سوالات و مشکلات تحصیلی

[MHDgh]

راستش من الان عضو سمپاد نیستم. میخوام برا سال ۱۴۰۰ ۱۴۰۱ امتحان بدم.
و خیلی فشار روم زیاده. از طرفی ما الان تهران نیستیم و امسال میخوایم بیایم تهران واسه هفتم من. ولی من خودم تهرانیم.
از طرفی دیگه مامانم خیلی انتظار داره از من ک قبول شم. میگه بهت ایمان دارم. اینا بهم آرامش میدن ولی واقعا بعدش که فک میکنم میبینم خودم خیلی انگیزه دارم ولی به قبولیم خیلی ایمان ندارم.رو گاهی اوقات فکر اینکه اگه قبول نشم مامان بابام ناامید میشن دیوونم میکنه.
از یه ور دیگه معلممون فوکوس کرده رو قبولی من ولی میترسم نتونم پاسخگو باشم.
شاید فکر کنید بگید خب بیشتر بخون. ولی خب الان من روزی حداقل ۱۱ ساعت دارم تست میزنمو کتاب میخونم.
از نصیحتا و فکرای بیخودی دوستام که ب خودشون زحمت نمیدن لای کتابارو وا کنن هم که هیچی.
لطفا اگه میتونین یا شرایطی شبیه من داشتید بهم کمک کنید.

منم پارسال شرایط تو رو داشتم
معلم و بچه های مدرسه میگفتن تو باید قبول بشی خیلی باهوشی این حرفا ولی خب این شد که من اوایل خیلی خوب نبودم بلد نبودم ازمون بدم مهم تعداد تست ها نیست بهتره که روشون فکر کنی و سریع پاسخنامه رو نبینی
و سعی کن رو همه ی هوش ها به طور مساوی وقت بزاری من پارسال ۴ ماه مونده ازمون فهمیدم هوش کلامی چیه و این طور شد که بخش هوش کلامی تقریباً صفر درصد زدم ولی هوش ریاضی و تصویری و سرعت رو عالی زدم و این شد که قبول شدم
راستی تست هوش های خارجی رو بیشتر حل کن مخصوصا تصویری و ریاضی چون پارسال همش از یه تست هوش معروف بود و تست هوش هارو از خودت امتحان بگیر چون باید مهارت ازمون دادنت خوب باشه و همیشه به این هم دقت کن که ممکنه قبول نشی

 

[Mahyaa]

راستش من الان عضو سمپاد نیستم. میخوام برا سال ۱۴۰۰ ۱۴۰۱ امتحان بدم.
و خیلی فشار روم زیاده. از طرفی ما الان تهران نیستیم و امسال میخوایم بیایم تهران واسه هفتم من. ولی من خودم تهرانیم.
از طرفی دیگه مامانم خیلی انتظار داره از من ک قبول شم. میگه بهت ایمان دارم. اینا بهم آرامش میدن ولی واقعا بعدش که فک میکنم میبینم خودم خیلی انگیزه دارم ولی به قبولیم خیلی ایمان ندارم.رو گاهی اوقات فکر اینکه اگه قبول نشم مامان بابام ناامید میشن دیوونم میکنه.
از یه ور دیگه معلممون فوکوس کرده رو قبولی من ولی میترسم نتونم پاسخگو باشم.
شاید فکر کنید بگید خب بیشتر بخون. ولی خب الان من روزی حداقل ۱۱ ساعت دارم تست میزنمو کتاب میخونم.
از نصیحتا و فکرای بیخودی دوستام که ب خودشون زحمت نمیدن لای کتابارو وا کنن هم که هیچی.
لطفا اگه میتونین یا شرایطی شبیه من داشتید بهم کمک کنید.

راستش منم سال پیش آزمون دادم
میدونی پارسال بابام خیلی بهم می گفت که بخون و خب خیلی دوست داشت قبول بشم.
اولاش خودم اون قدر برام مهم نبود و خب دلیلشم این بود که هیچی از سمپاد نمی دونستم!
اما یه کم بعدش از وقتی که با دوستم واسش می خوندم همه چی یهو عوض شد و منم دیگه عاشق سمپاد بودم و بعضی وقتا به این فکر می کردم که اگه یه وقت قبول نشم چی؟ اصلا حالم خیلی بد میشد. دلیلش هم این بود که خودم خیلی دوسش داشتم در حدی که حتی لبریز رو حفظ کرده بودیم با دوستم!
اما پیشنهادی که دارم برات اینه که نترس واقعا! یعنی کار خودتو بکن...تلاش کن ولی تا جایی که هم بتونی زندگی کنی و بعدا اگه یه وقت این سال یادت افتاد یه خاطره خوش جز درس خوندن یادت بیاد هم اینکه بعدش هرجوری که شد فقط پشیمون نشی که من میتونستم بهتر باشم اما نخواستم!
وقتی تونستی اون حد وسطو پیدا کنی یعنی داری بهترین کار ممکنو می کنی و بعد اونم دیگه بگو هیچی دیگه! من تلاش خودمو کردم دیگه بقیه ش هر چی شد شد. چون دیگه از اونجا به بعدش دست تو نیست و دست خداست. و اینکه به نظرم اگه کسی هست که باهاش دوستی و دوست داری باهاش درس بخونی با اون بخون چون اونجوری هم نتیجه بهتری داره هم کیف میده!
یه چیز دیگم که هست اینه که خب من قبول شدم و خب خوشحالی ش وصف نشدنیه. اما اولویت اولم فرزانگان یک بود و من فرزانگان دو قبول شدم. دوستم فرزانگان یک قبول شد. تا مدت هااا وقتی بهش فکر می کردم همش پیش خودم می گفتم یعنی من اون قدری خوب نبودم که مثل دوستم فرزانگان یک قبول بشم؟ از طرف دیگه هم واقعا فرزانگان دو رو دوست داشتم و نمیخواستم مثلا انتقالی ای چیزی بگیرم. وضعیت بدی بود واقعا! اما وقتی که اینو به خودش گفتم(به اون دوستم) یهو همه چی خیلی خوب شد! بهم گفت از اونجا لذت ببر! تا جایی که میتونی ازش استفاده کن! و منم کردم! و الان اصلا وقتی به اینکه فرزانگان یک قبول نشدم فکر می کنم دیگه اونجوری ناراحت نمیشم. و خیلی بیشتر از قبل هم اینجا رو دوست دارم.

در کل که امیدوارم خیییلی موفق باشی :)
اصلا هم استرس نداشته باش(راستی کتاب هوش بناپور که مال خیلی سبزه کتاب خیلی خوبیه اگه خودت نداریش)

 

[Lady Macbeth]

یچیز داریم از آزمون تیزهوشان خیلی مهم تره اسمش زندگی کردنه. کاش یه چند ساعت ازون ۱۱ ساعت رو به شاد بودن و آموزش مهارتا اختصاص بدی

 

[Asaliiiii]

حتی اگه یک ساعتم بخونی ولی مفهومی بهتر از اینه که نصف روزتو بزاری برای آزمونی که جز تست هوش چیزی نداره
در ضمن خیلیم به خودت فشار وارد نکن من حتما باید سمپاد قبول بشم اگه نشم فلان میشه نه همه کسایی که تو کنکور موفق شدن سمپادی نبودن بعضیا هستن که با کمترین امکانات بدون هیچی بهترین جاها قبول شدن ایشالا که قبول بشی ولی اگر هم نشدی دنیا تموم نمیشه بازم فرصت داری کلاس نهم

 

[honey_tr]

پرااام ۱۱سااااعتت
منی که کنکور دارم سال دیگ انقد نمیخونم

منم همینطور من که دهمم برای کنکور فعلا فقط بین ۴ تا ۵ ساعت

 

[@marya21]

فکر نمیکنم تاپیکش موجود باشه
اگر تو یک درس مردود شیم چی میشه؟باید شهریور امتحان بدیم؟ایا فارغ التحصیل شناخته نمیشیم؟اگه قراره شهریور امتحان بدیم تو مصاحبه های دانشگاه های خاص یا ثبت نام دانشگاه جدید گیر نمیافتیم؟

 

[پرواز]

اگه سال ۱۲ باشی و درس غیر نهایی بیفتی شهریور امتحان میدی و هرموقع دانشگاه گفت کارنامه رو تقدیم می کنی. کلا مسئله نیس که به کنکورت لطمه بزنه
من خودم زمین نرفتم امتحان بدم با ۱۴ نفر از دوستام که چندتاشون الان دانشجوی پزشکی هستن

 

[mastermind81]

فک کنم اگر فقط یه درس رو مردود بشی تک ماده میخوره...
خودم دقیق نمیدونم تک ماده چیه ولی ظاهرا این جوریه که لازم نیست شهریور بدی و دیپلمتو میگیری...

 

[Ss_Zahra]

تک ماده

این لینک شاید کمک کنه

 

[Ghost Princess]

تا جایی که من میدونم میشه دوتا درس نهایی رو تبصره زد حالا اینکه اسمش تک ماده‌ست دلیل نمیشه یه درس باشه -.-

 

[فاطیما]

در طول سه سال تحصیلی دهم یازدهم و دوازدهم، میتونی دوتا درس غیر نهایی و دوتا درس نهایی رو تک ماده بزنی
به عنوان مثال: برای سال دوازدهم، اگر که یک درس رو حداقل نمره ی ۷ رو بیاری، و معدل کل‌ت حداقل ۱۲ بشه، اون درس تک ماده میخوره و فارغ‌التحصیل میشی، بدون اینکه نیاز باشه شهریور بری مجدد امتحان بدی

 

[@marya21]

اگر که یک درس رو حداقل نمره ی ۷ رو بیاری، و معدل کل‌ت حداقل ۱۲ بشه،

این که قبولیع

 

[فاطیما]

این که قبولیع

ینی زیر هفت نمره آوردی؟

 

[علی صفائی]

سلام، ما سه سال خونه سه خواب مستاجر بودیم ولی الان که برگشتیم خونه خودمون اتاق من وبرادرم یکیه، مثلا خواه ناخواه یکی کنارت باشه درس خوندن سخته، بنظرتون چیکار کنم؟
البته برادرم ۲۲سالشه ولی خیلی اهل درس نیس
کسی تجربه این شرایط رو داشته؟
لطفا جواب بدید لایک نکنید

× مدیر: تاپیک ادغام شد

 

[Farnaaaz]

سلام. منم اتاقی که باید درس میخوندم با برادرم که 6 سال از خودم بزرگتره، مشترک بود. خودش شرایط رو درک میکرد و خیلی اصطکاکی با هم نداشتیم. وسطاش هم رفت سربازی. و نه تنها راحت تر نشدم که بعد از رفتنش عملکردم افت کرد از دلتنگیش. (=
به جز مواقعی که ناچار مهمون میومد و باید تو اتاق درس خوندن من میموندن، بقیه اش مشکلی نداشتم.

 

[علی صفائی]

سلام. منم اتاقی که باید درس میخوندم با برادرم که 6 سال از خودم بزرگتره، مشترک بود. خودش شرایط رو درک میکرد و خیلی اصطکاکی با هم نداشتیم. وسطاش هم رفت سربازی. و نه تنها راحت تر نشدم که بعد از رفتنش عملکردم افت کرد از دلتنگیش. (=
به جز مواقعی که ناچار مهمون میومد و باید تو اتاق درس خوندن من میموندن، بقیه اش مشکلی نداشتم.

اخه راستش برادرم خیلی شلخته هست و پتوش رو‌تختشه و لباساش رو تختش نمیتونم تمرکز کنم.

 

[Farnaaaz]

اخه راستش برادرم خیلی شلخته هست و پتوش رو‌تختشه و لباساش رو تختش نمیتونم تمرکز کنم.

برادر منم خیلی شلخته بود. هر وقت میومد مرخصی تا وقتی برمیگشت کار من زااار بود اصلا نمیتونستم تمرکز کنم.
باهاش آروم و منطقی صحبت کردم. توضیح دادم که اگر اتاق به هم ریخته باشه تمرکزم از بین میره. اون هم یکم مدارا کرد.
اما آخرش دیدم نمیشه. به خاطر همین همه ی یک سال رو صبح تا صبح خودم اتاق رو مرتب میکردم. سعی کردم خیلی سخت نگیرم. سعی کنم تمرکز خودم رو بالا ببرم و فوقش تخت اون رو هم خودم مرتب کنم. (=

 

[علی صفائی]

برادر منم خیلی شلخته بود. هر وقت میومد مرخصی تا وقتی برمیگشت کار من زااار بود اصلا نمیتونستم تمرکز کنم.
باهاش آروم و منطقی صحبت کردم. توضیح دادم که اگر اتاق به هم ریخته باشه تمرکزم از بین میره. اون هم یکم مدارا کرد.
اما آخرش دیدم نمیشه. به خاطر همین همه ی یک سال رو صبح تا صبح خودم اتاق رو مرتب میکردم. سعی کردم خیلی سخت نگیرم. سعی کنم تمرکز خودم رو بالا ببرم و فوقش تخت اون رو هم خودم مرتب کنم. (=

اه چقدر شرایطمون مشابه منم امروز همین کار رو کردم

 

[Batman:/]

شرایط مشابهت و داشتم ولی واقعا نمیدونم الان چی بگم
شاید اینکه بعضی وقتارو بری بیرون درس بخونی مناسب باشه ولی حتما سعی کن سال اخرت جدا بشه اتاقت

 

[phoenix_s9]

اخه راستش برادرم خیلی شلخته هست و پتوش رو‌تختشه و لباساش رو تختش نمیتونم تمرکز کنم.

اتاق بهم ریخته تمرکزتون رو بهم می‌زنه؟
در نامرتبی نیز بسی مرتبی هست(چرت گفتم)
داداش هرچیزی یه نظم و الگویی داره، احتمالا تو نظمش رو درک نمی‌کنی(امیدوارم تر نزده باشم) سعی کن ذهنت رو به کتاب جلوت متمرکز کنی ن اطراف کتاب و جزوت...