مشاعره

[saba.hjm]

هر که در سرگشتگی ثابت قدم گردیده است
کوه را ابر سبک جولان تصور می کند

سروِ سیمینِ تو را دیده است هر کس در لباس
جانِ بی تن را تنِ بی جان تصور می کند

دستام واست بیقراری می کنه
فکر و ذهن من گمراهی می کنه

 

[Shkf.tv]

دستام واست بیقراری می کنه
فکر و ذهن من گمراهی می کنه

هواخواه توام جانا و میدانم که میدانی
که هم نادیده میبینی و هم ننوشته میخوانی

 

[Scarlett]

هواخواه توام جانا و میدانم که میدانی
که هم نادیده میبینی و هم ننوشته میخوانی

یک دل و یک جهت و یک رو باش
وز دو رویان جهان یک سو باش

 

[saba.hjm]

یک دل و یک جهت و یک رو باش
وز دو رویان جهان یک سو باش

شاهد از غیب رسید انکار بی حاصل نکن
بیش از این خود را اسیر چرخه ای باطل نکن

 

[Scarlett]

شاهد از غیب رسید انکار بی حاصل نکن
بیش از این خود را اسیر چرخه ای باطل نکن

نقد عمرت ببرد غصه دنیا به گزاف

گر شب و روز در این قصه مشکل باشی

 

[Strawberry]

نقد عمرت ببرد غصه دنیا به گزاف

گر شب و روز در این قصه مشکل باشی

یار ک خود را به وفایت ستود
بایدش از داغ جفا ازمود

 

[saba.hjm]

یار ک خود را به وفایت ستود
بایدش از داغ جفا ازمود

درد یعنی حرفی از نام تو در این شعر نیست
من غلط کردم نگفتم! دین و ایمانم تویی
نه زلیخا هم نمی‌فهمد همین حال مرا
تا جهنم می‌روم حالا که شیطانم تویی

 

[./.]

درد یعنی حرفی از نام تو در این شعر نیست
من غلط کردم نگفتم! دین و ایمانم تویی
نه زلیخا هم نمی‌فهمد همین حال مرا
تا جهنم می‌روم حالا که شیطانم تویی

یخ کرده ام و خانه و تن پوش ندارم
تنهایم و بی دوست، هم آغوش ندارم
از جامعه ساکت و تن داده به بیداد
چشمی به هواداری پرجوش ندارم

 

[saba.hjm]

یخ کرده ام و خانه و تن پوش ندارم
تنهایم و بی دوست، هم آغوش ندارم
از جامعه ساکت و تن داده به بیداد
چشمی به هواداری پرجوش ندارم

من آخر یک شبی آرام درچشم تو می میرم
شبی که پرکند دست قشنگت استکانم را

 

[./.]

من آخر یک شبی آرام درچشم تو می میرم
شبی که پرکند دست قشنگت استکانم را

آسمان است رخم چون که اگر گریه کنم
مردمان پیر و جوان خنده به لب میگردند

 

[saba.hjm]

آسمان است رخم چون که اگر گریه کنم
مردمان پیر و جوان خنده به لب میگردند

دردا و دریغا که مرا خار نهادند
تا شد چو گل زرد رخ چون قمر من

 

[Shkf.tv]

دردا و دریغا که مرا خار نهادند
تا شد چو گل زرد رخ چون قمر من

ناصحم گفت که جز غم چه هنر دارد عشق
برو ای خواجه عاقل هنری بهتر ازین؟!

 

[./.]

ناصحم گفت که جز غم چه هنر دارد عشق
برو ای خواجه عاقل هنری بهتر ازین؟!

نگرانم که مرا چرخ چه پایان دارد
ساقیم در دم آخر به چه مهمان دارد
هیچ آگاه نیم هیچ ولی این دانم:
خنک آنکو که به تقدیر تو ایمان دارد

 

[D3la]

دگرم مگو که خواهم که ز درگهت برانم
تو بر این و من بر آنم که دل از تو برندارم

 

[Shkf.tv]

دگرم مگو که خواهم که ز درگهت برانم
تو بر این و من بر آنم که دل از تو برندارم

مجنون رخ لیلی چون قیس بنی عامر
فرهاد لب شیرین چون خسرو پرویزم
سعدی

 

[./.]

مجنون رخ لیلی چون قیس بنی عامر
فرهاد لب شیرین چون خسرو پرویزم
سعدی

مگر که ژاله ندانسته عشق بلبل و گل را
که بوسه کرده شبانه، دو گونه تر گل را

 

[Shkf.tv]

مگر که ژاله ندانسته عشق بلبل و گل را
شبانه بوسه نهاده، دو گونه تر گل را

ابروی دوست کی شود دست کش خیال من
کس نزده‌ست از این کمان تیر مراد بر هدف

 

[D3la]

فلک به مردم نادان دهد زمام مراد
تو اهل دانش و فضلی همین گناهت بس

 

[Shkf.tv]

فلک به مردم نادان دهد زمام مراد
تو اهل دانش و فضلی همین گناهت بس

سعدی از سرزنش خلق نترسد هیهات
غرقه در نیل چه اندیشه کند باران را

 

[./.]

سعدی از سرزنش خلق نترسد هیهات
غرقه در نیل چه اندیشه کند باران را

امشبت را مده از دست که از باده دوست
هر که شد مست دگر هیچ ز هوشیاران نیست