• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

بی عدالتی

  • شروع کننده موضوع
  • #1

Kinay

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
280
امتیاز
900
نام مرکز سمپاد
شهید قدوسی
شهر
قم
سال فارغ التحصیلی
87
سلام

مطمئن هستم تا به حال خیلی مورد بی عدالتی و پیش داوری بودید. این جا مواردش رو بگید، شاید بقیه وقتی می خونن دیگه این مدلش رو تکرار نکنن. ( حالا اگه از دوران مدرسه باشه که خیلی بهتر. )
 
  • شروع کننده موضوع
  • #2

Kinay

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
280
امتیاز
900
نام مرکز سمپاد
شهید قدوسی
شهر
قم
سال فارغ التحصیلی
87
پاسخ : بی عدالتی

من خودم اولین مورد رو می گم.


کلاس سوم دبستان بودیم. معلم هنر اومد سرکلاس و ما پاشدیم. نفر عقبی محکم زد پس گردن من. معلم هم گفت که هر دو تا اخراجید. اون پسره خیلی خودشیرین بود و سریع التماس کرد و معلم اون رو اخراج نکرد. من خجالتی بودم و حتی نمی تونستم بگم که « بابا من قربانی هستم! باید الان من رو دلداری بدی! »


نهایت این شد که من از کلاس اخراج شدم. تا زنگ تموم بشه، چند بار مستخدم مدرسه اومد و گفت « اشکال نداره...اخراج شدی؟ و... »
 
  • شروع کننده موضوع
  • #3

Kinay

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
280
امتیاز
900
نام مرکز سمپاد
شهید قدوسی
شهر
قم
سال فارغ التحصیلی
87
پاسخ : بی عدالتی

سلام

خوب چون هیچ کس نگفت، من خودم بعدی رو می گم :D

یه بار داشتم با ماشین توی خیابون می رفتم، دیدم یه گربه وسط خیابون داره هی می چرخه دور خودش. متوجه شدم که با ماشین قبلی تصادف کرده. وایستادم تا از خیابون بره بیرون...ولی نمی تونست... دیدم اگه برم ماشین بعدی حتما می زنه بهش...
ماشین رو همون جا نگه داشتم و ترمز دستی رو کشیدم. ماشین عقبی مدام بوق می زد و من هم کاری نداشتم. از ماشین پیاده شدم ( فکر کنم بی چاره ماشین عقبی خیال کرد دارم می رم دعوا ولی من اصلا نگا نکردم بهش )
رفتم نزدیک گربه... هرچی خواستم یه جوری ببرمش از خیابون بیرون نشد که نشد... یه آقایی داشت نگاه می کرد، گفت برو قفل فرمون رو بیار من خودم گربه رو می ببرم بیرون... همه چی تموم شد و من داشتم قفل فرمون به دست می رفتم سوار ماشین بشم که وسط خیابون مونده بود...

از عقب یه ماشین که فاصله هم داشت، ترمز گرفت و سرعتش رو کم کرد و نزدیک من نگه داشت.( خیابون پهنی بود، اگه می خواست رد می شد) ... چند تا دختر بودن... شیشه رو داد پایین و چندتا فحش به من داد و رفت... فکر کرده بود من با قفل فرمون پیاده شده بودم تا با یه آدم دیگه دعوا کنم...

وقتی سوار ماشین شدم اصلا برام مهم نبود... جون گربه ارزش بیشتری داشت... ولی هنوزم یادمه که ما آدما چه قدر زود قضاوت می کنیم.
 
ارسال‌ها
3,328
امتیاز
64,713
نام مرکز سمپاد
فرزانگان زینب:)
شهر
تهر
سال فارغ التحصیلی
95
دانشگاه
علامه طباطبایی
رشته دانشگاه
روان شناسی
اول راهنمایی تو کلاس از معلم زیستمون پرسیدم چطوری سلول نر و ماده میتونن باهم ترکیبب بشن و سلول تخم ایجاد شه ؟ مگه ممکنه اصن ؟ چه راهی داره ؟ هر کی سلولش تو بدن خودشه خب :-" دوسه بار پرسیدم و هربار ادای نشنیدن رو دراورد! واسه بقیه ی بچه ها هم سوال بود اما معلم همچنان جواب هیچ کس رو تو این زمینه نمی داد:|
رفتم خونه و از مامانم پرسیدم ، برام توضیح داد. منم فرداش واسه دوسه نفری که روز قبل سوال کرده بودن توضیح دادم .
یکیشون رفت به مامانش گفت و مامانش اومد مدرسه و گفت فلانی ذهن دخترای مارو خراب میکنه و مراقبش باشید !!!
کل چهار پنج سالی که تو فرزانگان بودم همه ازم دوری میکردن . وحشتناک بود . هر روز یه شایعه و تهمت دربارم پخش میشد که روحمم ازشون خبر نداشت!
همون سال اول راهنمایی معلما و معاونا هم حواسشون به ارتباط بچه ها با من بود ! اما بزرگ تر که شدیم خود بچه ها زحمت صفحه گذاشتن و تهمت بی دلیلو می کشیدن !
 

Leo

لنگر انداخته
ارسال‌ها
2,579
امتیاز
21,897
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
-
سال فارغ التحصیلی
1399
من در کل قیافم غلط اندازه :|
3 سال پیش معاونمون اومد کلاس یه چک خوابوند زیر گوشم :| پرسیدم آقا چرا میزنین گفت تو قیافت غلط اندازه میخوام حساب کار دستت بیاد :|
ولی خدارو شکر الان سه ساله منو نزده.از وقتی فهمید درسم خوبه البته(بماند که تا بفهمه بار ها به همین دلیل منو زد :|)
 

Sana81

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
222
امتیاز
1,699
نام مرکز سمپاد
farzanegan
شهر
:)
سال فارغ التحصیلی
1400
کلاس پنجم دبستان زنگ ریاضی بود معلم یکی از بچه ها رو صدا کرده بود بیاد سوال حل کنه بعد ای دختر اشتباه حل کرد بعد من می خواستم پاشم بگم خانم ٬ایشون اشتباه حل کرد. به جاش گفتم :( خانم غلط کرد.)
هیچی دیگ معلم گقت برو بیرون و من هیچی نتونستم بگم:O:O:-??
 

Asinus

کازمو ، عزازیل مزمل
ارسال‌ها
289
امتیاز
852
نام مرکز سمپاد
میرزا کوچک جنگلی 1.5
شهر
رشت
سال فارغ التحصیلی
1400
امتحان ریاضی از دوازده تا سوال سه تا سوال رو نوشتم معلم بهم داد 15
یکی دیگه تو برگش میشد نوزده معلم بهش داد 16
:)):)):)):))
البته احتمالا هدفش از این بی عدالتی از بین بردن نا برابری بود
 
بالا