بغل

[Ulduz]

مامانبزرگه
نرجس

 

[|تا]

برادر توپولوم

 

[اسدالهی]

خاک سرد قبر رو با کمال میل و رغبت.

 

[s@rah]

يه کوه گوجه سبز

 

[sana.sa]

@Terminus

 

[phoenix_s9]

@Maia

 

[Hecate]

اعضای خانواده ام (صد البته که هرروز اونارو بغل میکنم ولی خب)
اشخصای که براشون ارزش قایلم و برام مهم هستند (به عبارتی دوستشون دارم)
آروزها هم میشه دیگه؟.-.

 

[.sanay.]

@...Maryam...
@Gadfly
@توفترنگی(:

بیاین بقلمم*.*

 

[گشاد]

@تیهو تهامی

 

[amirvictor]

@..Mehrab..
@Blank
از اون بغلای پوزیشن دار
لاو گی

 

[asal_a]

بالشمو بغل کنم (:

 

[زمستون]

تپلوها
لاغرها
همه و همه.

 

[Cafune]

کاش میتونستم خودمو بغل کنم.

 

[Lady Macbeth]

داف ها

 

[nobody8]

بغلِ مامانم (:

 

[Strawberry]

تو این هوای منفی 20 درجه فقط رادیاتور میچسبه

 

[AMIR8181]

مایکل اسکات روزی که از آفیس رفت(فحش ندید خودمم قربانی این اسپویلم )

هردو تا بابابزرگای مامانم جفتشون خیلی مردهای نازنینی بودن یکیشون رو میخواستم کنکور رو که دادم برم ملاقاتش که شب امتحان نهایی فارسی فوت شد

مورد اخر هم خودش میدونه کیه لازم نیست نام ببرم

اها راستی @amirvictor ووووووووووووو

@ســیــزده​

​

 

[متین.]

هیچکس

 

[zeynabgol]

بالش