Ромина
کاربر فوقحرفهای
- ارسالها
- 601
- امتیاز
- 4,681
- نام مرکز سمپاد
- فرزانگانــــ یکـــــ
- شهر
- کرمان
- سال فارغ التحصیلی
- 1394
یادمه با بابام داشتیم قدم میزدیم
رسیدیم به یه خودپرداز ، بابام میخواست پول بگیره ، کارت رو داد دست من گفت 200 تومن بگیر
منم گفتم باشه ، کارت رو زدم تو و خلاصه رسید به قسمت وارد کردن رمز
رمز رو وارد کردم،دکمه ی تصحیح رو زدم
دوباره رمز خواست
دوباره وارد کردم تصحیح زدم
باز رمز خواست
باز وارد کردم تصحیح زدم
و باااز رمز خواست
ایندفعه همین که رمز رو وارد کردم یهو بابام دستمو محکم گرفت،جا دکمه تصحیح ، تایید رو زد
و هیچ چیزی هم نگفت
کاملا زبونش بند اومده بود فک کنم
و من به این صورت
اگر جلومو نگرفته بود هنوز داشتم رمز وارد میکردم
پ.ن:خو دکمه هاشون خیلی کنار هم و شبیه همن خو
ایش
رسیدیم به یه خودپرداز ، بابام میخواست پول بگیره ، کارت رو داد دست من گفت 200 تومن بگیر
منم گفتم باشه ، کارت رو زدم تو و خلاصه رسید به قسمت وارد کردن رمز
رمز رو وارد کردم،دکمه ی تصحیح رو زدم
دوباره رمز خواست
دوباره وارد کردم تصحیح زدم
باز رمز خواست
باز وارد کردم تصحیح زدم
و باااز رمز خواست
ایندفعه همین که رمز رو وارد کردم یهو بابام دستمو محکم گرفت،جا دکمه تصحیح ، تایید رو زد
و هیچ چیزی هم نگفت
کاملا زبونش بند اومده بود فک کنم
و من به این صورت
اگر جلومو نگرفته بود هنوز داشتم رمز وارد میکردم
پ.ن:خو دکمه هاشون خیلی کنار هم و شبیه همن خو
ایش