• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

به چه چیزی میتوانیم کاملا یقین داشته باشیم ؟

RahaShore

کاربر فعال
ارسال‌ها
27
امتیاز
72
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
اصفهان
پاسخ : به چه چیزی میتوانیم کاملا یقین داشته باشیم ؟

آیا خودت در حال حاضر یك مكتب رو انتخاب نكردی و اون رو دستور كار خودت قرار ندادی؟ از كجا متوجه شدی درست تر اینه كه همه چیز رو زیر سوال ببریم و سعی كنیم چیزی پیدا كنیم كه بشه كاملا بهش یقین داشت؟
 
  • شروع کننده موضوع
  • #22
ارسال‌ها
919
امتیاز
4,415
نام مرکز سمپاد
حلی
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1395
دانشگاه
تهران
پاسخ : به چه چیزی میتوانیم کاملا یقین داشته باشیم ؟

به نقل از parne :
به نظر من تنها چیزی که میتونیم بهش یقین داشته باشیم اینه که ما خودمون هستیم :-" به این معنا که ما شاید هیشوقت نتونیم یقین داشته باشیم که الان همه چی واقعیه و خدا هست یا نیست یا جهان وجود داره یا ما همه در یه توهم ماتریکس طور گیر افتادیم یا درون یک بازی پیشرفته با ذهن مصنوعی هستیم :-" حتی به قول بنده ی خدایی همه ی کهشکشان صرفا پروژه ی مدرسه ی موجوداتی بسیار بزرگ و پیشرفته هست و غیره :-" ما هیچ وقت راجع به اینا نظر قطعی نمیتونیم بدیم ولی میتونیم راجع این نظر قطعی بدیم که من خودم هستم و هیچکس دیگه ای در جای من نیست. یعنی حتی اگه افکارمون توسط یکی دیگه دستکاری شده و همه چیزمون هم تولیدات مستقیم یک نفر دیگه باشه و هیچ انتخابی درش هم نداشته باشیم در حال حاضر در همین لحظه می تونیم یقین داشته باشیم که هیچ چیز دیگه ای نیستیم و نمیتونیم باشیم. ممکنه یقین نداشته باشیم در این موضوع که قبلا یکی دیگه بودیم و بعدا دستکاری شدیم یا اینکه حتی روحمون در گذشته یک نفر دیگه بوده و الان زندگی دوباره اون فردیم ولی الان یک فرد واحدیم و کسی جامون نیست :D

البته اینا نظر منه :-"
جالبه :D
خب ببین تو دقیقا کی هستی ؟ :-" تا حالا فکر کردی که 'من' به چی اشاره میکنه ؟

به نقل از Poria1999 :
فرض کنیم توی کافه‌ای نشستیم و در حالی که موبایل‌ت توی دست‌ت، و دست‌ت روی میزه. ازت می‌پرسم «گوشی‌ت دست‌ت هست؟» می‌گی «آره». ازت می‌پرسم «مطمئنی؟» به دست‌ت نگاهی می‌اندازی و بعد در همون حین که من رو با تعجب نگاه می‌کنی می‌گی «بله!»[nb]ممکنه سرتق‌تر از این حرفها باشی، ولی خب، در بحث کلی من تاثیری نخواهد داشت.[/nb]
در اینجا ممکن نبود که موبایل‌ت توی دست‌ت نباشه، بلکه ماکتی از اون توی دست‌ت باشه؟ ممکن نبود که دستِ روی میز، یکِ دستِ آزاد باشه یا متعلق به آدمی باشه که زیرِ میز قایم شده؟
معلومه سرتق تر هستم! ببین اینقد بیماری های باحالی هست در این موارد که نگو :)) ببین مثلا یه بیماری هست بهش میگن Anosognosia که مثلا طرف اصلا دست راستش کاملا فلجه ولی واقعنِ واقعن فکر میکنه هیچ طوریش نیست! مثلا بهش میگن بیا یکم واسمون دست بزن بعد دست چپشو توی هوا تکون میده و واقعن فکر میکنه که داره دست میزنه! ممکنه بگی خب اون بیماره, و من بهت میگم فکر کن همه جامعه مثل اون باشن و فقط یک نفر سالم باشه, حالا بیمار کیه ؟ :-" منبع (http://www.ncbi.nlm.nih.gov/pubmed/7497101)

به نقل از Poria1999 :
اگه بخوایم ویتگنشتاینی بحث کنیم، می‌تونم به سادگی ادعا کنم تمام مشکل تو از به کار بستن لغت «یقین» در معنایی نارایج‌ه. استخراج از زبان روزمره و پیچ و تاب دادن. بعدش هم می‌تونم به سادگی مثالی مثل مثال بالا بزنم.
اگه بخوام کلاسیک‌تر بحث کنم، می‌تونم ازت بپرسم «یقین یعنی چه؟» یعنی اگه معرفتی با چه شرایطی بهت معرفی کنم خواهی گفت که بهش یقین داری؟ چیزی که موجب شه «احساس یقین» کنی؟ که بازهم این بحث، بحثی خواهد بود راجع به دستور زبان لغتِ «یقین» و مشابهات نه عالم. و اگه منظورت از یقین برای خودت هم مشخص نباشه یا به چیزی دلالت نکنه، در اون صورت هرچه گفتی nonsense ای بی کاربرد بیش نخواهد بود.

ببین یقین رو تعریف کردم حقیقتی جهانشمول. بحث رو داری می تا با نی : ))

به نقل از Poria1999 :
نمیشه بدونِ قبول دستگاهی از نشانه ها و تعریفات راجع به چیزی حرف زد. درخواست تو مثل درخواست برای «مختصاتِ مطلق» یک نقطه، بدون مشخص کردن هیچ دستگاه مختصاتِ مشخصی‌ه. نمیشه مختصات هیچ نقطه‌ای رو در دستگاه مختصاتی که نیست مشخص کرد.[nb]شاید مثال‌م خوب نباشه، برای روشن‌تر شدنِ منظورم زدم‌ش. پذیرای اصلاحات از طریق خصوصی هستیم.[/nb]
+وقت ندارم این بحث رو ادامه بدم، ولی پست‌ها رو احتمالاً دنبال خواهم کرد.
×هم اکنون میبایست در دستگاه مختصاتِ استعاری تو با سرعتی فراتر از نور از مبدا مختصات به در خلاف محور x بتازانیم تا به حقیقتی که انیشتین از آن بی خبر بود به یقین برسیم : ))) ×(این قسمت حساب نیست :-" )
ببین منظورت کلا اینه که باید یه سری چیزارو اصل بگیریم. که این رو هم صدبار دفعه های قبل گفتم که اصل گرفتن یک سری چیز ها چقدر میتونه خطرناک باشه :-"

به نقل از RahaShore :
آیا خودت در حال حاضر یك مكتب رو انتخاب نكردی و اون رو دستور كار خودت قرار ندادی؟ از كجا متوجه شدی درست تر اینه كه همه چیز رو زیر سوال ببریم و سعی كنیم چیزی پیدا كنیم كه بشه كاملا بهش یقین داشت؟
بنده از بچگی دستگاه بخور بخواب رو در دستور کار خودم قرار دادم :-"
درست تر منظورت چیه ؟ ببین درست تری وجود نداره! از این که تمام علم و فلسفه فقط روی یک سری اصل بنا شده, افکار پلیدی به ذهنم رسید که شاید همش یه توهم باشه :D (این سوالت شخصیه یا میخوای بحثو جلو ببری ؟:-")
 

CPHM

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
521
امتیاز
4,078
نام مرکز سمپاد
اژه اي
شهر
اصفهان
سال فارغ التحصیلی
95
مدال المپیاد
مرحله دو فيزيك و شيمي
دانشگاه
University of Oxford
رشته دانشگاه
Theoretical physics
پاسخ : به چه چیزی میتوانیم کاملا یقین داشته باشیم ؟

بنده منظورم این نبود شهود ما و منطقمون درسته
منظورم اینه
چند تکه درست تر و نقض نشده (مثل همون جهان کوانتومی که منطق ما را نقض می کند) را برای خودمون یک حقیقت نسبی فرض کنیم
یعنی:
1. فقط برای خودمون هست و لزومی بر واقعیت اون نیست (مثلا ممکنه ما الان در ماتریس باشیم)
2. این قوانین نسبتا صحیح هستند و نه کاملا و اکر تحقیقی علمی آن ها را رد کرد دیگر درست نیستند

به نظرم حتی اگر جهان یک جهان مجازی باشد یا اینکه جهانی که ما می بینیم جهان واقعی نباشد فایده ای ندارد خودمان را درگیر کنیم چون قوانین طوری هستند که ما نمی توانیم به آن واقعیت ها پی ببریم (مگر اینکه به سطحی از علم برسیم که بتوانیم این قوانین را تغییر دهیم)
پس بهترین راه این است که چند اصل در نظر بگیریم و سعی کنیم در چارچوب دید محدود خودمان به تمامی حقایق موجود از منظر خودمان برسیم تا شاید بعد از آن بتوانیم به واقعیت دسترسی پیدا کنیم


پ.ن. اصل گرفتن بعضی چیزها احمقانه است ولی می توان بهترین اصل در دسترس را انتخاب کنیم و بعدا عوض کنیم
لزومی ندارد اصل همیشگی باشد
مثال خودت درباره کوانتوم نشون میده که اصول هم می توانند تغییر کنند
مثال دیگه اینکه هر کتاب ریاضی یک مجموعه اصول خاص خودش را دارد و اصول خیلی کتاب ها اصلا شباهتی به هم ندارد ولی در عین حال همه به نتایج یکسان می رسند
 

RahaShore

کاربر فعال
ارسال‌ها
27
امتیاز
72
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
اصفهان
پاسخ : به چه چیزی میتوانیم کاملا یقین داشته باشیم ؟

خیر؛ سوال شخصی نبود. :-”
ببین من مىگم تو انتخاب كردى كه سعی كنی تمام اصول رو زیر سوال ببری و به چیزی برسی كه از نظرت مىشه بهش يقين داشت؛ مثل دكارت. خب چطور به این انتخاب رسیدی؟ چطور فكر مىكنى بايد به اين فكر بكنى كه آيا جهان وجود داره يا نه؟ :-“
منم مىگم چيز درست ترى نيست ديگه. این كه بپرسی جهان هست یا نه از این كه نپرسی٬ درست تره از نظرت؟
 
  • شروع کننده موضوع
  • #25
ارسال‌ها
919
امتیاز
4,415
نام مرکز سمپاد
حلی
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1395
دانشگاه
تهران
پاسخ : به چه چیزی میتوانیم کاملا یقین داشته باشیم ؟

به نقل از CPHM :
بنده منظورم این نبود شهود ما و منطقمون درسته
منظورم اینه
چند تکه درست تر و نقض نشده (مثل همون جهان کوانتومی که منطق ما را نقض می کند) را برای خودمون یک حقیقت نسبی فرض کنیم
یعنی:
1. فقط برای خودمون هست و لزومی بر واقعیت اون نیست (مثلا ممکنه ما الان در ماتریس باشیم)
2. این قوانین نسبتا صحیح هستند و نه کاملا و اکر تحقیقی علمی آن ها را رد کرد دیگر درست نیستند

به نظرم حتی اگر جهان یک جهان مجازی باشد یا اینکه جهانی که ما می بینیم جهان واقعی نباشد فایده ای ندارد خودمان را درگیر کنیم چون قوانین طوری هستند که ما نمی توانیم به آن واقعیت ها پی ببریم (مگر اینکه به سطحی از علم برسیم که بتوانیم این قوانین را تغییر دهیم)
خب وقتی شهود و منطق درست نیست پس احتمالا اکثر چیزایی هم که با این شهود و منطق بدست میاد درست نیس دیگه ؟ یا اگه بعضی هاش درسته چطوری میخوای بدونی کدومش درسته یا کدومش غلط ؟
قوانین طوری هستند که ما نمیتوانیم به آن واقعیت ها پی ببریم ؟(چه جمله absurd ای واقعا :D) از کجا میدونی ؟

به نقل از CPHM :
پس بهترین راه این است که چند اصل در نظر بگیریم و سعی کنیم در چارچوب دید محدود خودمان به تمامی حقایق موجود از منظر خودمان برسیم تا شاید بعد از آن بتوانیم به واقعیت دسترسی پیدا کنیم
اصلا از کجا میدونی چارچوبی که میبینی درسته ؟ ببین ما داریم با علم, جهانی رو که درک میکنیم رو مدلسازی میکنیم, اصلا کاری به حقایق و اینا نداریم که! کدوم حقیقت در ضمن ؟ میخوای چی بفهمی که بهش بگی حقیقت اصلی ؟

به نقل از CPHM :
پ.ن. اصل گرفتن بعضی چیزها احمقانه است ولی می توان بهترین اصل در دسترس را انتخاب کنیم و بعدا عوض کنیم
لزومی ندارد اصل همیشگی باشد
مثال خودت درباره کوانتوم نشون میده که اصول هم می توانند تغییر کنند
مثال دیگه اینکه هر کتاب ریاضی یک مجموعه اصول خاص خودش را دارد و اصول خیلی کتاب ها اصلا شباهتی به هم ندارد ولی در عین حال همه به نتایج یکسان می رسند
احمقانه؟ خب از نظر تو احمقانه س! اصل هایی هم که تو میگیری از نظر بقیه شاید احمقانه باشه!
الان کلا هرکی میاد میگه باید یه سری چیز رو اصل بگیریم و من هم میگم "بایدی" وجود نداره و احتمالش کم نیست که با اصل گرفتن این چیز ها کاملا به بیراهه رفته باشیم. من میتونم هزارتا چیز در مورد جهانی که میبینم اصل بگیرم و همشون هم درست باشن(ابطال پذیر نباشن)!
شاید اصلِ درست توی خونه ی 0 باشه و ما 1 رو اصل میگیریم و بعد میبینیم نه و سپس 2 رو اصل میگیریم و بعد دوباره میبینیم نه 3 رو اصل میگیریم .... و کم کم از اصلِ اصلی دور میشیم ؟ :-"

به نقل از RahaShore :
خیر؛ سوال شخصی نبود. :-”
ببین من مىگم تو انتخاب كردى كه سعی كنی تمام اصول رو زیر سوال ببری و به چیزی برسی كه از نظرت مىشه بهش يقين داشت؛ مثل دكارت. خب چطور به این انتخاب رسیدی؟ چطور فكر مىكنى بايد به اين فكر بكنى كه آيا جهان وجود داره يا نه؟ :-“
منم مىگم چيز درست ترى نيست ديگه. این كه بپرسی جهان هست یا نه از این كه نپرسی٬ درست تره از نظرت؟
آهان خب سوال خوبیه :-"

نه درست تر نیست! یک نفر با درگیر شدن با این سوالا حال میکنه پس براش این سوال هارو پرسیدن براش درست تره, یکی هم صبح تا شب یا شب تا صبح با یه سری کارای دیگه حال میکنه پس براش این سوالارو پرسیدن درست تر نیست :D (درست تر = حال کردن : )) )
 

Bahar_R

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,032
امتیاز
7,673
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان 1
شهر
تهران
دانشگاه
دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
مهندسی مواد و متالورژی
پاسخ : به چه چیزی میتوانیم کاملا یقین داشته باشیم ؟


ببین الان ما با توجه به تعاریف به تناقض رسیدیم. مثلا من مجموعه الف رو مکمل ب تعریف میکنم. و به راحتی اثبات میشه که ب با الف برابر نیست.(البته فقط با منطق روزانه مون :-" ) چون تعریف کردیم! خب من 2 هزارتا تعریف میکنم و ناشماراتا بدیهیات از این تعریف ها استخراج میکنم! و با استفاده از منطق کلاسیک کلی نتیجه گیری میکنم از این بدیهیات! ک چی ؟ ما در مورده واقعیت جهان داریم بحث میکنیم نه بازی های زبانی!
اشکال این حرف اینه که شما نمی‌تونید 2 هزارتا تعریف بکنید(یعنی هر تعریفی دلتون بخواد تعریف قابل قبول نیست باید قواعد رو رعایت کنید). تعریف کردن توی منطق اصول و ویژگی های مشخصی داره برای اینکه درست باشه. تعریف باید ویژگی های ذاتی رو شامل بشه، تعریف نباید متباین باشه و چند ویژگی دیگه که توی کتاب های مربوط به منطق هست من الان همه‌ش یادم نیست. البته به شرطی که منظورتون بازی با کلمات نباشه مثلا به کیف میتونیم بگیم مداد و کلمه ی مداد رو با تعریف کیف مطابقت بدیم.
ویژگی ذاتی چیه؟ ویژگی ذاتی به ویژگی هایی گفته می‌شه که از مفهوم یا شیء مورد تعریف جدا نمی‌شه مثلا زمانی که دارید "مو" رو تعریف می‌کنید نمی‌تونید بگید مشکی ویژگی ذاتی عه، بلندی و کوتاهی رو نمی‌تونید ویژگی ذاتی بدونید چون اینا متغییرن، مثال رو خواستم واضح ترین چیز ممکن بزنم. به طور خلاصه ویژگی ذاتی یعنی ویژگی هایی که تمامی مصادیق اون مفهوم یا شی بدون استثنا باید داشته باشن تا به عنوان اون مفهوم یا شی پذیرفته بشن.
در مورد مثالت: خب مجموعه‌ی الف رو مکمل ب فرض کن، اونوقت کل به اجتماع الف و ب اطلاق می‌شه و الف و ب اجزای مجموعه‌ی مادر می‌شن. ب که دیگه کل نیست. ب نسبت به اجزای خودش میتونه کل به حساب بیاد. همچنان اون قاعده برقراره، بازی زبانی نیست.


بدیهیاتی که بر اساس تعاریف مختلف بدست میاد ناشمارا هستن. ذات چیه ؟ :-" چند تا تعریف با استفاده از زبان داریم ارائه میدیم دیگه! بعدش هم با استفاده از خود زبان و منطق زبانی یه کارایی میکنیم ؟!
فکر کنم تقریبا توضیحایی که دادم مربوط به این هم می‌شه. در واقع تعریف ایده‌ال فقط یه تعریفه، تعریفی که همه‌ی ویژگی‌های ذاتی رو بگه، متباین نباشه و سایر ویژگی‌های اصولی تعریف رو داشته باشه تنها تعریفه ولی معمولا تعریف هایی که انسان از مفاهیم و اشیا ارائه می‌ده ممکنه کم و کاست داشته باشه یا یه قسمت از ویژگی‌ها جا مونده باشه.


بین مشکل این هست که شما یک سری تعریف انجام میدی و یک سری بدیهیات بر اساس اون تعاریف داری انجام نتیجه گیری میکنی و با یک منطقی این بدیهیات رو داری بدست میاری. بنظرم بشینیم نقاشی بکشیم از این کارها مفید تره!
+ریاضیات زیربنایی دارد که اصل میگیریم و بر مبنای آن ریاضیات را میسازیم و قرار نیست این زیربنا درست باشد! این زیربنا بر اساس شهودمون شکل گرفته
نه علم منطق یه سری چارچوب کلی داره که در اون چارچوب ها که به نظر میرسه ساختار طبیعی ذهن ما هستن بررسی و تحلیل داده رو عملی می کنه.
خب زیر بنای ریاضیات منظورتون اصول موضوعه س یا چی؟
توی ریاضی شما یه سری گزاره هارو بدیهی فرض می‌کنید عملا (اصول) و همه‌ی گزاره‌های دیگه با استفاده از اون اثبات می‌شه. همین رویه ایه که توی منطق با گزاره‌های بدیهی طی می‌شه.
البته استنتاج لزوما احتیاج به مقدمه های بدیهی نداره بلکه احتیاج به مقدمه های صادق و دارای حد واسط داره. اما مقدمه‌ی غیر بدیهی صادق درستی خودش قابل اثبات باید باشه. اگر این مقدمه از دوتا گزاره‌ی بدیهی از طریق استنتاج بدست اومده باشه خب خود مقدمه قطعیت داره پس نتیجه‌ای که ازش میگیریم هم قطعیت داره. اما گاهی مقدمه‌ی استدلال استنتاجی خودش ممکنه از استقرا یا شهود به دست اومده باشه، اینطوری نتیجه هم وابسته می‌شه به احتمال درستی مقدمه ها.
 

RahaShore

کاربر فعال
ارسال‌ها
27
امتیاز
72
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
اصفهان
پاسخ : به چه چیزی میتوانیم کاملا یقین داشته باشیم ؟

آیا من همون ابتدا عرض نكردم این دست سوالات بستگی به مكتب فكری افراد داره و ممكنه بىمعنا تلقى بشه؟ بعد شما فرمودى از كجا بدونيم كدوم مكتب درست تره. حالا هم مىفرماييد هرچیزی كه باحال تره از نظر من درست تره. :-”
 
  • شروع کننده موضوع
  • #28
ارسال‌ها
919
امتیاز
4,415
نام مرکز سمپاد
حلی
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1395
دانشگاه
تهران
پاسخ : به چه چیزی میتوانیم کاملا یقین داشته باشیم ؟

به نقل از Bahar_R :
اشکال این حرف اینه که شما نمی‌تونید 2 هزارتا تعریف بکنید(یعنی هر تعریفی دلتون بخواد تعریف قابل قبول نیست باید قواعد رو رعایت کنید). تعریف کردن توی منطق اصول و ویژگی های مشخصی داره برای اینکه درست باشه. تعریف باید ویژگی های ذاتی رو شامل بشه، تعریف نباید متباین باشه و چند ویژگی دیگه که توی کتاب های مربوط به منطق هست من الان همه‌ش یادم نیست. البته به شرطی که منظورتون بازی با کلمات نباشه مثلا به کیف میتونیم بگیم مداد و کلمه ی مداد رو با تعریف کیف مطابقت بدیم.
خصوصیت اصلی تعریف جامع و مانع بودن هست! و با این حرکت من میتونم هزاران هزار تعریف واست بیارم ؟ اگر واقعا شک داری بگو تا واست تعریف کنم!
به نقل از Bahar_R :
ویژگی ذاتی چیه؟ ویژگی ذاتی به ویژگی هایی گفته می‌شه که از مفهوم یا شیء مورد تعریف جدا نمی‌شه مثلا زمانی که دارید "مو" رو تعریف می‌کنید نمی‌تونید بگید مشکی ویژگی ذاتی عه، بلندی و کوتاهی رو نمی‌تونید ویژگی ذاتی بدونید چون اینا متغییرن، مثال رو خواستم واضح ترین چیز ممکن بزنم. به طور خلاصه ویژگی ذاتی یعنی ویژگی هایی که تمامی مصادیق اون مفهوم یا شی بدون استثنا باید داشته باشن تا به عنوان اون مفهوم یا شی پذیرفته بشن.
خب منظورت از ویژگی ذاتی همون تعریف هست.
به نقل از Bahar_R :
در مورد مثالت: خب مجموعه‌ی الف رو مکمل ب فرض کن، اونوقت کل به اجتماع الف و ب اطلاق می‌شه و الف و ب اجزای مجموعه‌ی مادر می‌شن. ب که دیگه کل نیست. ب نسبت به اجزای خودش میتونه کل به حساب بیاد. همچنان اون قاعده برقراره، بازی زبانی نیست.
ببین الان بصورت خیلی شیک و مجلسی همین چیزایی که درمورد مجموعه و اینا میگیم توی کوانتوم نقض میشه. زبان, منطق و ریاضیات واقعیاتی نیستند که از آسمون اومده باشه و بر اساس منطق و ذهن و شهود خودمون ساختیمشون! مثلا فرض کردیم که:
0d7b175ec36a59df864706ac6cfa8976c10e71d0

اون چیزی که گفتم مثال نقض واسه حرف تو نبود, یک مثال بود که این نتیجه ها از تعریف ها داره بدست میاد و تعاریفی که در زبان انجام میدیم مبنای شهودی داره!

به نقل از Bahar_R :
فکر کنم تقریبا توضیحایی که دادم مربوط به این هم می‌شه. در واقع تعریف ایده‌ال فقط یه تعریفه، تعریفی که همه‌ی ویژگی‌های ذاتی رو بگه، متباین نباشه و سایر ویژگی‌های اصولی تعریف رو داشته باشه تنها تعریفه ولی معمولا تعریف هایی که انسان از مفاهیم و اشیا ارائه می‌ده ممکنه کم و کاست داشته باشه یا یه قسمت از ویژگی‌ها جا مونده باشه.
کلا زبان کلامی وسیله ایست برای بازنمایی حس ها, اعم از درونی و خارجی(حواس پنجگانه) و خیلی چیز خاصی نیست! :-"
این که شما میگی جز از کل بزرگتره یا فلان و فلان واسه این هست که در دنیایی که میبینی تاحالا ندیدی یه جز از کل بزرگتر باشه, مثلا تاحالا ندیدی که وزن یک جسم از وزن نصف همون جسم کمتر باشه!

به نقل از Bahar_R :
نه علم منطق یه سری چارچوب کلی داره که در اون چارچوب ها که به نظر میرسه ساختار طبیعی ذهن ما هستن بررسی و تحلیل داده رو عملی می کنه.
خب زیر بنای ریاضیات منظورتون اصول موضوعه س یا چی؟
بله ریاضیات یکسری اصول موضوعه داره!
به نقل از Bahar_R :
توی ریاضی شما یه سری گزاره هارو بدیهی فرض می‌کنید عملا (اصول) و همه‌ی گزاره‌های دیگه با استفاده از اون اثبات می‌شه. همین رویه ایه که توی منطق با گزاره‌های بدیهی طی می‌شه.
البته استنتاج لزوما احتیاج به مقدمه های بدیهی نداره بلکه احتیاج به مقدمه های صادق و دارای حد واسط داره. اما مقدمه‌ی غیر بدیهی صادق درستی خودش قابل اثبات باید باشه. اگر این مقدمه از دوتا گزاره‌ی بدیهی از طریق استنتاج بدست اومده باشه خب خود مقدمه قطعیت داره پس نتیجه‌ای که ازش میگیریم هم قطعیت داره. اما گاهی مقدمه‌ی استدلال استنتاجی خودش ممکنه از استقرا یا شهود به دست اومده باشه، اینطوری نتیجه هم وابسته می‌شه به احتمال درستی مقدمه ها.
اگر تاپیک رو دنبال کرده باشی میبینی که مشکل همینجاست. و کل تاپیک بر مبنای این هست که آیا چیز بدیهی جهانشمولی وجود دارد که پایه ی تفکر و فلسفه ورزی قرارش بدیم؟ و اینکه آیا واقعا ذهن ما درسته و اشتباهی درش نیست ؟ از کجا میدونیم چیزهایی که فکر میکنیم, خاطره هایی ک داریم, چیز هایی که میبینیم و استدلال هایی که میکنیم, یکسری چیز های مجازی نیستند؟ از کجا واقعا ؟
+ از بحث اصلی تاپیک که خیلی دور نشویم :-"

به نقل از RahaShore :
آیا من همون ابتدا عرض نكردم این دست سوالات بستگی به مكتب فكری افراد داره و ممكنه بىمعنا تلقى بشه؟ بعد شما فرمودى از كجا بدونيم كدوم مكتب درست تره. حالا هم مىفرماييد هرچیزی كه باحال تره از نظر من درست تره. :-”
ببین داری اذیت میکنیا :/ ببین مکاتب فکری اینطوری هست که میگه دوست عزیز بیا این 4 تا اصل رو بپذیر خیلی خوبه, بعد هرکس با توجه به احساساتش دنباله رو یه مکتب میشه! و یهو دیدی یکم پیرتر ک شد دید که آره این مکتب چرنده و رفت دنبال یه چیز دیگه!
تو پرسیدی که چرا به این چیزا فکر میکنی و منم گفتم چون باحاله وگرنه درستی, معنی نمیده! :-"
 

stanly1

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
821
امتیاز
3,045
نام مرکز سمپاد
شهید دستغیب(قبلا)
شهر
شیراز-الان کیف(پایتخت اوکراین)
پاسخ : به چه چیزی میتوانیم کاملا یقین داشته باشیم ؟

کار علوم اینه که مثل یه کاراگاه با بررسی شواهد و... بهترین تفسیر از جهان رو ارائه کنن اما ضامن صددرصد نیستن!حتی میشه در بدیهیات هم شک کرد!(مثل علیت معکوس در کوانتوم) ولی این قانین تابهحال خوب عمل کردن و فقط میتونیم امیدوار باشیم که جهان فریب یک شیطان نیست!
 
بالا