• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

مشاعره

تلاش و کوشش این زمان دگر اثر نمیدهد
درخت سالخورده ای که او ثمر نمیدهد
دلم را چشمهایش تیرباران کرد تسلیمم
بگویید آن کمان ابرو سپاهش را نگه دارد
 
دلم را چشمهایش تیرباران کرد تسلیمم
بگویید آن کمان ابرو سپاهش را نگه دارد
دگر این دل سر ماندن ندارد
هوای در قفس خواندن ندارد
چنان در دوزخ دنیا دلم سوخت
که دیگر بار سوزاندن ندارد ...
 
دگر این دل سر ماندن ندارد
هوای در قفس خواندن ندارد
چنان در دوزخ دنیا دلم سوخت
که دیگر بار سوزاندن ندارد ...
دل داده ام بر باد بر هرچه بادا باد
مجنون تر از لیلی شیرین تر از فرهاد
 
دل داده ام بر باد بر هرچه بادا باد
مجنون تر از لیلی شیرین تر از فرهاد
دلی نازک تر از اندیشه داری
هوایی معتدل چون بیشه داری
همه گل های عالم اگر بخشکند
تو در باغ خیالم ریشه داری ...
 
دلی نازک تر از اندیشه داری
هوایی معتدل چون بیشه داری
همه گل های عالم اگر بخشکند
تو در باغ خیالم ریشه داری ...
ای چشم رهی سویت کو چشم رهی جویت
روی از من سرگردان شاید که نگردانی
 
ای چشم رهی سویت کو چشم رهی جویت
روی از من سرگردان شاید که نگردانی
یک چند به کودکی استاد شدیم
یک چند به استادی خود شاد شدیم
پایان سخن شنو که مارا چه رسید
از حاک درآمدیم و بر باد شدیم ...

-خیام
 
یک چند به کودکی استاد شدیم
یک چند به استادی خود شاد شدیم
پایان سخن شنو که مارا چه رسید
از حاک درآمدیم و بر باد شدیم ...

-خیام
من! جای خالی باشم و او هم برایم

هر پنج شنبه شاخه ای مریم بگیرد
 
سینه مالامال درد است ای دریغا مرهمی

دل ز تنهایی به جان آمد خدا را همدمی
ای خواهشی که خواستنی تر ز پاسخی
با تو چون پرسشی چه نیازی جواب را
 
ای خواهشی که خواستنی تر ز پاسخی
با تو چون پرسشی چه نیازی جواب را
اول به هزار لطف بنواخت مرا
آخر به هزار غصه بگداخت مرا
چون مهره مهر خویش می باخت مرا
چون من همه او شدم برانداخت مرا
 
اول به هزار لطف بنواخت مرا
آخر به هزار غصه بگداخت مرا
چون مهره مهر خویش می باخت مرا
چون من همه او شدم برانداخت مرا
آنکه میگرید به یاد لعل خندانت منم
آنکه میخندد به کار چشم گریانم تویی
 
آنکه میگرید به یاد لعل خندانت منم
آنکه میخندد به کار چشم گریانم تویی
یکسان نپندار آنکه را جانش به جانان میدهد
با آنکه در بازارگه هر روز ایمان میدهد
 
یکسان نپندار آنکه را جانش به جانان میدهد
با آنکه در بازارگه هر روز ایمان میدهد
درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد
نهال دشمنی برکن که رنج بی شمار آرد
 
Back
بالا