• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

مصاحبه با دکتر اژه ای - سال ۱۳۹۰

  • شروع کننده موضوع
  • مدیر کل
  • #1

Admin2

لنگر انداخته
عضو کادر مدیریت
مدیر کل
ارسال‌ها
7,596
امتیاز
37,032
نام مرکز سمپاد
علامه حلی
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1389
از حال دکتر اژه‌ای جویا می شوم. می‌گوید استاد دانشگاه روانشناسی است. به دانشگاه زنگ می زنم. با سر دفترشون صحبت می‌کنم و ساعت ۱۰ صبح باهاشون قرار گذاشتم. با یکی از دوستان برای مصاحبه با ایشون میریم زیر پل گیشا. بعد از سر و کله زدن با مسئول حراست دانشگاه و نگهبان در به سمت دفتر دکتر حرکت می کنیم. انتظار دفتری بزرگ رو داشتیم اما . . . و حتی فهمیدم که دیروز با ایشون صحبت کرده بودم نه با سردفتر.
فردی که زمانی سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان با اون همه افتخارات رو رهبری می کرد حالا در دفتری بسیار کوچک اما با اندیشه هایی وسیع سکنی گزیده است…

در مورد سمپاد قبل از انقلاب و نحوه شکلگیری اون لطفاً توضیح دهید:
این فرزند ناخواسته آموزش‌‌ و‌ پرورشه. قبل از انقلاب، آموزش و پرورش علاقه‌ای به این فرزند نداشت. (تلفن زنگ میزند…) ببینید این فرزند ناخواسته بود. بلافاصله هم که انقلاب میشه، دولت موقت سازمان رو ادغام میکنه. همه خریدهایی هم که براش کرده‌بودن میدن به دانشگاه صنعتی شریف. خیلی هم زیاد بوده چون اون‌موقع آنقدر چیزاش شاهکار بوده که دانشگاه صنعتی براش سرودست میشکونده. بعد از انقلاب دلشون میخواست که یه کارایی بکنن. ولی نه براساس یه روش و متد بلکه هیئتی. مثلاً بچه‌های پابرهنه و… خب، پابرهنه‌ای که هوش داشته باشه باید یه‌جا بره و کسی که هوش نداشته‌باشه یه‌جای دیگه.

نحوه آغاز و شکل‌گیری سمپاد چه جوری بود؟
ما در سال ۶۴ (من اینها رو گفتم جاهای دیگه، من اون موقع معاون نخست‌وزیر بودم) یه گزارشی به دستمون رسید که شما در مورد این مسئله‌ی استعدادهای درخشان و اینا یه کاری بکنین. ما در سال ۶۵ یه جلسهای با معاون آقای اکرمی (وزیر آموزش و پرورش) و آقای خانی گذاشتیم. قرار شد که یه تجدیدنظری در نحوه پذیرش بکنیم. پذیرش دانش‌آموز از ۲۴۰ هزار دانش‌آموز شهر تهران درحالیکه ۴۰ درصدشون جنوبی بودن. مثلاً ۹ نفر از اونجا قبول میشدن. ما اومدیم گفتیم اینا رو از هم جدا میکنیم. اومدن تو فرزانگان و اینا، معمولاً به‌عنوان دزد و اینا بیرونشون میکردن. علامه حلی هم یه بلایی سرشون میآورد. یعنی اینا اصلاً نمیکشیدن تو این دو تا مدرسه. خیلی جون‌سخت باید می‌بودند که حالا از منطقه ۱۹ پامیشدن میاومدن اینجا و متلکهای بچه‌های علامه حلی رو هم تحمل کنن. خیلی باید پوست‌کلفت باشن. بعد اومدیم دیدیم خودشون یه علامه حلی و فرزانگان زدن تو منطقه ۱۴ و گفتیم که چیه همینطوری گزینش کردین؟ دیگه قهر کردیم باهاشون. سال ۶۶ همین بچه‌های فارغالتحصیل یه نمایشگاهی گذاشته بودن منم رفتم بازدید کردم. منم نمیشناختن اینا. ما یه راننده خوشتیپی هم داشتیم. ما پیاده شدیم دیدیم یکی از بچه‌ها داره میگه آقای دکتر اژه‌ای با یه آخونده داره میآد. (میخندد) ما هم به روی خودمون نیاوردیم. اومدیم و یه کارگاهی بود. این جایی که الان تو راهنمایی ۱ سالنه، این بچه‌ها خودشون با حوشکاری و اینا سوله زده بودن و در هم نداشت. برزنت آویزون کرده بودن که سرما نخورن. یه ارتفاع پارکینگی هم داشت. من یادمه شیب یه طرفش، عمامه‌م گیر میکرد، میخواستم بیام تو. ارتفاعش اینقده کم بود. چند تا پایه درست کرده‌بودن و جوش داده‌بودن و… کیف هم میکردن خود بچه‌ها. بعد خلاصه، ما دو مرتبه جرقه زد تو ذهنمون و به نخست وزیر گفتیم که باید یه کاری کرد. گفت پیشینه رو باید ببینیم رفتیم اونجا دیدیم ثبت شرکت شده‌است و پیشینه رو درآوردیم و هیئت اسناد و سال ۶۶ اونجا رو احیا کردیم. دانش‌آموزای پسرونه یه سریشون اومدن علامه حلی و دخترونه هم که فرزانگان بود. اون دو تا مدرسه ای هم که تو منطقه ۱۴ بود همینجور موندن واسه خودشون. هیچی هم نشدن. چون گزینشش درست نبود. ما برای اولین بار اومدیم مناطق جنوبی رو جدا کردیم. از سال ۶۷. اینه که اول از همه اومدیم مناطق جنوب رو جداکردم. مناطق ۱۵، ۱۶، ۱۷، ۱۸، ۱۹، ۲۰ رو گفتیم با هم رقابت کنن و ۱۴ منطقه دیگه هم جدا. هیچ سهمیه‌ای هم از علامه حلی و فرزانگان کم نکردیم. همون تعداد کلاس که میگرفتیم براشون گرفتیم. فوقش هر سال ۹ نفر از اون ۶ تا منطقه میگرفتیم که این ۹ تا رو هم از همونا انتخاب کردیم. از اونجا که دو تا گرفتیم، یعنی دو تا ۴۸ نفر ازشون گرفتیم. بعد از اونا اسلامشهر و ۱۵ و ۱۸ رو دادیم به اسلامشهر و اونجا هم دو تا مدرسه گرفتیم. بعد دیگه همینطور اطراف منطقه هم اضافه شد. قبلاً تو سال ۶۷ و اینا فارغ‌التحصیل‌های ورودی‌های قبلی میاومدن یک هفته بچه‌ها رو میبردن و یه اردو تو مدرسه میذاشتن، کلاس و برنامه و… . چون ما هم پول نداشتیم. خرپولامون هم علامه حلی و فرزانگان بودن که یه‌ذره پول داشتن. که ما بعد از دو سال که به بچه‌ها اجازه‌ی اجرا داده‌بودیم وقتی دیدیم که ۲ نفر، ۳ نفر در کنکور ما با این یه هفته مصاحبه جاشون رو عوض میکنن بعد گفتیم که نباشه. این بود که مسئله‌ی مصاحبه حذف شد. بعد مسئلهی بعدی دومرحله‌ای بودن آزمونها بود. به‌خاطر اینکه تو مناطق محروم بچه‌ها کسی تست با این کار نمیکرد. ما تقریباً یه آموزش یکسان میخواستیم. کلی نشستیم و متن نوشتیم که توی کرمان و همدان این متن رو بخونن و سوالا رو جواب بدن تا یاد بگیرن. نمره منفی رو تو مرحله اول حذف کردیم تا بچه‌ها اضراب امتحان نگیرن. بعداً برای تهران دو مرحله تا سه مرحله‌ای کردیم چون آزمون دچار مشکل میشد. سوالا طوری بود که از این مثلاً ۱۹۶ هزار داوطلبی که داشتیم بالاترین نمره از ۲۰، ۱۶.۵ بود. یعنی ۱۹۵ هزار معدل ۱۹ شرکت کردند اگر کسی هم ۱۸-۱۷ میگرفت شک میکردیم و تستش میکردیم که مثلاً سوالا رو دزدیده. این که میگفتن سوالا تکراریه و سوالا لو رفته و اینا، خب من بالا نشسته بودم و میدیدم توی منحنی ۱۰ نفر مثلاً ۱۶ گرفتن.گزینش بعد از انقلاب که ۶۲ ایها بودن بچه ها برای خودشون حال وهوایی داشتن به این سادگی ها با ما کنار نمی آمدن. یعنی کله‌شقی‌هایی داشتن. من هیچوقت آزرده نمیشدم وقتی بچه‌ها بدوبیراه میگفتن. شاید هم فکرمیکردن من کار بدی کردم.
امکانات هم هیچی نداشتیم. یعنی وقتی توسعه شهرستانها رو شروع میکردیم اول از همه علامه حلی و فرزانگان مخالفت کردند. میگفتن که یک ده آباد به از چند شهر خراب. گفتیم “ما چند شهر آباد درست میکنیم. چرا شما انقدر بخیلید؟” که خیلی هم تحقیرآمیز شهرستانی‌ها رو نگاه میکردند. ما به چندتاشون که این فکر رو نداشن گفتیم که بیاین دوره آموزش کارسوق ریاضی و فیزیک و اینا بذارید. کارسوق ریاضی رو تو اصفهان گذاشتن اصفهانی‌ها بهتر از علامه حلیها دراومدن. چون خود اینها برگزار کردن نمیتونستن بگن پارتی‌بازی شده (میخندد). که تقریباً طلایی‌های المپیادمون از همینها بودن (تلفن زنگ میزند… !). بعد به‌طور کلی کارسوقها شروع شد. خدا رحمت کنه مرحوم رضا صادقی رو، از کارسوق خرم‌آباد که برمیگشتن، اتوبوسشون تصادف کرد. به بچه‌ها قبولونده‌بودیم که مناطق محروم رو شما باید بسازین. مناطق محروم بی‌استعداد نیستند، بی‌امکاناتند. این طرح رو هم من سال ۶۲ که وزیر بودم تو سیستان بلوچستان زدم که شما بیاین مدارس خوب تو استان‌ها تشکیل بدید. و من تنها هوویی که توی ایران دارم همون مدرسهایه که توی زاهدان خودم درست کردم. پیشنهاد دادم که یه مدرسه شبانه‌روزی درست کنید و معلم پروازی براشون بذارید. سوالهایی که مدرسه کمال و اینا به بچه‌ها میدن، به اونا هم بدین. من مخالف سهمیه بودم. چرا سهمیه میدین؟ بیاید خود دانشآموز رو ببرین بالا، قبول میشه. اولش خیلی با ما بداخلاقی کردن. اما اون موقع دولت قبول کرد.
به‌هرحال ببینید ما تلاشمون این بود که رفع محرومیت کنیم نه حق بدیم به هرکسی که چون حالا زابلی، بیا تهران. امکان رشد بهش بدیم. شهرستان مزایایی داره که تهرون نداره. تهرون سرگرمیهاش زیاده. بچه‌ها نمیرسن به درس زیاد. شهرستانها سرگرمی ندارن (خنده) میرن درس میخونن (خنده). امیدی هم ندارن. الان مثلاً تأمین حداقلی در خونه‌های تهرانیها انگیزه شدیدی برای درسخوندن به‌وجود نمی‌آره. از این جهت شاید یکی از دلایلی که شهرستانها با همه محدودیتهاشون موفق‌اند همین پشتکارشونه. بههرحال من فکر میکنم این شیوه باعث شد که ما یک گسترش مغزی داشتهباشیم. ما براساس دو در هزار جامعه دانشآموز میگرفتیم. که یه مقداری بعد اضافه کردیم. به‌خاطر فشاری که بود. منتهی معقول اضافه کردیم. یعنی تجریش و مراکزی که افتتاح شد رو حساب و کتاب بود. به‌خاطر اینکه شما خودتون میدونید، به‌هرحال اسید هم یه ذره آب واردش کنید اثرش رو از دست میده. خب، همیشه علامه حلی و مراکز سمپاد به‌خاطر همین پایه قوی و بنیه قوی و معلمان خوب و دلسوزشون موفق بودن. بعضیا باز هم نمک‌نشناسی میکردن. مثلاً توی مشهد یه دبیری داشتیم که خیلی به بچه‌ها رسید. که دو بار المپیادیها که اومدن، اصلاً اسمی ازش نبردن. گفتن خودمون بودیم و خدای خودمون و از این حرفها. اونم قهر کرد و دیگه تو مشهد تو اون رشته المپیادی درس نداد. صرفاً استعداد نیست، یه آدم دلسوز هم میخواد.
این کل تاریخچه هست و واقعاً ما سعی کردیم مثل دانشگاه آزاد تو هرجایی شعبه نزنیم. تو خوارزمی بچه‌های اسلامشهر خیلی موفق میشدن چون انگیزه‌دار بودن، تو مسابقاتی که برگزار میشد جزو ۱۰ نفر اول سمپاد میشدن. ما هم سعی میکردیم و یه سری برنامه‌ها میذاشتیم. اولین مجموعهای هستیم که برای کار پژوهشی پول پیشپرداخت میدادیم.

فرق علامه حلی الان با ۱۵-۱۰ سال پیش چیه؟
اون سالهای قبل امکانات کمتر بود. من میگم حالا هم اگه این شهرستانها همچین محدودیتی داشته‌باشه، مثل همون ۱۵ سال قبل خواهدبود. که وقتی شما تو یه فضای جدید قرارمیگیرید (مثل حالا که موبایل دارین) دیگه نمیشه گفت از تلفن‌های عمومی استفاده کنین. چون موبایل یه چیزیه که جای خودشو باز کرده.

روند تضعیف سمپاد
ببنید! اصلاً سازمان از ۷۹ تضعیفش شروع شد. ما مخالف قانون تجمیع نبودیم. ما میگفتیم اگه کار رو با قاعده انجامبدیم هیچطوری نمیشه. سال ۸۰، آقای مظفر (وزیر آموزشوپرورش) نمیخواست سر بر تن این سازمان باشه و تمام عملکردش اینو نشون میده؛ چه از وقتی که مدیر کل سازمان آموزش و پرورش استان تهران بود، تا بعد که وزیر شد. ۸۳ تقریباً دوره من تموم شده‌بود. تو هیئت امنا بحث کردن. یکی از دوستان (که فوت هم کرد) اصرار داشت که این نباشه بهتره و این تکراریه و خلاقیت نداره. ولی هیئت امنا به جمع‌بندی نرسیده‌بود. تا اسفند قرارشد ما موقتاً باشیم که در ۸۴ که هیئت امنا در اردیبهشت دو مرتبه ما رو برای هیئت امنا انتخاب کردن، که میشد تا ۸۸. فرقی بین این سالها نبود. یعنی مثلاً هم آقای مظفر، هم آقای فرشیدی و هم آقای علی‌احمدی مثل هم بودند. منتها یه مقداری فشارها بیشتر شدهبود. از یه‌طرف میخواستن توسعه بدن. همین توسعهای که الان دارن میدن رو من قبول ندارم. از یه طرف میگفتن که این آقای اژه‌ای وزیر آموزش و پرورشه، وزیر زیردستشه. از این تحریکا میکردن و نامه مینوشتن. وزیر واقعی اژه‌ای است. ما هم میگفتیم چه بخشنامه و آیین‌نامهای بوده که ما رعایت نکردیم؟ ما هرچی بوده آوردیم شورای عالی آموزش‌وپرورش. بخشنامه بوده، مصوبه بوده، خودتون نوشتین منتهی وقتی شما تأیید کردین ما کوتاه نیومدیم.
ما قانون رو اعمال میکردیم. اعمال قانون هم فرقی نمیکرد. یعنی مثلاً من برادرم که رئیس دبیرستان شهید اژه‌ایه، بچه‌ش تو ورودی راهنمایی رد شد. همه سوالا رو هم داشت. هیچوقت به خودش اجازه نمیداد بگه “داداش چرا بچه من رد شد؟” همه میدونستن. همه فامیل ما تو اصفهان میدونستن. کسی که تمام سوالا رو اون باز میکنه. من خودم بچه‌هام که تو کنکور شرکت میکردن در مورد کنکور تو خونه صحبت نمیکردم که نفهمن شیوه امسال ما چیه. اگه من قرار بود اینا رو با پارتی‌بازی بیارم همون اول نفرین میشدم. اصلاً نمیشه تو این سیستم.
تقریباً وضعی که بود من میتونم بگم از ۷۹ شروع شد. تشدیدش حدوداً با آقای فرشیدی بود. بعدش هم محور، تعویض من شد. یعنی اومدن به من پیشنهاد کردن که شما بیا رئیس سازمان استثنایی بشو (آقای علی‌احمدی پیشنهاد کرد). ما یکی دیگه رو جای تو میذاریم. من گفتم شما من رو برکنار کنین. من اگه یه بچه علامه حلی ازم بپرسه خب شما میخواستی کار کنی، چرا همین‌جا کار نکردی؟ من جوابشو ندارم بدم. من که سر پست و معاونت و وزارت جنگ و دعوا ندارم. من خودم رفتم به‌پای آقای خامنه‌ای افتادم که من نمیخوام وزیر آموزش‌وپرورش بشم. اینا رو هیچکس نمیدونه. من دنبال وزارت نبودم که. اینجا برام از صد تا وزارتخونه هم مهمتر بود. چون مروارید پرورش میدادیم، مغز پرورش میدادیم. این بود که از سال ۸۷ هم، اینجا مدیرگروهی روانشناسی رو پذیرفتم. درس گرفتم. قبلاً دوسه واحد بیشتر نمیگرفتم. قشنگ اومدم فول، مثل یه استاد تمام‌وقت درس‌گرفتم و دیگه تو ماههای آذر و دی رفتم التماس کردم بیاین یکی رو بذارین سرجای من. من خودم میذارمش رو گردنم میبرم اتاقش. منو نجات بدین. به هرکی هم پیشنهاد میکردن نمیپذیرفت. حتی من یادمه از زمان آقای فرشیدی، با همین جمالی باشگاه مذاکره میکردن که بیا بگیر. این آقای بوربور به من میگفت ۸-۷ نفر اومدن به ما گفتن به ما پیشنهاد شده بریم سازمان استعدادهای درخشان گفتیم دیوانه‌ایم؟ نابود میشیم. (خنده) اینا میتونستن تا اردیبهشت صبر کنن، ۵-۴ روز بعد یه هیئت امنای صوری بذارن، بعد بگن به‌علت عدم صلاحیت تمدید نمیشه. ولی این کار رو نکردن. این بود که شب تاسوعا یه فکس زدن که شما برکنار شدین. منم به راننده گفتم کلید ماشین رو بذار و برو. بعدم با بچه‌ها رفتم خونه. شنبه‌ش هم که خواستم بیام دانشکده با یه وانت اومدم. (خنده) برای من فرقی نمیکرد. سه‌شنبه تاسوعا بود، چهارشنبه عاشورا. پنجشنبه و جمعه هم تعطیل بود. شنبه یه خبری دراومد. تابناک گذاشت. تا عصر ۲۳ هزار بازدید داشت. بعد اون خداحافظ سمپاد رو نوشتم. اون شب خیلی هم دلم گرفته‌بود. خیلی هم سعی کردم خودم رو کنترل کنم. اون شعری هم که از حافظ نوشتم واقعاً تفأل زدم. که اون ۲۷۰ هزار بازدید داشت. ما خودمون رو NODET گذاشتیم. بعد هم روزنامه اطلاعات و جمهوری چاپ کردن. حتی برای کنکور ۸۷ اومدن مصاحبه گرفتن. اشکالاتی گرفتن. پخش‌نکردن. دیگه به‌هرحال این اتفاق افتاد و بعدشم تهمت زدن که این آقای اژه‌ای چیزای سازمان رو دزدیده. منتها خب با تهمت چیزی به دست نمیآرن. بعد هم که خب سال ۸۸، بچه‌ها تظاهرات داشتن. خب ما خیلی تلاش کردیم که به جنجال و درگیری منجر نشه. من خودم پاریس بودم. از اونجا مرتب با بچه‌ها در تماس بودم که آقای امیرخانی و ناصرزاده نذارن اتفاقی بیفته. اطلاعات هم احتمالاً زیر سر من میدید. ولی ما اصلاً احتیاجی به این کارا نداریم. دلیلی نداره. بنابراین از زمان آقای اکرمی تا حالا به‌جز دوران آقای نجفی که کاری به کار ما نداشت (نه این که حمایت کنه، کاری به کارمون نداشت) دوران سختی رو گذروندیم تو این ۲۲ سال.
ما نزدیک ۱۰ هزار میلیارد تومن داریم خرج آموزش عمومی کشور میکنیم. من نظرم اینه که تنها نقطه درخشان بخش دولتی سمپاده که نزدیک ۹۰-۸۰ درصد افتخارات جهانی آموزش و پرورش رو داره. اصلاً بعضی اوقات یکی به من زنگ میزد شما چی میگید سمپاد بهترین مدرسه‌ست؟ ما یه مدرسه میشناسیم به‌اسم علامه حلی بهتر از سمپاده (خنده).
برزگترین فاجعه همین واگذاری کنکور به استانهاست. امیدوارم یه روز سر عقل بیان و این آخرین سنگر رو که آزمون متمرکز هست رو از دست ندن. البته من زیاد مطمئن نیستم. چون کسایی که تو کار هستن، پشتشون مدارس غیرانتفاعیه و منافعشون در شبکه‌ای که دارنه. ما در سمپاد درآمدی نداشتیم هرچی از کنکورمون درمیاومد میدادیم به مدارس ضعیف‌تر سمپاد. کنکور ما با ۲۵۰۰ تومن برگزار میشد. یک سوم به آموزش‌وپرورش میدادیم، یک سوم هم برای خدمات ماشینی میدادیم، یک سوم رو هم به اجرای ستاد میدادیم. تازه تو این یک سوم خودمون کلی زیاد می‌اومد میدادیم به مدارس جدیدمون، برای آزمایشگاه و اینا. بلافاصله تو سال ۸۸ اومدن ثبت‌نام رو ۳ برابر کردن. چیزی هم گیر کسی نیومد. ما اگه همین کنکورمون رو هم از دست بدیم، حداکثر میشیم مثل مدارس فرهنگ و نمونه‌دولتی.

اگه برمیگشتین به گذشته، چه‌کاری انجام میدادین و یا چهکاری رو انجام نمیدادین؟
من هنوز معتقدم که کار ما درست بوده. حالا گاهی اوقات اشتباهاتی بوده، اما کلیات رو درست اومدیم و اگر هم بخوام برگردم عقب، باز هم همین‌کارها رو انجام خواهمداد.

ما یه سری کلمه میگیم اولین چیزی که به ذهنتون میرسه بگین
انقلاب: انقلاب به ما هویت و حیات داد، یعنی‌ شما ممکنه شگفت زده بشین در مقابل پول امارات و دبی و اینا،ولی‌ اینا یکسانه یعنی‌ توی ایران ما هر کاری می‌کنیم، خراب می‌کنیم، درست می‌کنیم و اینا میگیم ما برای یعنی‌ بعد قرن‌ها یعنی‌ بعد از صفویه و بعد از حالا زندیه، ما تصمیم میگیریم و انقلاب این رو به ما داده، انشا‌الله به کشورهای دیگه یه اسلامی هم بده که بتونیم یه قدرتی مجددا بشیم در مقابله با زور
– سمپاد: سمپاد بخشی‌ از آموزشه عمومی کشور که اگر بهش عنایت بیشتری بشه در روز‌های سختی‌ دانشی،مدد رسانه ایرانه
– سمپادی: سمپادی بچه‌ایِ که به عشق ایران سعی‌ می‌کنه اون نوع آموزشی‌ رو ببینه که برای وطنش مفید هست،این سمپادی عزیز هس
– کناره گیری: کاریست که جز در وقتی‌ که به نفعِ اون موضوع مورد علاقه باشه بهتره صورت نگیره
– محمد علی‌ نجفی:یکی‌ از معدود وزرایی که در طول بعد از انقلاب تونست یه ساختاری به نظام آموزش عمومی کشور بده و بعدش دیگه ما شاهد تحولی نبودیم
– حسینِ مظفر: آقای مظفر که بهرحال رابطه مثبتی با سمپاد نداشت،ریشه هاش هم من نتونستم بفهمم
– محمود فرشیدی: تنها وزیری که بعد از اون نامه من زنگ زد و عذر خواهی‌ کرد،گفت که من اشتباه کردم


منتشرشده در وبلاگ سمپادیا
 

SOUL KEEPER

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,161
امتیاز
8,025
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
گنبد کاووس
رشته دانشگاه
مهندسی صنایع
پاسخ : مصاحبه با دکتر اژه ای - سال ۱۳۹۰

مصاحبه توسط خودتون انجام گرفته ؟

به هر حال ، مرسی
 
  • شروع کننده موضوع
  • مدیر کل
  • #3

Admin2

لنگر انداخته
عضو کادر مدیریت
مدیر کل
ارسال‌ها
7,596
امتیاز
37,032
نام مرکز سمپاد
علامه حلی
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1389
پاسخ : مصاحبه با دکتر اژه ای - سال ۱۳۹۰

نه ! مثل اینکه کار بچه های حلیه برای نشریه مدرسشون.
 

P_R

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
266
امتیاز
126
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1 اصفهان
شهر
اصفهان ولا غیر
دانشگاه
علوم پزشکی اصفهان
رشته دانشگاه
دندانپزشکی
پاسخ : مصاحبه با دکتر اژه ای - سال ۱۳۹۰

آخه مصاحبه با دکتر اژه ای چه فایده ای داره؟؟؟؟؟؟؟
یکی نیست باید درد ما رو درمون کنه سمپاد دیگه سمپاد نیست هیچ رنگ و بویی از سمپاد نبرده دیگه نه علامه حلی علامه حلیه نه اژه ای اژه ای و .. ما حتی الان دبیرای خوبم نداریم همه دبیرا ماه مدارش غیرانتفاعی شدند و یا باید کلاس خصوصی هاشونو برین ...
الان که دیگه مثه دانشگاه آزاد درارا باز کردن چه سمپادی چه غیر سمپادی همه میان تو دیگه حتی کار به جایی کشیده شده که ماها که با کلی دردسر و آزمون 2مرحله ای و موش آزمایشگاهی واسه تغییرات سازمان بودیم و به سلامت تا اینجا رسیدیم می خوایم بریم مدارس غیرانتفاعی ... چون سمپاد همش شده سیاسی ...!!!!!
این بودجه هایی که ایشون فرمودند هم یکیش به ما نرسیده ... نرسیده که هیچ خداتومنم داریم شهریه می دیم ... به حدی دربه در شدیم که مثلا توروباتیک تیم های قدر ماله سمپاد بوده ولی الان ... بچه ها بچه های سمپادی ولی برای غیر سمپادی ها ...
من نمی دونم شاید آقای اژه ای دیگه تو بطن کار نیست نمیبینی چه بلایی داره سره سمپادی ها میاد ... سمپاد یه زمانی سازمان پرورش استعداد های درخشان بود ولی الان شده سازمان ... . لااقل تو اصفهان که اینجوریه یه مدت فقط افتاده بودند تو کنکور و تمامه خلاقیت بچه ها را ازشون گرفتند باز خوبه لااقل 4تا دکتر مهندس دربه داغون داشتیم ولی الان چی؟؟؟ الان قراره سره ماها چی بیاد؟؟؟؟ قراره ماها چیکاره بشیم؟؟؟ ماهایی که هر آزمایشی داشتن رویه ما انجام دادن آزمون بذارن بردارن ساله قبل ما برداشت به ما گفتن شمام ندارین تو اسفند میان میگن دارین 2مرحله ام دارین :-\ سال بعده ما دوباره برداشتند ???
الان تمامه دبیر مردامون را برداشتن دبیرای زن خوبمونم برداشتن دبیر زیست سوم میاد سره کلاس درس میده روز بعد میگه همی را پاره کنین اینارو بنویسین دبیرای مام که بدتر ...
اینه وضعه سمپاد بجای مصاحبه باید بیایم مسائل و مشکلات را حل کنیم بیایم با بالایی ها درمیون بذاریم هر چند...
خیلی دله پری دارم بخوام بگم ساعت ها وقت می خواد و یه دلیل دیگه اینه که میترسم بگم فردا جنازم برسه دسته خونوادم!!!!!!!
خدایا به امید تو
 

-elham-

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
308
امتیاز
927
نام مرکز سمپاد
شهیدبهشتی
شهر
هرمزگان
پاسخ : مصاحبه با دکتر اژه ای - سال ۱۳۹۰

آفرین خوب نمیتونستن وسط همین مصاحبشون از بی در و پیکری سمپادم سوال کنن و اینا ~X(
 

amirhossein132

کاربر جدید
ارسال‌ها
1
امتیاز
2
نام مرکز سمپاد
علامه حلی تهران
شهر
تهران
پاسخ : مصاحبه با دکتر اژه ای - سال ۱۳۹۰

به نام خدا
اولا تشکر میکنم از محمد مطهری عزیز.
ثانیا هر سال جشن فارغ التحصیلی برای دانش آموزان دبیرستان برگزار می شه که این مصاحبه برای نشریه اون جشن با جناب دکتر اژه ای توسط من و یکی دیگه از دوستان انجام شد.
 

Parham MLK

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
250
امتیاز
675
نام مرکز سمپاد
شهید سلطانی
شهر
کرج
پاسخ : مصاحبه با دکتر اژه ای - سال ۱۳۹۰

نمیدونم چرا دیگه هر وقت صحبت از سمپاد میشه، دلم میگیره... :( :|

نوشته ی رضا امیرخانی رو احتمالاً خوندید همتون... اگه کسی نخونده، از دستش نده... :

استعدادهاي درخشان، قطعه‌ي چند؟ رديفِ چند؟
 

sayna

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,460
امتیاز
12,313
نام مرکز سمپاد
دبيرستان فرزانگان ۱
شهر
تهران
دانشگاه
علوم پزشكى شهيدبهشتى
رشته دانشگاه
پزشكى
پاسخ : مصاحبه با دکتر اژه ای - سال ۱۳۹۰

به نظر من این مصاحبه خیلی خوبه برای الآن ما ، که ببینیم دکتر اژه‌ای چه انتظاراتی داره از ما از آینده‌مون ...
: سمپادی بچه‌ایِ که به عشق ایران سعی‌ می‌کنه اون نوع آموزشی‌ رو ببینه که برای وطنش مفید هست،این سمپادی عزیز هس
 

sahra

کاربر فعال
ارسال‌ها
71
امتیاز
21
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1 تهران
شهر
تهران
پاسخ : مصاحبه با دکتر اژه ای - سال ۱۳۹۰

ديروز يكي از قديمي ترين معلامون يه چيزايي از سمپاد گفت كه دلم خواست 10 سال پيرتر بودم تا اون روزا رو ميديدم نه اين كه مثل الان حسرتشو بخورم
 

YaSm!nA

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
281
امتیاز
1,717
نام مرکز سمپاد
فرزانگان حکیم زاده
شهر
یزد
سال فارغ التحصیلی
98
تلگرام
پاسخ : مصاحبه با دکتر اژه ای - سال ۱۳۹۰

اگه من چندتا سوال بپرسم ...بهم نمیخندین؟؟

به هرحال ندانستن عیب نیست!! نپرسیدن عیبه!!

خب..

این آقای اژه ای چرا رفتن؟

الان مسول سمپاد کشور کیه؟

هدفشون چیه؟؟ینی منظورم اینکه شعار خاصی دارن یا نه؟

بعد ایشون بهترن یا آقای اژه ای؟خب آخه فک کنم زمان آقای اژه ای من سال اول سمپاد بودم...چیزی یادم نیس...

:|
مرسی..
 

نيـــــاىْ

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
399
امتیاز
2,546
نام مرکز سمپاد
فرزانگان امین 1
شهر
اصفهان
دانشگاه
علوم پزشکی اصفهان
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : مصاحبه با دکتر اژه ای - سال ۱۳۹۰

دلیل استعفای آقای اژه ای سال 87 :

در کنکور امسال، با وجود اعلام نتایج بر روی سایت، وقتی به من اعلام شد که دو سئوال، پاسخ‌های نزدیک به هم داشته‌اند و کلید چهار سئوال نیز جابه جا شده است، بدون لحظه‌ای تردید تصمیم گرفتم آن دو سئوال را حذف و کلید چهار سئوال را اصلاح و مجدداً اسامی پذیرفته شدگان را به همراه اسامی کسانی که حقشان ضایع شده بود، بر روی سایت بگذارم. می‌دانستم که با یک «سونامی ردشدگان» روبرو خواهم شد و تازه بعد از این اعلام بود که اعتراض‌ها صورت گرفت و انعکاس آن موجب درخواست غیر قانونی لغو کنکور، هم از سوی دوستان ساده لوح و هم از سوی ستیزه‌گران شادمان، شد. در ادامه، ادعای یافتن 16 غلط جدید و تشخیص آن در طی چند ساعت و عدم قدرت به اثبات رساندن حتی یکی از این غلط‌ها مطرح شد و حتی در 20 اردیبهشت ماه، کلیه اشکالات با صدا و سیما مطرح و ضبط تلویزیونی شد، ولی با وجود پوشش رسانه‌ای هیاهوی ردشدگان، حتی یک ثانیه از آن پخش نگردید؛ واقعاً چه عدالتی! در اینجا باید از وزیر محترم آموزش و پرورش به جهت حمایت از برگزاری مرحله دوم آزمون ورودی سمپاد در اردیبهشت 1387 قدردانی نمایم که این موافقت در پی گزارش مستند سمپاد حاصل شد.
از مرداد ماه 87 به بعد، با هر مدیری که جلسه داشتم، خداحافظی می کردم و حتی برای نیمسال اول تحصیلی، ساعت موظف تدریسم را در دانشگاه پر کردم.

+
در جریان آزمون مشکوک سال ۱۳۸۷ که سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان پس از اعلام نتایج، دو سؤال غلط گزارش شده را حذف کرد و این باعث رد شدن بعضی از قبول شدگان شد که اعتراضات زیادی را در پی داشت. در نهایت ر. گ، طراح آزمون استعفاء می‌دهد و هجمه عجیبی در سایت‌ها و رسانه‌ها علیه مسئولین سازمان و بخصوص جواد اژه‌ای شد. به عقیده عده‌ای این فضای رسانه‌ای، سناریویی از پیش برنامه ریزی شده بود تا باعث استعفای اجباری جواد اژه‌ای شود و این سناریو در جهت تضعیف مراکز استعدادهای درخشان چیده شده بود.

الان ظاهرن سمپاد چون با آموزش پرورش ادغام شده رییس مشخص نداره، آخرین فردی که این مسئولیت رو داشته مهری سویزی بوده که سال 1390 اومده.

× در اینکه آقای اژه ای چقدر دلسوز بودن و چقد "پدر" بودن برای بچه های سمپاد شکی نیست اصلن. آقای اژه ای از سال 67 رییس سمپاد بودن. روند افولی سمپاد هم بعد از استعفای ایشون اتفاق افتاد . بعد از ایشون سمپاد 3 بار مدیر عوض کرده تا الان.

پی نوشت : خداحافظی جواد اژه ای در فصلنامه ی " فکر کنم " پاییز 87 اومد و در سایت nodet.net هم قرار گرفت که با توجه به اینکه این سایت الان در دسترس نیست ( :-لبخند تلخ ) از اینجا میتونین بخونینش.
 

YaSm!nA

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
281
امتیاز
1,717
نام مرکز سمپاد
فرزانگان حکیم زاده
شهر
یزد
سال فارغ التحصیلی
98
تلگرام
پاسخ : مصاحبه با دکتر اژه ای - سال ۱۳۹۰

مرسی از نیایش!!

الان مثلا ما بخوایم درباره سمپاد انتقاد کنیم یا..هرچی

باید با کی حرف بزنیم که قدرت کشوری داشته باشه ...

مثلا مسول سمپاد شهرما ... میگن منکه وزیر نیستم!!

تنها راهش حرف زدن با وزیره؟؟؟؟؟

صددرصد اینجوری نیس...یکی باید باشه خب! :|
 

h@di

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
244
امتیاز
801
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی شهرکرد
شهر
شهرکرد
مدال المپیاد
طلای ادبی (دورهٔ ۲۷)؛ مرحلهٔ ۱ کامپیوتر (دوره‌های ۲۳ و ۲۴)
دانشگاه
دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
مهندسی نرم‌افزار
پاسخ : مصاحبه با دکتر اژه ای - سال ۱۳۹۰

به نقل از Niayesh.R :
الان ظاهرن سمپاد چون با آموزش پرورش ادغام شده رییس مشخص نداره، آخرین فردی که این مسئولیت رو داشته مهری سویزی بوده که سال 1390 اومده.
معاونت با باشگاه دانش‌پژوهان جوان ادغام شد، توی دولت جدید حسین شجاعی جایگزین سویزی شد که خودش هم سمپادی بوده.
به نقل از Niayesh.R :
پی نوشت : خداحافظی جواد اژه ای در فصلنامه ی " فکر کنم " پاییز 87 اومد...
همون شماره‌ست. :-"
 

sadlove

لنگر انداخته
ارسال‌ها
3,382
امتیاز
31,812
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
شـیراز
سال فارغ التحصیلی
93
پاسخ : مصاحبه با دکتر اژه ای - سال ۱۳۹۰

هعی اون نامه.. :(
دوم راهنمایی بودیم فک کنم اومدن سر کلاس برامون خوندنش هممون گریه کردیم :(
 
  • لایک
امتیازات: h@di

قار

کاربر فوق‌فعال
کنکوری 1403
ارسال‌ها
151
امتیاز
580
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۳
شهر
کرج
سال فارغ التحصیلی
1403
پاسخ : مصاحبه با دکتر اژه ای - سال ۱۳۹۰

مرسی از نیایش!!

الان مثلا ما بخوایم درباره سمپاد انتقاد کنیم یا..هرچی

باید با کی حرف بزنیم که قدرت کشوری داشته باشه ...

مثلا مسول سمپاد شهرما ... میگن منکه وزیر نیستم!!

تنها راهش حرف زدن با وزیره؟؟؟؟؟

صددرصد اینجوری نیس...یکی باید باشه خب! :|
دلم میخواست جات باشم و به اون مسئول سمپاد شهرتون بگم: فقط وزیر باید کاری کنه و فقط وزیره که میتونه کاری کنه؟ اگر اینطوره پس خود تو الان دقیقا چه نقشی داری و چرا اونجایی؟ اپراتور تلفن همراهی؟
 
بالا