میشه یه سر بزنید، حالم خوب نیست!

MTZ

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
158
امتیاز
1,194
نام مرکز سمپاد
علامه حلی 1
شهر
کرمان
سال فارغ التحصیلی
96
کنترل‌گری بیش از حد و ایجاد ترس باعث می‌شه فرزند همه‌چیز رو پنهان کنه! چیزی که خودم بهش پیشنهاد دادم اصلا همین بود! پنهان کردن روابط!
ایجاد ترس و نفرت شاید بتونه یه هجده ساله معتاد به قلیون رو ازش دور کنه‌ اما ممکنه اونو با آدمایی آشنا کنه که دراگ و مابقی چیزها رو به زندگی‌اش بیارن!
کنترل‌گری نباید با ترس و خشم و ایجاد نفرت همراه بشه! نباید احساس ناامنی ایجاد کنه! دختر پونزده ساله باید بدونه هر اتفاقی بیوفته پناهی به نام پدر و مادر داره!
بنظر من این حجم دل‌تنگی برای یک دوست طبیعی نیست اصلا و اساسا و فکر می‌کنم این وابستگی بیش از حد از رفتار غیراستاندارد خانواده ناشی می‌شه!
هیچ جا کسی نگفت بیش از حدش خوبه و شما هم پیشنهادتون اگر پنهان کاری باشه پیشنهاد مزخرفیه و اتفاقا دارید از خانواده دورش میکنین.
یکی پستای خود شما و این خانم فهیم رو توی حرف بزن بخوونه کاملا متوجه میشه که شماها خودتون هم از خونواده تون مینالید دائما و پیشنهاداتتون و حرفاتون هم کاملا احساساتی و متاثر از شرایطی بوده که داشتید. و اتفاقا شمایید که دارید از خونواده دورش میکنید.
من نمیتونم با این داده ها قضاوت خاصی بکنم و پیشنهادی بدم اما با اینکه مطلقا بخواد صرف نصیحت باشه رفتار بابا مامان، مخالفم و معتقدم بعضی جاها نیازه که اعمال نفوذ شدیدتر باشه و این شایدهایی که شما میارید غیرواقعی هست. اگر والدینش مخالفن با رابطه با این شخص و دارن مانع میشن من بهشون حق میدم. خیلی طبیعیه که تلاش کنن با ی آدم قلیونی دخترشون ارتباطی نداشته باشه. من نمیدونم نصیحتی هم کردن یا خیر. اگر نکردن و بلافاصله این همه فشار اوردن بله کارشون غلط بوده. اما برداشت من از حرفای ایشون اینه که وابسته تر از این حرفاست که با نصیحت کار تموم شه. و در چنین مواردی واقعا اعمال زور بجاست. اگر اعمال زور نکنن والدین و ایشون با این حجم از وابستگی گول خورد و اتفاقی که نباید پیش میومد شما چی خواهید گفت؟ میگید تصمیم خودش بوده و عواقبش به عهده خودشه؟ این حرف مزخرفه. تو این سن که همه اشتباه زیاد میکنن مسیردهی والدین باید تا حدی شدید باشه. و این استدلالتون که بخاطر این اعمال نفوذ بچه بخواد کارای بدتر بکنه هم خیلی ضعیفه. اگر با این دید بخواید نگاه بکنید هیچ کاری عملا نباید بکنن. بطور کلی با استقلال مخالف نیستم اما بجای خودش و در زمان خودش.
من فکر میکنم شماها همتون از همون اول فازهای آزادی خواهی و استقلالی که تو ذهنتون به عنوان ی اصل پایه ای وجود داشته رو دارید به ایشون تحمیل میکنید.
و همون جمله آخرتون که گفتید فکر میکنم که رفتار خانواده غیر استاندارد بوده گویای افکار حاصل از پیشینه شماست و الا همچین قضاوت مستقیم و سرراستی با این دیتاها خیلی غیرمنصفانه بود.
 

Judy.

‌‌
ارسال‌ها
139
امتیاز
1,617
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
شهر
سال فارغ التحصیلی
1402
رشته دانشگاه
مهندسی برق
به نظرم درستش اینه که انقدر بین یه خانواده اعتماد و صمیمیت باشه که اولا مادر و پدر برای هدایت بچشون نیاز به تحمیل کردن چیزی نداشته باشن
و دوما بچه انقدری به خانواده نزدیک باشه و اعتماد داشته باشه که برای ادامه دوستی با همچین ادمی خودش بخواد با خانوادش مشورت کنه و نظر اونارم بدونه، و کلا اونقدرا این دوستیه براش مهم نباشه که بخواد انقدر وابسته‌ش بشه.

@mahi88 واقعا چندسال دیگه میبینی نه فقط این آدم، بلکه نصف دوستی هایی که حتی خیلی روشون حساب میکنی یه مشت ارتباط گذرا هستن که *نباید* تا این حد برات مهم باشن. خیلی خوبه که آدم دوستی‌های سالم و خوبش رو حفظ کنه و نگه داره، اما حفظ کردنشون نیازی به اهمیت دادنِ بیش از حد نداره.
من روش مادر و پدرت رو تایید نمیکنم و واقعا متنفرم از این طرز رفتار؛ ولی الان چیز دیگه ای که خیلی برام بولده اینه که چرا انقدر برات مهمه؟ اگه صرفا بخاطر زورگوییشون جبهه گرفتی و دوستیه اونقدر برات مسئله نیست (که فکر نمیکنم این درست باشه) بهت حق میدم. اجبار و زور و تحمیل همیشه احساسات آدمو برمی انگیزه و خشمگین میکنه هرکسیو.
ولی به نظر میاد خودت خیلی درگیر این دوستیه شدی و این خوب نیست. نمیخوام سرزنشت کنم برای خیلیا همچین چیزهایی در طول زندگی ممکنه پیش بیاد. فقط میخوام بگم که خودت و سلامت خودت و پیشرفتت رو اولویت قرار بده و مطمئن باش اون موقع راضی تر خواهی بود. چندسال بعد هم خودت باورت نمیشه برای چی انقدر این دوستی برات مهم بود. من کسی نیستم که بخوام بهت نصیحت کنم و قدرت تحمیل هم که طبیعتا ندارم، ولی پیشنهاد دوستانه ام اینه که روی این دوستی اصرار نورز. خیلی آدم های بهتری هم میتونی پیدا کنی که همه جوره باعث رشدت میشن.
 

f@him

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
496
امتیاز
23,792
نام مرکز سمپاد
فاتح
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
94
دانشگاه
شریف
رشته دانشگاه
IT
هیچ جا کسی نگفت بیش از حدش خوبه و شما هم پیشنهادتون اگر پنهان کاری باشه پیشنهاد مزخرفیه و اتفاقا دارید از خانواده دورش میکنین.
یکی پستای خود شما و این خانم فهیم رو توی حرف بزن بخوونه کاملا متوجه میشه که شماها خودتون هم از خونواده تون مینالید دائما و پیشنهاداتتون و حرفاتون هم کاملا احساساتی و متاثر از شرایطی بوده که داشتید. و اتفاقا شمایید که دارید از خونواده دورش میکنید.
من نمیتونم با این داده ها قضاوت خاصی بکنم و پیشنهادی بدم اما با اینکه مطلقا بخواد صرف نصیحت باشه رفتار بابا مامان، مخالفم و معتقدم بعضی جاها نیازه که اعمال نفوذ شدیدتر باشه و این شایدها و فلانی که شما میارید غیرواقعی هست. اگر والدینش مخالفن با رابطه با این شخص و دارن مانع میشن من بهشون حق میدم. خیلی طبیعیه که تلاش کنن با ی آدم قلیونی دخترشون ارتباطی نداشته باشه. من نمیدونم نصیحتی هم کردن یا خیر. اگر نکردن و بلافاصله این همه فشار اوردن بله کارشون غلط بوده. اما برداشت من از حرفای ایشون اینه که وابسته تر از این حرفاست که با نصیحت کار تموم شه. و در چنین مواردی واقعا اعمال زور بجاست. اگر اعمال زور نکنن والدین و ایشون با این حجم از وابستگی گول خورد و اتفاقی که نباید پیش میومد شما چی خواهید گفت؟ میگید تصمیم خودش بوده و عواقبش به عهده خودشه؟ این حرف مزخرفه. تو این سن که همه اشتباه زیاد میکنن مسیردهی والدین باید تا حدی شدید باشه. و این استدلالتون که بخاطر این اعمال نفوذ بچه بخواد کارای بدتر بکنه هم خیلی ضعیفه. اگر با این دید بخواید نگاه بکنید هیچ کاری عملا نباید بکنن. بطور کلی با استقلال مخالف نیستم اما بجای خودش و در زمان خودش.
من فکر میکنم شماها همتون از همون اول فازهای آزادی خواهی و استقلالی که تو ذهنتون به عنوان ی اصل پایه ای وجود داشته رو دارید به ایشون تحمیل میکنید.
و همون جمله آخرتون که گفتید فکر میکنم که رفتار خانواده غیر استاندارد بوده گویای افکار حاصل از پیشینه شماست و الا همچین قضاوت مستقیم و سرراستی با این دیتاها خیلی غیرمنصفانه بود.
جزو معدود نفرهایی هستی که واقعا از تلاش برای حرف زدن باهاشون، گذاشتن خودم جاشون و عصبانی نشدن ازشون، پشیمون شدم.

امیدوارم کمتر از احساسات بترسی : )
 

MTZ

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
158
امتیاز
1,194
نام مرکز سمپاد
علامه حلی 1
شهر
کرمان
سال فارغ التحصیلی
96
جزو معدود نفرهایی هستی که واقعا از تلاش برای حرف زدن باهاشون، گذاشتن خودم جاشون و عصبانی نشدن ازشون، پشیمون شدم.

امیدوارم کمتر از احساسات بترسی : )
متاثر شدم.
 

venusi

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
526
امتیاز
50,302
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
-
سال فارغ التحصیلی
93
رشته دانشگاه
ادبیات نمایشی
حق با توعه عادی نیست.
ولی نسبت به منی که برا ده روز اونطوری بودم خیلی سخته.
شاید برا بقیه اینطوری نباشه
شاید حتی برا خودش.
ولی واقعا خیلی دلم براش تنگ شده.
میگم، من آدم به شدت احساساتی ام. و خیلی اذیت میشم.
در دل‌تنگی‌های ما در این مواقع هیچ شکی نیست! من کاملا درکش می‌کنم! خیلی مطمعن نیستم و نمی‌تونم مثل بقیه فکت و دلایل منطقی و علمی برات بنویسم اما فکر می‌کنم این ترس و دلهره‌ای که خانواده نسبت به (مثلا دوستی که قلیون کشیده) در ما ایجاد می‌کنن شخص رو بیشتر به سمت اون آدم سوق می‌ده!

من همیشه دیدم که وقتی خانواده دختری فهمیدن با پسری رابطه عاطفی داره، قرنطینه‌اش کردن! بعد دختر چون محدود شده عشق و دل‌بستگی بیشتری نسبت به فرد احساس کرده اما وقتی با معشوقش مواجه شده به این نتیجه رسیده که اشتباه عاشق بوده اصلا! مطمعن نیستم منظورمو درست رسونده باشم!
 

venusi

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
526
امتیاز
50,302
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
-
سال فارغ التحصیلی
93
رشته دانشگاه
ادبیات نمایشی
هیچ جا کسی نگفت بیش از حدش خوبه و شما هم پیشنهادتون اگر پنهان کاری باشه پیشنهاد مزخرفیه و اتفاقا دارید از خانواده دورش میکنین.
یکی پستای خود شما و این خانم فهیم رو توی حرف بزن بخوونه کاملا متوجه میشه که شماها خودتون هم از خونواده تون مینالید دائما و پیشنهاداتتون و حرفاتون هم کاملا احساساتی و متاثر از شرایطی بوده که داشتید. و اتفاقا شمایید که دارید از خونواده دورش میکنید.
من نمیتونم با این داده ها قضاوت خاصی بکنم و پیشنهادی بدم اما با اینکه مطلقا بخواد صرف نصیحت باشه رفتار بابا مامان، مخالفم و معتقدم بعضی جاها نیازه که اعمال نفوذ شدیدتر باشه و این شایدهایی که شما میارید غیرواقعی هست. اگر والدینش مخالفن با رابطه با این شخص و دارن مانع میشن من بهشون حق میدم. خیلی طبیعیه که تلاش کنن با ی آدم قلیونی دخترشون ارتباطی نداشته باشه. من نمیدونم نصیحتی هم کردن یا خیر. اگر نکردن و بلافاصله این همه فشار اوردن بله کارشون غلط بوده. اما برداشت من از حرفای ایشون اینه که وابسته تر از این حرفاست که با نصیحت کار تموم شه. و در چنین مواردی واقعا اعمال زور بجاست. اگر اعمال زور نکنن والدین و ایشون با این حجم از وابستگی گول خورد و اتفاقی که نباید پیش میومد شما چی خواهید گفت؟ میگید تصمیم خودش بوده و عواقبش به عهده خودشه؟ این حرف مزخرفه. تو این سن که همه اشتباه زیاد میکنن مسیردهی والدین باید تا حدی شدید باشه. و این استدلالتون که بخاطر این اعمال نفوذ بچه بخواد کارای بدتر بکنه هم خیلی ضعیفه. اگر با این دید بخواید نگاه بکنید هیچ کاری عملا نباید بکنن. بطور کلی با استقلال مخالف نیستم اما بجای خودش و در زمان خودش.
من فکر میکنم شماها همتون از همون اول فازهای آزادی خواهی و استقلالی که تو ذهنتون به عنوان ی اصل پایه ای وجود داشته رو دارید به ایشون تحمیل میکنید.
و همون جمله آخرتون که گفتید فکر میکنم که رفتار خانواده غیر استاندارد بوده گویای افکار حاصل از پیشینه شماست و الا همچین قضاوت مستقیم و سرراستی با این دیتاها خیلی غیرمنصفانه بود.
توحش خاصی توی کلامت هست!
حتی ادامه نوشته‌هات رو نخوندم! و ترجیح می‌دم بحث رو ادامه ندم! بعیدم می‌دونم تحصیلات آکادمیکی توی این زمینه‌ها داشته باشی! تجربه زیسته زیادی هم بنظر نمی‌رسه داشته باشی!
 

MTZ

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
158
امتیاز
1,194
نام مرکز سمپاد
علامه حلی 1
شهر
کرمان
سال فارغ التحصیلی
96
توحش خاصی توی کلامت هست!
حتی ادامه نوشته‌هات رو نخوندم! و ترجیح می‌دم بحث رو ادامه ندم! بعیدم می‌دونم تحصیلات آکادمیکی توی این زمینه‌ها داشته باشی! تجربه زیسته زیادی هم بنظر نمی‌رسه داشته باشی!
در مورد یک آدم غیرمنطقی مثل جنابعالی که تو تمام پیاماش تلاش کرده کورکورانه و بر اساس تجارب بد خودش با خونواده ش به نوعی ترغیب کنه طرف رو به مقابله یا فاصله گرفتن از خونواده ش و افکار مشوّش خودش رو به خوردش بده انتظار خاصی هم ازتون نمیرفت. ظاهرتون گوگولی و همدردیه و احتمالا پیامهای شما هم جذابتر باشه براشون. ولی خب اگر کسی بی غرض نگاه کنه به همین چندتا پیامتون تو این تاپیک، احتمالا متوجه افکار و امیال بیمارگونه شما میشه.
 

Déjà vu

کاربر فوق‌حرفه‌ای
عضو مدیران انجمن
ارسال‌ها
1,313
امتیاز
23,418
نام مرکز سمپاد
علامه حلی۱
شهر
همدان
سال فارغ التحصیلی
0000
رشته دانشگاه
علوم تغذیه
سلام
تروخدااااااا بگید چیکار کنم
خانواده ام با همه چیم مشکل دره مثلا چی پوششم اجازه نمیده راحت با دوستام برم بیرون رو گوشیم کنترل دارن نمیزارن تلگرام نصب کنم و هرچیییی.
بعد من یه ادمیم که خیلی دوست دارم یه رفیق صمیمی داشته باشم بخاطر این داستانا ندارم
یه باشگاه تکواندو می رفتم که اونم دیگه نمیزارن
اقا من با یه دختر 18 ساله دوست شدم صمیمی ها ولی
خب چی شد
یکمی ادم رکی بود دیگه تو رفاقت اینا هست منظورم از رک اینه که مثلا تو رفاقتون یه الفاظی میگفت که میگن همه چیز خاصی نبود ولی مامانم می بینه عصبانی میشه.
ولی به خدا اینا عادیهههههه من چه گلی بگیرم به سرم
این رفیقم یه مدتی قلیون میکشید نمیگم درست بوده برا خانواده ی ما که اصلا نداریم این چیزا رو عصبانی شدن کار ندارم من باهاش حرف زدم برا سلامتی خودش چندین ماهه گذاشته کنار
به یه طریقی بابام می فهمه و میگه حق چت با دختر 18 ساله نداری و داد و هوار
من نمیدونم چیکار کنم برای اولین بار یه رفیق داشتن رو تجربه کردم کسی که همه جوره بلده منو همه جوره حفظم
سه ماهه ندیدیمش
دلم براش تنگ شده
خیلی دوسش دارم
ولی ...
دلتنگشم بدجور
حالم هی طوریه با خانواده ام سردم
یه کاری میکنن قایمکی باهاش حرف بزنم از دقشون.
متنفرم از همه خانوادممممممم از منه بی عرضه بدم میاددددددد
تنگی نفس گرفتم
معده درد عصبی دارم
به هر دری کمیزنم خانواده داره جلو پیشرفتمو از همه لحاظ میگیره
چقد گفتم من حالم باهاش خوبه بزارنم به حال خودم وقتی پیششم میخندم گوش نداد کسی
چقد گفتم بزارید برم باشگاه من عاشق این ورزشم هیچی
گفتم بزار با همکلاسیام برم بیرن گفتم همکلاسی فقط برا کلاسه
گفتم تلگرام نصب کنم چهار تا دوره نمونه سوال فلان بهمان گفتن نه تو حق نداری فیلتر شکن و تلگرام و واتساپ و اینستا بزنی
گوشیم چک میشه
حال روحیم داغونه
هر روز از ته دلم گریه میکنم
فقط بگید چیکار کنم
گم شدم تو خودم
( راستی دهمم و تجربی)
سلام به تنهایی‌ کاری از دستت برنمیاد.
بهتره با یکی از معلم هاتون که رابطه بهتری داری مطرح کنی تا باخانواده ات مطرح کنه یا پیش قدم بشه برای مراجعه‌ گروهی به روانشناس یا مشاور تربیتی.
اگر هم رفتار نامناسبی نشون میدن و حاضر نشدن یکم منطقی تر رفتار کنن( و برخورد فیزیکی باهات میکنن و مورد ازار و اذیت قرار میگیری)با اورژانس اجتماعي تماس بگیر به شماره ۱۲۳.هرچه زودتر دست به کار شو چون این پروسه زمان بره و بهتره وقت تلف نکنی.
درنظر بگیر که مطرح کردن این مسائل با معلم یا مشاور یا... اصلا خجالت نداره و آبروی کسی رو نمیبری.

پ ن: به تقریب خوبی هیچ یک از پست های این تایپیک کمکی به رفع مشکلت نمیکنه صرفا یه سری آدم باهم بحث دارن میکنن و شما لطفا هیچ کدوم رو جدی نگیر.بزار اگه قراره حرفی بشنوی حرف کسی باشه که توی این حوزه‌ تحصیلات آکادمیک و تجربه کاری داره نه من نوعی فرضاً.
 

Arm.Karimi

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
15
امتیاز
138
نام مرکز سمپاد
علامه حلی 1
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1406
سلام
تروخدااااااا بگید چیکار کنم
خانواده ام با همه چیم مشکل دره مثلا چی پوششم اجازه نمیده راحت با دوستام برم بیرون رو گوشیم کنترل دارن نمیزارن تلگرام نصب کنم و هرچیییی.
بعد من یه ادمیم که خیلی دوست دارم یه رفیق صمیمی داشته باشم بخاطر این داستانا ندارم
یه باشگاه تکواندو می رفتم که اونم دیگه نمیزارن
اقا من با یه دختر 18 ساله دوست شدم صمیمی ها ولی
خب چی شد
یکمی ادم رکی بود دیگه تو رفاقت اینا هست منظورم از رک اینه که مثلا تو رفاقتون یه الفاظی میگفت که میگن همه چیز خاصی نبود ولی مامانم می بینه عصبانی میشه.
ولی به خدا اینا عادیهههههه من چه گلی بگیرم به سرم
این رفیقم یه مدتی قلیون میکشید نمیگم درست بوده برا خانواده ی ما که اصلا نداریم این چیزا رو عصبانی شدن کار ندارم من باهاش حرف زدم برا سلامتی خودش چندین ماهه گذاشته کنار
به یه طریقی بابام می فهمه و میگه حق چت با دختر 18 ساله نداری و داد و هوار
من نمیدونم چیکار کنم برای اولین بار یه رفیق داشتن رو تجربه کردم کسی که همه جوره بلده منو همه جوره حفظم
سه ماهه ندیدیمش
دلم براش تنگ شده
خیلی دوسش دارم
ولی ...
دلتنگشم بدجور
حالم هی طوریه با خانواده ام سردم
یه کاری میکنن قایمکی باهاش حرف بزنم از دقشون.
متنفرم از همه خانوادممممممم از منه بی عرضه بدم میاددددددد
تنگی نفس گرفتم
معده درد عصبی دارم
به هر دری کمیزنم خانواده داره جلو پیشرفتمو از همه لحاظ میگیره
چقد گفتم من حالم باهاش خوبه بزارنم به حال خودم وقتی پیششم میخندم گوش نداد کسی
چقد گفتم بزارید برم باشگاه من عاشق این ورزشم هیچی
گفتم بزار با همکلاسیام برم بیرن گفتم همکلاسی فقط برا کلاسه
گفتم تلگرام نصب کنم چهار تا دوره نمونه سوال فلان بهمان گفتن نه تو حق نداری فیلتر شکن و تلگرام و واتساپ و اینستا بزنی
گوشیم چک میشه
حال روحیم داغونه
هر روز از ته دلم گریه میکنم
فقط بگید چیکار کنم
گم شدم تو خودم
( راستی دهمم و تجربی)
سعی کن کاملا منطقی رفتار کنی. من خودم پسرم و مطمئنا یه همچین کنترلی رو تجربه نکردم ولی اگه این اتفاق برام می افتاد، این کار رو میکردم.
اگه توی مدرسه مشاوری داری که بهش اعتماد داری (یعنی اینکه میتونه درست با پدر و مادرت صحبت کنه) حتما موضوع رو باهاش در میون بذار. یا اینکه با یه بزرگ تر که خانوادت قبولش دارن. این رو هم بگو که داره به درست لطمه میزنه، حال روحی روانیت بده. برای تخلیه فشار درس ورزش و گردش با دوستان نیازه.
از این روش سعی کن که اجازش رو بگیری. اگه هم نشد، سعی کن که فراموش کنی. سخته، ولی اگه نکنی هم به زندگی الانت گند زدی هم کنکور رو. مخصوصا توی رشته تجربی که تا جایی که من دیدم رقابت خیلی شدیده.
در کل سعی کن روحیه خودت رو حفظ کنی، چه با برگشت به حال و احوال گذشته، چه با پیدا کردن دوستان جدید و سرگرمی های جدید.
 
بالا