۱۱ساعت تو روز یسری درس رو خوند و بالاخره ادم خسته میشه و کم میاره و دیگه نمیکشه و این مسئله مربوط به دانش آموز قوی و ضعیف نمیشه و درکل برا همه اتفاق میوفته خب شما باید ۱۲ماه پیوسته بخونید و و چیزی که موجب تمایز بین دانش آموزان میشه همینه زمانهایی که بقیه ول کردن تو بخونی مثلا معمولا اواخر پاییز و زمستون و اردیبهشت بچه ها خسته میشن و ول میکنن و اونی برندس که مدیریت کنه که چطوری از این دست اندازه رد بشه،بسته به فرد و علایقش فرد میکنه از الان میتونین امتحان کنین آقا چی حوصلتون رو برمیگردونه/مثلا کتاب غیردرسی بخونین-فیلم ببینید-با خانواده یا دوستانتان یکم وقت بگذرونید- کارای مورد علاقتونو انجام بدید و بالاخره یه ترفندی بکار بگیرید که بطور کنترل شده-یعنی زیادی دیگه وقتتونو هدر ندید بدلیل بیحوصلگی و خستگی- وبتونید خودتونو به حالت اولیتون برگردونید،و توجه کنید اینا برا همه هست،سال کنکور زمان اهمیت زیادی داره و اگر نتونید درست مدیریت کنید رفته رفته این باعث استرستون میشه-از همین تابستون سعی کنید مثلا هدفگذاری کنید تا آخر تابستون به ۱۰-۱۱ساعت در روز ساعت مطالعتون رو برسونید مثلا الان بیس ۶ساعت میخونید هفته ای ۳۰دقیقه اضافه کنید خ موفقید و سعی کنید تحت هیچ شرایطی پایین نیاد و یجورایی عادت کنید و یچیزی هم که تفریح هم که سر جای خود بنظر من جمعه های هر هفته چن ساعت کمتر بخونید و تفریح کنید و جمعه های آزمون هم که بجز آزمون بقیشو خوش بگذرونید و خودتونو برا هفته بعد شارژ کنید.
شاد و مانا باشید
 
ممنون از همگی:)
در زمینه‌های غیردرسی هم میشه تجربیات‌تون و بگید؟ مثلا من ۲بار ورزش و ول کردم، دلیل اولم خیلی چرت بود اما خب دلیل دوم کرونا بود که تا حدی قابل قبوله. از اونجایی که از ۱۲ سالگی شروع کرده بودم اگه هیچوقت رها نمیکردم الان حرفه‌ای بودم در صورتی که الان خیلی معمولیم که چه بسا همونم فراموش شده تا حدی و آمادگی جسمانیم هم تا حدی از بین رفته.
به نظر من پیوسته کار کردن، بهتر از صبح تا شب کار کردن، جواب میده.
 
من ۱ ساعت درس خوندنِ با انگیزه برام فانتزیه.....خیلی هم تنبلم.....کسی راه حلی داره؟(نمراتم خوبه ولی می‌تونه خیلی بهتر بشه،سرعت یادگیریم هم خوبه)الان هم(تابستون) دارم ریاضی سال بعد رو جلو جلو میخونم ولی اصلا انگیزه ندارم و کیفیت کارم خیلی پایینه
 
منم موافقم جو تاپیک رو خیلی درسی و کنکوری نکنیم.
واسه ادامه دادن اول از همه قبل از اینکه کار رو شروع کنیم باید یه برگه برداشت و نوشت که چرا من میخوام این کارو انجام بدم و اگه انجام ندم چی میشه. مثلا من اگه نرم هر روز بدوم به وزن ایده آلم نمیرسم.
بعدم تعیین کردن پاداش و مجازات. مثلا اگه من یک ماه تمام هر شب لغت خوندم آخر ماه واسه خودم کیک خوشمزه ای که دلم میخواد رو میخرم.
بعد خیال پردازی کردن هم خیلی خوبه. مثلا هر روز خیال پردازی کنم که اگه امروز خوب درس بخونم، به فلان شغل آرزوهام میرسم.
 
چه تاپیک خوبی :|
یکی بیاد منو کمک کنه که چنان اوضاعم خرابه که پنج ساعت برایم آرزوست، 14 ساعت هم که از محالاته
من کلا نهایتِ نهایتِ توانم 4 ساعت بوده که از اون موقعم خیلی میگذره یعنی نمیدونم هنوزم تواناییشو دارم یا نه
این 4 ساعتم هم این مدلی بوده که مثلا یه روز جوگیر میشدم چهار ساعت میخوندم، و قرار میذاشتم که از این به بعد هرروز این 4 ساعتو بخونم تا عادت بشه و بتونم بعدا افزایشش بدم
اما اتفاقی که میوفتاد این بود که فرداش فقط 2 ساعت میخوندم
و از پس فردا به مدت چند ماه دیگه هیچی نمیخوندم :|

یعنی هر دفعه داره این وضع تکرار میشه. تداومم فقط تا دو روزه که اون دو روزم نهایتش 4 ساعته، یعنی همچین شق القمر نمیکنم
کسی تجربه مشابه من داشته که بعد تونسته باشه حلش کنه؟

چه تاپیک خوبی :|
یکی بیاد منو کمک کنه که چنان اوضاعم خرابه که پنج ساعت برایم آرزوست، 14 ساعت هم که از محالاته
من کلا نهایتِ نهایتِ توانم 4 ساعت بوده که از اون موقعم خیلی میگذره یعنی نمیدونم هنوزم تواناییشو دارم یا نه
این 4 ساعتم هم این مدلی بوده که مثلا یه روز جوگیر میشدم چهار ساعت میخوندم، و قرار میذاشتم که از این به بعد هرروز این 4 ساعتو بخونم تا عادت بشه و بتونم بعدا افزایشش بدم
اما اتفاقی که میوفتاد این بود که فرداش فقط 2 ساعت میخوندم
و از پس فردا به مدت چند ماه دیگه هیچی نمیخوندم :|

یعنی هر دفعه داره این وضع تکرار میشه. تداومم فقط تا دو روزه که اون دو روزم نهایتش 4 ساعته، یعنی همچین شق القمر نمیکنم
کسی تجربه مشابه من داشته که بعد تونسته باشه حلش کنه؟
سلام ..شما سال چندمی؟
 
خب شما ب صورت جدی نیاز ب مطالعه آنچنانی نداری...الان یه حداقل کم مثلا روزی دو ساعت یا ۳ ساعت برای خودت تعیین کن ..یعنی اونقدر زیاد و سخت نباشه ک هِی بخوای بپیچونی..و مطمئن باشی حتی روزهای شلوغ هم از پسش برمیای..یک روز هم در هفته ب خودت استراحت بده کلا ..حالا اگر اون روز هم خوندی ک میشه جزو تشویقت...فقط هر وقت میتونی این دو سه ساعت رو پشت سر هم بدون زمان پِرتی بخون ک مغزت تنبل نشه و مسائل رو بخواد کش بده..بعدش ک خوندی برو پِی زندگیت..وقتی از کم شروع کنی هم اجراش آسونه و هم در صورت انجام ندادنش میتونی روز تعطیل انجامش بدی..
 
ب انگیزه داشتن خیلی برمیگرده ...ولی کسایی ک اهمالکاری میکنن معمولا یا بیش از حد بلند پرواز و رویایی فکر میکنن یا خودشونو دست کم میگیرن..باید بدونی خیلی ب خودت اعتماد داری یا ن برعکس می ترسی ک شکست بخوری..شاید واسه اینه ک فکر میکنی تایمت زیاده..در کل برای اینکه عادت کنی ب مطالعه باید با خودت روراست باشی و حتما انجامش بدی حتی اگه حسش نیس..یه مدت اینجوری کنی دیگه عادت میشه و نیاز نیست کل انرژیتو صرف جنگیدن برای خوندن یا نخوندن کنی

عا مشاور ما سال دهم که بودیم میگفت تا اواسط سال باید ساعت مطالعتون به 4 ساعت برسه و با تداوم باشه
و از عید میگفت ببرینش رو 6 ساعت

حالا اینا که برا من خیلی سخته هنوز
ولی حتی همون دو سه ساعتی که میگید هم مهم اینه که استمرار داشته باشه نه اینکه دو روز بخونم سه ماه ول کنم
یعنی واقعا بعد هرخوندنی تا مدت ها ول میکنم
حالا اگه ساعت مطالعم خیلی بالا بود میشد توجیه کرد که خسته شدم ولی آخه بالا ام نیست
کسی ب کارتون نظارت کنه چی؟بازم از کار طفره میرید؟
 
این یه تشکیل عادته ..مطمئن باش وقتی عادت کنی دیگه ترک کردنش برات سخت میشه.. حتی اگه شده با نظارت دوستی کسی این عادت رو در خودتون بوجود بیارید...دوتا پیام بالاتر خوندی ؟بنظر خودت استمرار نداشتن در درس خوندنت واسه خاطره ترسه یا اعتماد بنفس بالا؟
 
اصولا خوشم نمیاد کسی نظارت کنه :-"
خیلیم با رفتن پیش مشاور و امثالهم مشکل دارم :-"
آخه به نظرم اونا کاری میکنن که ادم درس بخونه ولی با زجر -.-
دلم میخواد خودم از پسش بربیام :/
اشتباه فکر می‌کنی.
درس خوندن واسه کنکور مسیری نیس که بخوای همه ی همه‌ش رو تنهایی بری سارای عزیزم.
این حست رو بذار کنار و هر کسی که فکر می‌کنی می‌تونه کمکت کنه، اجازه بده کمکت کنه.

برای ساعت مطالعه هم، میتونی فشرده بذاری مثلا از ۸صبح تا ۲ظهر (با احتساب استراحت بین درس‌ها)یه سره ۴ ساعت بخونی.
اولش هم سعی کن به خودت بفهمونی اصلا چرا داری درس می‌خونی؟!
و اینکه برنامتو متناسب بچین که اشتیاق و توان اجرا کردنشو داشته باشی.
 
من یه چی بگم؟ :‌-"
گفتین برای پیوسته بودن، نیاز به انگیزۀ بالا هست. مخالفم. چرا؟
خب، مسئله‌ای که هست، تفاوتِ بین drive و motivationـه
drive=a planned effort to achieve something
motivation=willingness to do something, or something that causes such willingness
و خب، صرف خواستن و باانگیزه بودن، نمی‌تونه لزوماً کسی رو وادار کنه که برای مدت طولانی هرروز درس بخونه، و یا ورزش‌های سنگین رو روزانه انجام بده.[خواستن توانستن نیست به هرحال] چرا؟ چون motivated بودن مادامی کمک‌کننده است که همه چیز خیلی اوکیه، زندگی سخت نیست و هیچ عامل بیرونی‌ای تورو تحت فشار نمی‌ذاره. و کافیه تا یه اتفاق سخت بیفته و bingo :)) انگیزه رنگ خودشو می‌بازه و نمی‌تونه کمک کنه تورو.
یه مثالی که به ذهنم میرسه، تفاوت عملکرد آدمای مختلف بعد از زمین خوردنه.[که البته به فاکتورهای دیگه‌ای هم بستگی داره، ولی توی مورد خاص درس:-"]
x یه آزمون رو خراب می‌کنه، اگه کسی باشه که بر پایۀ motivation پیش می‌رفته، احتمالاً انگیزه‌اشو از دست می‌ده و رها می‌کنه.
y یه آزمون رو خراب می‌کنه، اگه کسی باشه که بر پایۀ drive پیش می‌رفته، احتمالاً این drivement بودن باعث بشه که سخت‌تر تلاش کنه و جبران کنه.
و خب، این کارساز بودن انگیزه، در شرایطی که همه‌چی بر وفق مراده، اوکیه. ولی این برای "پیوسته" بودن کافی نیست. چون همیشه همه‌چی بر وفق مراد نیست. :)) خلاصه که برین به دنبال drive، تا برسین به اون نقطه‌ای که کاری رو انجام دادنی، دیگه به "چرایی"ـش فکر نکنین و Just do it :-"

و چندتا نکته هم بگم:
۱ـ‌اگه با مشکلی مثل اضطراب ویا افسردگی، دست‌وپنجه نرم می‌کنین؛ حلش رو بذارین بین اولویت‌های اولتون. چون حتی اگر غیرممکن نباشه پیوسته فعالیت کردن با این حالات، مسیر رو براتون سخت‌تر می‌کنه.
۲ـ‌مضحکه،ولی حواستون باشه که توی این سیکل معیوب گیر نیفتین. :)) [میمش رو داشتم، ولی پیدا نکردم-ـ- بنویسم:
انجام ندادن هیچ‌کاری ونتیجتاً گرفته حال شدن↔گرفته‌حال و پژمرده بودن و درنتیجه انجام ندادن هیچ‌کاری]
۳ـ‌دوست ندارم بدیهیات رو بگم که، ولی مثل اینکه از دستم در رفت:-‌"
 
به نظرم یه علت عدم پیوستگی هم اینه که کمال گرایی به خرج میدیم، من اخیرا به این نتیجه رسیدم که باید کار و انجام داد حتی با کیفیت خیلی خیلی ضعیف! مخصوصا اگه تو دوره‌ی ایجاد عادت باشی این مورد اهمیت بیشتری داره، چون حتی اگه امروز مثلا به علت خراب بودن کامپیوتر نتونیم عملکرد همیشه رو داشته باشیم حداقل عادت‌مون که تثبیت میشه.
 
برای پیوستگی داشتن در هر کاری، داشتن هدف و تمرکز کردن به اون هدفه.
وقتی بدونی با انجام دادن کاری، حتی اگه دوسش نداشته باشی یا خیلی سخت باشه برات، مسیرت برای رسیدن به هدف راحت‌تر میشه خودش پیوستگی میاره.
نکته‌ی دیگه‌ای که خیلی مهمه، (مثلا درس خوندن برای کنکور) متعادل بودنه.
جوری نباشه اگه ماکزیمم ساعت مطالعت۶ ساعته، بیای ۱۲ ساعت برای خودت بچینی! خب، معلومه که نمیرسی و پیوستگی صورت نمیگیره.
میرسم به عنوان همین تاپیک:

رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود​

 
بنظرم اول باید هدف داشته باشی دلیل داشته باشی بعد کم کم اگه استمرار داشته باشی برات عادت میشه و انگیزت میره بالا نمیدونم یعنی برای من معمولا شروع کار سخت تره ...ارامش هم لازمه با روحیه خراب نمیشه کاریو پیش بردمثلا کمالگرایی افراطی و بیش از حد خودش باعث استرس میشه
 
Back
بالا