• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

فروشندهِ اصغر فرهادی (Le Client)

  • شروع کننده موضوع کاربر حذف شده 8031
  • تاریخ شروع

:-|

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
471
امتیاز
8,069
نام مرکز سمپاد
frz1
شهر
قم
سال فارغ التحصیلی
94
رشته دانشگاه
مهندسی معماری
پاسخ : فروشندهِ اصغر فرهادی (Le Client)

بعد از دیدن فروشنده، به زنی فکر می‌کردم که اصلا دیده نشد، هیچ جا نبود، حتی صدایی از او پشت تلفن نبود. زنی که گویا با بچه‌ی کوچکش آواره بود و بدکاره. در تمام فیلم به عنوان آدم ناجور از او یاد شد. آدم ناجوری که انگار برای گذران زندگیش با هر قشری از مردان رابطه داشت، از راننده‌ی وانت تا هنرپیشه‌ی تاتر. و در نگاهی که او را ناجور می‌خواند انگار که باعث و بانی تمام این معضلات است. در انتهای فیلم همهمه‌ی مردم که به نظر می آمد بیش‌تر نگران سلامت مرد متجاوز به ظاهر پشیمان بودند و عده ای هم همدل با عمادی که به نظر امروزی بود و آگاه، مرا به فکر برد. سه زن قربانی؛ همسر پیرمرد، رعنا و آن آدم ناجور. آدم ناجور حتی اشکهایش دیده نشد. نمی‌دانم اصلا دلی برای او سوخت؟! داشتم فکر می‌کردم که چقدر خوب این فیلم تنهایی و بی‌کسی آن آدم ناجور را به رخ می‌کشد. زنی که صدایی ندارد تا از دردهایش بگوید. زنی که از او تنها لباس‌ها و کفش‌هایش دیده می‌شود، زنی که تنها یک ابزار جنسی‌ست و درحالی‌که از او استفاده می‌شود انکارش می‌کنند و جامعه او را حذف می‌کند تا نبیندش، درست کاری که در فضای اجتماعی و سیاسی ما می‌شود. و اینکه زن‌های این سرزمین چه همه خود را در معرض این نگاه می‌بینند، زن هنرپیشه‌ی مطلقه‌ی تاتر که به خنده همبازیش واکنش نشان می‌دهد و پسرش ادامه دهنده‌ی نقاشی پسر آدم ناجور بر دیوار می‌شود، زنی که از راننده‌ی تاکسی می‌خواهد تا جایش را عوض کند. و فیلم چه اشاره‌ی ظریفی به تربیت پسران در سن نوجوانی و دامن زدن به این نگاه دارد. انگار از همان روزهای نوجوانی است که آدم‌ها به قول عماد به مرور گاو می‌شوند. بس که دردشان شنیده نمی‌شود و عشق و هم‌پیمانشان می‌شود یک گاو، درمانی برایشان نیست و آن‌قدر که تنهایند. فروشنده قصه‌ی یک تجاوز نبود. فکر می‌کنم فروشنده درد نسلی بود که قربانی قضاوتند، که جرات شکایت ندارد، که جرات فریاد ندارد و ترجيح می‌دهد تا قربانی بماند اما بر ترسهایش غلبه نکند. نسلی که حرفهايش همه در لابلای کنایه است، درست مثل همین فیلم. فیلمساز با ظرافت تمام، مفاهیم نمایشنامه‌ی "مرگ یک فروشنده"ی میلر را با شخصیت پیرمرد در می‌آمیزد و فیلم گاو را با شخصیت رعنا که یادآور انفعال مشدی طوبی زن مشدی حسن است و آینه‌ای که عماد در نقش فروشنده می‌شود که گویی همه یک پیرمرد هوسران در درونشان دارند را، وارد بخشی از زندگی زیر پوستی جامعه نمود. سانسور، بی‌سوادی و بی‌مطالعه بودن، سطحی‌نگری قشر عظیمی از جامعه نیز مواردی بودند که در قالب این داستان دهشتناک به نمایش گذاشته شد. نمایشی از قربانی بودن همه بازیگران صحنه‌ی زندگی.
* کارشناسی ارشد روان‌شناسی عمومی. تهران .شیرین افزار

#تجربه‌های_روان‌پزشکانه
 

Noo$hin

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
351
امتیاز
2,462
نام مرکز سمپاد
فرزانگان سه
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
95
دانشگاه
علوم پزشکی تهران
رشته دانشگاه
دندانپزشکی
تلگرام
اینستاگرام
مطمئنم که همه می دونید:نامزد اسکار شد
نسبت به ابن همه تعریف و جایزه بعد دیدنش راضیم نکرد.البته سلیقه است دیگه...
فقط یه جای فیلم به اندازه چند ثانیه استرس گرفتم و دو جا هم سر کلاس ادبیاتش خندیدم زیاد احساسات آدم رو تحت تاثیر قرار نمیده.سینما هم از این موضوع ها اشباع شده...آدم خسته میشه دیگه...
 
بالا