• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

روز اول مهر

گردآفريد

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
398
امتیاز
2,380
نام مرکز سمپاد
فرزانگان2
شهر
مشهد
دانشگاه
علوم پزشکی مشهد
رشته دانشگاه
داروسازی
پاسخ : خاطرات روز اول

من الان كه الانه هنوزتو مقنعه سر كردن مشكل دارم چه برسه به اون موقع كه اولين بار بودمقنعه سرم مي كردم! :D
بايه مقنعه ي داغون با يه كيف زرد و داشتم مثل سگ زجه(املا؟!)مي زدم :D
 
  • لایک
امتیازات: tezar

tezar

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
633
امتیاز
5,344
نام مرکز سمپاد
فرزانگان6 سابق
شهر
تهران
دانشگاه
امـیـرکبیر
رشته دانشگاه
مهندسی بـرق
پاسخ : خاطرات روز اول

مهد کودک وآمادگی و اینا یادم نیس! :-/
روز اول دبستانم:
مدرسه ی مامانم یه دوتا خیابون اونطرف تر دبستان من بود و از اون جایی که مامانم خودش روز اول تو مدرسشون کلی کار داشت فقط صب منو رسوند سر کوچه و یه دست گل داد دستم و رفت :-s
منم رفتم مدرسه نگهبانه مونده بود چه جوری صب تنها اومدم :-?
رفتم تو مدرسه دوستان مهد کودک و اینا رو دیدم داشتن یا گریه میکردن یا آستین ماماناشونو گرفته بودن ول نمیکردن :))
رفتم پیششون و ماماناشون رو از دستشون نجات دادم! :Dبعدم برنامه و این چیزا بود دیگه!گلمم نمیدونم چی شد اصلا ندادمش به معلممون! :D
جالب اینه ظهر مامانم جلسه داشت از من دیرتر تعطیل میشدن منم حال نداشتم وایسم تو مدرسه ،دست دوستمو (که اونم بچه همکار مامانم بود) گرفتم، رفتیم مدرسه مامانم!
حالا من در :D این حالت
دوستم در :-ss :-s [-o< حالت
تو مدرسه مامانم همه در :O <D= حالت
خیلی کیف داد! B-)
کلا خیلی بچه مستقلی بودم!!:D
 

الناز س

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
264
امتیاز
1,311
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
96
پاسخ : خاطرات روز اول

اولین روزی که به راهنمایی اومدم خیییییییلی خون سرد وارد مدرسه شدم :P
بر وبچو که توی اون یونیفرمای :-&دیدم اینجوری شدم :Oولی اونا B-)
تمام روز رو به ما حرفه درس دادن :-"و به ما همان اول فهموندن چقد درس حال به هم زنیه .... :-& :-&
ولی شاید باورتون نشه که شب قبل سال دوم که حدود ساعتای 7و8 از مسافرت برگشتیم نشستم سر کیف و دفترا عین کلاس اولیا تازه تا ساعت 3نیمه شب هم خوابم نبرد. :D

*در ضمن کلاس اول هم تمام ذوقامو واسه آمادگی خرج کرده بودمو دیگه .... (:|
 

dokhtar-e-tanha

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
263
امتیاز
4,609
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2
شهر
مشهد
پاسخ : خاطرات روز اول

هیچی کلاس اول ابتدایی در حالت ذوق مرگ رفتیم مدرسه... :D
عجب روزی بود ها ;;)
یادش بخیر... :rolleyes:
ولی خیلی خجالت میکشیدم :-[
 

smart girl

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
839
امتیاز
2,032
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
اسفراین
مدال المپیاد
المپیاد ادبی
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
داروسازی
پاسخ : خاطرات روز اول

من نه خجالت کشیدم،نه گریه کردم،نه فرار کردم،هیچی.....
فقط من چون قبل از مدرسه خوندن بلد بودم کلاسا برام خسته کننده بود واسه همین سر کلاس خوراکیایی رو که مامانم برام گذاشته بودو در میاوردم می خوردم!
 

pokerface

کاربر جدید
ارسال‌ها
3
امتیاز
21
نام مرکز سمپاد
frzanegan school
شهر
ن ن ن ن نیشابوررررررررررر...!
مدال المپیاد
اووووووووووووووووووه...!از شنا رو آسفالت بگیر تا دو بی مانع....!مدال آوردیم رنگارنگ!!!
پاسخ : خاطرات روز اول

هیچی بابا!
ما که اصلا نمی دونستیم مدرسه چیه....درس چیه.....!! :-/
همین که از در رفتم تو دیدم 200 تا بچه دیگه هم اونجان عین خودم!! :D
بعدشم که تا زنگ آخر نقاشی میکشیدیم!! :)
 

Parinaz.

پری‌ناز
ارسال‌ها
1,932
امتیاز
9,953
نام مرکز سمپاد
فرزانگان قزوین
شهر
قزوین
سال فارغ التحصیلی
1394
دانشگاه
آزاد تهران جنوب
رشته دانشگاه
طراحی لباس
پاسخ : خاطرات روز اول

من آمادگی و دبستان یه جا بودم.اولین روزی که رفتم آمادگی...خوب خواهرم اونجا کلاس پنجم بود ولی من زیاد محلش نذاشتم یه راست رفتم سر کلاس خودم :-"
کلاس اول هم که بیشتر دوستای آمادگیم بودن رفم نشستم پیش اونا ولی بعدش معلمه اومد گروه بندی کرد من افتادم با چند نفر غریبه ولی زود باهاشون دوست شدم :D
 

ROZHIN kocholoo

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
286
امتیاز
1,043
شهر
کرج
دانشگاه
صنعتی شریف
رشته دانشگاه
علوم کامپیوتر
پاسخ : خاطرات روز اول

تو اولین روز مدرسه تو صف کلاس اول کسی رو دیدم که الان صمیمیترین دوستمه از اون دیدار و اولین آشنایی10 سال میگذره
 

parmidagranfar

کاربر جدید
ارسال‌ها
4
امتیاز
5
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 4
شهر
تهران
پاسخ : خاطرات روز اول

خیلی حس خوبی بود شاید باورتون نشه از همون اول عاشق مدرسه و درس بودم هیشکی تو کلاسمون گریه نمی کردو...
اصن دوست نداشتم تعطیل شم
 

əlireza

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,919
امتیاز
8,643
نام مرکز سمپاد
..
شهر
..
سال فارغ التحصیلی
1392
دانشگاه
---
پاسخ : خاطرات روز اول

فک کنم سال79 بود که رفتم آمادگی(حساب کنید ببینید سال چند میشه به منم بگید :D)
خیلی باحال خیلیا گریه میکردن....ماماناشون از پشت پنجره نگاه میککردن و نمیذاشتن که برن :D

ولی مامی من رفت فک کنم
میخواستم گریه کنماا ولی نکردم :>
 

yesampadi

کاربر فعال
ارسال‌ها
67
امتیاز
396
نام مرکز سمپاد
فرزانگان1
شهر
مشهد
دانشگاه
سراسری یزد
رشته دانشگاه
برق..
پاسخ : خاطرات روز اول

من واسه مهد کودک کلی با ذوقو شوق رفتم هممه چی خریدم یادمه کیفمم خیییلی دوست داشتم :)
مامانمم خیلی خوشحال بود که من اینقد خوشحالم ولی اولین روزی که باید میرفتم تا پامو گذاشتم تو حیاط کلی گریه کردم که من نمیرم :(
(اه چه لوسو بچه ننه بودم L-:)
خلاصه که مامانم در کمال حیرتو ناباوری :O منو برگردوند خونه و کلا من دیگه نرفتم مهد کودک :(
آخرشم کیف خوشگلمو که صورتی بود x: توی اتوبوس جا گذاشتم :( :((
 

robomash

Lily Delicated
ارسال‌ها
1,960
امتیاز
8,422
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان1
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1393
دانشگاه
صنعتی شریف
رشته دانشگاه
مهندسی نرم افزار
پاسخ : خاطرات روز اول

من روز اول مدرسه از ساعت 5 و نیم صبح بیدار شدم رفتم بالا سر مامانم گفتم بریم مدرسه! مامانم میگفت زوده!بذار بخوابم!
هر 5 دقیقه میرفتم بالا سرش میگفتم هنوز وقتش نشده؟! میگفت نه!
بالاخره بیدار شد صبحونه خوردیم کیفمو جمع کردم چون هنوز مانتو مدرسه نداشتم :-" با تی شرت و شلوار جین رفتم مدرسه!(مدرسه غیرانتفاعی!)
رسیدیم اونجا چندتا از دوستای مهد کودکمو دیدم!تو حیاط وایساده بودم هی به مامانم میگفتم برو!برو خونه دیگه!برو! به زور فرستادمش خونه!
بعد رفتیم تو کلاس معلم گفت هر کی بیاد خودشو معرفی کنه و بگه مامان و باباش چی کاره هستن
معلممون هم از فامیل های تقریبا دور مامانم بود. من رفتم خودمو معرفی کردم گفتم مامانم مهندسه!
معلم:مطمئنی؟!
من: آره!
_مگه فلانی مامانت نیس؟!
_چرا!
_خب مامانت مهندس نیست، کارشناس تغذیه است!
_نه! مامان من مهندسه!
گیر داده بودم که مامان من مهندسه در حای که اصلا نمی دونستم مهندس چیه! :))
 

ariadne

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,059
امتیاز
5,010
نام مرکز سمپاد
فرزانگان چهار
شهر
تهـــــران .
پاسخ : خاطرات روز اول

باو من لوس و اینا نبودم!!از یک سالگی مهد میرفتم.اما روز اول مدرسه؛ خوب بود مشکلی نداشتم ولی با مامانم دعوا کردم که چرا یادش رفت لیوانمو بذاره تو کیفم!گریه حتی!
 

matin320

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,364
امتیاز
10,084
نام مرکز سمپاد
شهید هاشمی نژاد II
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
94
دانشگاه
شهید باهنر
رشته دانشگاه
دامپزشک / سیاست
پاسخ : خاطرات روز اول

سر صف واستاده بودیم. بعد اسامی رو واسه حضور غیاب می خوندن. اسم منو که خوندن بلند گفتم ((من)) تو همون لحظه هم مامانم یه عکس ازم گرفت.
ولی خودمونیما تو اون سن چه صلابتی از خود نشون دادیم. :>
 

zeynab75

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
776
امتیاز
5,336
شهر
قوچان
دانشگاه
فردوسی
رشته دانشگاه
مهندسی شیمی
پاسخ : خاطرات روز اول

یادمه زنگ تفریح اول که خورد به خیال اینکه تعطیل شدیم فلنگو بستمو رفتم خونه!!! :-??
اون موقع تلفن خونمون قط بود :D
خواهر بیچارمو فرستادن بیاد دنبالم!!! B-)(اون موقع خواهرم کلاس چهارم بود)
بعدشم دوتایی صفه شطرنجی برگشتیم مدرسه!! =))
خلاصه از همون روز اول تو کار فرار از مدرسه و اینا...بودیم!!! (;
 

mishu

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
269
امتیاز
1,071
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان 1
شهر
مشهد
مدال المپیاد
نتایج اومد....ندارم سابقه!
پاسخ : خاطرات روز اول

من روز اول مدرسه مشغول دلداری به بچه هایی بودم که از غم دوری ماماناشون گریه می کردن..........اصا الگو بودما! :D
بعضی از بچه ها هم ماماناشون بودن بودن اونجا اما بازم گریه می کردن....
سرم شلوغ بود خیلی!
 

bioboy-94

کاربر فعال
ارسال‌ها
33
امتیاز
158
نام مرکز سمپاد
دبیرستان شهیدبهشتی
شهر
کاشان
مدال المپیاد
مهم نیست
دانشگاه
علوم پزشکی کاشان
رشته دانشگاه
دندانپزشکی
پاسخ : خاطرات روز اول

همه ی بچه ها مادراشون اومده بودن جز من؛
انگار فقط من مامانم فرهنگی بود, به جاش بابام اومده بود!!!!!!
جالب بود........!!!!!!
 

kosar2

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
77
امتیاز
382
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
شاهرود
مدال المپیاد
سال بعد ایشاا...
رشته دانشگاه
اگه خدا به خواهد اقتصاد.
پاسخ : روز اول مهر

هر سال بدترین روز عمرم هست،چون از زنگ اول تا ساعت 2 دارم چرت میزنم. ~X(
 

fitmal

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
812
امتیاز
3,333
نام مرکز سمپاد
farzanegan 2
شهر
کرمان (1 ر) - تهران (بقیه)
مدال المپیاد
یه سری مرحله 1 :-&quot; 1 مرحله 2 :-&quot;
پاسخ : روز اول مهر

من روز اول مهر قبل این ک بیام مد خیلی شیک افتادم تو جوب مامانم هم گفت باید بری مدرسه از همون اولشم مامانم نمیذاشت من مد رو بپیچونم این شانسه من دارم
 

بهار1998

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
182
امتیاز
224
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
برازجان...استان بوشهر...
مدال المپیاد
ایشالابعدها..
پاسخ : روز اول مهر

من ازجای دیگه میومدم توی این مدرسه وبادوستای جدیدم هییچ اشنایی نداشتم ولی همون موقع حس کردم میتونم به همشون نزدیک شم ومنم پرروبازی دراوردم وخودموقاطیشون کردم ;))
 
بالا