• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

جانا! سخن از زبان ما می‌گویی :-"

ارسال‌ها
544
امتیاز
13,260
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
ard
سال فارغ التحصیلی
1400
عشق به کلمه نیاز دارد.
مدتی کوتاه می‌توان به حسِ بی‌کلام اعتماد کرد، اما در دراز مدت عشقِ بی‌کلام و کلامِ بی‌عشق دوام نخواهد آورد.
عشق جانوری است گرسنه...
خوراکش ارتباط، اطمینان دادن‌هایِ پی در پی
و چشم به چشم هم دوختن است.
وقتی چشم‌ها به هم بسیار نزدیک می‌شوند،
چشمِ هیچ کدامشان چیزِ دیگری را نمی‌بیند.

لنا اندرسون
 

رعـنـا

منم آن درخت پیری، که نداشت برگ و باری.
ارسال‌ها
708
امتیاز
15,559
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
اردبیل
سال فارغ التحصیلی
1400
بهش گفتم اگه یه روز قشنگ تر از من دیدی چی؟!گفت الان که همه زیباهایی های خودشونو دارن، جونن، به خودشون میرسن،لباسای خوب میپوشن ؛الان که خوش اخلاق و خوشگذرونن ولی میدونی وقتی زمان بگذره سنمون بره بالاتر من فقط پشتم به معرفت و بودنِ تو ک گرمه این چیزیه که همه نمیتونن داشته باشن :)
 
ارسال‌ها
544
امتیاز
13,260
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
ard
سال فارغ التحصیلی
1400
انسان آهسته آهسته عقب نشینی می کند٬ هیچکس یکباره معتاد نمی شود

یکباره سقوط نمی کند٬ یکباره وا نمی دهد٬ یکباره خسته نمیشود٬ رنگ عوض نمیکند

تبدیل نمیشود و ازدست نمی رود٬ زندگی بسیار آهسته از شکل می افتد

و تکرار خستگی بسیار موذیانه و پاورچین رخنه میکند؛
 
ارسال‌ها
544
امتیاز
13,260
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
ard
سال فارغ التحصیلی
1400
بیماریش اینقدر طولانی شد که اطرافیانش به مریضیش عادت کردند و از یاد بردند که اون داره عذاب می‌کشه و یه روزی می‌میره.

حقیقت اینه گاهی هرچیزی که مربوط به ماست برای اطرافیانمون تبدیل به عادت میشه. درد و رنج‌هامون، بیماری‌هامون، حتی عشق و محبتمون نسبت به آدم‌ها، براشون تبدیل به عادت میشه و دیگه به چشم نمیاد. گاهی حضور دائمی ما، عشق ِ بی‌قید و شرط ما، باعث میشه حتی دیده نشیم...

آلبر کامو
 

رعـنـا

منم آن درخت پیری، که نداشت برگ و باری.
ارسال‌ها
708
امتیاز
15,559
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
اردبیل
سال فارغ التحصیلی
1400
گفت حواسِت به آدمهایی که کاکتوس‌وار زندگی میکنن باشه
گفتم کاکتوس‌وار؟
منظورت چیه؟!
«آدمهایی که مثل کاکتوس، نیازی نیست دائم حواست بهشون باشه
نیازی نیست هرروز خاکِشون رو چِک کنی تا مبادا خشک شده باشه
ترسِ پلاسیده شدنشون رو نداری
به خیالت خیلی مقاومن...
اما یه روز که مثل روزای دیگه مشغولِ رسیدن به بقیه گل های رنگارنگت هستی
چشمت به کاکتوست میوفته میبینی زردو پلاسیده شده
و ریشه هاش خاکِستر...
و تو تازه همون روز میفهمی
کاکتوس ها هم میمیرن
اما تدریجی...
و بی خبر...»
 
ارسال‌ها
544
امتیاز
13,260
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
ard
سال فارغ التحصیلی
1400
زندگیه دیگه؛ گاهی خستت می‌کنه
خیلی خستت می‌کنه،
اونقد که دوس داری خودکارتو بذاری لای صفحات زندگیت وُ یه مدت بری سراغ خودت؛ هیچ‌کاری نکنی، هیچکیو نبینی،
با هیچکی حرف نزنی، حتی نفسم نکشی.
اما مشکل اینجاست
بعد که برمی‌گردی
می‌بینی یه نفر خودکارو از لای کتابِ زندگیت بیرون کشیده
و تو هم یادت نمیاد کدوم صفحه بودی. گم میشی و هیچی توو دنیا بدتر از این نیست که ندونی کجای زندگیتی.

بابک‌ زمانی
 

Mehrasa~

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
180
امتیاز
1,933
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
بابل
سال فارغ التحصیلی
1401
بعضی ها می گريند تا فراموش كنند...
بعضی ها می خندند تا فراموش كنند...
بعضی می خوابند تا فراموش كنند...
بعضی سكوت می كنند تا فراموش كنند...
اما من هم می گريم، هم می خندم، هم می خوابم و هم سكوت می كنم...
اما فراموش نكردم...

نزار قبانی
 

رعـنـا

منم آن درخت پیری، که نداشت برگ و باری.
ارسال‌ها
708
امتیاز
15,559
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
اردبیل
سال فارغ التحصیلی
1400
ما آدما اهل گُم کردنیم!
از بچگی عادت کردیم خواه و ناخواه یسری چیزا رو گم کنیم؛ از مداد پاک کن بگیر تا آدمای خوب زندگیمون رو ...
اما گم کردن یه آدم هیچ وقت شبیه گم کردن یه مداد پاک کن یا یه وسیله نیست که بشه یه گوشه و کناری رو دنبالش بگردی.
آدما تو یکی از روزا تو دل تاریخ گم میشن؛ تو روزایی که ما حواسمون بهشون نیست از دستشون میدیم، تا وقتی که به خودمون میایم و میبینیم دیگه نداریمشون، اونوقته که فکر می‌کنیم گمشون کردیم.
ما آدما عادت داریم از دست دادنامون رو به حساب گم کردنامون بذاریم‌ .
 

Mehrasa~

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
180
امتیاز
1,933
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
بابل
سال فارغ التحصیلی
1401
باید به مردم اثبات می‌کردم
که چقدر اشتباه فکر می‌کنند
که وقتی پیر می‌شوند.
دیگر عاشق نمی‌شوند.
آن‌ها نمی‌دانند که وقتی دیگر عاشق نشوند، پیر می‌شوند.
 

رعـنـا

منم آن درخت پیری، که نداشت برگ و باری.
ارسال‌ها
708
امتیاز
15,559
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
اردبیل
سال فارغ التحصیلی
1400
به نظرم آدمایی که دوسشون داریم بوی توت فرنگی میدن..
یه بویِ خنک تازه ی شیرین..
اصلا خودشون شبیه توت فرنگی ان؛یه قرمز خوش رنگِ کوچولوی دوست داشتنی!
حتی مثل توت فرنگی شبیه قلب ^__^
 

Strangers

کاربر فوق‌حرفه‌ای
عضو مدیران انجمن
ارسال‌ها
1,214
امتیاز
21,219
نام مرکز سمپاد
علامه حلی۱
شهر
همدان
سال فارغ التحصیلی
0000
ز همه خلق رمیدم ز همه بازرهیدم

نه نهانم نه بدیدم چه کنم کون و مکان را ؟!
 

هور

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
797
امتیاز
21,861
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
سیاه و سفید
سال فارغ التحصیلی
1397
دانشگاه
دانشکده معماری و شهرسازی تبریز
رشته دانشگاه
مهندسی معماری
در من
باز کسی یاد تو افتاد امشب...

حسین منزوی
 
ارسال‌ها
544
امتیاز
13,260
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
ard
سال فارغ التحصیلی
1400
خیلی وقتا آدم نمی دونه چه مرگشه
دلش می خواد درباره‌ش با یکی حرف بزنه،
ولی نمی دونه با کی...؟
اگرم یکی پیدا بشه
آدم نمی دونه چی رو از کجا شروع کنه...

چیستا یثربي
 

هور

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
797
امتیاز
21,861
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
سیاه و سفید
سال فارغ التحصیلی
1397
دانشگاه
دانشکده معماری و شهرسازی تبریز
رشته دانشگاه
مهندسی معماری
کجای شهر قدم میزنی؟
میخواهم کاملا اتفافی از آنجا رد شوم...

مریم قهرمانلو
 

رعـنـا

منم آن درخت پیری، که نداشت برگ و باری.
ارسال‌ها
708
امتیاز
15,559
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
اردبیل
سال فارغ التحصیلی
1400
ماهی به آب گفت :من بی تو میمیرم
آب خواست امتحانش کند،گفت:
"میروم و به حرف هایت فکر میکنم"
رفت و زود برگشت،اما ماهی مرده بود...
هیچوقت با نبودنت کسی رو امتحان نکن:)
 

هور

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
797
امتیاز
21,861
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
سیاه و سفید
سال فارغ التحصیلی
1397
دانشگاه
دانشکده معماری و شهرسازی تبریز
رشته دانشگاه
مهندسی معماری
میگفتند:تنها چیزی که همه ی درد ها را دوا میکند عشق است
پیدا بود که هنوز مبتلا نشده بودند...

رومن گاردی
 
بالا