اولین لباسی که سوزوندین

[Liese]

سلام..
همون جوری که از موضوع تاپیک پیداس بگید که اولین باری که لباستونو سوزوندین لباستون به چه روزی افتاد و چی شد؟
خاطرتونو بگید
من اولین باری که میخواستم لباسامو اتو کنم پنجم بودم مامانم خونه نبود منو بابام بودیم مونده بود تا سرویسم بیاد دنبالم منم داشتم مقنعمو اتو میکردم که یهو واییییی اتو زد سوزوندش
اون یکی مقنعمم که مامان نشسته بود
کلی گریه کردم باابام رف کلی مقنعمو شس که جا سوختگیس که یه خورده مشکی شده بود بره
اصا یه وضی
+صرفا جهت اطلاع چون لباسامو میسوزوندمو نمیدادمم مامانم اتو کنه مامنم همیشه برام دو تا مقنعه یا شلوار و مانتو و اینا میخرید

 

[Analia]

پاسخ : اولین لباسی که سوزوندین

من كه تا حالا لباس اوتو نزدم،لذا تا كنون لباسي نسوزوندم!!!

 

[Luna H.]

پاسخ : اولین لباسی که سوزوندین

من یه بار رفته بودم خونه خاله م شدیدا هم برف میومد و جورابام خیس شده بود
گذاشتمشون رو بخاری! تا خشک بشه ،10 دقیقه بعد اومدم دیدم جزغاله شده! کامل سوخته بودن!

 

[areh]

پاسخ : اولین لباسی که سوزوندین

منم تا بحال لباسی رو اتو نکرده بودم !‌

که بالاخره هفته پیش بعد 16 سال عمر ! یه بار اتو گرفتم دستم !

می خواستم برم مدرسه ! لباسمم اتو نشده بود ! یکی دیگرش هم شسته نشده بود !

اون پیراهنم رو که تمیز یود رو داشتم اتو میکردم !
یه دفعه دیدم یه قسمت لباس به جای اینکه صاف بشه داره هی مچاله تر میشه !‌
بعد ک بهش دست زدم دیدم خشک شده مثل چوب !

اونروز دیگه لباس فرم نپوشیدم !!‌

بعدا فهمیدم درجه اتو رو روی max گزاشته بودم !!‌ خودم ک خیلی خندم گرفته بود ! اون پیراهنم هم به درک واصل شد !

 

[bella_h]

پاسخ : اولین لباسی که سوزوندین

ابتدایی بودم میخواستم برم مدرسه دیرم شده بود جورابامم خیس بود بخاریو تا ته زیاد کردم گذاشتمشون روش تا آماده شدم برگشتم برشون دارم سوخته بودن

 

[shnava]

پاسخ : اولین لباسی که سوزوندین

یه بار مامانم میخواس بره سمینار عجله داش کار هم زیاد بود، با کلی اصرار مقنعشو ازش گرفتم که اتو بزنم که ...
مامانم X-(
من
بچه های سمینار
(البته بگما این اولین و آخرین بارم بود که لباسی رو با اتو سوزوندم)

 

[arvin.a]

من اولین بار که اومدم اتو بزنم لباسو مستقیم انداختم رو فرش
بعد چند ثانیه دیدم یه بوی سوختنی میاد
بعد دیدم واعجبا لباس که سالمه گفتم شاید سیم اتو چیزیش شده خلاصه رفتم دوشاخه رو از پریز کشیدم برگشتم دیدم فرش ... : -"

 

[خواهر کوچیکه شیرین]

تابستون ۹۸ رفته بودم بجنورد خونه دوستم
روز آخر که میخواستیم با هم برگردیم تهران؛گفتم لباسام رو اتوکنم تا مرتب باشم
اتو پرس نداشتن و باید با اتو معمولی کار میکردم
درجه رو گذاشتم رو ۶ به هوای اینکه زودتر گرم میشه
و اتو رو گذاشتم روی شال ابریشمی نازنینم...
در کسری از ثانیه سوخت که بماند؛به اتو بنده خدا هم جسبید و تِر زدم به همه چی

 

[shgh.tv]

کوچولو بودم برا عروسکم لباس میدوختم. لایی چسبو گذاشتم به یقه‌ش اتو رو گذاشتم روش که بچسبه، منتهی یادم رفت اتو رو بردارم بعد که بوی سوخته ای دراومد بابام رفت اتو رو برداشت... لباس که هیچی، تا مغز میز اتو سوخته بود
بعد اون دیگه یادم نمیاد سوزونده باشم

 

[sepeedar]

عروسی پسرداییم بود دم رفتن دیدم یه خط افتاده رو لباس نازنینم گفتم اتو کنم بعدبرم که سوخت و کامل عکس کف اتو افتاد روش
منم با مانتو نشستم تو عروسیش