• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

پر دغدغه ترین سوال فلسفی زندگی شما

ولی امکانش صفر نیست و هرچیزی ممکنه
این که میگید هرررررر چیزی ممکنه . پس ممکنه خدایی هم در کار نباشه و شما در عقایدتون اشتباه کرده باشید. آیا هررر چیزی ممکنه؟
همچنین ممکنه قرآن هم همش اشتباه باشه با این استدلال شما
 
از کجا آمده‌ام؟
آمدنم بهر چه بود ؟
به کجا می‌روم آخر؟
ننمایی وطنم ؟ :)
و
بشنو از نِی چون حکایت می‌کند
وز جدایی ها شکایت می‌کند
 
این که میگید هرررررر چیزی ممکنه . پس ممکنه خدایی هم در کار نباشه و شما در عقایدتون اشتباه کرده باشید. آیا هررر چیزی ممکنه؟
همچنین ممکنه قرآن هم همش اشتباه باشه با این استدلال شما
عاره ممکنه ولی بالاخره تو باید یه مسیرو انتخاب کنی :-" باید یکی رو باور کنی :-" فالو یور هارت :-"
 
نمیدونم اینها هم سوالات فلسفی حساب میشوند یا نه ولی به هرحال:
1. مگه خدا از اول نبود و دانای همه چیز نیست ؟ پس میدونه که سرنوشت ما چیه در نتیجه زمان هیچ معنی نداره یعنی ما در این لحظه که الانیم در سرنوشت و آخرتمون هستیم؟ و اینکه خب یعنی ما تلاش کننده تو زندگیم نیستیم ما فقط انتخاب کننده ایم که از بین مثلا 4 تا سرنوشتی که ممکنه داشته باشیم کدومو انتخاب کنیم؟
2.چرا خدا اشخاص معروفی که منکر وجودش شدن را به فلاکت در میاره ولی اشخاص عادی که منکر میشن هیچ بلایی سرشون نمیاد یا فلاکت کمتری براشون اتفاق میافته؟
3.عشق در زیست شناسی و این موضوعات فقط ترشح یک سری هورمون هست پس چرا عشق یه چیز والا عنوان شده؟
4.پیامبر اکرم(ص) که از اول پیامبر نبوده و بزرگ نبوده پس ممکنه توی کودکیش یه سری خطاهایی کرده باشه پس چگونه معصومه؟یعنی توبه کرده و معصوم شده؟
1.فکر نمیکنم چیزی به نام سرنوشت باشه که ما نتونیم تغییر بدیم و همین قدرت اختیاره که انسانو جذاب و از بقیه متمایز میکنه
2.این یه ذره بچگانه است از نظر من.خدا نمیاد کسی که منکر وجودشن رو از پا دربیاره و این حرفا.کلا این که دنیا پر معجزه است از نظر من عقیده بچگانه ایه
این که مثلا این آدم مرد به خاطر این که به مردم ظلم میکرد یا این که اون آدم با این که ظالم بود نمرد چون خدا میخواست بیشتر زنده بمونه و گناه کنه و اینا.احساس میکنم ینا بهونه ها و فکراییه که ما می تراشیم
به نظرم عقاید فلسفی (مثلا دینی) برای اینن که سوالایی که علم نمیتونه جواب بده رو جواب بدن ولی اگه وارد حیطه علم بشه و بخواد یه همچین دیدی از دنیا به ما بده و مثلا نوع مردن رو به کارایی که یه نفر کرده نسبت بده و اینا دیگه به درد نمیخوره و میشه خرافات.حالا هرچقدرم توی دین یا ذهن مردم نفوذ کرده باشه
3.عشق که هنوز تعریف دقیقی نداره در زیست شناسی و من فکر میکنم میتونه یکی از باورهای فلسفی انسان باشه و هرکس تعریفش ازش متفاوت باشه.اون بحث هورمونی هم که به نظرم جدا از عشقه و توی مقاله ها هم من کلمه Love رو تا حالا ندیدم
4.من به این داستانا اعتقادی ندارم که پیامبر معصومه و اماما از آینده خبر داشتن و نمیدونم اینا
بیاین بت نسازیم
در قرآن اومده که انما انا بشر مثلکم یوحی الی
پیامبر اکرم هم یک انسان بوده
به نظر من به جای توجه به این چیزا باید بیایم ببینیم این پیامبری که اینقد ازش حرف میزدیم هدف و رسالتش چی بوده
پیامش چی بوده
 
این که میگید هرررررر چیزی ممکنه . پس ممکنه خدایی هم در کار نباشه و شما در عقایدتون اشتباه کرده باشید. آیا هررر چیزی ممکنه؟
همچنین ممکنه قرآن هم همش اشتباه باشه با این استدلال شما
خب حتی اینم ممکنه:)
ولی این به ایمان ربط میگرده یه چیزی که توجودمونه ولی اون کلا متفاوته
1.فکر نمیکنم چیزی به نام سرنوشت باشه که ما نتونیم تغییر بدیم و همین قدرت اختیاره که انسانو جذاب و از بقیه متمایز میکنه
مگه خدا عالم نیست و از همه چیز خبر نداره
خب پس باید از آینده هم خبر داشته باشه پس آینده ی ما یه چیز معلومی که خدا ازش خبر داره پس همه چیز دست سرنوشته و زندگانی ما بی معناست
 
خب پس باید از آینده هم خبر داشته باشه پس آینده ی ما یه چیز معلومی که خدا ازش خبر داره پس همه چیز دست سرنوشته و زندگانی ما بی معناست
«بعضی ها میگویند سرنوشت هرکسی را روی پیشانی اش نوشته اند. اگر این طور باشد، هیچ کس هیچ کاری انجام نمیدهد مگر اینکه به سرنوشتش عمل میکند. اگر کسی گناهی کند، تقصیر او نیست، تقصیر توست که اورا گناهکار خلق کرده ای و اگر کسی خوب است و نیکوکار، کار مهمی نکرده، چون تو اورا نیکوکار آفریده ای.... ولی تو خوبی و بدی را کنار دستمان گذاشته ای تا ببینی ما کدام را برمیداریم. عقل هم به ما داده ای و قلبی که راه را نشانمان بدهد. پیامبر هارا هم فرستاده ای تا کمکمان کنند و ما مسیری را که به تو میرسد، بهتر تشخیص دهیم. حالا اگر باز هم اشتباه کنیم، راه غلطی برویم و گم بشویم، دیگر تقصیر خودمان است.» بخشی از کتاب نامه های خط خطی:-"
خدا خیر و شر رو به ما الهام کرده و گذاشته خودمون انتخاب کنیم که نفسمون رو پاک نگه داریم یا آلوده اش کنیم (آیه 7 تا 10 شمس)
و خب خودش از همه چیز خبر داره و این رو هم قطعا میدونه که ما کدوم رو انتخاب میکنیم و چجور آدمی میشیم.
مطمئنا توانایی این رو هم داره که هر کسی رو که دلش خواست کاری کنه که پرهیزکار باشه و هر کسی رو هم دلش خواست گناهکار کنه؛ ولی خدا عادله و این کار رو نمیکنه.
 
خب حتی اینم ممکنه:)
ولی این به ایمان ربط میگرده یه چیزی که توجودمونه ولی اون کلا متفاوته

مگه خدا عالم نیست و از همه چیز خبر نداره
خب پس باید از آینده هم خبر داشته باشه پس آینده ی ما یه چیز معلومی که خدا ازش خبر داره پس همه چیز دست سرنوشته و زندگانی ما بی معناست
به نظرم چون خدا زیرمجموعه زمان نیست و زمان دربارش تعریف نشده حرف زدن از زمان و خدا در کنار هم اشتباهه پس به نظم بهش فکر نکن کلا
یعنی کلا چیزی نیست که ما متوجهش بشیم چون ما زیرمجموعه زمانیم ولی خدا نیست
دقیقا مثل ماهیت خدا که اصلا حرف زدن راجع بهش اشتباهه چون خدا از ماده خارجه اما ما نیستیم
اگه ما هم از ماده و زمان خارج بودیم میتونستیم درباره این چیزا فکر کنیم و جواب پیدا کنیم و در اون صورت دیگه خداوند از ما بالاتر نبود و خدا معنایی نداشت
اما الان ما همه چیز رو سعی میکنیم در قالب محدودیت های خودمون توضیح بدیم که نمیشه...
 
به نظرم چون خدا زیرمجموعه زمان نیست و زمان دربارش تعریف نشده حرف زدن از زمان و خدا در کنار هم اشتباهه پس به نظم بهش فکر نکن کلا
یعنی کلا چیزی نیست که ما متوجهش بشیم چون ما زیرمجموعه زمانیم ولی خدا نیست
دقیقا مثل ماهیت خدا که اصلا حرف زدن راجع بهش اشتباهه چون خدا از ماده خارجه اما ما نیستیم
اگه ما هم از ماده و زمان خارج بودیم میتونستیم درباره این چیزا فکر کنیم و جواب پیدا کنیم و در اون صورت دیگه خداوند از ما بالاتر نبود و خدا معنایی نداشت
اما الان ما همه چیز رو سعی میکنیم در قالب محدودیت های خودمون توضیح بدیم که نمیشه...
اصلا زمان یعنی چی؟
یه کتاب بهتون معرفی می کنم حتما بخونید. نظم زمان نوشته فیزکدان و استاد فیزیک، کارلو روولی.
در این کتاب زمان رو تغییر معنا کرده. (جزئیات و دلیلش خیلی زیاده ولی اگر بخواید می تونم توی یه پست دیگه خلاصه بگم.) یعنی اگر چیزی تغییر نکنه زمان هم براش معنایی نداره و خدا از تغییر مبراست. پس کاملا میشه درک کرد چرا زمان برای خدا معنی نداره.
 
اصلا زمان یعنی چی؟
یه کتاب بهتون معرفی می کنم حتما بخونید. نظم زمان نوشته فیزکدان و استاد فیزیک، کارلو روولی.
در این کتاب زمان رو تغییر معنا کرده. (جزئیات و دلیلش خیلی زیاده ولی اگر بخواید می تونم توی یه پست دیگه خلاصه بگم.) یعنی اگر چیزی تغییر نکنه زمان هم براش معنایی نداره و خدا از تغییر مبراست. پس کاملا میشه درک کرد چرا زمان برای خدا معنی نداره.
چرا احساس میکنم لحنت مخالف بودنه اما حرفت هیچ مخالفتی با حرفم نداره:))
 
چرا دبیرای پیام و عربی انقد مزخرفن؟
 
من تنها سوال فلسفی زندگیم اینه که در ۱۳.۷ میلیارد سال که از عمر این جهان می‌گذره و امیدوارم عددش رو درست گفته باشم، کجا بودم که یهو در ۲۵ سال و ۴ ماه پیش «خلق» شدم؟ فقط توسط والدینم «بود» شدم؟ آیا بعد مرگم هم به همون جایی میرم که قبل از این ۲۵ سال بودم؟ چه رازی در این دنیا و «حیات» ش هست؟ آیا این حیات منحصر به همین سیاره‌ست؟

که البته خیلی بیشتر از یک سوال شد :‌)) اما ماهیت همشون به همون سوالِ اساسیِ بی‌جواب برمی‌گرده که این حیات چرا انقدر چیز خاصیه و چه‌طور شکل گرفته و اصلاً این جهان هرچقد که به عقب بریم بالأخره استارتی داشته یا نداشته؟
 
پرسشی که تا به حال پاسخی براش پیدا نکردم؟ در ضمن ذهنمم درگیر کرده! ( واجد تمامی شرایط تاپیک:)))

چرا اینقدر زود وابسته می‌شم؟!:|
 
به نظرم کلا باید یه تاپیک باشه با همین عنوان تا شاید بشه به نتیجه ای رسید....
شاید به خاطر اینه که بعضا خیلی متعصبانه دین رو فهمیدن. .ولی من در چند سال اخیر معلمای دینی خوبی داشتم خداروشکر.
 
شاید به خاطر اینه که بعضا خیلی متعصبانه دین رو فهمیدن. .ولی من در چند سال اخیر معلمای دینی خوبی داشتم خداروشکر.
معلمای دینی رو میشه اینجوری توجیه کرد ولی عربی چی؟ عربی یه زبانه و ربطی به دین و مذهب نداره
 
معلمای دینی رو میشه اینجوری توجیه کرد ولی عربی چی؟ عربی یه زبانه و ربطی به دین و مذهب نداره
آخه درس عربی ما هم اگه دقت کنی، درس عربی با گرایش احادیث و قرآنه.
 
تعریف غریزه و اینکه مرز بین خوداگاه ناخوداگاه ما کجاست
 
Back
بالا