• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

آغاز مسابقه تاریخ به سبک جدید

وضعیت
موضوع بسته شده است.

newfolder16

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
153
امتیاز
379
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
تهران
پاسخ : آغاز مسابقه تاریخ به سبک جدید

من ـم هستم هم چنان. ولی میشه گروه بندیا جوری باشه که مثلن از لحاظ اطلاعاتِ تاریخی برابری باشه؟ ینی قویُ ضعیف نشهُ اینا.
با تشکر. :د
 
  • شروع کننده موضوع
  • #22

ادیبَک

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,381
امتیاز
4,204
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
سنندج
سال فارغ التحصیلی
1392
دانشگاه
Lund University
رشته دانشگاه
Law
اینستاگرام
پاسخ : آغاز مسابقه تاریخ به سبک جدید

تیم ها از اول مشخص میشه

امتیاز ها از نو محاسبه میشه

5 تا شرکت کننده داریم ، برای تیم ها میتونیم 2 کار کنیم :

1-دو تیمِ 2 نفره و یک تیم یک نفره

2-همه شرکت کننده ها به تنهائی مسابقه بدن
 

matin320

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,367
امتیاز
10,108
نام مرکز سمپاد
شهید هاشمی نژاد II
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
94
دانشگاه
شهید باهنر
رشته دانشگاه
دامپزشک / سیاست
پاسخ : آغاز مسابقه تاریخ به سبک جدید

به نقل از نیرمـا)΄ :
تیم ها از اول مشخص میشه

امتیاز ها از نو محاسبه میشه

5 تا شرکت کننده داریم ، برای تیم ها میتونیم 2 کار کنیم :

1-دو تیمِ 2 نفره و یک تیم یک نفره

2-همه شرکت کننده ها به تنهائی مسابقه بدن
نه نه.
آقا حتما تیمی کار کنیم این جوری خیلی بهتره
 
  • شروع کننده موضوع
  • #24

ادیبَک

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,381
امتیاز
4,204
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
سنندج
سال فارغ التحصیلی
1392
دانشگاه
Lund University
رشته دانشگاه
Law
اینستاگرام
پاسخ : آغاز مسابقه تاریخ به سبک جدید

منتظر شدم تا اگه کسی خواست شرکت کنه اضافه کنیم . کسی نبود ! مسابقه رو به 2 تیم تقسیم کردیم .

تیم 1 :

آرام ـش

مهرگان

New Folder

تیم دوم :

matin320

good luck!


تیم ها غیر قابل تغییر و اعضا نمیتونن جابه جا بشن . تیم دوم رو بر اساس بیشتر بودن اطلاعات تاریخی و علاقه مندی میتن به برگزاری به صورت تیمی انتخاب کردم.

امشب موضوع جدید توو تاپیک قرار میگیره . قوانین جدید مد نظرتون باشه . موفق باشید.
 
  • شروع کننده موضوع
  • #25

ادیبَک

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,381
امتیاز
4,204
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
سنندج
سال فارغ التحصیلی
1392
دانشگاه
Lund University
رشته دانشگاه
Law
اینستاگرام
پاسخ : آغاز مسابقه تاریخ به سبک جدید

موضوع جدید : مـرگ کـوروش کبـیر

توضیحات اضافه : کوروش کبیر چگونه مُرد ؟ آیا مرگ طبیعی بود ؟ تاریخ دقیق مرگ او کِی بود ؟

مدت زمان پاسخگوئی : 24 ساعت

سقف امتیاز : 10 امتیاز
 

matin320

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,367
امتیاز
10,108
نام مرکز سمپاد
شهید هاشمی نژاد II
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
94
دانشگاه
شهید باهنر
رشته دانشگاه
دامپزشک / سیاست
پاسخ : آغاز مسابقه تاریخ به سبک جدید

نتایج تحقیق گروه ما:
کوروش کبیر از تومیریس ملکه ی ماساژت ها خواستگاری کرد ولی ملکه تومیریس در خواست کوروش را رد کرد و پاسخ توهین امیزی به وی داد.
کوروش کبیر ماساژت ها را به محاصره دراورد در جنگ اول سپاهیان کوروش کبیر پیروز شدند و اسپانگاپیزس پسر ملکه را به اسارت گرفتند و اسپانگاپیزس در طی اسارت خودکشی کرد. اما در جنگ دوم سپاه کوروش کبیر شکست خورد و خود کوروش نیز در همان جنگ کشته شد.
روایت است ملکه تومیریس سر کوروش کبیر را درون طشتی که پر از خون خود کوروش بود قرار داده و خطاب به سر بریده ی کوروش کبیر می گوید( بچش سزای این همه خونخواری را) با انکه کوروش در جنگ با ماساژت ها که قومی از سکاها بوده اند کشته شد ولی پیکرش در دست دشمن باقی نماند و ایرانیان جسد این بزرگ مرد را به خاک وطن بازگرداندند و به پاسارگاد برده و در مقبره ای که امروزه به ارامگاه مادر سلیمان معروف است به خاک سپرده شد.
(این روایت از هردوت پدر تاریخ جهان است همانطور که میدانیم هردوت تاریخدانی یونانی است و چون در طول تاریخ به خصوص در دوره ی هخامنشیان اقوام یونانی رابطه ی خوبی با اقوام ایرانی نداشته اند نمی توان به طور قطع روی این نوشته استناد کرد.)

منبع های ایرانی و هخامنشی درباره ی مرگ کوروش شرحی روایت نکرده اند اما مورخان یونانی همچون «هرودوت»، «گزنفون»، «کتزیاس» و ... هر کدام مرگ کوروش را به گونه ای روایت کرده اند که در این جا به چند نمونه دیگر به علاوه نقد بالا از متن کتاب هرودوت درباره کوروش اشاره می کنیم:
«بروسوس» و «کتزیاس» درباره ی سرانجام کوروش شرح دیگری دارند. «بروسوس» نوشته است که کوروش با طایفه «داهه» جنگید و به دست آن ها و در میدان جنگ کشته شد. «کتزیاس» می نویسد کوروش با «آمرایوس» پادشاه قبایل «دربیگی» وارد جنگ شد و چون گروهی از هندوها با فیل های بسیار به یاری «دربیگی»ها آمده بودند، اگرچه سپاه کوروش مردانه در برابر جنگاوران فیل سوار هندو سخت پایداری کرد اما سرانجام سپاه او شکست خورد و خود کوروش از اسب به پایین افتاد. در این هنگام یکی از هندوها با زوبین زخمی بر ران او زد و سپاهیان کوروش او را از صحنه ی جنگ دور کردند. روز دوم جنگ، «آمورگس» پادشاه «اسکوتها» با بیست هزار نفر به یاری کوروش آمد و در جنگی که دوباره بین دربیگی ها و سپاهیان کوروش درگرفت، سپاه کوروش پیروز شد و دربیگی ها فرار کردند. پادشاه دربیگی ها و دو پسرش نیز در جنگ کشته شدند. پس از جنگ، دربیگی ها فرمانبردار ایران شدند اما کوروش بر اثر زخمی که به رانش اصابت کرده بود پس از سه روز درگذشت.

«دیودوروس» نوشته است شهبانوی ماساگت ها کوروش را دستگیر و به چهارمیخ کشیدند. «استرابو» و «ژوستینوس» به نقل از نوشته ی «تروگوس پومپیوس» شرحی شبیه به روایت هرودوت درباره ی مرگگ کوروش نقل کرده اند.

روایت دیگری از «گزنفون» است که اصولا مرگ کوروش بطور طبیعی اتفاق افتاده است.
در رابطه با مرگ کوروش اطلاعات چندانی در دست نیست. هینتس و والتر اشاره کرده اند که: در دوازدهم اوت ۵۳۰ پیش از میلاد، زنی بابلی به نام «بورسیپه» زمینی را در نزدیکی دروازهٔ سنگ‌براق به نام یکی از خویشاوندانش کرد. تاریخ این لوحی گلی که به خط میخی اکدی نوشته شده بود، «نهمین سال کورش، شاه کشورها» را نشان می‌داد. این سند که در ظاهر اهمیت چندانی ندارند، در واقع نشان می‌دهند که کوروش در فاصلهٔ بین ۱۲ تا ۳۱ اوت سال ۵۳۰ پیش از میلاد درگذشته‌است و یا حداقل، خبر درگذشت وی و بر تخت‌ نشینی کمبوجیه در این تاریخ به بابل رسیده‌ است.

منابع:
1- کتاب تاریخ پادشاهان ایران، نوشته بهاره شفیعی
2- کتاب شخصیت های نامی جهان 1، نوشته احمد دانشگر
3- کتاب کوروش بزرگ، نوشته شاپور شهریاری
4- کتاب کوروش نامه، نوشته گزنفون، ترجمه رضا مشایخی
5- کتاب کوروش کبیر (ذوالقرنین)، نوشته مولانا ابوالکلام آزاد
6- کتاب زندگانی کوروش کبیر، خشایار رخسانی
7- کتاب امپراطوری کورش بزرگ و جانشینان او، نوشته عبدالحسین زرین کوب
8- کتاب داریوش و ایرانیان نوشته، هینتس ، والتر، مترجم، پرویز رجبی

نتیجه گیری و چکیده گزارش:
از آن چه درباره ی مرگ کوروش گفته شد می توان نتیجه گرفت که قبایل گوناگون نیرومند و جنگجوی ماساژت ها که در شمال شرقی ایران زندگی می کردند با یکدیگر متحد شدند و کوروش، بنیان گذار تاریخ پادشاهی در ایران را در کوهستان های سخت گذر غافلگیر کردند و پس از وارد آوردن شکست به سپاهیان کوروش، او را هلاک کردند. اما سپاهیانش نگذاشتند جسدش به دست دشمن بیفتد بلکه آن را با خود به پارس بردند و پس از این که او را مومیایی کردند، در پاسارگاد به خاک سپردند.
پس از درگذشت کوروش، به طوری که از نوشته های تاریخ نویسان برمی آید، کمبوجیه به سرزمین ماساگت ها لشکرکشی کرد و به خونخواهی پدرش آن ها را فرمانبردار ایران کرد زیرا در روزگار داریوش بزرگ کلیه ی قبایل ماساژت ها فرمانبردار ایرانیان بوده اند و درباره تاریخ دقیق مرگ کوروش اطلاعات چنان قابل اعتمادی در دست نیست و تنها روایت ( به نوشته هینس و والتر) در تاریخ 12 تا 31 اوت سال 530 قبل از میلاد رخ داده است.
*در برخی منابع از قوم ماساژت ها به عوان ماساگت نام برده شده است.
 

Aramesh_Z

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
601
امتیاز
8,216
نام مرکز سمپاد
فرزانگان امام رضا (ع)
شهر
لاهیجان
سال فارغ التحصیلی
96
رشته دانشگاه
دامپزشکی
پاسخ : آغاز مسابقه تاریخ به سبک جدید

در کتاب کوروش هخامنشی راجع ب مرگ کوروش نوشته که در حالی میره جنگ که همه می گفتن نره و ی خواب ـم دیده بوده که بهش گفته برگرده ایران.
جنگش هم کنار رود جیحون بوده و برای بیرون کردن بادیه نشین ها میره.
تابستون ـم بوده.
بادیه نشین هام عشایر سرمتی بودن که به روستاها حمله کرده و مردمُ کشته بودن که بعدش عشایر ماساگت هم بهشون ملحق میشن.
سپاه کوروش تو دام میفته بین کوه ها و در حالی که کوروش بعد از عقب نشینی دوباره میخواسته بهشون حمله کنه، ی تیر بهش میخوره. کوروش عقب نشینی می کنه و بعد از دو روز، کنار رود جیحون میمیره.
همراه سپاه منشی نبوده، حقیقت ماجرا معلوم نیس. فقط وقایع نامه ی خشک بابل به یک حمله اکتفا کرده که کوروش در جنگ با دشمنان (داهه) در جلگه های شمال کشته شد. خبر که به شاعران یونانی رسید، داستانش کردن که کوروش مفتون شاهزاده ی سرمتی (تیمیریس) شده و ب جلگه ها رفته و تیمیریس اونُ ب مبارزه طلبیده و بعد از مردنش سرشُ با دو دست بلند کرده تا ریزش خون رو از صورت اون ببینه. شاید حقیقت داشته باشه ولی حقیقت هیچ وقت وقت معلوم نمی شه. تاریخ مرگش هم مربوط میشه به سال 529 قبل میلاد ، در حالی که 20 سال از سلطنت کوروش میگذشته

در یک روایت دیگه کتزیاس مورخ دیگر یونانی جنگ کورش را با قومی به نام دِربیک به پادشاهی آمُرّایوس گزارش کرده‌است. دربیک‌ها توانستند با فیل‌های جنگی خود سواره‌نظام ایرانیان را محاصره کرده و کورش از اسب به زیر افتاده و یک جنگجوی هندی - که از متحدین دربیک‌ها بودند- او را با زوبینی که به رانش می‌خورد، مجروح می‌کند. روز بعد «آمورگِس» پادشاه سکائی به کمک ایرانیان آمده و آن‌ها فاتح شده و دربیک‌ها مطیع می‌شوند اما کورش چند روز بعد پس از وصیت به اطرافیان خود و تعیین کمبوجیه به عنوان جانشین خود می‌میرد.

در جای دیگه بنا بر نوشته ی هرودوت در آن زمان شهبانویی به نام «تومیریس» بر قبایل ماساگت ها فرمانروایی می کرده است که بیوه ی سابق پادشاه این سرزمین بوده است. کوروش به منظور این که بدون جنگ و خونریزی بر سرزمین ماساگت ها دست یابد، از وی درخواست همسری کرد اما «تومیریس» فهمید که طالب خود او نیست بلکه قصد دارد سرزمین های او را تصرف کند و از این رو درخواست کوروش را نپذیرفت. پس از آن کوروش تصمیم گرفت به سرزمین های تومیریس که در خاور دریای خزر قرار داشت لشکرکشی کند.

کوروش بزرگ به منظور ورود به سرزمین ماساگت ها دستور داد قایق هایی را به یکدیگر بپیوندند و به وسیله ی آن ها پلی بر روی رودخانه «سیحون» به وجود بیاورند و به منظور محفوظ نگه داشتن سپاهیانش از دستبرد دشمن، برج هایی روی قایق ها بسازند تا لشکریان بتوانند به آسانی و با امنیت از رود عبور کنند. هنگامی که تومیریس از اقدامات جنگی کوروش آگاه شد برای او پیامی به شرح زیر فرستاد: «ای پادشاه مادها، دست از این جنگجویی بردار و به فرمانروایی بر سرزمین خود خرسند باش و بگذار ما هم بر سرزمین خود حکومت رانیم. ولی چون می دانم به این اندرز گوش فرا نخواهی داد، به تو توصیه می کنم این کار بیهوده پل سازی را رها کن و بگذار سپاهیان ما از رود سیحون به مسافت سه روز راه به داخل سرزمین های ما دور شوند. آن وقت به سپاهیانت دستور بده آسوده از رود بگذرند تا درون خاک ما با یکدیگر نبرد کنیم و یا تو و سپاهیانت به مسافت سه روز راه به داخل خاک ایران عقب نشینی کن تا ما از رود بگذریم و در سرزمین تو با سپاهیانت بجنگیم.»کوروش با سران سپاه خود در این باره مشورت کرد. همه معتقد بودند که بهتر است کوروش به داخل خاک ایران عقب بنشیند و به این وسیله سپاه ماساگت ها را به داخل خاک ایران کشانیده و آن ها را نابود کند. اما «کرزوس» پادشاه لیدی که پس از شکست از کوروش، مورد عفو و محبت و احترام او قرار گرفته بود و پیوسته در خدمت کوروش بود گفت به عقیده ی او بهتر است به سپاه ماساگت ها تکلیف شود داخل خاک خود عقب نشینی کنند سپس ما آن ها را تعقیب خواهیم کرد و در محلی خوراکی ها و نوشیدنی های لذیذ و گوارا می گذاریم و آن ها به گروهی از مردانی که قادر نیستند در جنگ شرکت کنند می سپاریم. آن وقت آن ها که به چنین خوراکی های لذیذی عادت ندارند آن قدر خواهند خورد که جنگ را از یاد ببرند. آن گاه ما به آن ها حمله خواهیم کرد و آنان را از پای درخواهیم آورد.

کوروش رای کرزوس را پسندید و به تومیریس پیام فرستاد به خاک خود عقب نشینی کند و کرزوس را به کمبوجیه سپرد تا با نهایت احترام با او رفتار کند و هر دو را به ایران فرستاد و خود با سپاهیانش برای مقابله با ماساگت ها از رود سیحون عبور کرد. کوروش وارد خاک آن ها شد و آن چه را که کرزوس به او توصیه کرده بود، انجام داد. در نتیجه سپاه ماساگت ها به محل تمرکز خوراکی ها و نوشیدنی ها رسیدند، نگهبانان پارسی را کشتند و آن قدر خوردند و آشامیدند که مست شدند. در این حال سپاهیان کوروش به آن ها حمله کردند و گروهی از آن ها را کشتند و جمعی را اسیر کردند. پسر تومیریس به نام «اسپرگپی سس» نیز بین دستگیرشدگان بود. او از کوروش تقاضا کرد زنجیر از دست و پایش بگشایند و پس از این که درخواست او مورد پذیرش کوروش قرار گرفت و آزاد شد، دست به خودکشی زد.

هنگامی که تومیریس از مرگ فرزند و همچنین این که کوروش به سخنان او اعتنایی نکرده آگاه شد، کلیه ی سپاهیان خود را جمع آوری کرد و تصمیم گرفت جنگ بزرگی با کوروش بکند. جنگی که به این ترتیب بین سپاهیان کوروش و تومیریس انجام گرفت، یکی از شدیدترین نبردهای آن زمان بوده است. سرانجام ماساگت ها بر سپاهیان کوروش پیروزشدند و بر طبق نوشته ی هرودوت کوروش در این جنگ کشته شد.

گزنفون هم معتقده که در اثر سالخوردگی در بستر مرگش اتفاق افتاده
چند تا منبع دیگه هم هست که حرف های گزنفون رو تأیید کرده که در بستری بیماری جان داده ولی تاریخش با اونی که تو کتاب تاریخ کوروش هخامنشی اومده فرق داره و میگه در سال 528 فوت کرده و یه داستان دروغین درباره ی مرگ کوروش هم آورده
یه جمع بندی که میشه کرد اینه:

در کتاب کوروشنامه که گزینوفون نوشته فصل 7 رو به مرگ کوروش اختصاص داده که کوروش خواب میبینه که میخواد بمیره و پیش خدا بره برای همین فرزندان و خاندان و افرادش رو جمع میکنه و وصیت میکنه و در بستر جان میده

در کتاب شاهنشاهی هخامنشی فصل 2(کوروش کبیر) نوشته ی امیرحسین خنجی اومده حرف های گزینوفون رو تأیید کرده و گفته که در سال 528 مرده و در کنار این مطالب یه داستان دروغین که مردی به نام کتیسیاس ساخته آورده که میگه به دست یک زن در جنگی در بیابان کشته شده که با توجه به حرف های دیگه ای که این مرد میزنه میشه فهمید که این هم یک افسانه ی دروغینه

در کتاب تاریخ کوروش هخامنشی نوشته ی دکتر شروین وکیلی در فصل پنجم کتاب درباره مرگ کوروش میگه که در مورد پایان زندگی کوروش روایت‌های یکدستی وجود نداره، اما تردید چندانی نیست که کوروش در آذرماه سال ۵29 پ.م درگذشته است. در میان روایت‌های باستانی، کهن‌ترین نویسنده یونانی‌ای که کتابی مستقل به کوروش اختصاص‌ داده است؛ یعنی کسنوفانس، مرگ کوروش را در اثر سالخوردگی و در بستر عنوان می‌کند که این روایت معقول می‌نماید.

و با توجه به این کتابا به گفته های گزنوفن بشتر استناد میکنیم
البته راجع ب تاریخِ مرگش هم در جایی گفته شده 529 سال قبل از میلاد و بعد از بیستُ هشت، سی سال حکومت و در جایی هم گفته شده که بعد از بیست سال که این هم دقیقا معلوم نیست.

منابعی که در نوشته ها نیست :

کتاب تاریخ کوروش هخامنشی

کتاب کوروش کبیر ، هارولد لمب

iranshahr.org

irantarikh.blogfa.com
 
  • شروع کننده موضوع
  • #28

ادیبَک

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,381
امتیاز
4,204
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
سنندج
سال فارغ التحصیلی
1392
دانشگاه
Lund University
رشته دانشگاه
Law
اینستاگرام
پاسخ : آغاز مسابقه تاریخ به سبک جدید

موضوع مقداری سنگین بود اما خوشبختانه 2 گروه تونستن به خوبی اون رو شرح بدن .

امتیاز ها :

تیم اول :

ارائه منبع : 2 امتیاز

کیفیت تعریف ، جمله بندی و صحت تعریف : 4 امتیاز

سطح نقد و بررسی تاریخچه و جزئیات موضوع : 3 امتیاز ( توضیحات کامل بود ، تعریف ها کامل بود ! متاسفانه از حرف هاتون نتیجه گیری نکردید ! )

*5 امتیاز به دلیل دیر پست دادن کسر میشه

جمع امتیاز ها : 4



تیم دوم :

ارائه منبع : 2 امتیاز

کیفیت تعریف ، جمله بندی و صحت تعریف : 4 امتیاز

سطح نقد و بررسی تاریخچه و جزئیات موضوع : 4 امتیاز

جمع امتیاز ها : 10







موضوع جدید : دلـایل شکسـت ایـران زمـان قاجـار در جـنگ با روسـیه

توضیحات اضافه : [glow=red,2,300]علت شکست های پیاپی ایران در برابر روسیه و از دست دادن بخش وسیعی از مناطق شمالی کشور

مدت زمان پاسخگوئی : 24 ساعت

سقف امتیاز : 10 امتیاز
 

paria.s

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
157
امتیاز
1,488
نام مرکز سمپاد
فرزانگان1
شهر
اصفهان
سال فارغ التحصیلی
96
پاسخ : آغاز مسابقه تاریخ به سبک جدید

به نام خداوند مهربان
دلـایل شکسـت ایـران زمـان قاجـار در جـنگ با روسـیه :


دلایل خصومت روسیه با ایران مربوط میشه اراضی که تحت تسلط ایران یا جزعی از ایران هستند . برای رسیدن به دریای آزاد
1.قفقاز ، که مردم جنوب و مرکزش طرف ایران بودند . و مردم شرقش هم با ایران بودند و در ضمن مسلمان هم بودند . خب ، این باعث نارضایتی روسیه شده بود .چون ناحیه قفقاز به دلیل آن که نقطه اتصال قاره های آسیا و اروپا می باشد و نیز به دلیل منافع سرشار اقتصادی و مواهب فراوان طبیعی اش منطقه ی خوبی بوده .
یه نکته : در زمان پطر کبیر توجه روس ها به این ناحیه بیشتر شد ولی پطر نتونست به این ناحیه و به آب های خلیج فارس دست پیدا بکنه و بعد ، در زمان کاترین دوم شد
2. گرجستان که ناحیه حاصل‌خیز سبز و خرمی است که در دامنه کوه‌های قفقاز و در سواحل شرقی دریای سیاه قرار داره و از قدیم ها جزو ایران بوده و آقا محمد خان هم اونو تصرف میکنه و میشه تحت تسلط ایران .
که در واقع جنگ های ایران و روسیه هم از همین گرجستان شروع میشه
داستانش
در سال 1215 قمری ، زمان حکومت فتحعلی شاه ، حاکم گرجستان ، حاکمیت روسیه بر گرجستان رو پذیرفت ، اما برادر حاکم ، که با این حرکت مخالف بود به ایران پناهنده شد و روسیه هم همین رو بهونه قرار داد و به قفقاز حمله کرد . پس میشه گفت در واقع دلیل اصلی جنگ ایران و روسیه ، گرجستان بود
در پی حمله ی روسیه به قفقاز ، در سال 1218 گنجه ، که در شرق قفقاز بود تصرف شد . هرچند حاکم ایرانی گنجه زور خودشو زد ، اما نشد ، چون حاکم ایروان هم تسلیم شد و...
در پی این اتفاق
روس ها تلاش کردند تا ارس پیش برن
فتحلی شاه ، این رو که فهمید ، عباس میرزا ، جانشین خودش رو ، با سپاهی برای دفاع فرستاد . جنگ اچمازین : در سال 1219 ، عباس میرزا توی آدربایجان ( محل زندگی ولی عهد ها ) سپاهشو آماده کرد و برای تنبیه حاکم ایروان راهی اونجا شد ، یکی از فرماندهان روسی به کمک حاکم ایروان اومد و سه روز عباس میرزا و سپاهیانش رو گلوله باران کرد و وقتی دید نمیتونه با اونها مقابله کنه عقب نشینی کرد و به دنبالش حاکم ایروان عذر خاهی کرد . در همین حین ، اون فرمانده ی روسی ، دوباره حمله کرد ...
و در پی دفاع عباس میرزا و سپاهش ، حاکمیت ایروان به دست حاکم الانش افتاد .
جنگ بعدی ، جنگی بود که در اون ، فرمانده ای که به حاکم ایروان کمک کرد و بعد هم شکست خورد کشته بشه ، فرمانده ی کل ارتش روسیه ، ژنرال سیسیانوف . که بعد از کشته شدنش ، ارتش روسیه مجبور شدن برگردن
از کجا ؟ از لشکر کشی به سواحل گیلان ...
علت های دگ ی شکست روسیه نبودن بندر درست و حسابی در سواحل گیلان و نبودن آدوغه ی کافی برای ارتش روس بود
پس ایندفعه ، ارتش ایران ، کار چندان مهمی نکردن و باز هم شرایط جغرافیایی ایران ، ایران ، و در اقع سواحل گیلن رو نجات داد .
جنگ اصلاندوز
بعد از سیسیانوف ، گودوویچ فرمانده شد و همزمان با اون ، ژنرال گاردان برای تقویت ارتش ایران کارهایی میکرد . این فرمانده ی جدید ، یهو به ایروان حمله کرد . اما شکست خورد و برگشت

"عباس میرزا برای تنبیه سپاه روسیه از تبریز به نخجوان رهسپار شد و طی چند نبرد در اطراف شهر ایروان و دریاچه گوگچه سپاهیان روس را مغلوب کرد. در سال ۱۲۲۵ه. ق. حسین خان قاجار حاکم ایروان علیه روس‌ها شورش کرد و جمع زیادی از روس‌ها را به اسیری گرفت و عازم تهران کرد. این روزها (۱۲۲۶- ۱۲۲۵ه. ق) مقارن با خروج گاردان از ایران و ورود هیات نظامی انگلیسی به ایران است. "
روسیه تقاضای صلح ، با شروطی داد که ایران نپذیرفت [nb]در دست داشتن مناطق فتح شده و اجازه ی ورود به ایران برای حمله به عثمانی[/nb] و جنگ ادامه پیدا کرد . عباس میرزا در نزدیکی ارس در محلی به نام اصلاندوز اردو زد و یه دفه سپاه روس بهش حمله کرد و ایران شکست خورد [nb]بخاطر چند تا مشکل درون سپاهی و در ضمن ، در همون موقع ، گروهی از ترک ها شورش کردند و هرج و مرج شد. [/nb] .
عهدنامه ی گلستان
روسیه در همین زمان ، درگیر جنگ با ناپلعون بود
ایران برای صلح به روسیه رفت و روسیه استقبال کرد و رار داد امضا شد
با این امضا تمام نواحی شمال رود ارس مال روس ها شد و مرز ایران تغییر کرد

دوره ی دوم جنگ ها
در دوره ی قبل ، بین ایران و روسیه مرز خیلی معلومی نبود و اوضاع در هم و برهمی که داخل ایران بود ، باعث شروع بود
از یه طرف یکی از حکام نمی خاست به دولت مالیات بپردازه
از یه طرف یه سری از حکام و ملیت ها ، از حکومت روسیه بر خودشون ناراضی بودن
ایران به طور یهویی به روسیه حمله کرد و تونست بخش زیادی از مناطق اشغال شده رو پس بگیره.[nb]باکو، دربند، شوشی، داغستان، ایروان و تالش[/nb]
در همین حین
یکی از ژنرال های روس ، پاسکویچ ، از جنگ با عثمانی برگشت و به ایران و جنگ با ایران اومد . عباسس میرزا با سپاه 30 هزار نفری راه افتاد و نزدیک بود ایران پیروز بشه . اما وزیر اعظم جدید ایران طولش داد و نیرو دیر رسید و....

پیشرفت قوای روس به سوی پایتخت در جنگ دوم
پس از تصرف گنجه و وارد آمدن تلفات سنگین به سپاه ایران سرانجام معابر ارس به دست روس‌ها افتاد. کشتی‌های جنگی روسیه در سواحل روسیه با ترکمانان و ایلات یموت سازش کردند و حتی آنها را به طغیان علیه دولت ایران وادار کردند. عباس میرزا نیز آخرین نیروهای خود را در سردار آباد متمرکز و به سال ۱۲۴۳ (ه. ق) با قوای روسیه به نبردی سخت پرداخت اما نرسیدن آذوقه و جیره و مواجب سپاهیان از تهران باعث تضعیف و متزلزل شدن روحیه سربازان ایرانی شد و سردارآباد به تصرف سردار روس درآمد. قوای ایران به کلی از ساحل چپ رود ارس به داخل آذربایجان رانده شدند. پاسکویچ در تعقیب سپاه وارد آذربایجان شد و پایتخت ایران را مورد تهدید نظامی قرار داد. پس از آن عباس میرزا دسته‌های متفرق سپاه خود را به خوبی تمرکز داد و حفظ تبریز را به آصف‌الدوله سپرد اما با خیانت آصف‌الدوله تبریز توسط ارتش روسیه تصرف شد. سپاه روسیه بدون مقاومت مردم وارد شهر شده و ذخایر و مهمات دولتی را به تصرف درآوردند. با تصرف تبریز نیروهای ارتش روسیه تا ده خوارقان پیش رفتند. در این هنگام بود که عباس میرزا فتحعلی خان رشتی را نزد پاسکویچ فرستاد و از وی تقاضای صلح کرد.


عهدنامه ترکمانچای
نوشتار اصلی: عهدنامه ترکمانچای

شرایطی که پاسکویچ برای عقد مصالحه جدید پیشنهاد کرد بسیار سنگین بود اما سفیر انگلستان (مک دونالد :D) در تهران که بیشتر از فتحعلی شاه از پیشروی سپاه روسیه می‌ترسید، در عقاید خود پافشاری کرد و شاه را به قبول شرایط صلح واداشت. پس از وساطت سفیر انگلیس مجلسی در قریه ترکمانچای (اردوگاه پاسکویچ) مرکب از عباس میرزا، آصف‌الدوله و حاجی میرزا ابوالحسن خان شیرازی تشکیل شد و عهدنامه‌ای در ۱۶ فصل و یک قرارداد تجاری الحاقی در ۹ فصل نوشته شد و در تاریخ ۵ شعبان ۱۲۴۳ هجری به امضای نمایندگان ایران و روسیه رسید.

روس‌ها با در دست داشتن امتیازات پیمان ترکمانچای، شمال ایران را قبضه کرده و اعتبار بین‌المللی ایران را کاملاً مخدوش ساخته بودند.

بعد از این واقعه دیگر میان روس و ایران حوادث مهم و برخوردهای دامنه داری، مگر در مورد آشوراده و چند پیشامد کوچک دیگر، رخ نداد.




نتیجه ی کلی که میشه از این ماجرا ها گرفت :
1. دلایل افزایش خصومت ها و به وجود آمدن دو دوره جنگ :
الف . گرجستان و جغرافیای اون [nb]در بالا بهش اشاره ی کامل شده[/nb]
ب . قفقاز و شرایط و منابع و جغرافیا
که هردو حکومت ، ایران و روسیه ، بر سر تسلط بر اون دعوا داشتند به نوعی

2.دلایل شکست ایران و برقراری قرار داد های گلستان در دوره ی اول و ترکمانچای در دوره ی دوم :
که خودش به دو دسته ی دلایل داخلی و خارجی میشه :
دلایل خارجی :
الف . نابرابری تجهزاتی ایران مقابل روسیه به طوری که تجهیزات نطامی ایران ، شامل سواره نظام میشد ،و تجهیزات روس ها ، شامل توپخانه ها و ابزار پیشرفته ی .
ب . تجربه ی فرماندهان روسی ، در جنگهایی که با امپراتوری عثمانی و جبهه های شرق اروپا داشتند
دلایل داخلی :
الف .عدم اعتماد کامل فتحعلی شاه به ولیعهد خود ، به طوری که فرماندهی قسمتی از سپاه رو به صدر اعظم قبلی خودش سپرد
ب. فتحعلی شاه از کمک آنچنانی به وعباس میرزا خودداری میکرد ، بدون آذوقه و مهمات هم که نمیشه جنگید . در نتیجه عباس میرزا دلسرد شد .
پ. فتحعلی شاه برای دور ماندن از جنگ ، از چمن سلطانیه به تهران رفت . و این یعنی اختلاف میان شاه و فرمانده ی سپاه

منابع:
کتاب
تاریخ روابط خارجی ایران نوشته ی عبدالرضا هوشنگ مهدوی
ایران در دوره ی قاجاریه نوشته ی علی اصغر شمیم
تاریخ ایران ، از باستان تا به امروز ترجمه ی کیخسرو کشاورزی
 

newfolder16

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
153
امتیاز
379
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
تهران
پاسخ : آغاز مسابقه تاریخ به سبک جدید

گروه ما :

پادشاه قاجاریه در اون زمان فتحعلی شاه بوده. در اون دوره هند بزرگ ترین مستعمره ی انگلیس بوده و فرانسه که اون موقع ناپلئون بناپارت رهبرش بوده و روسیه هم از طرف دیگه که این سه کشور با هم رقابت داشتن که جای بیشتریُ تحت سلطه شون درآرن. روسیه برای پیشرفت کردن و قدرتمند شدن باید جایی رو می گرفت و تنها جایی که خوب بود، ایران بود براش. اول از تحریک گرجستان برای شورش استفاده می کنن و بعد از مرگ آغا محمد خان شروع به حمله می کنن به بهانه ی شورش گرجستان. فتحعلی شاه دنبال جنگ نبوده کلن ولی مجبور بوده با روسیه بجنگه و گرجستان هم در این وضع از ایران جدا میشه.
از ی طرف هم فرانسه می خواسته هندُ بگیره و تنها راه گذشتن از ایران بوده پس میاد که با ایران دوست شه. روسیه دشمن هر دوکشور بوده. فتحعلی شاه عرضه و توان جنگیدن با روسیه رو نداشت. عباس میرزا از تبریز برای مقابله با روسیه آماده میشه.
فرانسه که هند رو میخواسته و میخواسته که روسیه هم ضعیف شه، میاد توی قرارداد فین کنشتاین، متعهد میشه که در ازای این که ایران بهش اجازه ی عبور از خاکش به طرف ایران و لشکرکشی به هندُ بده، فرانسه بیاد ایرانُ تجهیز کنه از لحاظ نظامی بده و در جنگ با روسیه کمکش کنه که البته فرانسه به عهدش پایبند نمی مونه و بعد ها با روسیه دوست میشه و ایرانُ ول می کنه.
عباس میرزا میخواست که ایران از فرانسه اسلحه سازی یاد بگیره چون اینجوری اونا فقط تو این جنگ بهشون کمک میشه ولی فرانسه از ایران آذوقه میگرفت و اگر هم جنگی پیش میومد برای ایران بد میشد. بستن قرارداد کار اشتباهی بود.
عباس میرزا میاد و سرزمین های ایرانُ پس می گیره ولی چون شهر به شهر میرفتن، 20 سال طول میکشه. ایران اول جنگُ میبره. فرانسه برای ضربه زدن ب روسیه آماده میشه. اما انگلیس که می بینه در خطره از ناتوان بودن فتحعلی شاه و متعهد نبودن ناپلئون ب تعهداتش استفاده می کنه تا هم جلوی فرانسهُ روسیه رو بگیره که طرف هند نیان و هم بازار های ایران رو میخواسته داشته باشه.
انگلیس به ایران پیشنهاد کمک میده ولی در اصل میخواسته به روسیه کمک کنه تا ایران ببازه و روسیه بره تا با فرانسه بجنگه.
اون موقع عباس میرزا داشته موفق می شده ولی چند تا مشکل داشته : اولن این که پول سپاه رو باید شاه میداد که نمی داد. دوم این که فرانسه دیگه به ایران کمک نمی کرده و سوم اینکه سر جانشینی دعوا بوده بین بچه های شاه (135 تا بچه) که این باعث میشه جلوی کارای عباس میرزا گرفته شه.
انگلیس میاد و با سیاست خودش عباس میرزا رو متقاعد می کنه که آتش بس کنه و دیگه نجنگه که نتیجش میشه قرارداد گلستان که گرجستان، داغستان، باکو و گنجه به روسیه میرسه. برای انگلیس خوب میشه و روسیه هم میره سراغ فرانسه و بعد از این که روسیه و انگلیس با کمک هم ناپلئونُ شکست میدن، با هم دوست میشن.
روسیه استعمارگری می کنه و جلوی کوچ عشایر ایرانیُ میگیره و میخواسته اونارو مسیحی کنه و مردم مشکلات زیادی داشتن و این میشه که مردم برای پس گرفتن سرزمین ها دست به جنگ می زنن( علما هم فتوا داده بودن گویا).فتحعلی شاه میذاره ولی عباس میرزا مخلفت می کنه. (1204 ه.ش) مردم مسلمان نشین قفقاز و کوه نشینان داغستان بر ضد روس ها قیام میکنن و سربازان روسی را مورد حمله و کشتار قرار میدن. چون فتحعلی شاه تجربه تلخی از ادامه ي جنگ با روس ها داشت، تصمیم گرفت از فتوحاتی که نصیبش شده بود استفاده كند و هر چه زودتر صلح نماید ، اما دولت روسیه حاضر به میانجی گری دولت های بی طرف و پایان جنگ نشد .
قرارداد مفصل بسته میشه ب این شرح که انگلیس به ایران کمک مالی و نظامی کنه و ایران در عوض نذاره هیچ کشوری از مرزاش عبور کنه.
اوایل جنگ ایران پیروزی های بزرگی ب دست میاره ولی
1 سواره نظام ایران توان مقابله با آتش توپخانه روس ها را نداشت ، برای نمونه در جنگ شمکور که اولین برخورد جدی بین دوطرف بود یک ستون دوهزارنفری روسیه یک سپاه پنج هزار نفری ایرانی تحت فرماندهی محمد میرزا فرزند ارشد عباس میرزا( محمد شاه بعدی)را از هم پاشید که علت آن نابرابری اسلحه دو طرف بود ، سربازان ایرانی از ترس آتش توپ ها فرار کردند ،حتی محمد میرزا نیز به دست قزاق های روس افتاد ولی بر اثر شجاعت یکی از رؤسای شاهسون نجات یافت .
احضار یرمولف فرمانده روس ها از طرف تزار نیکلای اول و انتصاب ژنرال پاسکوویچ به فرماندهی نیروهای قفقاز . این ژنرال روسی در جبهه ی شرق اروپا و جنگ با عثمانی تجربه های زیادی کسب کرده بود .
ب دلیل این که انگلیس ب خاطر دوستیش با روسیه کنار میکشه و کمک نمی کنه (2) و
کارشکنی های برادرای عباس میرزا (2) و صمیمانه نبودن روابط فتحعلی شاه با ولیعهد ( عباس میرزا ) که سبب شد فرماندهی قسمتی از سپاه را به الهیارخان آصف الدوله صدراعظم سابق خود واگذار کند ، این فرمانده به محض مشاهده اولین علایم خطر با قوای تحت فرماندهی خود میدان جنگ را ترک و تا رود ارس عقب نشینی کرد و این اقدام وی سبب شد، سپاه عباس میرزا روحیه خود را از دست بدهد و متفرق شود .
و خساست فتحعلی شاه و حمایت نکردنش از لحاظ مالی (3) عباس میرزا عده ای از سربازان چریک را به دلیل نداشتن اعتبار کافی مرخص کرده بود ، بنابراین شور و حرارت سابق را نداشت و مایل بود هرچه زودتر جنگ های ویران گر پایان يابد . سپاه بدون آذوقه و مهمات کافی نمی توانست کاری از پیش ببرد .
دلایل دیگه : عزیمت فتحعلی شاه از چمن سلطانیه به تهران برای دور ماندن از صحنه جنگ : روس ها به محض اطلاع از اختلاف میان شاه و ولیعهد فرصت را غنیمت شمرده، بر حمله های خود افزودند و ایروان را نیز تصرف کردند وباگذشتن از رود ارس ، تبریز را به علت نداشتن وسایل دفاعی و سنگر بندی، فتح کردند .
تمایل حاکمان محلی شمال ارس به دولت روسیه پس از مشاهده موفقیت های سپاه آن دولت ، در حالی که عباس میرزا در دوره ي اول جنگ ها، با تدبیرهای لازم آنها را به ایران متمایل ساخته بود .
تصرف تبریز به عنوان پایتخت دوم قاجار توسط ژنرال پاسکوویچ ،آخرین امیدهای عباس میرزا را برای ادامه ي جنگ را به نا امیدی تبديل كرد. زيرا با تصرف آن شهر،خط ارتباطي اردوي او با داخل ايران قطع شد.
ارتش ایران از حیث نیروی کادر که شامل افسران کار آزموده باشد فوق العاده در مضیقه بود. به استثنای هفت هنگ پیاده و دوهنگ سواره و چهار هنگ توپخانه که در زمان حضور ژنرال گاردان از روی اصول جدید نظام ساماندهی شده بودند تشکیلات نظامی ارتش اکثراً بصورت چریک بود که برای این نبرد بزرگ اصلاً مناسب نبود .
در زمان محاربه و عملیات جنگی وحدت و همکاری میان یگانهای بزرگ و کوچک ارتش وجود نداشت.
هنگامی که دشمن به یک نقطه از جبهه و یا برروی یک از جناحین جبهه فشار می آورد فوراً همه یگانها و لشکرها بدون دستور ویژه ولو اینکه علائم شکست را در سپاه ایران مشاهده نمایند یا حمله می کردند و یا عقب نشینی می کردند.
قوای احتیاط ارتش ایران نامنظم بود و طرز استفاده از این نیرو و در نزد فرماندهان ارتش درک و ماهیت روشنی نداشت بطوریکه تنها یک تعداد قوایی با نام احتیاط در پشت جبهه اردو زده بود بدون اینکه فرماندهان به اصول و بکار بردن آن آشنایی داشته باشند.
ارتش ایران ستاد فرماندهی نداشت در صورتی که ارتش روس دارای اران حرب بالنسبه مهمی بود که درعملیات جنگی به فرماندهان خود کمک فکری ارایه می کرد. نقشه عملیات جنگی به دقت و مخفیانه مطرح نمی شد بلکه در محلی که نوکران هم به آن رفت و آمد می کردند طرح می شدو در نتیجه کسی نبود که از عملیات نظامی ایران اطلاعی نداشته باشد

سلاح ارتش ایران نسبت به ادوات نظامی دشمن غیر قابل قیاس بود زیرا اسلحه روسها از حیث برد و ساختار برتری داشت .
ارتش روسیه دارای اصول و تشکیلات نظامی جدید بود در صورتی که ارتش ایران هنوز به شیوه قدیم اداره و آماده نبرد می شد. اما باید گفت مهمترین عامل شکست ارتش ایران عدم وجود پادشاهی مقتدر و جسور بود .
شکستهاي ايران در جنگ با روسيه نه به دليل فقدان رشادت و عدم همکاري ايلات و عشاير قفقاز، بلکه به دلايلي ديگر بود که به آنها اشاره مي کنيم. دولتمردان ايران پيش از اندازه به حمايت قدرتهاي خارجي اميد بسته بودند، آنها هرگز تصور نمي‌کردند يک دولت اروپايي منافع کشوري ديگر در آن قاره را به هر دليلي بر منافع ايران ترجيح دهد. ايران از نظر قدرتهاي خارجي تا وقتي اهميت داشت کــــــــه مي‌توانست جبهه اي در برابر حريف روسي بگشايد و بخش قابل توجهي از نيروهاي آن را مشغول دارد. هرگاه يک قدرت اروپايي از ناحية روسيه احساس خطر مي‌کرد از ايران به عنوان نيرويي جهت خنثي ساختن يا کم اثر کردن آن خطر استفاده مي کرد و هرگاه خطر رفع مي شد، ايران را به حال خود رهــا مي‌کردند. اين سياست بارها و بارها اتفاق افتاد اما کمتر کسي از رجال دوره قاجار بود که از آن درس عبرت گيرد. آنها هرگاه ازجانب يک قدرت اروپايي نا اميد مي‌شدند به سوي ديگري روي مي‌آوردند و هيچ گاه از قدرت ايلات و عشاير قفقاز که بخش مهمي از آنها حداقل در ضديت با روسيه با ايران مشترک بودند استفاده قابل توجهي نکردند.
در طول دوران نخست جنگهاي ايران و روس حکومت قاجار براي بهره‌گيري از نيروي جهاد و دين بر ضد متجاوزان روسي چه اقداماتي انجام داد ؟ با اين توضيح که سياستهاي مزورانه انگليس و فرانسه دربار قاجار را با مشکلات عديده رو به رو کرده بود.
انديشه جهاد در ذهن برخي ايرانيان وجود داشت. جونز کمکهاي انگليس به ايران را مشروط به قطع روابط همه جانبه با فرانسه کرد، در برابر عده اي مي‌گفتند نبايد به وعده هاي انگليس دل خوش کرد زيرا آنها هم مثل فرانسه در برابر ايران رفتار خواهند کرد. آنها معتقد بودند براي جلوگيري از تجاوزهاي روسيه در گرجستان بايد به روحانيون روي آورد تا آنها مردم را به مقابله روسيه فرا بخوانند و اعلام جهاد نمايند. ميرزا بزرگ فراهاني اين وظيفه را عهده‌دار گرديد که با روحانيون بزرگ ارتباط برقرار کند. او حاج ملاباقر سلماسي و صدرالدين تبريزي را ملاقات کرد و آنها را به عتبات فرستاد تا موضوع حملات روسها را به گرجستان و داغستان به اطلاع شيخ محمدجعفر نجفي و سيد محمد اصفهاني برسانند. وقتي روحانيون عتبات از مراتب مطلع شدند، فرستادگاني به قم، کاشان، يزد، اصفهان، شيراز و شهرهاي ديگر فرستادند و حکم جهاد دادند. ملا احمد نراقي و مير محمدحسين سلطان‌العلما امام جمعه اصفهان و ملا علي‌اکبر اصفهاني احکامي مشابه صادر کردند . ميرزا بزرگ اين احکام را جمع‌آوري کرد و تحت عنوان جهاديه منتشر نمود. جهاديه ها در سراسر شهرهاي ايران پخش شد و تحت تاثير آن هيجاني توليد گرديد، اما اين دوران مصادف با سفر ميرزا ابوالحسن خان شيرازي به لندن و قطع روابط ايران و فرانسه بود که به توصية جونز انجام گرفت. در دوره اول جنگهاي ايران و روس از نيروي مذهبي جامعه چندان استفاده اي نشد.

با توجه به دلایل، شرایط دفعه قبل تکرار میشه و قرارداد ترکمانچای بسته میشه که همه ی سرزمین های بالای رود ارس به روسیه میرسه که به اون قدرت زیادی میده. اما از آن جدا شدن مهمتر مسئله ای بود که در قرارداد ترکمانچای پیش آمد و آن حق کاپیتولاسیون بود. در دنیای کنونی کشوری که مستقل باشد اگر کسی در آن کشور جرمی انجام داد مطابق قوانین آنجا مجازات می شود ولی در کاپیتولاسیون کشور مورد اشاره هیچ کاری نمی تواند انجام دهد. و این یعنی از بین رفتن کامل استقلال ایران در آن زمان شد که باعث ایجاد حادثه مرگ گریبادوف سفیر فوق العاده روسیه شد.
پس جمع بندی ای که میشه راجع ب دلایل شکست ایران کرد اینه:
1- فتحعلی شاه به عنوان شاه تصمیم های نادرستی می گرفته، با عباس میرزا مشکل داشته، ترسو و بی عرضه بوده و به جنگ نمی رفته و به سپاه کمک مالی نمی کرده.
2- اختلافات بین عباس میرزا و بقیه ی پسران و مشکلاتی که عباس میرزا داشته که در نهایت باعث میشه دست از جنگیدن برداره و انگلستان هم برای اینکه روسیه بیشتر از این جلو نیاد، عباس میرزا رو متقاعد میکنه که صلح کنه. تمامی تلاشهای عباس میرزا برای تشکیل یک سپاه کار آمد وتوپخانه منظم به دلیل فشارهای متوالی روسها و نرسیدن امکانات مالی و عدم تعهدات دولت فرانسه و انگلیس با شکست مواجه شد.
3- این که روسیه از هر نظر نظامی از ایران قوی تر بوده، فرمانده های بهتر، سپاه کارآزموده تر، امکانات جنگی بهتر و نظم بین سربازان و شیوه های جدید تر برای جنگیدن. ساده انگاری و کم گرفتن توان حریف هم از دلایل شکست بود. البته روسیه هیچ وقت با برتری نظامی نتونست ببره. بردش بیشتر به خاطر سیاست و لو رفتن نقشه های ایران بود. ایرانی ها با همون امکانات کم هم مقاومت می کردن و تن به شکست نمی دادن.
4- قرارداد هایی که بسته شد با انگلیس و فرانسه که نباید ایران به اونا اعتماد می کرد. تهش هم به ایران کمک نکردن و با روسیه دوست شدن. در مقابله با قدرت های خارجی اعتماد کردن به کشور های دیگه کار خطرناکیه چون کشور هایی مثل اینا معمولن به فکر منافعشون ـن.
5- به خاطر وضع بدِ ایران و شکست های متوالیش مردم نا امید بودن و بعضی ها هم به روسیه روی آوردن و خیانت کردن. مثل نفاق و دورویی خوانین محلی، بی اعتمادی مردم مناطق اشغالی به حکام قاجار و تهدیدات و شورش های داخلی عشایر و ایلات سرکش هم از نتایج این شکست ها بود که مشکلات رو بیشتر می کرد.
6- عدم استفاده از روحیه ی جهاد ایرانیان و تشویق علما برای تقویت روحیه ی سربازان
منابع :

1- تاریخ روابط خارجی ایران ، عبدالرضا هوشنگ مهدوی ، انتشارات امیر کبیر ، چاپ هشتم ، تهران 1381 ، صص 6 - 232.

2- ایران در دوره ي سلطنت قاجار ، علی اصغر شمیم ، انتشارات مدبّر ، چاپ نهم ، تهران 1379 ، ص 99 و 101.
3- جزوه ی تاریخ من :- "
4- نشریه دانشجویی وطن یولی
 
  • شروع کننده موضوع
  • #31

ادیبَک

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,381
امتیاز
4,204
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
سنندج
سال فارغ التحصیلی
1392
دانشگاه
Lund University
رشته دانشگاه
Law
اینستاگرام
پاسخ : آغاز مسابقه تاریخ به سبک جدید

امتیاز ها :


تیم اول

ارائه منبع : 2 امتیاز

کیفیت تعریف ، جمله بندی و صحت تعریف : 4 امتیاز

سطح نقد و بررسی تاریخچه و جزئیات موضوع : 4 امتیاز

جمع امتیاز ها : 10




تیم دوم


ارائه منبع : 2 امتیاز

کیفیت تعریف ، جمله بندی و صحت تعریف : 4 امتیاز

سطح نقد و بررسی تاریخچه و جزئیات موضوع : 3 امتیاز (ببینید شما بیشتر گرجستان رو علت جنگ ایران و روسیه دونستید در حالی که

دستیابی به آبهای جنوبی ایران همون طور که خودتونم اشاره کردید دلیل عمده ی حمله روسیه به ایران بود)

جمع امتیاز ها : 9




جمع کُل امتیاز ها

تیم اول : 14 امتیاز

تیم دوم : 19 امتیاز





موضوع جدید : بـین النهـرین

توضیحات اضافه :موقعیت ، نوع حکومت ها، اقوام و تاریخچه بـین النهـرین

مدت زمان پاسخگوئی : 24 ساعت

سقف امتیاز : 10 امتیاز
 

matin320

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,367
امتیاز
10,108
نام مرکز سمپاد
شهید هاشمی نژاد II
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
94
دانشگاه
شهید باهنر
رشته دانشگاه
دامپزشک / سیاست
پاسخ : آغاز مسابقه تاریخ به سبک جدید

بین النهرین ناحیه ای در آسیای غربی در امتداد رودهای دجله و فرات و بین آنهاست که از جنوب به شمال از خلیج فارس تا کوههای ارمنستان و از شرق به غرب از فلات ایران تا بیابان شام امتداد دارد.
از نواحی کوهستانی شمالی مسیر دجله و فرات به طرف جنوب از شیب این ناحیه می کاهد و بعد به دشتهای سبز مرکزی بین النهرین می رسد که زمانی به علت وجود شبکه بسیار وسیع آبیاری بسیار حاصل خیز بوده است و این دو رود در جنوب به یکدیگر پیوسته و شط العرب و دلتای آن را می سازند که نیزارهای فراوان دارد.

قسمت جنوبی بین النهرین مهد تمدن بشر بوده است و از این جهت حتی بر مصر نیز تقدم دارد در همین جا است که شهرهای : اریدو، اور، لارسا، لاگاش، نبپو، اکدوبابل، پیدایش یافت (هر چند برخی از مورخان و منابع تمدن سومر را به عنوان مهد تمدن بین النهرین در نظر گرفتند که البته توجه اونها بیشتر بر روی ساز و کار اداره شهر در بین النهرین بود نه نخستین شهر های ایجاد شده در این سرزمین).
تمدن در این ناحیه در هزاره چهارم قبل از میلاد مسیح استقرار یافته تا پیش از قرن 18 قبل از میلاد جز دوره های موقت، بین النهرین مرکب از کشورهای بسیار بود که بیشتر آنها در جنگ های حمدایی از بین رفته و سرانجام دو دولت آشور در بین النهرین علیا و بابل در بین النهرین سفلی که تمدن مشترکی داشتند بوجود آمدند.
پس از تصرف به دست هخامنشیان در 539 قبل از میلاد به عنوان یک واحد سیاسی از بین رفت ولی اهمیت فرهنگی و اقتصادی آن باقی ماند.
سلسله هخامنشی در 231 ق.م به دست اسکندر مقدونی منقرض شد و پس از سلوکیان و اشکانیان به تصرف ساسانیان در آمد و با حمله مسلمین به ایران، بین النهرین و ایران جزء سرزمین های خلافت اسلامی گردید.
در سال 145 هجری قمری منصور خلیفه عباسی که بغداد را بنا نمود و پایتخت خلافت عباسی قرار داد، بین النهرین رونق گرفت لیکن در حمله هلاکو خان مغول بین النهرین ویران شد و شبکه آبیاری آن از بین رفت.
در سال 1638 به تصرف دولت عثمانی درآمد که در این دوران توجهی به عمران آن نشد . در قرن 19 میلادی بین النهرین اهمیت سوق الجیشی برای انگلستان داشت و در جنگ جهانی اول از میدان های عمده جنگ بود و سپس کشور عراق در آن تاسیس یافت.
تاریخ بین النهرین و آمیختن آن با علم جغرافیا:
سرزمین بین النهرین یا میان رودان ، بین دو رود دجله و فرات قرار دارد و در منطقه ی عراق کنونی است . و در گذشته بخشی از ایران باستان بوده . به همین دلیل ایرانیان آن را میان دو رود مینامند که در زبان یونانی «مزوپوتامیا» نامیده میشه .
تمدن های ایرانی و غیر ایرانی مختلف[1] در این سرزمین وجود داشته . و امروزه بین سرزمین های عراق- ترکیه -ایران -سوریه -کویت تقسیم شده .
اکثر مردم در خانه های خشتی زندگی میکردند اما ثروتمندان در خانه های آجری زندگی میکردند . اما معماری این سرزمین از بناهایی به نام زیگورات پیداست که به زیباترین شکل تزئین می شدند و در آن ها از کاشی کاری استفاده می شد . صنعت موسیقی و مجسمه سازی هم رونق داشته .
سرزمین بین النهرین یا میان دو رودان ، بین دو رود پر آب دجله و فرات قرار دارد و عامل پیدایشش هم نزدیکی به آب و آب و هوای خوب است و محصولات کشاورزی آن هم گندم، جو و ذرت است.
______________________
[1] تمدن‌های سومر، اکد، بابل، آشور، کلدانی و تمدن‌های ایرانی مانند عیلام و ماد

علاوه بر مطالعه و تحقیق برو روی این منابع(قسمتی از تحقیق که به علت طولانی شدن متن از استفاده از آن خودداری نمودیم.لذا حتما مطالعه شود):
منبع اول

منبع دوم
چکیده تحقیق گروه ما:
نکات قابل تامل در رابطه با بین النهرین از نظر گروه ما:
1- طبق اطلاعات کتاب جغرافیای سوم راهنمایی، سرزمین های بین النهرین، هوانگهو، دره سند، دره رود نیل و آمریکای مرکزی از اولین گهواره های تمدن بشریست(زیرا اولین شهرها با نظام شهر نشینی برای اولین بار در این مناطق بوجود آمده اند).
2- در بین النهرین شهر های متوالی زیادی مثل شهرهای : اریدو، اور، لارسا، لاگاش، نبپو، اکدوبابل، پیدایش یافت. مورخان تاریخ بوجود آمدن این شهر ها را به 4000 سال پیش از میلاد مربوط میکنند.(منبع:دانش نامه رشد)
3- مصر باستان به تمدنی در شمال خاوری آفریقا در درهٔ رود نیل گفته می‌شود که در دورهٔ زمانی میان ۳۰۰۰ پیش از میلاد تا زمان تسخیر مصر بدست اسکندر مقدونی وجود داشت. به فرمانروایان مصر باستان فرعون گفته می‌شود.(وکی پدیا، کلید واژه: تمدن مصر باستان)


یکی از اولین کار های تحقیقی گروه ما مطالعه بر روی مهدهای تمدنی بود که در نکات مهم( شماره 1) به آن اشاره کردیم.پس از تحقیق به این نتیجه رسیدیم که دو تمدن مصر و بین النهرین(عیلام را در زمره تمدن بی النهرین به حساب آوردیم) از ابتدایی ترین تمدن های بشری بر روی زمین بودند.(البته باید به این نکته اشاره کرد که در باره تمدن آمریکای مرکزی اطلاعات زیادی در دسترس نیست). از این رو دامنه تحقیق درباره بین النهرین را به تمدن بین النهرین+تمدن مصر بسط دادیم تا نهایتا در کتاب اسرار تمدن مصر باستان اثر بهنام محمد پناه به این نتیجه رسیدیم که تمدن بین النهرین حتی بر تمدن مصر نیز تقدم داشته. حتی به گفته بعضی منابع(وکی پدیا، نکات مهم شماره 3) این تفاوت تاریخی به 1000 سال میرسد.که تمدن بین النهرین را 1000 سال پیش از تمدن مصر باستان بیان میکند.

متن زیر الحاقی از وکی پدیا درباره تمدن مصر باستان است، این متن، نقطه عطف دو تمدن بین النهرین و تمدن مصر باستان است که گروه ما در ضمن انجام تحقیق به آن برخورد (البته در نکات شماره 3 نیز به آن اشاره شد) :
مصر باستان به تمدنی در شمال خاوری آفریقا در درهٔ رود نیل گفته می‌شود که در دورهٔ زمانی میان ۳۰۰۰ پیش از میلاد تا زمان تسخیر مصر بدست اسکندر مقدونی وجود داشت. تمدن مصر باستان نمونه ‌ای از شاهنشاهی ‌های بنا شده بر اصل آبیاری است. به فرمانروایان مصر باستان فرعون گفته می‌شود.
منابع:
1- کتاب اسرار تمدن مصر باستان اثر بهنام محمد پناه
2- کتاب سینوهه پزک دربار فرعون، اثر میکاوالتاری. ترجمه ذبیح الله منصوری
3- دانشنامه رشد
4- دانشنامه آزاد وکی پدیا
لینک های مرتبط:
5- لینک اول

6- لینک دوم
 

Aramesh_Z

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
601
امتیاز
8,216
نام مرکز سمپاد
فرزانگان امام رضا (ع)
شهر
لاهیجان
سال فارغ التحصیلی
96
رشته دانشگاه
دامپزشکی
پاسخ : آغاز مسابقه تاریخ به سبک جدید

گروه ما :

در سرزمین عراق، دو رودخانه بزرگ دجله و فرات وجود دارند که به هم می پیوندند و سپس به دریا وصل می شوند اما در ۵۰۰۰ سال پیش، هر یک به طور جداگانه وارد دریا می شدند. این رودخانه ها در نزدیکی دریا، نیزار های باتلاقی و وسیعی به وجود می آورند.


سرزمینی که بین این دو رودخانه قرار دارد، بین النهرین یا میان دو رود نام دارد. ۵۰۰۰ سال پیش، مردمانی از سرزمین دوری به آنجا آمدند. عده ای می گویند که آنان از سمت رود سند در پاکستان امروزی آمده اند. البته گفته آنان هنوز به اثبات نرسیده اما آثاری در این مناطق به دست آمده که با آثار این مردمان مطابقت داشته است. این مردمان در جنوب بین النهرین ساکن شدند و یکی از قدیمی ترین تمدن های باستانی را به وجود آوردند. به بین النهرین گهواره تمدن هم می گویند. این مردمان سومری نامیده می شدند و هر یک در شهر های مختلفی زندگی می کردند و در واقع با هم اتحادی نداشتند و به صورت دولت ـ شهر بودند. از جمله این شهرها، اور، اوروک، کیش، لاگاش، لارسا، اور و نیپور بودند. در میان هر شهر معبدی بود که مردم در آن خدای شهر خود را می پرستیدند. هر یک از شهرهای میان دو رود یک خدای مخصوص که حامی شهرشان بود، داشتند. اداره شهرها بر عهده کاهنانی بود که به رئیس آن ها انسی می گفتند. شهرهای سومر با هم اتحاد نداشتند و اغلب با یکدیگر در حال جنگ بودند. اقوام زیادی هم در شمال، مرکز ، شرق و غرب بین النهرین بودند که گاهی با آنان روابط دوستانه یا خصمانه داشتند. تا ۷۰۰ سال بعد، کسی موفق به اتحاد دولت شهرهای سومری نشد. سرانجام در قرن ۲۴۰۰ ق.م ، اقوام اکدی که در مرکز بین النهرین می زیستند، شهرهای سومری را تصرف کردند. رهبر این اقوام سارگن نام داشت که فرمانروای مقتدر اکدی ها بود. او را نخستین امپراتور میان دو رود باستان می دانند؛ زیرا طی فتوحات بسیار توانست از خلیج فارس تا قسمت های شمالی میان دو رود را تصرف کند.

پادشاهان ایلام نمی توانستند برای مدت طولانی بر سرزمین سومر حکومت کنند. پایتخت آنان شوش بود و از سومر خیلی دور بود. سرانجام سرزمین سومر توسط اقوام اموری تصرف شد و ایلامیان از سومر رانده شدند. اموری ها سلسله جدیدی را در سومر به وجود آورده و بر سومر حاکم شدند.

پادشاهان این سلسله پانزده نفر بودند. بزرگترین پادشاه این سلسله حمورابی نام داشت که به دلیل اقداماتش در زمینه کشاورزی ، بازرگانی و قانون گذاری شهرت بسیاری داشت. قوانین او را قدیمی ترین قوانین در تاریخ جهان می دانند. او این کار را برای برقراری نظم در بابل ، پایتخت خویش ، کرد.

چند مورد از قوانین حمورابی

ـ اگر شخصی ، فرد دیگری را متهم کرد و او را مسئول قتلی دانست اما آن را اثبات نکرد ، متهم کننده باید به قتل برسد.

ـ اگر کسی گوش کسی را برید ، گوش خودش باید بریده شود.

ـ اگر شخصی پولی را برای شراکت به شخص دیگری داد ، آنان باید در مقابل خدا سود یا زیان حاصل را به نحوه مساوی تقسیم کنند.

ـ اگر کسی چشم کسی را از حدقه در آورد ، چشم خودش باید از حدقه در آید.

پایتخت حمورابی شهر بابل بود که بزرگ ترین شهر دنیای باستان بود. حکومت اموری ها با نام دولت بابل قدیم هم شناخته می شود. سرانجام با تضعیف حکومت اموری، شورش هایی در میان دو رود به وجود آمد که حکومت اموری را تضعیف کرد. اقوام کاسی که در غرب کوه های زاگرس می زیستند ، به میان دو رود حمله کردند و حکومت هایی را تشکیل دادند. هیتی ها هم که اقوام خشنی بودند ، به سومر حمله کرده و آنجا را تصرف کردند و امپراتوری عظیمی را به پایتختی هاتوساس در آسیای صغیر به وجود آوردند.

آشوری ها

در هنگامی که بین النهرین در آتش جنگ می سوخت، اقوامی خشن و جنگجویی در شمال این سرزمین قدرت می گرفتند. این اقوام آشور نام داشتند و یکی از هولناک ترین اقوام در تاریخ بودند. بخصوص بی رحمی آن ها نسبت به اقوام زیردستشان و قتل عام مردم سرزمینی که آن جا را تصرف می کردند، خصوصیت وحشت انگیز آنان بود.

امپراتوری آشور

سرانجام آشوری ها به شهرهای میان دورود حمله کردند و هر که را دیدند ،از دم تیغ گذراندند. آن ها در مدت کوتاهی بین النهرین را از اقوام ساکن در آن گرفته و آن را تصرف کردند. آشوری ها در مدت کوتاهی ، به طرف دریای مدیترانه حرکت کردند و شهرهای مختلفی را تصرف کردند. یکی از پادشاهان آشور، شلمانصر سوم بود که شهرهای بسیاری را تصرف کرد. بعدها اسارحدون پادشاه آشور، تهرکا فرعون مصر را شکست داد و سلسله کوشی مصر را برانداخت. آشوری ها پس از تصرف مصر، نکوی اول را به پادشاهی مصر گماردند. اما این پادشاه علیه آشوری ها قیام کرد و آشوری ها دوباره به مصر بازگشتند. این دفعه آن ها بسیار عصبانی بودند؛ به طوری که نکوی اول را تا کوش _ سرزمین مادری اش _ تعقیب کردند. آن ها در راه ، طیوه ، مرکز مذهبی مصر ، را ویران کردند.

آخرین امپراتور قدرتمند آشور، آشور بانیپال نام داشت. او مردی جنگ طلب بود که با حملات پیاپی به شهرهای ایلامی به عمر حکومت ایلام پایان داد. او شهر شوش را ویران کرد و همه مردم آن را از دم تیغ گذراند. پس از مرگ او امپراتوری آشور ضعیف شد و سرزمین های آن از هم جدا شدند. در این هنگام بابلی ها آشوری ها را از سرزمین خود بیرون کردند و حکومت کلده را به وجود آوردند که به حکومت بابل جدید معروف بود. موسس این سلسله نبوپولاسار نام داشت. او با حکومت ایرانی ماد متحد شد و به آشور حمله کرد. سرانجام نینوا پایتخت امپراتوری آشور ، سقوط کرد و امپراتوری آشور برای همیشه به تاریخ پیوست. ایرانیان و بابلی ها ، سرزمین های فتح شده را بین خود تقسیم کردند. جنوب و غرب آشور، بین النهرین ، سوریه و فلسطین به بابل تعلق گرفت و باقی مانده قلمرو وسیع آشور به حکومت ماد رسید.

ارتش آشور

در مطالب قبلی فرصت پیدا نکردم که درباره ارتش سهمگین آشور برای شما مطالبی را بنویسم. امیدوارم از این مطلب درباره ارتش آشور خوشتون بیاد.

ارتش آشور ارتش قدرتمندی بود. سلاح هایی که آنان به وجود آوردند ، علم جنگ افزارها را گسترش داد و آن را بهبود بخشید. یکی از مهم ترین موفقیت های آنان در ساخت سلاح این بود که موفق شدند از آهن در ساخت سلاح استفاده کنند. همچنین آنان موفق به ساخت قلعه کوب شدند. قلعه کوب وسیله ای بود که تیراندازان در بالای آن به مدافعان قلعه تیراندازی می کردند و در همان سو با وسیله ای که قلعه را از بین می برد، مدافعان را غافل گیر می کردند. سلاح دیگر آنان پل معلق نام داشت. با این وسیله مهاجمان می توانستند به صورت سیل آسا به درون قلعه حمله ور شوند. آنان ارابه هایی داشتند که دو یا چند نفرتیرانداز در آن بوده و دشمن را به وحشت می انداخته.

یکی از پادشاهان قدرتمند آشور، آشوربانیپال نام داشت. آشوربانیپال ایلام را تصرف کرد و شهر شوش را ویران کرد و به آتش کشید. پس از مرگ او امپراتوری آشور ضعیف شد و از هم پاشید. بابلی ها فرصت را غنیمت شمردند و خود را از آشور مستقل کرد. شاه بابلی ها نبوپولاسار نام داشت. او با هوخشتره پادشاه ماد پیمان اتحاد بست و به پایتخت آشور، نینوا ، حمله کرد و آن را تصرف کرد و به ویرانی کشاند و امپراتوری وسیع آشور را بین خود و حکومت ماد، تقسیم کرد. او حکومت کلده یا بابل جدید را تاسیس کرد و جنوب و غرب آشور، بین النهرین ، سوریه و فلسطین را از آن خود کرد و مادها باقیمانده سرزمین های آشور را به خود اختصاص دادند. هنگامی که نبوپولاسار در گذشت، پسر او ( نبوخدنصر ) بر تخت نشست. او امپراتوری خود را با جنگ های بیشمار وسعت داد. او پایتختش بابل را تبدیل به بزرگ ترین شهر دنیای باستان نمود. او با آشوریان طغیانگر در شمال و سوریها در غرب و مهمتر از همه با یهودیان در فلسطین – که با مصریان متحد شده بودند – به جنگ پرداخت. او در سال 587 قبل از میلاد ، به اورشلیم حمله کرد و آن شهر را تا پی ساختمان ها نابود کرد. او یهودیان را اسیر کرد و برای کارهای ساختمانی بابل به آن شهر برد. باغ های معلق که از عجایب هفتگانه دنیا محسوب می شود، در زمان نبوخدنصر ساخته شد. او این باغ را برای هدیه به همسرش که گفته می شود، یک شاهزاده خانم ایرانی بوده است، ساخت. این باغ انواع فراوانی از گیاهان مختلف را در خود داشت که در لشکرکشی ها پیدا شده و به بابل فرستاده شده بود. نبوخدنصر پس از 43 سال پادشاهی در سال 562 قبل از میلاد در گذشت.


آخرین پادشاه کلده، نبونید نام داشت. در زمان او کوروش نوه پادشاه ماد، پدربزرگ خود را شکست داد و حکومت هخامنشی را به وجود آورد.

نبونید پادشاه بابل، با پسامتیک فرعون مصر و کرزوس پادشاه لیدی، علیه کوروش، پیمان اتحاد بست اما کوروش در مدت کوتاهی کشور لیدی را تصرف کرد و برای تصرف بابل به این کشور لشکرکشی کرد. در کشور بابل، بزرگان مخالف نبونید، پادشاه آن بودند. کوروش کشور کلده را تصرف کرد و به طرف شهر بابل حرکت کرد. دیوارهای بابل بلند و مستحکم بود و تصرف آن به سختی امکان پذیر بود. نیروهای ایرانی چند ماه پشت دیوارهای بابل برای تصرف آن تلاش کردند ولی موفق به تصرف آن نشدند. در این هنگام کوروش پادشاه ایران تصمیم گرفت با توجه به آن که رود فرات از بابل می گذشت، مسیر رودخانه را تغییر دهد. با این کار، مسیر قدیمی رود فرات، خشک شد و نیروهای ایرانی وارد شهر شدند و سرانجام امپراتوری کلده هم همانند آشور، به تاریخ پیوست.

بین النهرین بخشی از قلمرو ایران

پس از تصرف بین النهرین، این سرزمین به مدت زیادی زیر تسلط هخامنشیان قرار داشت. البته در این مدت ـ که بیش از ۲۰۰ سال طول کشید ـ بابلی ها و مردم سراسر بین النهرین، شورش هایی را علیه هخامنشیان انجام دادند که البته ناموفق بودند. در یکی از این شورش ها، خشایارشا پسر داریوش بزرگ دستور داد، همه شورشیان را از بین برده و همچنین مجسمه ای را که معروف است، هرکس می خواسته در بابل پادشاه شود، باید با آن دست می داد، را از بین ببرند تا دیگر کسی جرئت نکند در بین النهرین و مخصوصا بابل، که مرکز شورش های بین النهرین بوده، ادعای پادشاهی بکند. اوضاع به همین صورت باقی ماند تا آنکه اسکندر مقدونی، پادشاه یونان و مقدونیه، به ایران حمله کرد و در اربیل، داریوش سوم، پادشاه ایران را شکست داد. پس از این پیروزی، تمامی شهرهای میان دورود دروازه های خود را یکی پس از دیگری، به روی اسکندر گشودند و او را پادشاه خود خواندند. اما دیری نپایید که اسکندر در سن ۳۲ سالگی در بابل مریض شد و درگذشت.

پس از درگذشت او ، قلمروش تجزیه شد و میان سردارانش تقسیم شد. بین النهرین ، ایران ، سوریه ، فلسطین و قسمتی از ترکیه به سلوکوس رسید و او حکومت سلوکیان را در این نواحی تاسیس کرد. بیش از یک قرن بعد، حکومت سلوکیان به وسیله پارت ها که از اقوام آریایی ساکن در ایران بودند، از بین رفت و بین النهرین جز ء قلمرو ایران شد. این سرزمین تا پایان دوره ساسانیان در ایران، بین حکومت های ایرانی ( اشکانیان و ساسانیان ) و امپراتوری روم دست به دست شد و هیچ وقت، به طور کامل به طرفین جنگ نرسید. عاقبت اعراب مسلمان موفق شدند بین النهرین را تصرف کنند و به عمر بین النهرین باستان خاتمه بدهند.




جمع بندی :

* در سرزمین عراق دو رودخانه بزرگ دجله و فرات ک ب هم میپیوندند و سپس ب دریا میریزند ، اما در 5000 سال پیش هر کدام جداگانه وارد دریا میشدند ، سرزمین بین این دو رودخانه ، بین النهرین نام داشت

* بر اساس أثار بدست آمده از این سرزمین عده ای میگویند ک افرادی ک سومری نامیده میشوند از سمت رود سند و پاکستان امروزی ب بین النهرین آمده و یکی از قدیمی ترین تمدن های باستانی را بوجود آوردند.

* آشوری ها اقوامی خشن و جنگجو بودند ک در زمان جنگ هیتی ها در شمال بین النهرین قدرت را بدست گرفتند

* پس از شکست امپراتوری کلده در برابر کوروش ، بین النهرین ب مدت بیش از 200 سال زیر سلطه هخامنشیان بود . اما اسکندر ( ک آخرین پادشاه هخامنشی ، داریوش سوم ، را شکست داد ) قلمروش تجزیه و میان سردارانش تقسیم شد . سرانجام بعد از کشمکش های فراوان بین حکومت های ایرانی ( اشکانیان و سامانیان ) و امپراتورى روم ، سرانجام بین النهرین ب دست اعراب مسلمان افتاد.

منابع :

padida.ir
encyclopaedhplamica.com
wikifegh.ir
artakava.ir
Civilizations.blogfa.com
 
  • شروع کننده موضوع
  • #34

ادیبَک

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,381
امتیاز
4,204
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
سنندج
سال فارغ التحصیلی
1392
دانشگاه
Lund University
رشته دانشگاه
Law
اینستاگرام
پاسخ : آغاز مسابقه تاریخ به سبک جدید

امتیاز ها :

تیم اول

ارائه منبع : 1 امتیاز

کیفیت تعریف ، جمله بندی و صحت تعریف : 3 امتیاز

سطح نقد و بررسی تاریخچه و جزئیات موضوع : 1 امتیاز ( در حقیقت بیشتر مطالب شما از وب civilizations.blogfa.com کپی شده بود . )

جمع امتیاز ها : 5


تیم دوم

ارائه منبع : 2 امتیاز

کیفیت تعریف ، جمله بندی و صحت تعریف : 4 امتیاز

سطح نقد و بررسی تاریخچه و جزئیات موضوع : 3 امتیاز (به بعضی از جزئیات مهم اشاره نکردید، هیچ اسمی از حاکمان،از جمله حمورابی یا

سارگن برده نشده.)

جمع امتیاز ها : 9



دوستان منظور ما از ارائه منبع یعنی شما مطالبی رو که خودتون ارائه می دید براساس سند و مدرک ارائه بدید نه اینکه دقیقا نوشته

های یک منبع رو اینجا کپی کنید.
 
  • شروع کننده موضوع
  • #35

ادیبَک

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,381
امتیاز
4,204
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
سنندج
سال فارغ التحصیلی
1392
دانشگاه
Lund University
رشته دانشگاه
Law
اینستاگرام
پاسخ : آغاز مسابقه تاریخ به سبک جدید

[size=10pt]موضوع جدید : ژاپن در عصر پیش از مدرن

توضیحات اضافه :بررسی و شرح دوران قبل از مدرن شدن ژاپن ، تاریخچه نژاد ، اقتصاد ، حکومت این کشور تا پیش از سال 1900 میلـادی

مدت زمان پاسخگوئی : 24 ساعت

سقف امتیاز : [glow=red,2,300]10 امتیاز
 

matin320

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,367
امتیاز
10,108
نام مرکز سمپاد
شهید هاشمی نژاد II
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
94
دانشگاه
شهید باهنر
رشته دانشگاه
دامپزشک / سیاست
پاسخ : آغاز مسابقه تاریخ به سبک جدید

((بسم الله الرحمن الرحیم))

سیر تاریخی و تقسیم بندی های زمانی ژاپن(منبع=وکی پدیا):

Untitled.jpg




ما هم مانند دانشنامه وکی پدیا تاریخ قبل از دوران مدرن شدن ژاپن را به سه دسته؛ دوران کهن؛ دوران امپراطوری (اشراف سالاری) و دوران شگون ها تقسیم می کنیم.

دوران کهن:
طبق نظر بسیاری از منابع، کشت برنج و استفاده از سازه های فلزی در ژاپن که متعلق به دوران 300 سال پیش از میلاد است توانسته تمدن این کشور را به ثبت برساند. مورخان آغاز امپراطوری در ژاپن را متعلق به 660 سال پیش از میلاد می دانند که توسط امپراطور جیمو تنو تاسیس و پایتخت آن نیز در استان نارا امروزی بوده است.در آن زمان دین بودایی به ژاپن ورود پیدا کرده بود و با تلاش های نایب السلطه امپراتریس سویکو به نام شوتوکو-تیشی ترویج بسیار گشت. در 29 سال حکومت او بود که معابد زیبا و با شکوه دین بودا در این کشور ساخته شد. تلاش او در این زمینه به حدی بود که به او لقب ((آشوکای ژاپن)) را دادند. به گفته وکی پدیا در سال 645 شورشی بزرگی به نام اصلاح بزرگ در این کشور رخ داده است که طی آن شورشیان به فرماندهی، باسامی کانتاری و امیر ناکا توانستند قدرت را در اختیار گرفته و سر انجام ناکا به عنوان سلطان تنجی خود را امپراطور ژاپن نامید. در زمان جیمو تنو امپراطور تنها بر ریاست قبایل را عهده دار بود ولی ناکا تمامی ژاپن را یک پارچه کرد و برای حکمرانانایالات خراج سالیانه ای را مقرر کرده و عامل وحدت ژاپن شد.


دوران امپراطوری:
به گفته بعضی از مورخان،ناکا پایه گذار این دوره حکومتی در ژاپن است. این دوره در ژاپن با شکوفایی دین بودایی همراه بود.ژاپن در این دوره در زمینه فرهنگ ترقی زیادی کرده، تاحدی که گفته می شود افسانه گنجی(کهن ترین رمان دنیا) در این محدوده زمانی نگاشته شده است. در این زمان پایتخت ژاپن به شهر کنونی کیوتو منتقل شد و از بارز ترین خصوصیات امپراطوران این دوره تعصب آنها بر دین بودایی بود که همین، موجب دست شستن آنها از زندگی تجملی شده بود.همزمان با قدرت گرفتن کشور چین و نفوذ فرهنگ و ادب آن به ژاپن، رشد فکری و فرهنگی این کشور نیز به شدت رو به افزایش بود و همین رونق فکری سبب افزایش فساد و جرم و جنایات گردید.خاندان های بزرگ نیز قدرت زیادی به دست آوردند و امپراطور را تحت تاثیر قدرت خود قرار داده و اختیارات او را علنا از وی سلب کردند.در این زمان بود که کشور ژاپن رو به حکومت شگونی گذاشت.


دوران شگون ها:
جنگ جویان سامورایی در اواخر سده دوازدهم در این کشور به قدرت رسیدند. توکوگاواـشوگوناته پایتخت را به ادو (توکیوی امروزی) تغییر داد، در زمان او منازعات بالا گرفت و موجب سرنگونی رژیم های متعدد گردید. ایشان ژاپن را منزوی نموده و رابطه آنم را با دیگر کشور ها به طور کل قطع نمود و تا زمان ورود ناخدا پری این انزوای ملی ادامه داشت.همزمان با دوره ملوک الطوایفی در ژاپن، قدرت شگون ها به حدی رسید که با حضور امپراطور، به خود لقب دیکتاتور های نظامی را دادند.(که حدود 700 سال به طول انجامید).اولین شگون یورتومو بود. پس از آن طی داد و ستد قدرت از خاندان هوجو به خاندان آشیکاکا،گروهی ناشناس که به گفته تاریخ تمدن ویلدورانت دزدان دریایی، خاندان آشیکاکا را برانداختند و صاحب قدرت در ژاپن شدند.نام اولین رهبر این گروه(از بین 3 فرمانده آن) توکوگاوا_یاسو بود.پس از ترویج مسیحیت و کشتار رهبران آنها توسط حکومت(به دلیل فتنه)، شگون اعظم رابطه با پرتغالی ها را منع کرد و همین باعث انزای ژاپن به بیش از دو قرن گشت.با ورود آمریکایی ها به ژاپن روند دیگری پیدا کرد. در سال ۱۸۵۴م دریادار پری با ده کشتی توپدار به آبهای ژاپن وارد شد و به دولت امپراتوری پیغام داد باید بنادر خود را بگشایند و با آنان روابط سیاسی بر قرار کنند. حکومت شگونی ژاپن که در نیروی دریایی خود توان مقابله را ندید، سرانجام مجبور به امضای «معاهده کاناکاوا» شد(این اولین معاهده ژاپن با یک کشور خارجی بود).ورود خارجی‌ها و انقلاب ۱۸۶۸(معروف به انقلاب میجی) مردم ژاپن را از انزوا بیرون راند.




اقتصاد
اقتصاد این کشور در سه دوره بالا به دلیل منازعات سیاسی و انزوا های ملی رشد کمی داشته و باعث رکود این کشور شده بود.


نژاد
نژاد باستانی ژاپن؛ نژاد آینو و مغول بوده که پس از سالیان دراز با هم درآمیخته و نژآد ژاپنی فعلی را بوجود آورده است.


و ژاپن...

مجمع الجزایر ژاپن واقع در اقیانوس آرام در آسیا ی شرقی ، شرقی تزین کشور است که سومین اقتصاد بزرگ جهان از نظر تولید نا خالص داخلی ست . که کشوری پادشاهیست و بر مبنای قانون اساسی اداره میشود . و از نظر جغرافیایی – سیاسی قابل اهمیت است زیرا از نظر مرز های آبی با کشور های چین ، کره جنوبی ، کره شمالی و روسیه همسایه است و بر سر راه کوتاه‏ترین و مهم‏ترین خطوط مواصلاتی بین آمریکای شمالی و خاور آسیا در اقیانوس آرام قرار گرفته‌است و کشتی‏هایی که از سواحل‏ غربی ایالات متحده به مقصد چین ، هنگ کنگ و کشورهای جنوب شرقی آسیا حرکت‏ می‏کنند، معمولاً در بندر های آن پهلو می‏گیرند .
دوران کهن
کشت برنج و استفاده از فلز از 300 سال قبل از میلاد مسیح در این کشور رایج بوده
بین قرن‌های 4 و 7 در پایتحت آن موقع که امروزه در استان نارا قرار دارد توسعه ی ژاپن آغاز شد . بهار سال ۶۶۰ پیش از میلاد، مراسم تاج گذاری امپراتور جیمو تنو در یاماتو در استان کنونی نارا برگزار شد ک مورخان آن را سرآغاز امپراطوری ژاپن میدانند .
آیین بودایی ، دین مردم بود
اصلی‌ترین عامل پیشرفت آن تبلیغات غیر آزارنده و مسالمت آمیز، پرهیزکاری و اطاعت و انقیاد نسبت به حکومت بود . وقتی نایب السلطنه ، «امپراتریس سویکو» به سلطنت رسید برای ترویج بودا تلاش زیادی کرد و دستور اخت معابد زیادی را در سرتاسر کشور داد .
چیزی که به شدن در این کشور دیده میشه و باعث توسعه و پیرفتش شده وحدت مردم این کشور با همدیگه س
داستان اتحاد این کشور که در تاریخ به نام اصلاح بزرگ ثبت شده ، در باره ی شورش بزرگیست که در سال 645 ملادی رخ داد که دو تن از شورشیان به نام های باسامی کامتاری و امیر ناکا قدرت را در دست گرفتند و امیر ناکا با نام سلطان تنجی بر تخت امپرازوری نشست و باعث ایجاد وحدت در سراسر کشور شد . او برای تمام حکام ایالات و ولایات خراج سالیانه ای تعیین کرد و امپرازور را مرکز قدرت کشور ساخت . و به این ترتیب دوره ی امپراطوری آغاز شد .

منابع:
1- دانشنامه آژاد، وکیپدیا در سه بخش:
*نژاد
**شرح تاریخ کهن
***ژاپن امروزی
2-تاریخ و تمدن ویلدورانت


لینک های مورد استفاده
لینک اول

لینک دوم
 

mehregan16

کاربر فعال
ارسال‌ها
33
امتیاز
271
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
نجف آباد
پاسخ : آغاز مسابقه تاریخ به سبک جدید

سرزمین ژاپن:

مجمع الجزایری در شرق آسیا، بین دریای ژاپن واقیانوس آرام، بیش از 3000جزیره دارد که بزرگترین آنها هنشو، هوکایدو، کیو شو، شیکوکو می باشد.با 372313 کیلو متر مربع وسعت ،ژاپن یک کشور پادشاهی است که برمبنای قانون اساسی اداره می‌شود.76% جمعیت این کشور در شهرها ساکنند . مردم این کشور عمدتا زرد پوست و پیروادیان شینتو و بودا می باشند. زبان رسمی ژاپنی و واحد پول آن کشور ین می باشد. شهرهای مهم آن عبارتند از توکیو پایتخت، اوزاکا،یوکوهاما،کیوتو،کوبه....می باشد. تاریخ عضویت در سازمان ملل متحد 1956 م است.

نژاد مردم ژاپن:

درباره تاریخ و نژاد مردم ژاپن ،تا چندی پیش گفته می شد که زندگی انسان در این سرزمین چندان قدیمی نیست وشاید که از 5000 سال بیشتر نباشد. اما اکنون باستانشنان ژاپنی گمان دارندکه زندگی انسان در این سرزمین بسیار بیش از اینست ودیر زمانی پیش از پدید آمدن سفالگری، مردمی در این جزایر زندگی می کردند، اما دانسته نیست که مهاجران اولیه از سرزمین آسیا یا از جزایر دیگر به این سرزمین آمده بودند.

بنا به یک فرضیه،ظروف سفالین که نشانۀ تمدن مردم اولیۀ ژاپن است بیش از 10000 سال پیش از میلاد در ژاپن ساخته شد.

ریشه های نژاد مردم ژاپن در هم ومبهم است . تنها چیزی که روشن است آنکه پیش از رسیدن ژاپنیان به این سرزمین نژادهای دیگری با مشخصات مختلف در آنجا می زیستند .یکی از این نژادها آینو است که با وجودخطرهای بسیار تاکنون باقی مانده است.آینوها از نوع مردم قفقازی با پوست سفید و ریش انبوهند وتوتم آنان خرس است وزندگی ایشان شبیه زندگی شکار چیان وماهیگیران است . انان قرن ها در شمال مجمع الجزایر ژاپن چیره بودند. ولی اینک منحصر به گروه اندکی شده اند که در هوکائیدو زیست می کنند.

نژاد ژاپنی راترکیبی از عناصر وتیرهای چندگانه از بخش های مختلف آسیا دانسته اند. می گویند که مردم ژاپن درآغاز از 9 تیرۀ نژادی گوناگون ساخته شدند، یا دست کم از سه تیره یعنی مغولی، مالایی_ پولینزی ومردم جزایر اقیانوس ارام ، وآینو ها در شمال ژاپن. از زمان باستان تیره های گونگون از جزایر دریای جنوب یا قاره آسیا به ژاپن مهاجرت کرده وبا دیگر ساکنان اینجا آمیخته اند.

فرضیه ای هم در بارۀ آمدن اقوام آریای در روزگار باستان واز قارۀ آسیا به ژاپن وجود دارد.

ژاپن اینک برنامۀ تحقیقات علمی وسیعی تدارک دیده است تا با بهر برداری از پیشرفتهای باستا نشناسی و حیات شناسی ودیگر زمینه های دانش بشری، راز رمز پیشینۀ جغرافیایی وزندگی انسان در این سرزمین را بیابد.


تاریخ ژاپن به 4 دسته تقسیم میشود
1-پیش از تاریخ
2- دوران باستان
3- دوران فئودالی
4-دوران مدرن
که ما در بحثمان بیشتر درباره دوره ی ادو میگیم که پیش از دوران مدرن هست.
دوره ادو بخشی از تاریخ دوران پیشامدرن ژاپن است که از سال ۱۶۰۳ تا ۱۸۶۸ میلادی را در بر می‌گیرد. این دوره همچنین با نام دوره توکوگاوا نیز شناخته می‌شود.شامل استقرار حکومت لشکری و جامعه طبقاتی ، تحریم مسیحیت وبریدن ژاپن از دنیای خارج است و پایلان حکومت سپهسالاری.
در دوران شگون‌سالاری توکوگاوا دیگر رقیبی برای جنگسالاران و طبقهٔ بوشی باقی نمانده بود.در پایه‌گذاری شوگون‌سالاری توکوگاوا، توکوگاوا ایه‌یاسو بیشترین بهره را از تلاش‌های اودا نوبوناگا و تویوتومی هیده‌یوشی برد و حکومتی را سامان داد که پانزده نسل قدرت را در اختیار داشت. او مرکز فرمانروایی خود را ادو (توکیوی امروزی) قرار داد. در این دوره کشور در میان دویست دای‌میو تقسیم شده بود. توکوگاوا دستور به اتحاد دای‌میوها با دولت مرکزی داد و در مقابل به آن‌ها اجازه داد تا با میزان بالایی از خودمختاری قلمرو خود را اداره کنند. شوگون‌سالاران ادو تحت عنوان تجمل‌ستیزی قانون‌هایی را بر علیه مدل مو، لباس و آویزه‌های اضافی به تصویب رساندند. آن‌ها افراد معمولی را به گروه‌های پنج نفری تقسیم کردند و برای رفتار هر شخص، تمام اعضای گروه را پاسخ‌گو دانستند.ایه‌یاسو با رعایت جانب احتیاط، دادوستد با خارجیان را تشویق می‌کرد. آغاز دوره ادو همزمان با آخرین دهه از دوره تجاری نان‌بان بود و رابطه تجاری و مذهبی با قدرت‌های اروپایی قوی‌تر از همیشه بود. در این زمان استبداد نظامی توکوگاوا با مشکل تازه‌ای به نام مسیحیت روبرو شد و در صدد کنترل دای‌میوهای مسیحی و روابط تجاری آن‌ها با اروپایی‌ها برآمد.رفته‌رفته تجارت خارجی با محدودیت‌های بیشتری روبرو شد و سرانجام سیاست ساکوکو (بستن مرزها) اعمال شد.سیاست انزوای شوگون‌سالاران بیش از دو قرن به طول انجامیده بود.ویلیام دوم پادشاه هلند در نامه‌ای از ژاپن خواست تا درهایش را به روی جهان باز کند. شگون‌سالاری توکوگاوا این درخواست را رد کرد.
دوره ادو با آغاز دوران تجدید حیات مِی‌جی به پایان رسید. دوره ادو را آغازی برای فرایند مدرن‌گرایی در ژاپن می‌شناسند.

باکوماتسو به سال‌های آخر حکومت شوگون‌سالاری توکوگاوا یا دوره ادو گفته می‌شود. باکوماتسو دوره‌ای انتقالی از استبداد نظامی شوگون‌ها، به دولت مِی‌جی بود. ویژگی این دوران اتفاق‌های مهمی بود که بین سال‌های ۱۸۵۳ و ۱۸۶۷ روی داد و به سیاست انزوا یا ساکوکو در ژاپن پایان داد. یکی از مهم‌ترین این رویدادها ورود کشتی‌های جنگی آمریکا به خلیج ادو بود. هنگامی که در جولای سال ۱۸۵۳، دریادار متیو پری با چهار کشتی جنگی وارد خلیج ادو شد، نظام سیاسی شوگونها دچار آشفتگی شد. ناخدا پری به صورت کامل آماده بود تا در صورت شکست مذاکرات، دست به حمله نظامی بزند و تهدید کرده بود که اگر ژاپنی‌ها از آغاز گفتگوها سر باز زنند، به سوی‌شان آتش خواهد گشود. او برای نمایش قدرت نظامی خود چندین ساختمان را در اطراف لنگرگاه مورد هدف قرار داد. ژاپنی‌ها مجبور شدند به او اجازه ورود به ساحل داده و نامه رییس‌جمهور آمریکا را که حاوی دستورهایی برای امضای یک معادله تجاری بود، وصول کنند. پری به چین رفت و در بازگشت دوباره به ژاپن پاسخ مطلوب خود را دریافت کرد و عهدنامه کاناگاوا امضا شد.

در دوره میجی که بعد از دوره باکوماتسو قرار داشت با وجود مخالفت‌ها، رهبران مِی‌جی به مدرن‌سازی ژاپن ادامه دادند.منجر به ورود ژاپن به دو جنگ جهانگیر اول و دوم گردید. آن‌ها با حمایت‌های دولتی به تمام شهرهای مهم کشور سیم تلگراف کشیدند. صنعت کشتی‌سازی، راه‌آهن، کارخانه‌های مهمات‌سازی، معدن و دیگر صنایع نیز از این حمایت‌ها برخوردار شد. نگرانی از امنیت ملی باعث توجه بسیار به نوسازی ارتش شد. به این ترتیب ارتشی کوچک با یک سیستم بزرگ پشتیبانی شکل گرفت و نظام سربازی برای همه مردان اجباری شد. سامانه‌های نظامی ارتش‌های خارجی و به ویژه سیستم فرانسوی مورد مطالعه قرار گرفت و در سیستم نظامی ژاپن به کار برده شد.

هنگامی که نیروی دریایی آمریکا به سیاست انزوا یا ساکوکو در ژاپن پایان داد، ژاپنی‌ها خود را در برابر فشار نظامی و بهره‌کشی اقتصادی قدرت‌های غربی بی‌دفاع یافتند. اگر ژاپن می‌خواست از دوران فئودالی بیرون بیاید و همچون دیگر کشورهای آسیایی به یکی از مستعمرات اروپایی‌ها تبدیل نشود، لازم بود که پایه‌های یک استقلال ملی واقعی را بنا گذارد. ژاپن پس از شکست دادن چین و کره و سپس پیروزی بر روسیه در منچوری به یک قدرت جهانی مبدل شد.

اقتصاد ژاپن

اقتصاد ژاپن دارای نظام سرمایه‌داری است. از نظر میزان تولید ناخالص داخلی (GDP) در جهان رتبه دوم و از نظر تساوی قدرت خرید (PPP) دارای رتبه سوم است.

اقتصاد ژاپن در جنگ جهانی دوم دچار صدمات ویران‌کننده‌ای شد. اما پس از آن، ضمن پرداخت غرامت، با محور قرار دادن تولید، به رشد اقتصادی تصاعدی دست یافت. در سال ۱۹۸۶ از نظر میزان تولید ناخالص ملی (GNP) پس از آمریکا، به عنوان کشوری سرمایه‌داری، به رتبه دوم دست یافت. اما در سال ۱۹۷۴، در اثر بحران نفت، رشد اقتصادی تصاعدی متوقف شد و به خاطر نزول ارزش ین، صنایع بسیاری قدرت رقابت را از دست دادند و متلاشی شدند. از سوی دیگر صنایعی نظیر خودروسازی با اتخاذ تدابیر مناسب در تولید، با عبور از بحران تنزل ارزش ین، به صنایع کلیدی ژاپن تبدیل شدند.

در نیمه دوم دهه ۱۹۸۰، ژاپن در اثر ایجاد اقتصاد حبابی (زمین) و نابودی آن و رکود بلند مدت اقتصادی، با نزول نرخ رشد اقتصادی و بحران مالی روبه‌رو شد. در برنامه‌های سیاست‌ مالی با هدف محاسبه صدمات رکود اقتصادی، بدهی‌های بخش دولتی بیش از ۷۵۰ تریلیون ین محاسبه شد. در نتیجه این وضعیت، علی‌رغم رهایی از دوران رکود اقتصادی، مشکل اقزایش تفاوت درآمدها به وجود آمده است. بر اساس آمار سال ۲۰۰۲ سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (OECD)، نرخ فقر ژاپن ۳/۱۵ درصد است. (جامعه طبقاطی)

در اثر فشار ناشی از رشد اقتصادی کشورهایBRICS[nb]BRICS یا BRIICSعبارت اند از شش کشور برزیل، روسیه، هند، اندونزی، چین و آفریقای جنوبی[/nb]، اصلاح ساختار صنعتی به منظور بازیابی توان رقابت به یکی از ضرورت‌های ژاپن بدل شده است.

گفته می‌شود که ژاپن کشوری فاقد منابع است. در زمینه منابع زیرزمینی میزان کل تولید یقیناً ناچیز است. ولی ژاپن از بابت منابع معدنی بسیار غنی است به طوری که «موزه منابع معدنی» نام گرفته است. در این میان در تولید گوگرد در جهان مقام پنجم را دارد و در مورد سنگ آهک نیز به اندازه مصرف داخلی تولید وجود دارد. اما تولید سایر مواد نظیر روی، سرب، مس، زغال‌سنگ وگاز طبیعی، برای مصرف داخلی نیز ناچیز است.

مهمترین صنعت ژاپن صنعت خدمات است که به آن صنعت سوم نیز می‌گویند. این صنعت در ژاپن به پیشرفت‌های بسیاری نائل آمده است. همچنین در حوزه موسوم به صنعت دوم یعنی صنایع کارخانه‌ای نیز بسیار قدرتمند است و در آن میان در تجارت محصولات تولیدی بسیار پیشرفت کرده است. ژاپن در زمینه فناوری صنعتی، بالاترین استانداردهای دنیا را دارد و در صنایع خودروسازی، الکترونیک، کشتی‌سازی و صنایع وابسته به آهن و فولاد چند کارخانه عظیم دنیا را در خود جای داده است.

بزرگ‌ترین شرکای تجاری ژاپن عبارت اند از آمریکا، چین، کره جنوبی، کشورهای آسیای جنوب‌شرقی، اعضای اتحادیه اروپایی، عربستان سعودی و غیره. واردات اصلی ژاپن را نفت، سنگ آهن ومواد غذایی تشکیل می‌دهند و صادرات عمده آن، خودرو، وسایل الکتریکی، دستگاه‌های الکترونیکی، ماشین‌های صنعتی، و ربات‌های کارخانه‌ای هستند.

ایهم از مطالب گروه ما
منابع
ویکی پدیا
http://a0000000000.blogfa.com/
http://japanstudies.ir
 
  • شروع کننده موضوع
  • #38

ادیبَک

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,381
امتیاز
4,204
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
سنندج
سال فارغ التحصیلی
1392
دانشگاه
Lund University
رشته دانشگاه
Law
اینستاگرام
پاسخ : آغاز مسابقه تاریخ به سبک جدید

امتیاز ها :


تیم اول


ارائه منبع : 2 امتیاز

کیفیت تعریف ، جمله بندی و صحت تعریف : 4 امتیاز

سطح نقد و بررسی تاریخچه و جزئیات موضوع : 4 امتیاز

جمع امتیاز ها : 10 امتیاز




تیم دوم

ارائه منبع : 2 امتیاز

کیفیت تعریف ، جمله بندی و صحت تعریف : 4 امتیاز

سطح نقد و بررسی تاریخچه و جزئیات موضوع : 3 امتیاز (ببینید شما بیشتر توضیحاتتون رو از ویکی پدیا گرفته بودید ! به هرحال ممکنه جمله

ها رو پس و پیش کرده باشید اما یه خلاصه از نوشته های ویکی پیدا بود ، غیر از بعضی قسمت ها که کار خودتون بود و 2 امتیاز بهش تعلق

میگیره )

جمع امتیاز ها : 9 امتیاز




گروه ها بسیار خوب عمل کردند ، خداروشکر که شاهد پیشرفت خوبی در روند مسابقه بودیم ! تیم یک واقعا خوب بودند.




موضوع جدید : انقلاب مشروطه ایران

توضیحات اضافه :بررسی و شرح زمینه ها و دلایل انقلاب مشورطه در ایران زمان قاجار و دلیل ناکام شدن آن

مدت زمان پاسخگوئی : 24 ساعت

سقف امتیاز : 10امتیاز
 

paria.s

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
157
امتیاز
1,488
نام مرکز سمپاد
فرزانگان1
شهر
اصفهان
سال فارغ التحصیلی
96
پاسخ : آغاز مسابقه تاریخ به سبک جدید

به نام خدا
انقلاب مشروطه
انقلاب مشروطه در دوره ی مظفرالدین شاه قاجار و سپس در دوره محمدعلی شاه قاجار صورت گرفت و باعث شد حکومت از سلطنت استبدادی به مشروطه تبدیل گردد . در دوره ی قاجار ، ظلم و ستم زیاد شد و در دوره ی ناصرالدین شاه این زور گویی ها به اوج خودش رسید . امیرکبیر ، وزیر دلسوز ناصرالدین شاه تا وقتی بو ، تلاش کرد که فهم و درک و آگهی مردم رو با تاسیس مدرسه ی دارلفنون و انتشار روزنامه نسبت به دنیای اطراف و مردم کشور های دگ بشتر بشه و چشم و گوش مردم باز تر شد . امیر کبیر که مرد و آغاسی وزیر شد ، دوباره درباریان چپاول خودشونو شروع کردند ، مالیات ها زیاد شد و...
ناصرالدین شاه علاقه ی زیادی به سفر فرنگ داشت ، در نتیجه پول زیادی برای سفر فرنگ خرج میکرد و...
در این بین سخنرانی ها ، نوشته ها و اعلامیه های افراد آگاه تر[nb] حاج زین‌العابدین مراغه‌ای و عبدالرحیم طالبوف و میرزا فتحعلی آخوندزاده و میرزا ملکم خان و میرزا آقاخان کرمانی و سید جمال الدین اسدآبادی،سیدجمال واعظ و ملک المتکلمین[/nb] باعث بیشتر شدن آگاهی مردم شده بود .و مردم رو بیشتر به سمت انقلاب و مشروطه تشویق میکرد .
و بعد ، با کشته شد ناصر الدین شاه به دست میرزا رضا کرمانی ، حقیقت مشروطه و مشروطه خاهی رو آشکار تر از قبل کرد .

شروع رسمی مشروطه


در واقع ، شروع رسمی مشروطه و انقلاب مشروطه از انتصاب عین الدوله ، وزیر زورگو ی مظفرالدین شاه ، به سمت وزارت شروع شد و گرانی قند .
حاکم تهران ، به بهانه ی گرانی قند 17 نفر از بازرگانان را به چوب بست [nb] دستور نهاییش رو عین الدوله داده بود . [/nb] و با اعتراض شدید مردم و روحانیان روبه رو شد .

خواسته ی اول
خواسته ی اصلی مردم و علما تاسیس عدالتخانه و برکناری عین الدوله بود . که با مخالفت روبه رو شد و به همین دلیل مردم و برخی علمای تهران ، در شاه عبدالعظیم تحصن کردند ( صغری[nb]راه کوتاه تر ، تعداد افراد متحصن کمتر [/nb] )
پس ، مظفرالدین شاه قول داد که عدالتخانه ای برای رسیدگی به شکایات و نارضایتی های مردم تاسیس کند و عین الدوله را برکنار کند . اما به قول خود عمل نکرد ، در نتیجه مردم و علمای سرشناسی چون سید محمد طباطبائی و سیدعبدالله بهبهانی به قم رفته و در آنجا تحصن کردند و بار دیگر مظفر قول داد به وعده هایش عمل کند . او عین الدوله را برکنار و میرزا نصرالله خان مشیرالدوله را صدر اعطم خود کرد . و بلاخره در 14 کرداد 1285 فرمان مشروطیت داد و تحصن کبری پایان یافت [nb]مسافت طولانی تر ، خواسته های مهم تر ، افراد بیشتر [/nb]
و بلاخره در 14 مهر همان سال مجلس تشکیل شد و نماینده ها شروع به نوشتن قانون اساسی کردند و مظفرالدین شاه در آخرین روزهای زندگی اش آن را امضا کرد [nb]وطایف مجلس :
- تهیه بودجه و نظارت بر اجرای بودجه کشور - تصویب انتقال یا فروش منابع زیر زمینی و تصویب قرادادهای صنعتی و کشاورزی- تصویب تغییر مرزهای کشور- تصویب قراردادها و عهد نامه‌ها با دولتهای خارجی- تصویب تشکیل کمپانی‌های ملی- تصویب هر گونه قرار دادهای دولت - تصویب اعتبار و وام‌های دولتی- تصویب ساختن راه‌ها و راه آهن
[/nb]
با مرگ مظفر الدین شاه ، ولیعهد ، محمد علی شاه ، که تا قبل از رسیدن به سلطنت خودش رو مشتاق و طرفدار مشروطیت نشون میداد به سلطنت رسید و مخالفت علنی خودش رو با مشروطیت اعلام کرد . [nb]نمایندگان مجلس را به مراسم تاجگذاری خودش دعوت نکرد و متمم قانون اساسی رو امضا نکرد ، و ترتیب توطعه ای رو عیله خودش داد و به گردن مجلسی ها انداخت . [/nb]
بالاخره با فرستادن کلنل لیاخوف فرمانده بریگاد قزاق حمله به مجلس را آغاز کرد. لیاخوف با نیروهایش مجلس را محاصره کردند و ساختمان مجلس و مدرسه سپهسالار را در 2تیر 1287 به توپ بستند و عده ی زیادی از آزادی خاهان را کشتند .
و این ، یعنی شکست مشروطه .
بعد از این اتفاق ، مشروطه و آزادی خاهان متفرق شدند و این یکی از دلایل اصلی شکست مشروطه بود .

بعد از شکست مشروطه در تهران ، مشروطه خاهان در شهر های مختلف قیام کردند و پادشاه برای سرکوبی آن ها افرادی رو فرستاد .
برای مثال قیام تبریز به سرکردگی علی مسیو، ستارخان، باقرخان و حیدرخان عمواوغلی که بعد از 11 ماه با شکست سپاه پادشاه روبه رو شد .
قیام گیلان
و قیام بختیاری ها ، به فرماندهی صمصام السلطنه
که خب الان یه گریزی هم میزنیم به صمصام خان ، که ارتشش به دستور[nb]حالا دستورم نه [/nb] حاج آقا نجفی تشکیل شده بود . یه نکته ای که من خوشم اومد درباره ی صمصام السطنه این بود که این آقا به سرباز هاش گفته بود که فکر حکومت رو از سرتون ببرین بیرون . ما میریم برای فتح و همین و بس .
که خب در اینجا میشه به نقش عشایر توی مشروطه پی برد [nb] سردار اسعد بختیاری و قشقایی[/nb]


به همین ترتیب ، نیروهای گیلان[nb]از شمال[/nb] ، و بختیاری ها[nb]از جنوب[/nb] به تهران اومدند ، قدم های اول رو بختیاری ها برداشتند و سپس نیروی شمال به فرماندهی سپهدار اعظم برداشتند که انقلابیون قفقاز هم با آنها بودند. سپاه های شمال و جنوب در بیست و چهار کیلومتری تهران به هم پیوستند و روس، از انزلی وارد شده بود، به قزوین رسیده بود و اردوی انقلابی را از پشت سر تهدید میکرد . اما بلاخره نیرو های مشروطه خواه پیروز شدند و مجلس را دوباره تشکیل دادند .
در کل :
میشه دلایل شکست این قیام هم، مثل اکثر قیام ها و جنبش های ایرانی ، به عدم تداوم افراد داخلی اون [nb]در مجلس اول و همچنین در مجلس دوم تفرقه ای که بین مصدق و مدرس به وجود اومده بود [/nb] اشاره کرد

منابه
ویکی پدیا
کتاب تاریخ وزارتی
صحبت های دبیر تاریخ و توضیحاتش
مطالبی که توی خانه مشروطیت اصفهان وجود داشت
کتاب تاریخ مشروطیت نوشته ی احمد کسروی
و سرچی در اینترنت
و کتاب تاریخ احزاب سیاسی اندکی
 

mehregan16

کاربر فعال
ارسال‌ها
33
امتیاز
271
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
نجف آباد
پاسخ : آغاز مسابقه تاریخ به سبک جدید

وقایع پیش از انقلاب مشروطه

در سالهای پایانی حکومت ناصر‌الدین شاه قاجار اوضاع ایران به تدریج رو به وخامت نهاد و با مرگ شاه اوضاع آشفته‌تر شد. مظفر‌الدین شاه که پس از کشته‌شدن پدر به سلطنت رسید فردی بیمار و ملایم بود و دست کم مدتی برای پذیرش افکار اصلاح‌طلبانه آمادگی داشت. وی امین‌السلطان را که مورد تنفر عامه بود برکنار و امین‌الدوله را به جای او منصوب کرد او برای پرداخت حقوق حرمسرای پدر، برآوردن خواستهای مالی مکرر درباریان تازه وارد که سالها متنظر چنین فرصتی بودند و سفر «درمانی» به چشمه‌های آب معدنی اروپا به پول فراوان نیاز داشت. ولی صدراعظم نتوانست وام جدیدی از انگلیس دریافت کند. بدین سبب شاه امین‌الدوله را برکنار و بار دیگر امین‌السلطان را به صدراعظمی انتخاب کرد.


امین‌السلطان، دو وام بزرگ از روسها گرفت. در وام نخست، ایران تعهد کرد تمام بدهی خود را به انگلستان بپردازد و از این پس، بدون جلب رضایت روسها، از کسی وام نگیرد. در برابر وام دوم، امین‌السلطان روسها را از امتیازات اقتصادی عمده‌ای بهره‌مند ساخت. افزون بر این، روسها بر امضای یک معاهدة گمرکی پای می‌فشردند. براساس این معاهده که سرانجام در 1902م به امضا رسید بر اقلام وارداتی روس تعرفه‌ای کمتر از 5% ارزش کالا که مرسوم زمان بود، گمرک بسته می شد. روسها برای تضمین وامها فردی بلژیکی به نام نوز را که به آنها تمایل داشت به عنوان رئیس گمرک ایران تحمیل کرده بودند با تسلط بلژیکیها بر گمرک ایران به دلیل تبعیضی که آنها در مورد بازرگانان ایرانی در مقابل تجاوز روس روا می‌داشتند شکایات فراوانی از بازرگانی ایرانی می‌رسید. این دو وام و درآمد ناشی از گمرک بیشتر در سه سفر شاه به اروپا در سالهای 1907-1900م هزینه گردید و شرایط اقتصادی بیش از پیش رو به وخامت نهاد.
در این موقعیت ناخشنودی از سلطه بیگانگان بر گمرک، افزایش نفوذ روسها، بی‌عدالتی و فقر و ناامنی و وجود مشکل نان در کشور، دولت را زیر فشار قرار داد. اولین مرحله از اعتراضها به بهانه نان شروع شد. عصیانها در هر شهر از سوی چند روحانی با نفوذ رهبری و پشتیبانی می‌شد. حمایت روحانیان بزرگ شهرها از این اعتراضها، حمایت علمای نجف را نیز جلب کرد به تدریج فشار مخالفان فزونی یافت و سرانجام در سال 1903م به استعفای امین‌السلطان که اکنون به بالاترین لقب یعنی اتابک دست یافته بود، انجامید شاه عین‌الدوله را به عنوان صدراعظم انتخاب کرد. اما نارضایتی‌ها پایان نیافت. همزمان با تشکیل انجمن‌های مخفی مخالفان خصوصاً در تهران و تبریز پخش شب‌نامه‌ها به زبان فارسی در خارج از کشور به چاپ می‌رسید گسترش یافت. در این زمان شکست روسیه از ژاپن و وقوع تحولات انقلابی در روسیه به مردم جسارت و روحیه بخشید. ایرانیان می‌دانستند که روسها برای حفظ منافعشان از حکومت قاجار حمایت می‌کنند ولی مشاهده پیروزی یک کشور کوچک آسیایی دارای قانون اساسی بر یک قدرت غول پیکر اروپایی بدون قانون اساسی و وقوع تحولات انقلابی در روسیه ترس آنها را از مقابله با روسها فرو ریخت.

در سال 1283 شمسی با تلاش علماء و روشنفکران زمینه برای یک انقلاب علیه خاندان قاجار فراهم گردید که انقلاب مشروطه نام گرفت

آغاز انقلاب مشروطه

از اوائل سلطنت ناصرالدین شاه قاجار نارضایتی مردم از ظلم وابستگان حکومت رو به رشد بود. تأسیس دارالفنون و آشنایی تدریجی ایرانیان با تغییرات و تحولات جهانی اندیشه تغییر و لزوم حکومت قانون و پایان حکومت استبدادی را نیرو بخشید. نوشته‌های روشنفکرانی مثل حاج زین‌العابدین مراغه‌ای و عبدالرحیم طالبوف و میرزا فتحعلی آخوندزاده و میرزا ملکم خان و میرزا آقاخان کرمانی و سید جمال الدین اسدآبادی و دیگران زمینه‌های مشروطه‌خواهی را فراهم آورد. سخنرانیهای سیدجمال واعظ و ملک المتکلمین توده مردم مذهبی را با اندیشه آزادی و مشروطه آشنا می‌کرد. نشریاتی مانند حبل المتین و چهره‌نما و حکمت و کمی بعد ملانصرالدین که همه در خارج از ایران منتشر می‌شدند نیز در گسترش آزادی‌خواهی و مخالفت با استبداد نقش مهمی داشتند.

کشته شدن ناصرالدین شاه به دست میرزا رضای کرمانی که آشکارا انگیزه خود را قطع ریشه ظلم و نتیجه تعلیمات سیدجمال الدین دانسته بود، کوشش بیشتر در روند مشروطه‌خواهی را سبب شد.

اگرچه از مدتی قبل شورش‌ها و اعتراضاتی در شهرهای ایران علیه مظالم حکومت رخ داده بود اما شروع جنبش را معمولاً از ماجرای گران شدن قند در تهران ذکر می‌کنند. علاءالدوله حاکم تهران هفده نفر از بازرگانان و دونفر سید را به جرم گران کردن قند به چوب بست. این کار که با تأئید عین الدوله صدراعظم مستبد انجام شد اعتراض بازاریان و روحانیان و روشنفکران را برانگیخت. اینان در مجالس و در مسجدها به سخنرانی ضد استبداد و هواداری از مشروطه و تأسیس عدالتخانه یا دیوان مظالم پرداختند. خواست برکناری عین الدوله و عزل مسیو نوز بلژیکی و حاکم تهران و حتی عسگر گاریچی به میان آمد و اعتصاب در تهران فراگیر شد. عده‌ای از مردم و روحانیان به صورت اعتراض به حضرت عبدالعظیم رفتند. مظفرالدین شاه وعده برکناری صدراعظم و تشکیل عدالتخانه را داد. هنگامی که به وعده خود عمل نکرد علما از جمله سیدین سندین آقا سید محمد طباطبائی و آقا سیدعبدالله بهبهانی به قم رفتند و تهدید کردند که کشور را ترک می‌کنند و به عتبات عالیات خواهند رفت. بازاریان و عده زیادی از مردم به تحصن در سفارت انگلیس اقدام نموده و خواهان آزادی علما و تشکیل عدالتخانه شدند.به لفظ مشروطه در همین سفارت ورد زبانها شد. قبل از آن خواسته‌ها محدود به عدالتخانه بود. در این زمان تعداد بسیار اندکی معنای مشروطه و تبعات آنرا می‌دانستند و از میان 10 هزار نفری که به سفارت انگلیس رفتند فقط 10 نفر بودند که واقعاً مشروطه خواه بودند و می‌دانستند چه میخواهند. این مهاجرت به مهاجرت کبری مشهور است. عین الدوله با گسترش ناآرامیها در شهرهای عزل شد و میرزا نصرالله خان مشیرالدوله صدراعظم شد.در ابتدای حرکت، مسٔلهٔ اصلی، عدالتخانه و عدالتخواهی بود و به همین دلیل نهضت مشروطه را در ابتدا نهضت عدالتخانه می‌گفتند. با اوجگیری نهضت، به تدریج مسأله پارلمان و محدود کردن قدرت شاه مطرح شد.

مشروطیت و روحانیت

کسروی در تاریخ مشروطه ایران می‌نویسد:

اگر راستی را خواهیم این علمای نجف و دو سید و کسان دیگر از علما که پافشاری در مشروطه‌خواهی می‌نمودند، معنی درست مشروطه و نتیجه رواج قانون‌های اروپایی را نمی‌دانستند، و از ناسازگاری بسیار آشکار که میانه مشروطه و کیش شیعه‌است آگاهی درست نمی‌داشتند، مردان غیرتمند از یکسو پریشانی ایران و ناتوانی دولت را دیده و چاره‌ای برای آن جز بودن مشروطه و مجلس نمیدیدند و با پافشاری بسیار به هواداری از آن می‌کوشیدند، و از یکسو خود در بند کیش بوده چشم‌پوشی از آن نمی‌توانستند. در میان این دو درمی‌ماندند.

محمد حسین نائینی غروی در تنبیه الامه و تنزیه المله می‌نویسد:

آزادی و برابری که در رژیم مشروطه مورد توجه‌است از هدف‌های اصلی پیامبران به شمار می‌رفته، پیامبر ما هرگز فراموش نکرد که همه مردم آزاد و برابر هستند. رهبران مذهب شیعه می‌خواستند مسلمانان را از بردگی نجات داده حقوق از دست رفته‌شان را باز گردانند.

شیخ فضل‌الله نوری به صراحت از امتناع آزادی در متون دینی سخن می‌گوید و معتقد است: «بنای قرآن بر آزاد نبودن قلم و لسان است.» وی از سوئی منکر وجود آزادی در مهم‌ترین متن دینی می‌گردد و از سوی دیگر بر این باور است که اعتقاد به آزادی مطلق حرف اشتباهی است و حتی «این سخن در اسلام کلیتاً کفر است.» نوری در قطعه فوق از آزادی مطلق سخن می‌گوید و آن را نفی می‌کند و برابر با کفر می‌نشاند. گو اینکه می‌توان نتیجه گرفت که وی با آزادی‌های مضاف (بیان، قلم و...) سازگاری دارد و آنان را می‌پذیرد. اما با دقت در سخنان او نمی‌توان چنین نتیجه‌ای گرفت اساساً وی نه تنها با آزادی‌های مضاف مخالف است، بلکه حتی پیشنهاد می‌کند واژه آزادی از بحث‌های موجود حذف شود: «اگر از من می‌شنوید، لفظ آزادی را بردارید که عاقبت این حرف ما را مفتضح خواهد کرد.»

فرمان مشروطیت

بالاخره مظفرالدین شاه فرمان مشروطیت را در ۱۴ مرداد ۱۲۸۵ امضا کرد. علما و دیگرانی که به حضرت عبدالعظیم و قم رفته بودند بازگشتند و تحصن در سفارت انگلیس پایان یافت. مردم صدور فرمان مشروطیت را جشن گرفتند.

روز شنبه 27 جمادی الثانی 1324 مجلس بدون نماینده و با حضور پانصد نفر از علما و شاهزادگان و بیش از چند هزار نفر از مردم که در بیرون در بودند گشایش یافت چون شاه بیمار بود عضدالملک به نمایندگی از طرف شاه خطابه ای ایراد نمود و ملک المتکلمین به نمایندگی از طرف مردم از شاه سپاسگزاری نمود. انتخابات تهران روز پنج شنبه 23 ماه رجب آغاز شد و روز 12 شعبان به پایان رسید و روز یکشنبه هیجدهم شعبان 3 ساعت به غروب مانده در عمارت گلستان مجلس شورای ملی افتتاح شد. در ساعت مقرر مدعوین در تالار موزه ی کاخ گلستان جمع شدند و شاه به زحمت روی کرسی سلام نشست و با صدای ضعیف و لرزان گفت « ده سال است آرزوی این روز را داشته و الحمدالله به مقصود خود رسیدم. » و حلقه ی اشکی در چشمان بی فروغ او نشست و مجلس، اول ماده ی تاریح فرمان مشروطیت را در جمله عدل مظفر که به ابجد 1324 می شود تعیین نمود و بر سر در مجلس نصب نمود و هنوز هم برپاست.


پس از مرگ مظفرالدین شاه، ولیعهد او محمدعلی میرزا شاه شد و از همان ابتدا به مخالفت با مشروطه و مجلس پرداخت. او در مراسم تاجگذاری خود نمایندگان مجلس را دعوت نکرد.

به علاوه اگرچه نمایندگان دورهٔ اول مجلس که با حرارتی تمام جهت اصلاح اوضاع ایران می‌کوشیدند، با راندن مسیو نوز رئیس کل گمرک و وزیر خزانه از خدمت در مقابل سیاست روسیه که از او جداً حمایت می‌کرد، غالب آمدند؛ اما روس‌ها شاه تازه را در دشمنی با مجلس و مشروطه روز به روز بیشتر تقویت نمودند تا آنجا که محمدعلی شاه، مشیرالدوله را از صدارت برکنار کرد و امین السلطان (اتابک اعظم) را که سالها صدراعظم دوره استبداد بود از اروپا به ایران فراخواند و او را صدراعظم کرد. از امضای قانون اساسی سر باز زد. پس از اعتراضات مردم به ویژه در تبریز، ناچار دستخطی صادر کرد و قول همراهی با مشروطه را داد. ولی هم شاه و هم اتابک اعظم همچنان به مخالفت با مشروطه و مشروطه خواهان مشغول بودند. اتابک اعظم را جوانی به نام عباس آقا تبریزی با تیر زد و کشت.

نشریه هفتگی صوراسرافیل در این دوران منتشر می‌شد و نقش مهمی در تشویق مردم به آزادیخواهی و مقابله با شاه و درباریان طرفدارش داشت.

با توجه به ناقص بودن قانون اساسی مشروطه که با عجله تهیه شده بود مجلس متمم قانون اساسی را تصویب کرد که در آن مفصلاً حقوق مردم و تفکیک قوا و اصول مشروطیت آمده بود. محمدعلی شاه به مجلس رفت و سوگند وفاداری یاد کرد. پس از چند روز او و دیگر مستبدان با همراهی شیخ فضل‌الله نوری عده‌ای را علیه مجلس در اطراف آن جمع کردند و به درگیری با نمایندگان و مدافعان مجلس پرداختند. با بمبی که یاران حیدرخان عمواوغلی به کالسکه حامل محمدعلیشاه انداختند به مقابله جدی با مجلس پرداخت و به باغشاه رفت و بریگاد قزاق را برای مقابله با مجلس آماده کرد.


بالاخره با فرستادن کلنل لیاخوف فرمانده بریگاد قزاق حمله به مجلس را آغاز کرد. لیاخوف با نیروهایش مجلس را محاصره کردند و ساختمان مجلس و مدرسه سپهسالار را در ۲۳ جمادی‌الاول ۱۳۲۶ (۲ تیر ۱۲۸۷/‏۲۳ ژوئن ۱۹۰۸) به توپ بستند. عده زیادی از مدافعان مجلس در این حمله کشته شدند. محمدعلی شاه لیاخوف را به حکومت نظامی منصوب کرد و به تعقیب نمایندگان و دیگر آزادیخواهان پرداخت. ملک المتکلمین و میرزا جهانگیرخان و قاضی ارداقی را در باغشاه پس از شکنجه در برابر محمدعلی شاه کشتند.

پس از حمله به مجلس و دستگیری و اعدام آزادیخواهان، جنبش مشروطه خواهی با شکست روبه‌رو شده بود. بسیاری از مشروطه خواهان مخفی شدند و برخی به خارج از ایران رفتند. از جمله مهمترین دلایل شکست مشروطه خواهان متفرق شدن نیروهای محافظ مجلس بود که برخی از وکلا برای آنکه بهانه به دست شاه ندهند نیروهای محافظ مجلس را متفرق کردند و حتی مهمات و اسلحه‌ای که برای دفاع در نظر گرفته شده بود را از مجلس خارج کردند و با این کار به طور غیر مستقیم زمینه شکست مدافعین مجلس را فراهم کردند.
شکست در تهران شروع دوره‌ای بود که به استبداد صغیر مشهور است.

بعد از اون تبریزی ها قیام کردند و بعد گیلانی ها و بختیاری ها که بختیاری ها موفق به شکست استبداد صغیر شدند.
در تهران هم دوباره کوششها بالا گرفت. بالاخره نیروهای گیلان به فرماندهی سپهدار اعظم از شمال و نیروهای بختیاری به فرماندهی علیقلی خان سردار اسعد بختیاری از جنوب به سمت تهران آمدند و در نزدیکی تهران به هم پیوستند.

در پیشروی به سوی پایتخت، نخستین قدم را بختیاریها به فرماندهی سردار اسعد بختیاری (فاتح ملی) و سپس اردوی شمال به فرماندهی سپهدار اعظم برداشتند که انقلابیون قفقاز هم در صفوف آن بودند. اردوی شمال و جنوب در بیست و چهار کیلومتری تهران به هم ملحق شدند. در این موقع نیروی روس، از انزلی وارد شده بود، به قزوین رسیده بود و اردوی انقلابی را از پشت سر تهدید می‌کرد.

نیروهای مجاهدین گیلان و بختیاری در ۱ رجب ۱۳۲۷ (۲۸ تیر ۱۲۸۸‏/۱۹ ژوئیه ۱۹۰۹) وارد تهران شدند و شاه و اطرافیانش به سفارت روس پناه بردند. انقلابیون مجلس عالی تشکیل دادند و محمدعلی شاه را از سلطنت خلع کردند و ولیعهد او احمد میرزا را به تخت نشاندند و علیرضاخان عضدالملک رئیس ایل قاجار به نیابت سلطنت او برگزیده شد. بار دیگر مجلس شورای ملی تشکیل شد و ظاهراً دوره استبداد به پایان آمد و مشروطه خواهان پیروز شدند. و مجلس برای بار دیگر برپا شد.مجلس دوم در ۲۵ آبان ۱۲۸۸ یک سال پس از بسته شدن مجلس اول، با حضور شاه جوان گشایش یافت.

انقلاب مشروطیت ایران، اگرچه ضربه سنگین خود را بر پیکر استبداد وارد کرد و مجلس و قانون را در کشور برقرار ساخت، ولی با وجود یک سری عوامل داخلی و خارجی شکست خورد.
این عوامل به اینگونه اند:

عوامل خارجی

اتحاد دولتهای روسیه و انگلیس در مقابل خطر آلمان و تقسیم ایران در قرارداد 1907م و اشغال ایران در جنگ اول به دست قدرتهای درگیر از عوامل خارجی دارای نقش در شکست مشروطه‌اند به توپ بستن مجلس توسط نیروهای روس، اشغال و جرم و جنایت توسط نیروهای نظامی روسها در شمال و انگلیسیها در جنوب، آغاز جنگ جهانی اول، افزایش قحطی، گرسنگی و بیماری و مرگ و میر نیز مردم را از فکر مشروطه بیرون می‌کرد و حتی برخی همه این بلاها را بلای مشروطه می‌دانستند.


عوامل داخلی

از جملة عوامل داخلی شکست مشروطه، می‌توان به ماهیت کاملاً متفاوت نیروهای مشروطه خواه اشاره کرد. مشروطه انقلابی نبودکه برخواست و اندیشة یک طبقه یا نیروی اجتماعی خاص استوار باشد. گروهها و نیروهای اجتماعی متعددی مشروطه را ایجاد کردند. آنها به جای گفتگو با هم به درگیریهای فیزیکی، تهمت و افترا، ترور و خشونت دست می‌زدند زیرا هنوز استبداد حاکم بر جامعه بود. سالهای پر آشوب جنگ جهانی اول، عدم توجه و بی‌اهمیتی دولت روس و انگلیس به مشروطه، ناامنی کشور، گرسنگی و بیماری از جمله عوامل داخلی شکست مشروطه بود در جریان مشروطه روحانیت خسته از درگیری و دلسرد از سیاستمداران از صحنه سیاست کناره گرفته و میدان را به سود مستبدان و حامیان آنها خالی گذاردند.
پیامدهای مشروطه: انقلاب مشروطه با همه مشکلات و ناکامی‌هایش آثار عمده‌ای از خود بر جای نهاد برخی از این آثار عبارتند از:
1-مفاهیمی مانند قانون اساسی، مجلس آزادی، انتخابات، تفکیک قوا با این انقلاب مطرح شد و به رسمیت یافت. هر چند که بزودی مجلس مورد هجوم قرار گرفت ولی اصل وجود قانون اساسی در سخت‌ترین دوره‌ها برقرار ماند و در مقاطع خاصی تعدادی از نمایندگان مخالف دولت به آن راه یافت که با آثار سیاسی مهمی همراه بود.
2-تجربیات ارزشمند انقلاب مشروطه در زمان وقوع انقلاب اسلامی مورد توجه واقع شد. از یک سو نابودی نظام سلطنتی و قطع کامل سلطه بیگانگان در کشور و توجه به فرهنگ و ارزشهای خودی مورد توجه قرار گرفت و از سوی دیگر رخنة عناصر بیگانه و فرصت‌طلب در مشروطه هوشیاری انقلابیون مذهبی را برای جلوگیری از تکرار این امر در انقلاب اسلامی بر انگیخت. در نهایت این تجربیات لزوم حفظ وحدت میان نیروهای انقلاب را گوشزد کرد.


در آخر لازم میدونم این مطلب هم ذکر کنم که چه نیروهایی درگیر در انقلاب مشروطه بودند:

روحانیت

روحانیت به لحاظ پیوند عمیق جامعه ایران با دین از دیر باز در این کشور از اقتدار و نفوذ زیادی برخوردار بوده است. در دوره صفویه با گسترش مذهب شیعه در ایران روحانیت به عنوان عالی‌ترین نهاد مردمی و تنها نهاد قدرتمند غیر دولتی مطرح شد. نهاد مرجعیت در شیعه هر فرد معتقدی را به روحانیت پیوند می‌داد. حتی شاه که مشروعیت خود را از مسلمان بودن خود می‌گرفت به لحاظ مذهبی فقط یکی از مقلدان پر شمار مراجع بزرگ محسوب می‌شد و شرعاً حق تخطی از فتوای مراجع را نداشت. ظهور سیاسی علما در تاریخ معاصر ایران اوایل قرن 19 میلادی باز می‌گردد (جنگ ایران و روس و قتل گریبایدوف)
روحانیت تنها پناهگاه مردم در برابر ظلم و ستم حاکمان به شمار می‌رفتند و مهمترین عامل قدرت سیاسی روحانیت پایگاه وسیع مردمی آنان بود. روحانیت همیشه با مردم مرتبط بود. افزایش علمای بزرگ و رشد سریع مدارس و حوزه‌های دینی نیز به گسترش کمیت و کیفیت نهاد روحانیت انجامید. در حمایت از مشروطه می‌توان از میرزای نائینی نام برد همچنین پس از پیروزی روسیه و آشکار شدن اهداف برخی از سران مشروطه خواه، گروهی از علما از مشروطه فاصله گرفتند که شیخ فضل‌ا… نوری برجسته‌ترین آنهاست. وی را به هنگام فتح تهران دستگیر و در یک دادگاه فرمایشی محکوم به اعدام کردند. چندی بعد ترور آیت‌ا… بهبهانی نیز ضربه دیگری به روحانیت وارد نمود و بدین ترتیب هدایت مشروطه به دست غرب زدگان افتاد.


روشنفکران

جریان روشنفکران از ابتدا قرن 19 میلادی در ایران شکل گرفت. ایرانیانی که نتوانستند شناخت دقیق و بنیادین از مبانی نظری توسعه و رشد تمدن غربی داشته باشند مجذوب آن شده و ظواهر آنرا تقلید می‌نمودند. در عصر ناصری تعداد تحصیل کرده‌های فرهنگ دیده و روشنفکران آشنا به غرب افزایش یافت. راه‌حلهایی که آ‌نان ارائه می‌دادند. حاصل انتقال بدون تعمق اندیشه‌ها و تجربیات دیگران به شمار می‌رفت. برخی آنها عبارتند از:

آخوندزاده
از اولین روشنفکران ایرانی که به انتقاد از جامعه ایرانی عصر خود پرداخت و مفاهیم جدیدی را مطرح کرد و برای توسعه ایران پیشنهادهایی ارائه داد. او از تبعه روس به شمار می‌رفت و با صراحت به مذهب و اعتقادات مردم می‌تاخت. جنبه‌های ضد دینی باعث شد که کمتر خواننده‌ای در ایران داشته باشد. میرزا ملک خان ناظم‌الدوله از دیگر روشنفکران دوره ناصری بود که پینشهاداتی در مورد اصلاح سیستم سیاسی و نظام اقتصادی ایران به ناصر‌الدین شاه ارائه کرد. وی وزیر مختار ایران در لندن و واسطه امتیاز رویتر شد امتیاز لاتاری (بخت آزمایی) را گرفت و باتوجه به فتوای علما مبنی بر تحریم لاتاری آنرا به یک انگلیسی فروخت و به جرم کلاهبرداری محاکمه و از مقامش عزل گردید وی روزنامه قانون را منتشر کرد و اصطلاحات قانو مشروطیت علوم جدید آزادی و نفی استبداد را مطرح می‌کرد و توسعه ایران را روی کار آوردن مستشاران و کمپانیهای خارجی می‌دانست. او بعد از عزلش به انتقاد از دولت پرداخت و در این زمان به حق السکوت رضایت داد.

سپهسالار
دولتمرد و روشنفکر دیگر عصر ناصری که مدتها به عنوان نماینده سیاسی ایران در خارج از کشور به خصوص عثمانی فعالیت می کرد. وی در بحران قحطی خشکسالی شکور به نخست‌وزیری ناصر‌الدین شاه منصوب شد و امتیاز رویتر را در همان زمان به انگلیسیها داد. مهمترین ضعف او اعتماد به انگلیسیها بود.
روشنفکران با توجه به استفاده از الگوهای غربی، بی‌اعتنایی به سنتها و مذاهب جامعه، فقدان پایگاه مردمی عدم اعتقاد به مسائل دینی و بیسوادی اکثریت مردم (95%)، آنان را از هر گونه اقدام سیاسی منتقل باز می‌داشت و آنها را به سمت اتحاد با دو نیروی سیاسی دیگر یعنی دربار یا روحانیت هدایت می‌کرد.


یه سری مطالب هم بود که مربوط به همین موضوع است اما اگه بیان میشد خیلی گسترده میشد
http://flh.tmu.ac.ir/hoseini/mashrot/articles-1/1.html
و
http://www.historylib.com/Site/SViewDocument.aspx?DocID=752&RT=List


منابع
کتاب روزگاران نوشته دکتر عبدالحسین زرین کوب
سایت رشد
ویکی پدیا (مطالبی که با ذکر منبع معتبر بوده است)
کتاب تاریخ سوم راهنمایی
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.
بالا