جانا! سخن از زبان ما می‌گویی :-"

[maleck :)]

بی مزد بود و منت هر خدمتی که کردم
یا رب مباد کس را مخدوم بی عنایت
#حافظ

 

[Amin rouhi]

اوست نشسته در نظر ، من به کجا نظر کنم ؟
اوست گرفته شهر دل ، من به کجا سفر برم ؟

 

[Karin]

اگر میدانستم
این اخرین دقایقی است
ک تو را می بینم
ب تو میگفتم دوستت دارم
و نمی پنداشتم
تو خود این را میدانی

 

[ma_221]

منو به عمق دریا ببر

قول میدم نفس بکشم

 

[MrMH]

حمال کوه پرسش و پاسخ
در جزوه های باطله بودند
حمال تست های گران و
اعقاب گیج قافله بودند
حق داشتند آن همه قاطر
زیر فشار بار بمیرند...
----------------------------
علمِ درنوردیده
ساختارِ پیچیده
جاهلان فهمیده :)
ما ربات‌ ها روزی
درک می‌کنیم آیا
"فهمِ اکتسابی" را؟
___________________
جفتشون اشاره به نظام فاسد آموزشی دارن...اشاره دومی صریح تره...

 

[donikel]

یا بُکُش ، یا دانه ده ، یا از قفس آزاد کن!

 

[a.khakpour77]

آدمها فکر میکنند با تظاهر به بی‌تفاوتی جذاب‌تر میشوند ...
فکر میکنند اگر پیام‌ها را دیر جواب بدهند، یا دیرتر سر قرارشان برسند با کلاس‌ترند...
این باور های غلط از کجا آمده؟!
وقتی به عشق و احساس کسی بی‌تفاوت باشی، رسما او را کشته‌ای..
یک مدت به حرمت احساسش تحمل میکند،اما بالاخره میرود دنبال کسی مثل خودش...
آن‌وقت شما میمانید و یک عالمه عشق جذاب و با کلاس که روی دستتان مانده...


سحر رستگار

 

[ma_221]

بال هایمان را کنده اند.
لنگرهایمان در میان سنگ ها گیر کرده.
ما گرسنه و تشنه ایم.
خون هم را مینوشیم.
گوشت هم را میجویم.
چه چیز دیگری میتوان گفت برای توصیف وضع بشر؟!

 

[m@htA]

رویای من معیوب است مثل آن بلور ترک برداشته که حیفم آمد توی سطل آشغال بیندازم
ولی میدانم به هیچ دردی نمی خورد...
می دانم دل مرده ام ، ولی مرده با پارک رفتن زنده نمی شود ، با آرایش کردن هم زنده نمی شود اما...
با عاشق شدن شاید بشود ...
فریبا وفی
پرنده من

 

[هولدن]

امیدواریَت نسبت به چیزی که به آن امید نداری
بیشتر باشد،از آنچه که به آن امید داری

 

[نسیـم]

کاش ادما هم مث زنبور عسل بعد هر نیش زدنی میمردن..!

 

[Samineh]

انگار به برق وسط چشم‌هایمان شلیک کرده اند.

 

[Karin]

من هنوز خیال می‌کنم
که تو هر شب به من
فکر می‌کنی..
قطعاً من خیالباف‌ترین
فراموش شده‌ی جهانم

 

[Amin rouhi]

کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش
کی روی ره ؟ ز که پرسی ؟ چه کنی ؟ چون باشی ؟
نقطه عشق نمودم به تو ، هان ! سهو مکن
ور نه چون بنگری از دایره بیرون باشی !
________________________
.

 

[Karin]

عاقلانه کنار گذاشتمت
اما هر بار که
مژه‌ای می‌افتد
روی گونه‌ام
بی اختیار
تو را آرزو می‌کنم
مثل بعضی صبح‌ها
که یادم می‌رود نیستی
و بلند می‌گویم:
| صبح بخیر |

 

[alihhh]

دی گفت نکوخواهی
توبه است تورا راهی
از روی چنین ماهی
من توبه ندانم کرد

 

[پرنیان.ک]

آخرین پرنده را هم رها کردم
اما هنوز غمگینم
چیزی
در این قفسِ خالی هست
که آزاد نمی‌شود...

 

[علیـــــــــــــــ]

پرواز را به خاطر بسپار
پرنده مردنی ست...

 

[ÄBČDE FGHÏ]

کلید در این قفس مرگ پرندست

علیرضا روشن

 

[Acwmw:']

گر سر ننهم وانگه گله کن ...