• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

مشاعره

ساقی سیم ساق من گر همه درد می دهد
کیست که تن چو جام می جمله دهن نمیکند
[/QUOTE
درین دنیای بی‌حاصل چرا مغرور میگردی؟
سلیمان گر شوی آخر،نصیب مور میگردی
 
درین دنیای بی‌حاصل چرا مغرور میگردی؟
سلیمان گر شوی آخر،نصیب مور میگردی
یک ذره نسیم خاک پایت بوزید
زو گشت درین جهان همه حسن پدید
هر کس که از آن حسن یکی ذره بدید
بفروخت دل و دیده و مهر تو خرید
 
یک ذره نسیم خاک پایت بوزید
زو گشت درین جهان همه حسن پدید
هر کس که از آن حسن یکی ذره بدید
بفروخت دل و دیده و مهر تو خرید
درد یک پنجره را پنجره ها می فهمند
معنی کور شدن را گره ها می فهمند
سخت بالا بروی ساده بیایی پایین
قصه ی تلخ مرا سرسره ها می فهمند
 
درد یک پنجره را پنجره ها می فهمند
معنی کور شدن را گره ها می فهمند
سخت بالا بروی ساده بیایی پایین
قصه ی تلخ مرا سرسره ها می فهمند
دل سیر شد از غصه گردون خوردن
وز دست ستم سیلی هر دون خوردن
تا چند چو نای هر نفس ناله زدن
تا کی چو پیاله دم به دم خون خوردن
 
دل سیر شد از غصه گردون خوردن
وز دست ستم سیلی هر دون خوردن
تا چند چو نای هر نفس ناله زدن
تا کی چو پیاله دم به دم خون خوردن
ندیدم خوشتر از شعر تو حافظ/ به قرآنی که اندر سینه داری
 
تا علی گفتم زبان آتش گرفت
پیش چشمم آسمان آتش گرفت
 
تا علی گفتم زبان آتش گرفت
پیش چشمم آسمان آتش گرفت
تا یار مرا ربوده از هستی خویش
واقف نیم از بلندی و پستی خویش
آنگونه ز جام عشق مستم دارد
کاگاه نیم ز خویش و از مستی خویش
 
شمع خندید و به هر بزم از آن معنی سوخت
خنده بیچاره ندانست که جایی دارد
دیشب که دلم ز تاب هجران میسوخت
اشکم همه در دیده گریان میسوخت
میسوختم آنچنان که غیر از دل تو
بر من دل کافر و مسلمان میسوخت
 
دیشب که دلم ز تاب هجران میسوخت
اشکم همه در دیده گریان میسوخت
میسوختم آنچنان که غیر از دل تو
بر من دل کافر و مسلمان میسوخت
تا تو مراد من دهی کشته مرا فراق تو / تا تو مراد من دهی من به خدا رسیده ام
 
مطربا مجلس انس است غزل خوان و سرود
چند گویی که چنین رفت و چنان خواهد شد

حافظ
 
ناگهان پرده برانداخته ای یعنی چه؟
مست از خانه برون تاخته ای یعنی چه؟
(حافظ)
 
ناگهان پرده برانداخته ای یعنی چه؟
مست از خانه برون تاخته ای یعنی چه؟
(حافظ)
همی با عقل در چون و چرائی
همی پوینده در راه خطائی
همی کار تو کار نستوده است
همی کردار بد را میستائی
 
ناگهان پرده برانداخته ای یعنی چه؟
مست از خانه برون تاخته ای یعنی چه؟
(حافظ)
هر سحری چو ابر دی بارم اشک بر درت
پاک کنم به آستین اشک ز آستان تو
مولانا
 
وفا نکردی و کردم خطا ندیدی و دیدم
شکستی و نشکستم بریدی و نبریدم
ما باده عزت و جلالت نوشیم
در راه شرف از دل و از جان کوشیم
گر در صف رزم جامه از خون پوشیم
آزادی را به بندگی نفروشیم
 
ما باده عزت و جلالت نوشیم
در راه شرف از دل و از جان کوشیم
گر در صف رزم جامه از خون پوشیم
آزادی را به بندگی نفروشیم
مراد دل از تماشای باغ عالم چیست
به دست مردم چشم از رخ تو گل چیدن
 
Back
بالا