• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

کنکور شب‌نشینی اعلام نتایج

وضعیت
موضوع بسته شده است.
نسل روغن نباتین دیگه. درستش اینه از دهن هم غذا برداریم. از طبیعت بودیم و به طبیعت برگردیم....
بله.ما هم خوابگاه نبوديم،ولى با دوستانمون كه بوديم براى هر پنج نفر يه ظرف بر مى داشتيم.
یه نیمچه ارزشی داشتیم جلوش هی میخوندیم تا اخوند کفن نشود این وطن وطن نشود. این ترم روش کار کنیم ادم سالم میدیم بیرون
هر خوابگاه يك كارگاه انسان سازى.
 
بچه ها
دستشویی جدا از حمومه؟
 
ندادن؟:-"
 
یچیز پشم ریزون بگم؟ تاحالا قاشقتونو تو روشویی حموم شسته اید؟
:-
مادر من كه تعريف مى كرد وقتى نوزاد بودم خودم رو توى روشويى حموم مى شسته
 
مظلوم گیرت اوردن. باید تو اول حمله میکردی
حمله کردم، دفاع کردم، هر کاری که بگی کزدم ولی اونا تو همه چی ازم قوی تر بودن و تا می‌تونستن می زدن. اصلا ملاحظه نمی‌گردن که اتاق تنها جاییه که دارم برم و دلم می‌خواد آرامش داشته باشم و به زندگیم برسم. خیلی شبا تا سه چهار صب فکر و خیالشون نمیذاشت بخوابم. می‌خوام بگم که اگه هم اتاقیت این جوریه، خواهش می‌کنم نکن. بذار نفس بکشه. خفه‌م کردن اینا ترم پیش و می‌فهممش.
 
ولی یک قانون نانوشته تو دخترای خوابگاهی ما این بود که هرکسی بیرونش ترگل ورگل تر تو اتاق کثیف و لجن تر :)))
 
یه ماگ دارم
۵ ماه صبح و عصر توش نسکافه میخورم
نکته عجیبش اینه
نشستمش تو این چند ماه
 
حمله کردم، دفاع کردم، هر کاری که بگی کزدم ولی اونا تو همه چی ازم قوی تر بودن و تا می‌تونستن می زدن. اصلا ملاحظه نمی‌گردن که اتاق تنها جاییه که دارم برم و دلم می‌خواد آرامش داشته باشم و به زندگیم برسم. خیلی شبا تا سه چهار صب فکر و خیالشون نمیذاشت بخوابم. می‌خوام بگم که اگه هم اتاقیت این جوریه، خواهش می‌کنم نکن. بذار نفس بکشه. خفه‌م کردن اینا ترم پیش و می‌فهممش.
من از دست هم‌اتاقیای عرزشیم چند ماه عملا تو سالن مطالعه خوابگاه زندگی میکردم. ساعت ۲ اینا که مطمئن باشم خوابیدن برمیگشتم اتاق میخوابیدم…
 
ولی من ایگنور کردن خیلی خوب یاد گرفتم :))
 
من از دست هم‌اتاقیای عرزشیم چند ماه عملا تو سالن مطالعه خوابگاه زندگی میکردم. ساعت ۲ اینا که مطمئن باشم خوابیدن برمیگشتم اتاق میخوابیدم…
منم از دست هم‌اتاقیام خیلی شبا زدم بیرون. من وحشی نبودم و نیستم ولی اونا تا ته حمله کردن.
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.
Back
بالا