Orelia
شبگرد
- ارسالها
- 913
- امتیاز
- 34,566
- نام مرکز سمپاد
- فرزانگان
- شهر
- تهران
- سال فارغ التحصیلی
- 100
اگه صبور باشی من یه سری سوال بپرسم، که بهتر منظور همدیگه رو بفهمیم.
جز حکومت داخلی ناکارآمد، تفاوتای دیگهای هم هست بین ایران و یه کشور بیسرو صدا، که مطمئنم به اندازهای تاریخ خوندی که دلیلش رو حدس بزنی، جغرافیای خاصی که هست، منابع نفت و گاز و .. . و مشکلات امروز و دیروز هم نبوده، از قاجار (یا احتمالا قبلترش) به طور واضح این داستان شروع شده. و مردم هم ساکت نبودن ولی همیشه دخالت از بیرون و خریت کسی که بر مسند قدرت بوده، یا برعکسش، جهتدهی ذهنی مردم و براندازی افرادی که به سیاستای انگلیس، امریکا یا روسیه نه گفتن. خلاصه مشکل ایران خیلی ریشهایتر و پیچیدهتر از داستان انقلابهای فرانسهست.
بعد تو میگی اگه انقلاب بشه - که یک، نمیدونیم کِی این اتفاق میافته و اصلا چقد جانی، مالی، عمری تلفات میدیم - بعدش چی؟ راه حلی برای بعدش داری؟ همه اینا کلی اگر و اما و نشه و بشهست، بعد من بشینم اونجا، از فردای خودم خبر نداشته باشم، که اگر شد، مشارکت داشته باشم؟ چه انگیزهای باید داشته باشم که حتی اگر انقلابی هم بشه، حکومتهای بعدی بهتر باشن؟
دو اینکه آواره از کجا شدن؟ از جایی که در درجه اول چون احساس تعلق نکردن رفتن؟
سه اینکه بیشتر به عباراتی که انتخاب میکنی دقت کن، من و تو کی باشیم که بگیم چی حق بوده و چی ناحق؟ مگه از داستان زندگی مردم خبر داریم؟
چرا بد زندگی کنیم ولی در ایران بمانیم؟ بد زندگی کردن در کشورت در مقایسه با جابهجا شدن ولی خوب زندگی کردن، اسمش چیه؟منظور من رو متوجه نشدید.من گفتم نسل های زیادی در دوران رژیم های اشغال بد زندگی خواهند کرد حرف از فداکاری نزدم.
اتفاقا اونقدر که فکر میکنید این حکومت احمق نیست. اینطور بگم، اگه شما عروسک یه دختربچه رو بگیرید، گریه میکنه، شاید حتی پرخاشگری کنه و .. اگه چند دیقه قبل از اینکه واکنشش شروع بشه بهش بگید "ممکنه" (و نه قطعا) امروز بهش اجازه غذا خوردن ندید، دیگه سر عروسکش گریه نمیکنه. از طرفی سر اینکه "ممکنه" بهش غذا ندید هم جیغ و داد راه نمیندازه چون روزنه امیدی داره که نهایتا غذا بخوره اما اگه اعتراضی بکنه اون اعتراض هم انرژیشو میگیره، هم رو "غذا خوردنش" اثر منفی بذاره. در نتیجه اعتراض نمیکنه و منتظر میمونه ببینه چی میشه. این مثال خیلی سادهای از جامعه ایرانه.در ضمن،چهل سال اونا فعالیت کنن اما مردم هنوز به سطح نارضایتی لازم نرسیده باشن که کافی نیست.امثال شما زمان پنجاه و هفت می گفتن اره بابا شما از زمان رضا شاه دارید تلاش می کنید چه کاری تونستید بکنید؟جواب شما و اونها اینه که هنوز بشکه باروت پر نشده بود.الان بشکه باروت ایران حسابی پره.ادمیزاد وقتی گرسنگی به مغز استخونش برسه دیگه نه ترس حالیشه نه چیز دیگه.چنانچه در روسیه هم اینطور شد،یعنی گرسنگی ملت ناشی از حماقت حاکمیت به حد وحشتناکی رسید و ملت ریختن تو خیابون و انقدر شدید جلو رفتن که خود حاکمیت هم دیگه قوه سرگوبش فلج شد و همه اعضای سازمان های ضد اطلاعاتی روسیه اصلا نجنگیدن بلکه یا فرار کردن یا مخفی شدن.وقتی گرسنگی ملت از یه حدی فراتر رفت(که ماهم داریم به همون نقطه می رسیم)اونجاست که بشکه منفجر میشه.
ما ازین امر مطمئنیم که رژیم فرو میریزه،رفتار خود رژیم هم داره اینو نشون میده.چه مردم حرکت کنن چه نه این رژیم دیگه توان مدیریت خودشو نداره و اگه مردم اینکارو نکنن خودش انقدر بدبخته که برای نابود کردن خودش کافی باشه.اما مسئله اینجاست که اگه بدست مردم بریزه بهتر،وهرچه سریعتر بریزه بازم بهتره.
جز حکومت داخلی ناکارآمد، تفاوتای دیگهای هم هست بین ایران و یه کشور بیسرو صدا، که مطمئنم به اندازهای تاریخ خوندی که دلیلش رو حدس بزنی، جغرافیای خاصی که هست، منابع نفت و گاز و .. . و مشکلات امروز و دیروز هم نبوده، از قاجار (یا احتمالا قبلترش) به طور واضح این داستان شروع شده. و مردم هم ساکت نبودن ولی همیشه دخالت از بیرون و خریت کسی که بر مسند قدرت بوده، یا برعکسش، جهتدهی ذهنی مردم و براندازی افرادی که به سیاستای انگلیس، امریکا یا روسیه نه گفتن. خلاصه مشکل ایران خیلی ریشهایتر و پیچیدهتر از داستان انقلابهای فرانسهست.
بعد تو میگی اگه انقلاب بشه - که یک، نمیدونیم کِی این اتفاق میافته و اصلا چقد جانی، مالی، عمری تلفات میدیم - بعدش چی؟ راه حلی برای بعدش داری؟ همه اینا کلی اگر و اما و نشه و بشهست، بعد من بشینم اونجا، از فردای خودم خبر نداشته باشم، که اگر شد، مشارکت داشته باشم؟ چه انگیزهای باید داشته باشم که حتی اگر انقلابی هم بشه، حکومتهای بعدی بهتر باشن؟
یک اینکه کجا "اکثر" افرادی که رفتن در این مسیر "پر از خطر" تموم پولشون هدر رفته ووالا من الان اصلا حرف از وطنم پاره تنم و اينا نميزنم.ميگم بابا زندگيتون به فنا ميره .اكثر افرادى كه ميرن تو اين مسير پر از خطر مهاجرت تموم پولشون هدر ميره و تهش؟هيچ.پولش رفته و هنوز اينجاست!
آواره شدن؟و خب،وقتى براى جامعتون تلاش نمى كنيد پس هم اواره شدن هم بدبختى حق شماست.
دو اینکه آواره از کجا شدن؟ از جایی که در درجه اول چون احساس تعلق نکردن رفتن؟
سه اینکه بیشتر به عباراتی که انتخاب میکنی دقت کن، من و تو کی باشیم که بگیم چی حق بوده و چی ناحق؟ مگه از داستان زندگی مردم خبر داریم؟